روزي يك صوفي ناگهاني و بدون در زدن وارد خانه شد و ديد كه زنش با مرد كفشدوز در اتاقي دربسته تنهايند.
معمولا صوفي در آن ساعت از مغازه به خانه نميآمد و زن بارها در غياب شوهرش اينكار را كرده بود اما صوفي آن روز بيوقت به خانه آمد. زن و مرد كفشدوز بسيار ترسيدند.
زن در خانه هيچ جايي براي پنهان كردن مرد پيدا نكرد، زود چادر خود را بر سر مرد بيگانه انداخت و او را به شكل زنان درآورد و در اتاق را باز كرد. صوفي تمام اين ماجرا را از پشت پنجره ديده بود، خود را به ناداني زد و با خود گفت: اي بيدينها! میدانم باشما چیکار کنم❓❕⁉️
صوفي سلام كرد و از زنش پرسيد: اين خانم كيست؟
ادامه داستان بازشود😨:
http://eitaa.com/joinchat/2075131927Ce8dd1d75da
#رمان_پر_مخاطب_خون_بسِ_ارباب⛔
ارباب تو رو خدا داداشمو نکشین تو رو جون عزیزتون ولش کنید...
صدای هق هق گریه هام جلوی حرف زدنم رو گرفته بود.
با زانو روی زمین افتادم و به خاکها چنگ زدم و از ته دل زجه میزدم که یهو با تیر کشیدن پهلوم از درد جیغ بلندی کشیدم. با بغض به زن ارباب نگاه کردم که یهو چنگ زدو با لحن چندشی گفت:قشنگ نگاه کن ببین چطوری تنها بردارتو سلاخی میکنم.
از ترس موهام رو از چنگش در اوردم و خودم رو با بدبختی به ارباب رسوندم و چنگی به شلوارش زدم و با بغض و لکنت نالیدم:
-ارباب تــ..و رو...خدا مانی رو نکش مـ..ن... خون بستون میشم..
زن ارباب چشماش برقی زد و اومد سمتمو چنگی به چونه ام زد و سیلی به صورتم زد اما باحرفی که زد مو به تنم سیخ شد و....😱😱👇♨️
https://eitaa.com/joinchat/302186527C561b633322
😳😳خِشتَکَم پاره شد😱😱
😂😂بدبخت جلوی پنج تا برادر شوهرش چه آبرویی ازش رفته😂😂
😁😁قضیه از این قرار بود که چند وقت پیش میرفتم کلاس ژیمناستیک و تازه یاد گرفته بودم که پاهام رو کامل باز کنم(۱۸۰درجه)،برعکس کار یه شب خونمون خیلی شلوغ بود که جاری ذلیل شدم جلو جمع گفت این همه رفتی کلاس چیزی هم بلدی😏اقا ماهم برا اینکه روشو کم کنم گفتم برات ۱۸۰میزنم فقط نیگاه کن،بلند شدم پاهارو باز کردم که یک دفعه شلوارم گفت ژررررت...🤣🤣
😝😝،بیا ادامشو بخون همه کرونا گرفتن از خنده،خدا خَفه کنه اینطور جاریارو😂😂👇👇👇👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/1944649754C4486e88833
بنا به درخواست مکرر دخترااااگه ذهنت منحرف نیس نیا🤦♀😂👇
😁خانومه پست گذاشته کانالو ترکونده😂👇
🤣میگه مهمون عربی داشتیم اسمش جبارخان بودو خانومش امینه،اومده بودن مشهد برا بچه دار شدن،بدبختا دفعه اولشون بود رفته بودن آزمایشگاه و ظرف نمونه رو بهشون داده بودن،خلاصه خانومی که تو آزمایشگاه بوده میگه یا همینجا نمونه بدید یا خونه،آقا اینام متوجه نمیشن خانومه چی میگه،ظرفو برمیدارن میارن خونه ما، موقع شام جبار خان دستشو کرد تو جیبش که...😂😂
🤣🤣آخ آخ من که مُردم خودت بیا ببین تو این کانال سوتی کده چه خبره😂🤣👇
http://eitaa.com/joinchat/1944649754C4486e88833
🤦♂برگزاری مراسم عروسی در توالت🤦♀
♨️بیا ببین چیکار کردن این دونفر😂😂
😁😁عاقد رو بردن توو دستشویی عقدشون کنه که مراسمشون متفاوت باشه🤣🤣🤣
😄بیا مادر عروس و ببین بدبخت وقتی این صحنه رو میبینه ببین چه بلایی سرش میاد😂😂😂
😄😄بدو بیا عکس عروس دومادم توو کاناله😜😜👇👇👇🙈
http://eitaa.com/joinchat/1944649754C4486e88833
اینجا کلی سوتی و سوژه میزارن خانوما😍😂👇
http://eitaa.com/joinchat/1944649754C4486e88833
وای گاز زدن دیوارای خونه حتمیه👆🤣
سوتی #نامزدی #استاددانشجو #شبعروسی #مادرشوهروعروس🤣
@Tanz_Gram
@Ax3_profile
@celebriity
۱کا
@namakdo0n
حدود۱.۵کا
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
@tanzedirin
@yar_emam_zaman
حدود۴۰۰
هدایت شده از این نیز بگذرد...