🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂
🔴 کراهت خواب صبح❗
💎 شخصی گويد: به امام باقر عليه السلام عرض کردم:
💞 فدايت شوم مردم مى گويند:
🍂خواب بعد از سپيده صبح مکروه است، چون روزىها در آن وقت تقسيم مىشود،
💎حضرت فرمودند:
🌼 اَلْأرْزاقُ مُوظُوفَةٌ مَقْسُومَةٌ، ولِلّهِ فَضْلٌ یُقَسِّمُهُ مِنْ طُلُوعِ الْفَجْرِ إلى طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ ذلِکَ قَوْلُهُ:
🌹《وَاسْئلوا اللّه َ مِنْ فَضْلِهِ.》
📖 نساء/۳۲
🌷روزى ها مشخصّ و تقسیم شده است ولى خداوند متعال روزى فوق العاده دارد که آن را از طلوع فجر تا طلوع خورشید تقسیم مى کند، و همین است منظور پروردگار متعال که فرمود:
🌷《 از فضل پروردگار بخواهید》.
📖بحارالانوار ،ج۵ ص۱۴۷،
🔴 جالبه بخونیدش:
👇👇👇
❣داستان نجاری که فقط پل می ساخت...❗
❇ سال ها دو برادر با هم در مزرعه ای که از پدرشان به ارث رسیده بود ، زندگی می کردند .
🔺️ یک روز به خاطر یک سوء تفاهم کوچک ، با هم جرو بحث کردند . پس از چند هفته سکوت ، اختلاف آنها زیاد شد و از هم جدا شدند .
🔺️یک روز صبح در خانه برادر بزرگ تر به صدا درآمد . وقتی در را باز کرد ، مرد نجاری را دید .
🔺️ نجار گفت : « من چند روزی است که دنبال کار می گردم ، فکر کردم شاید شما کمی خرده کاری در خانه و مزرعه داشته باشید ، آیا امکان دارد که کمکتان کنم ؟ »
🔺️برادر بزرگ تر جواب داد : « بله ، اتفاقاً من یک مقدار کار دارم . به آن نهر در وسط مزرعه نگاه کن ، آن همسایه در حقیقت برادر کوچک تر من است .
🔺️ او هفته گذشته چند نفر را استخدام کرد تا وسط مزرعه را کندند و این نهر آب بین مزرعه ما افتاد . او حتماً این کار را بخاطر کینه ای که از من به دل دارد ، انجام داده . »
🔺️سپس به انبار مزرعه اشاره کرد و گفت : « در انبار مقداری الوار دارم ، از تو می خواهم تا بین مزرعه من و برادرم حصار بکشی تا دیگر او را نبینم . »
🔺️نجار پذیرفت و شروع کرد به اندازه گیری و اره کردن الوار . برادر بزرگ تر به نجار گفت : « من برای خرید به شهر می روم ، اگر وسیله ای نیاز داری برایت بخرم ؟ »
🔺️نجار در حالی که به شدت مشغول کار بود ، جواب داد : « نه ، چیزی لازم ندارم . »
🔺️هنگام غروب وقتی برادر بزرگ تر به مزرعه برگشت ، چشمانش از تعجب گرد شد . حصاری در کار نبود . نجار به جای حصار یک پل روی نهر ساخته بود .
🔺️برادر بزرگ تر با عصبانیت رو به نجار کرد و گفت : « مگر من به تو نگفته بودم برایم حصار بسازی ؟ »
🔺️در همین لحظه برادر کوچک تر از راه رسید و با دیدن پل فکر کرد که برادرش دستور ساختن آن را داده ، از روی پل عبور کرد و برادر بزرگترش را در آغوش گرفت و از او برای کندن نهر معذرت خواست .
🔺️وقتی برادر بزرگ تر برگشت ، نجار را دید که جعبه ابزارش را روی دوشش گذاشته و در حال رفتن است .
🔺️نزد او رفت و بعد از تشکر ، از او خواست تا چند روزی مهمان او و برادرش باشد .
❣نجار گفت : دوست دارم بمانم ولی پل های زیادی هست که باید آنها را بسازم ...❗
🦋🍃🌹🍃🦋🍃🌹🍃🦋🍃🌹🍃🦋
Voice 001_sd.m4a
2.97M
مومن واقعی کیست . مثل آب با مومن
همه چیز از همه جا .یاد دهه ۶۰ بخیر ...💙💚💛💜👌🤕👫👬👪💥
ادرس کانال:
http://eitaa.com/joinchat/3397582857Cd627ee1ad6
💞🍁💞🍁💞🍁
🍁💦
💞
🍁
🔴 چه مثال زیبایی❗️
💠 میرزا اسماعیل دولابی :
💞 دل های مومنین که به هم وصل می شود ، آب کر است .
🌼 وقتی به علی (ع) متصل شد ، به دریا وصل شده است . شخص تنها ، آب قلیل است و در تماس با نجاست نجس می شود .
💞 ولی آب کر نه تنها نجس نمی شود بلکه متنجس را هم پاک می کند ...
🍁
💞
🍁💦
💞🍁💞🍁💞🍁
✨
6.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
میگن فیلمیه که یک آمریکایی شیعه شده بامیکس چندفیلم درکنارهم درموردحضرت علی ساخته خیلی قشنگه
گروه بزرگ طب اسلامی در ایتا 👇❤👇
http://eitaa.com/joinchat/2158166027Ca0300d5136
•••☆•☆~~<<🍃🌹🍃>>~~☆•☆•••
🔴تلاوت قرآن درترک گناه :
💠 امام صادق علیه السلام فرمود:
❇ تلاوت هر آیه ای از آیات قرآن،
🌸 ده حسنه دارد،
🌸 و ده سیئه و گناه را محو می نماید.
💞 اگر این تلاوت در شب یا روزهای ماه مبارک رمضان باشد، اثر آن هزار برابر می گردد.
💠♨️💠♨️💠♨️💠♨️💠♨️💠
🔴 " گناه" از دیدگاه امام....
❇ روزی امام رضا علیه السلام از کوچه رد میشدند که جوانی از ایشان سوال کرد:
🔺️شما گناه نمیتوانید بکنید، یا اینکه دوست ندارید⁉️
💎حضرت حرکت کردند و به خانهای رسیدند که چاه فاضلاب خود به بیرون میکشیدند.
💎حضرت از آن جوان سوال کردند: آیا تو
گرسنه که می شوی حتی فکر میکنی که کمی از این نجاست ها میل میکنی⁉️
🔻جوان گفت: هرگز.❗
💎امام فرمودند: گناه مانند آن نجاست است. اگر بر نجس بودن گناه علم پیدا کنیم٬ آن گاه هرگز خودمان سمت گناه نمیرویم و نیازی نیست کسی مانع ما شود
•••☆•☆~~<<🍃🌹🍃>>~~☆•☆•••
🔴تلاوت قرآن درترک گناه :
💠 امام صادق علیه السلام فرمود:
❇ تلاوت هر آیه ای از آیات قرآن،
🌸 ده حسنه دارد،
🌸 و ده سیئه و گناه را محو می نماید.
💞 اگر این تلاوت در شب یا روزهای ماه مبارک رمضان باشد، اثر آن هزار برابر می گردد.
•••☆•☆~~<<🍃🌹🍃>>~~☆•☆•••
✨@tasnimquran✨تسنیم قرآن
🌸🌸🍂🌸🌸🍂🌸🌸🍂🌸🌸
🔴 منظور از روزه "قلب و زبان" چیست⁉️
💢روزه مراتبی دارد كه ابتدايیترين مراتب روزه همان روزه افراد عادی يعنی همان روزه شكم است كه تنها از خوردن و آشاميدن و در اصطلاح فقه، هر آنچه ظاهر روزه را باطل میكند اجتناب مینمايند و ايشان به حقيقت روزه توجهی ندارند و حاصلشان از روزه جز تحمل تشنگی و گرسنگی نيست.
💎حضرت علی عليه السلام در نهج البلاغه میفرمایند:
🍂《چه بسا روزهدارى كه بهره او از روزهاش گرسنگى است.》❗
💢مرتبهای بالاتر از اين مرتبه،
✨ "روزه زبان"✨ است و آن عبارت از كنترل زبان از بيان كردن مطالب ناشايست است، لذا اجتناب از گناهانی چون سخن چيني، غيبت كردن، تهمت زدن، دروغ گفتن، علاوه بر پرهيز از خوردن و آشاميدن در زمان روزه داری، انسان را به مرتبهای بالاتر از مرتبه روزه شكم میرساند.
💢بالاتر از اين مرتبه از روزه،
✨"روزه تمامي اعضا و جوارح"✨ از جمله دست و پا و چشم و گوش است. اين مرتبه از روزه كه فقط نصيب خواص میشود انجام هر فعل ناشايست و حرامی را از روزه دار مانع میشود. در حقيقت خواص در اين مرتبه میبايست از هر گناهي چون نگاه حرام، صوت حرام و فعل حرام خود را حفظ كند.
💎 امام علی (عليه السلام) میفرمايند:
🍂«روزه تن عبارت است از خوددارى با اراده و اختيار از خوردن غذاها به انگيزه ترس از كيفر. رغبت به ثواب و روزه نفس عبارت است از نگهداشتن حواس پنجگانه از ديگر گناهان و خالى كردن دل از همه عوامل بدى.»
💎حضرت زهرا (سلام الله عليها) میفرمايند:
🍂اگر روزه دار زبان و گوش و چشم و اعضا و جوارح خود را نگه ندارد، روزه به چه كار او مىآيد؟»
💢اما بالاتر از همه اين مراتب روزه،
✨"روزه قلب"✨ است كه اوج نورانيت روزه و جزء بالاترين مراتب تقواست.
🔻و آن مواظبت خود از فكر و انديشه گناه است.
💎 امير مومنان علی عليه السلام میفرمايند: 🍂《روزه دل از انديشه گناهان، برتر از روزه شكم از خوردن و آشاميدن است.》
💎امام صادق علیه السلام در روايتی میفرمايند: 🔻موسى بن عمران به شما امر كرد كه زنا نكنيد و من شما امر میكنم كه فكر زنا را در خاطر نياوريد چه رسد بعمل زنا زيرا آنكه فكر زنا كند مانند كسى است كه در عمارت زيبایی آتش روشن كند دودهاى تيره آتش زيبائيهاى عمارت را خراب میكند اگر چه عمارت آتش نگيرد يعنى فكر گناه خواه ناخواه در قلب مردم تيرگى ايجاد میكند و به صفا و پاكى دل آنها ضربه میزند و لو عملا مرتكب آن گناه نشوند.
🌸🌸🍂🌸🌸🍂🌸🌸🍂🌸🌸
🌷 چیستان و معمای مذهبی 🌷
🌷🌷 حضرت یونس 🌷🌷
🕌 کدام پیامبر در شکم ماهی خوابید ؟
👈 حضرت یونس علیه السلام
🕌 لقب حضرت یونس ؟!
👈 ذوالنون
🕌 معنی کلمه یونس ؟!
👈 کبوتر
🕌 پدر حضرت یونس ؟!
👈 متی
🕌 مادر حضرت یونس ؟!
👈 تنجیس
🕌 منطقه تبلیغی حضرت یونس ؟!
👈 سرزمین نینوا ( عراق کنونی )
🕌 محل دفن حضرت یونس ؟!
👈 شهر کوف
🌷 #معما 🌷 #حضرت_یونس 🌷 #پیامبران 🌷
🌷 داستان حضرت یونس 🌷
🌷🌷 قسمت اول 🌷🌷
🌟 شهر نینوا در زمان های قدیم ،
🌟 یکی از شهر های بزرگ و غنی ،
🌟 و در مشرق زمین قرار داشت .
🌟 فراوانی نعمت در این شهر ،
🌟 باعث گمراهی مردم شده بود .
🌟 و اَغلَب مردم آن شهر ،
🌟 به سمت کارهای زشت و ناپسند ،
👈 روی آورده بودند .
🌟 همچنین به جای پرستش خدای یکتا ،
👈 بت پرستی می کردند
🌟 و به خدای بزرگ و توانا ،
👈 هیچ اعتقادی نداشتند .
🌟 در این زمان بود که خداوند حضرت یونس را
🌟 برای راهنمایی و ارشاد مردم ،
👈 به سوی آن ها فرستاد .
🌟 حضرت یونس ، مردم را ،
🌟 به راه راست و پرستش خدای یکتا ،
👈 دعوت کرد .
🌟 ولی مردم شهر نینوا ، همچنان ،
👈 به جهل و کفر خود اصرار می کردند .
🌟 حضرت یونس به مدت ۳۳ سال ،
🌟 مردم را به سوی خداپرستی دعوت می کرد .
🌟 امّا در این مدت طولانی ،
🌟 فقط ۲ نفر دعوت او را پذیرفتند .
👈 و خدا پرست شدند .
🌟 که یکی از این دو نفر ،
🌟 دوست قدیمی حضرت یونس ، روبیل بود .
🌟 و دیگری ملیخا نام داشت .
🌟 روبیل ، یکی از دانشمندان آن زمان بود .
🌟 و ملیخا ، عابد و زاهد بود .
🌟 وقتی که حضرت یونس ،
🌟 زحمات خود را بی نتیجه دید ؛
🌟 تصمیم گرفت که مردم را نفرین کند .
🌟 روبیل دوستش به حضرت یونس گفت :
🌷 جناب یونس ! مردم را نفرین نکن
🌷 زیرا خدای بزرگ ،
🌷 هلاکت آن ها را دوست ندارد
🌟 ولی ملیخا اصرار داشت
🌟 که مردم باید نفرین شوند .
🌟 در نتیجه ؛
🌟 پس از مشورت با روبیل و ملیخا ،
🌟 حضرت یونس مصمم شد ؛
🌟 که قومش را نفرین کند .
🌹 #داستان_پیامبران 🌹 #حضرت_یونس 🌹
🌷 داستان حضرت یونس 🌷
🌷🌷 قسمت دوم 🌷🌷
🌟 نفرین حضرت یونس ،
🌟 مورد قبول خداوند قرار گرفت .
🌟 همچنین ؛ زمان دقیق نازل شدن بلا را ،
👈 به حضرت یونس اعلام کرد .
🌟 حضرت یونس و روبیل ،
🌟 از شهر خارج شدند .
🌟 اما ملیخا درشهر ماند ؛
🌟 و به نزد اهالی شهر رفت .
🌟 و از مردم درخواست کرد ؛
👈 تا به درگاه الهی توبه کنند .
🌟 مردم ، پس از مشاهده نشانه های عذاب ،
🌟 به حرف ملیخا گوش کردند
🌟 به بیابانی رفته و توبه نمودند .
🌟 خداوند ، توبه آنان را پذیرفت
🌟 و عذابش را نازل نکرد .
🌟 بعد از مدتی ،
🌟 حضرت یونس برای مشاهده عذاب الهی
🌟 وارد شهر شد .
🌟 ولی دید که اتفاق خاصی رخ نداد .
🌟 قضیه را از یکی از اهالی شهر پرسید
🌟 آن مرد که حضرت یونس را نمی شناخت
🌟 ماجرای نفرین حضرت یونس
🌟 و توبه کردن اهالی شهر را ،
🌟 برای او توضیح داد .
🌟 حضرت یونس با شنیدن این خبر ،
🌟 از دست خودش خشمگین شد .
🌟 و بدون اجازه خداوند ، از شهر خارج شد
🌟 و رفت و رفت تا به دریایی رسید .
🌟 سوار یک کشتی پر از بار و مسافر شد
🌟 کشتی در وسط راه بود
🌟 که ناگهان ماهی بزرگی ،
🌟 جلوی کشتی را گرفت .
🌟 دهانش را باز کرد و طلب غذا نمود .
🌷 داستان حضرت یونس 🌷
🌷🌷 قسمت سوم 🌷🌷
🌟 حضرت یونس تا ماهی را دید
🌟 از ترسش به عقب کشتی رفت
🌟 و ماهی بزرگ نیز ،
🌟 به دنبال او به عقب کشتی رفت
🌟 سرنشینان کشتی متوجه شدند
🌟 که این ماهی بزرگ قصد حمله ندارد
🌟 فقط یک نفر را به عنوان غذا می خواهد .
🌟 بنابراین همه تصمیم گرفتند
🌟 تا قرعه کشی نمایند .
🌟 و قرعه به نام هر کسی بیفتد
🌟 او را به دریا بیندازند .
🌟 آن ها قرعه کشی کردند .
🌟 و قرعه به نام حضرت یونس افتاد .
🌟 مردم ، تیپ و ظاهر یونس را که دیدند
🌟 فهمیدند که او با دیگران فرق دارد
🌟 او ، آدم پاک و دانشمند و با خدایی هست
🌟 به خاطر همین ؛
🌟 یک بار دیگر قرعه کشی کردند .
🌟 اما باز قرعه به نام حضرت یونس درآمد
🌟 و سه باره قرعه انداختند
🌟 و هر سه بار ، قرعه به اسم یونس در آمد
🌟 در نتیجه تصمیم گرفتند
🌟 که یونس را درون دریا بیندازند .
🌟 ماهی بزرگ نیز به سرعت یونس را بلعید
🌟 و به اعماق دریا برگشت .
🌟 خدا نیز به ماهی بزرگ الهام کرد ؛
🌟 تا به یونس آسیبی نرساند .
🌟 حضرت یونس ،
🌟 چند روزی که در شکم ماهی بود
🌟 خیلی به کارهاش فکر کرد .
🌟 و با خود می گفت
🌟 که چرا من تو شکم ماهی ام
🌟 چه گناهی کردم که باید مجازات شوم
🌟 فکر کرد و فکر کرد
🌟 تا اینکه متوجه اشتباه خود شد .
🌟 حضرت یونس ، نباید بدون اجازه خدا ،
🌟 از شهر تبلیغی خودش خارج می شد .
🌷 داستان حضرت یونس 🌷
🌷🌷 قسمت چهارم 🌷🌷
🌟 حضرت یونس ، در شکم ماهی ،
🌟 به عبادت و بندگی خدا مشغول بود .
🌟 و به بزرگی و عظمت خدا اعتراف نمود