هدایت شده از - معانقه -
لانگ دیستنس اینجوریه که حتی پشت چت یا کال کلی میخندی و خوشحالی ولی وقتی قطع میکنی یه نگاه به اطرافت میندازی و نبود اون آدمو با تمام وجود احساس میکنی و انگار برای یک لحظه به غمگین ترین خوشحال جهان تبدیل میشی.
Ciao
اصن نیستی انگار تو این کله گچه
میگه ک
درد داریم اگر تا این موقع شب بیداریم
ورنه هر آدم سالم سر شب میخوابد
هدایت شده از اقلیم خاطرات 🌙
برایش نوشته بود :
"اندازهی بغض قناری
دوستت دارم!
خیال نکن کم است ؛
قناری بغض کند ،
میمیرد . .🌧]
- خلسھ -
میگفت بیخیالش رفته دیگه
اصلا از قدیم گفتن رفتنی میره اینم رفته، خب بدرک
با حرص نگاهش کردم ک لب برچید و بقیه حرفاشو خورد .
هی میگه بیخیالش بیخیالش بیخیالش
د لعنتی من کل فکر و خیالم اونه
صبح که پا میشم ب امید اونه، درسته خودش نیست ولی فکر و خیالش که هست ؛
پشت فرمون انقدر غرق خیالِ بودنش میشم که بوق راننده ها ب آسمون میرسه ،
تو محل کار یهو ب خودم میام میبینم تمام صفحه های روی میز پر شده از اسمش ، تا میام یه کام از سیگار کوفتیم بگیرم بلکه کم کنه این دردِ بدون اون بودن رو ، خودم رو لابه لای خاطرات پیدا میکنم هروقت سیگارِ تو دستم و میدید ، منحنی هایِ رویِ پیشونیش بیشتر و بیشتر میشد و من ناتوان تر در مقابلش، اصلا تا وقتی لباش بود چه نیازی به کام گرفتن از سیگار بود؟
عاشق قدم زدن زیر بارون بود ، اونقدر زیر بارون میدوید که خیسِ خیس میشد آخه تخس تر از اون بود که بخواد به حرفام گوش کنه ، تهشم تو بغلم محو میشد و چی از این بهتر برای منِ دیوونهی اون؟
همیشه هست ، هرجا که قدم میزارم کنارمه ، هرشب با رقص انگشتای ظریفش لا به لای موهام و لالاییِ نفساش میخابم ، هر صبح با آهنگ لطیف صداش بیدار میشم ، باهاش غذا میخورم میخندم ، گریه میکنم ؛
بی جهت نبود که جناب حافظ میگفت :
دلبر که جان فرسود از او، کامِ دلم نَگْشود از او نومید نتوان بود از او، باشد که دلداری کند :)
- وقتی یه نفر که دوسش داری به خوابت میاد ،
یعنی اون قصدِ دیدنتو داره . .
چقدر خوب میشه واسه منی که هر شب خوابتو میبینم . ! "