💠 برخوردهايتان زياد بشود، از برخوردها بياموزيد و دل نيرومند را بدست بياوريد.
💠 برخوردها خاصيتش درگيرىهايش است. در درگيرىهاست كه آدمها اندازههاشان مشخص مىشود.
💠 ما مىبينيم سيبى هست، يك گوشهاش لك زده است. آن لكه را گاز مىزنيم مىبينيم تلخ است. همه سيب را مىاندازيم دور. خوب آن را هم رها مىكنيم.
💠 ولى يك وقت آن مشكل را بر مىداريم و از بقيه به بهترين نحو استفاده مىكنيم. اين خيلى مهم است.
📚 روابط متکامل، ص ۷۱
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🔷 رابطهى ما با ديگران ما را كم نمىكند، كه بارور مىكند. آن مقدار از وجود ما و از حالتهاى ما كه در جمع از دست مىرود، يا حالتهاى سستى است كه بايد تقويت شود و بارور گردد و يا حالتهاى زايدى است كه بايد جذب شود و برود.
🔷 ما در رابطه با بيرون مىتوانيم ضعفها و زايدهاى خويش را بيابيم و مىتوانيم به خويشتن برسيم. درون ما دركورهى بيرون گداخته مىشود و شكل مىگيرد.
🔷 واقعيتهاى درونى ما، در رابطه با واقعيتهاى بيرون، تنومند و پا برجا مىشوند و رشد مىكنند و به شكلهاى تازهتر و جالبترى دست مىيابند و همچون درختانِ كوه بيشتر مىسوزند و زيادتر حرارت مىدهند. و نه اينكه نمىشكنند كه شكننده مىشوند و سازنده و مهاجم.
🔷 درون ما در هر حال با بيرون رابطه دارد. آنها كه اين را يافتهاند كه حادثههاى بيرون ما را حركت مىدهند و ما را نشان مىدهند، ديگر در را به روى خود نمىبندند؛ چون در اين مرحله از بيرون جدا نشدهاند كه با بيرون سابق و حادثههاى پيشين خلوت كردهاند و از حادثهها و مسائل كهنه تأثير پذيرفتهاند.
🔷 اكنون كه تأثير پذيرفتن از بيرون، ناگزير و حتى لازم و مفيد است، پس چرا با بيرون كهنه و حادثههاى قديمى خلوت كنيم و از حادثههاى جارى بهره نگيريم⁉️
📚 مسئولیت و سازندگی، ص ۲۹۹
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
✅👈 دعوت حوادث
💠 بعضى وقتها كه با رفقا دور هم جمع هستيم، وقتى كسى را مىبينم كه پايش به استكانى و يا آشغالى مىخورد و بدون توجه عبور مىكند و آن را بر نمىدارد، اين معنا به ذهنم خطور مىكند كه وقتى امروز دعوت اين حوادث كوچك را نديده مىگيريم و اين استكان و يا آشغال را برنمىداريم، قطعاً در فرداى ديگر، دعوت حوادث بزرگ را هم نديده خواهيم گرفت. اگر فردا پيش ما صدها شكم را هم پاره كنند، بىتفاوت خواهيم بود.
📚 اخبات، ص ۸۱
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
10.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅👈 بیست و سومین نکوداشت استاد صفایی
✅👈 به همراه اکران فیلم مستند عین صاد
✅👈 و رونمایی از ۵ عنوان کتاب جدید از مرحوم استاد صفایی
✅👈 سخنران: استاد حاج شیخ حسین انصاریان
✅👈 با اجرای: نجم الدین شریعتی
✅👈 مکان: قم، تالار فرهنگ و هنر شهر
✅👈 شرکت در مراسم برای عموم برادران و خواهران مهیا میباشد.
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
💠 روزی یکی از مراجعین به استاد صفایی رحمة الله علیه گفت: اختلافی با همسرم دارم که به منزل پدر و مادر من نمی آید.
💠 من هم امروز به خانه پدر و مادر او دعوت شده ام، می خواهم تلافی کنم و نروم.
💠 استاد گفتند: نه؛ به خانه آنها برو، ولی در حین گفتگو بگو: می خواستم نیایم.
💠 وقتی پرسیدند: چرا؟ تو هم گلایه کن . آنگاه پدر و مادر همسرت هم، او را به اشتباهش آگاه می کنند و با نصیحت آنان مسأله حل می شود.
💠 به خاطر همین روش های سازنده ایشان بود که روزی یکی از جوان های کاسب در مغازه اش به من گفت: خدا رحمت کند، آقای صفایی جوشکار بود.
📚 مشهور آسمان، ص ۱۷۸
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🔶 هنگامى كه انسان گرفتارى ها و سختى ها و مسائل موجود در راهى را براى رسيدن به هدفى در نظر بگيرد، ناچار آماده شده و توانايى درگيرى و حتى بهره بردارى در او بوجود مى آيد.
🔶 اما هنگامى كه مسائلش را نشناخته باشد، با برخورد ناگهانى به مشكلات و سختى ها غافلگير مى شود و ضربه مى خورد و عقب مى نشيند. توجه به مشكلات خود باعث مجهز شدن و درگير شدن و استفاده كردن مى شود.
🔶 هنگامى كه من مى دانم ازدواج و يا مسافرت به تهران چه سختى هايى دارد از اول وسائل رفاهيم را برمى دارم و يا توانايى بدنم را مىسنجم و حركت مى كنم.
🔶 و هنگام برخورد آماده ام و منتظرم و تحمل مشكلى كه در انتظارش بوده اى خيلى آسانتر از برخورد با مشكلِ از راه رسيده و ناگهانى است.
📚 استاد و درس، ص ۳۹
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🔶 روزی یکی از دوستان به استاد صفایی رحمة الله علیه گفت: من دو میلیون تومان خودم دارم. سه میلیون تومان هم از فلانی وام می گیرم و بعد خود ماشین را فلان قدر اجاره می دهم و قسط می پردازم. بالاخره ماشین را می خرم.
🔶 استاد گفتند: تو فکر نمی کنی فلانی وام ندهد یا ماشین را بخری و همان روز تصادف کنی و پایت هم مدت ها در گچ بماند⁉️
🔶 چرا همیشه در رؤیاها زندگی می کنیم، چرا فقط امیدهای واهی به خود می دهیم⁉️
🔶 خوب احتمالاتی را بدهیم که اگر نشد، به یأس و نفرت نرسیم و شکسته نشویم. این احتمال ها آمادگی می دهد و در برابر حوادث قدرت می بخشد.
📚 مشهور آسمان، ص ۱۹۶
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🔷 يكى از رفقا مىخواست ماشينى بخرد. پرسيدم: چه طورى؟ گفت: نصف پول را قرض مىگيرم و نصف ديگر را هم از خودِ ماشين در مىآورم.
🔷 گفتم تو احتمال اين را نمىدهى كه ممكن است تصادف كنى و شش ماه در بيمارستان بخوابى⁉️
🔷 ناراحت شد. به او گفتم: كسى كه يك بُعدى پيش مىرود و شاهد و بيدار نيست و احتمالات را در نظر نمىگيرد، وقتى به بحران حادثه مىرسد، قوى نخواهد بود.
🔷 متزلزل مىشود و خداوند هم، تلخىهاى زندگى را به او مىچشاند تا با قدرت به لقائش برسد:«يَا ايُّهَا الْانْسَانُ انَّكَ كَادِحٌ الى رَبِّكَ كَدْحَاً فَمُلاقِيه»؛ بشر با يك بارِ بزرگِ رنج به سمت او به راه افتاده تا به لقائش برسد.
🔷 واقعيت زندگى جز اين نيست. همهاش اميد و رؤيا نيست؛ كه دنيا چهار فصل است و قطعاً رؤياهاى ما را در هم مىشكند.
🔷 پس اگر چشم نداريم و شاهد نيستيم، لااقل احتمالات را در نظر بگيريم و آنها را بررسى كنيم و اگر شاهد هستيم و بيدار، پس منتظر حادثهها باشيم.
📚 حرکت، ص ۱۶۷
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🎤👈 حاج آقا حیدری
🔷 در سال های اول آشنایی با استاد صفایی رحمة الله علیه به ایشان گفتم: با آنکه شما جوانان را به ازدواج تشویق می کنید، اما خانواده با ازدواج من موافق نیستند و می گویند: حالا زود است.
🔷 روزی وقتی از بیرون به خانه آمدم، دیدم استاد در خانه ماست و با مادرم در حال گفتگوست.
🔷 در همین هنگام برادر کوچکم وارد اتاق شد و حاج شیخ تمام قد برخاست که مادرم گفت: آقا بنشینید و با شگفتی ادامه داد: نگاه کن، این آقا برای بچه بلند شده.
📚 مشهور آسمان، ص ۱۹۹
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
5.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅👈 من به خدا نیازی ندارم.
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
🔷 جوانی به استاد صفایی رحمة الله علیه گفت: هر جوری با خودم ورم می رم نمی تونم وجود خدا را قبول کنم. استاد صفایی گفت: دردت چیه چی می خوای؟
🔷 می خوام بفهمم خدا هست. می خوام برام خدا و وجودش رو اثبات کنید. حاج شیخ اشاره به قوری چای جلوی خودش کرد و گفت: توی این قوری چاییه و ساکت ماند.
🔷 او که با سکوتش منتظر ادامه صحبت ادامه حاج آقا بود، متوجه شد که باز هم حاج آقا اشاره می کند که: توی این قوری چاییه!
🔷 باز هم جوان که متوجه نمی شد حاج آقا منظورش چیست، هاج و واج حاج شیخ را نگاه می کرد.
🔷 حاج شیخ با صدای بلند گفت: آقا جون من دارم به تو می گم توی این قوری چاییه، چرا ساکتی⁉️
🔷 جوان که می دید حاج شیخ منتظر جواب است، گفت: خب، توی اون قوری چاییه که چی⁉️
🔷 حاج آقا که درست به هدف زده بود، ادامه داد: خب که چی؟ خدا هست، همه جا هم هست که چی؟! من چکار کنم؟!
🔷 هست که هست، چایی تو اون قوری هست که هست، به من چه ارتباطی داره؟! که چی؟!
🔷 فرض کن من الان خدا رو برات اثبات کردم. نه اثبات (دست جوان را در دست گرفت) اصلاً دست خدا را توی دست های تو بگذارم، خب با این خدایی که الان دست هاش توی دست های تو است، چه کار داری؟
🔷 می دونی این جواب تو که گفتی:«که چی»، منشأش چیه؟ آیا منشأش این نیست که درون تو اصلاً طلبی نیست؟ تو در حال حاضر طالب چای نیستی، تشنگی نداری، اگه برات اثبات کنن که اونجا چاییه، نه که اثبات کنن، اصلاً به تو نشون بدن، باز هم جوابت اینه «که چی». حالا چه کار کنم؟ ولی اگه تشنه باشی به مقدار تشنگی ات طلبت هم بیشتر می شه.
🔷 توی این حالت، کسی که عطش داره و پدرش داره در می آد، دنبال اثبات وجود آب نیست که حتی با احتمال یک در صدیِ وجود آب، اون هم چند کیلومتر اون طرف تر، حرکت می کنه.
🔷 اینجا دیگه حتی احتمال هایی با درصدهای پایین هم با ارزش می شه و حرکت میاره.پس آدمی اگه هم می خواد به خدا برسه باید به طلب، عطش و تشنگی برسه نه اثبات وجود خدا.
🔷 که خیلی ها نه تنها به خدا رسیده اند که حتی اثباتش هم می کنند ولی چون با اون کاری ندارند، می گن خدا منو ساخته، عقل هم به من داده، خب دستش درد نکنه، به خاطر این محبتی هم که به من کرده یک روز در هفته را می گذارم برم کلیسا و ازش تشکر کنم، بعد هم من می رم راهِ خودم اونم هم راه خودش.
📚 رد پای نور، ج ۱ ص ۸۱
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅👈استاد صفایی رحمة الله علیه: لااقل از عرفه بهره داشته باشیم‼️
🆔 کانال👈 https://eitaa.com/cheshmeyejarie