eitaa logo
🎶🎙کـافـــــہ دکــلــمـه🎙🎶
18.6هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
25.8هزار ویدیو
48 فایل
تنها صداست که می ماند...... تبلیغات: @tarefeh_tabligh
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چطور عشق واقعی رو بشناسیم ؟ 👇🍃👇 🪶❄️ ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐ 🍃👈 ❤تنها صداست که می ماند......❤ 🎙🎶@cofeh_deklameh🎶🎙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عشق تو برای قلبم عزیزترین هدیه‌ی زندگیه ♥️ 👇🍃👇 🪶❄️ ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐ 🍃👈 ❤تنها صداست که می ماند......❤ 🎙🎶@cofeh_deklameh🎶🎙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رزق و روزی که همیشه پول نیست، بعضی وقتها آدمای اطرافمون هم رزق و روزیمون هستن... ❤️ 👇🍃👇 🪶❄️ ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐ 🍃👈 ❤تنها صداست که می ماند......❤ 🎙🎶@cofeh_deklameh🎶🎙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نامه‌ای از سمتِ خدا؛ هنگامی ندانستی کجا بروی، به سمتِ من برگرد. 👇🍃👇 🪶❄️ ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐ 🍃👈 ❤تنها صداست که می ماند......❤ 🎙🎶@cofeh_deklameh🎶🎙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نذار دیر بفهمی زندگی نکردی و شش دنگ حواست به چی میشه‌ها بوده ..! زندگی کن‌ و لذتش رو ببر رفیق جان 👇🍃👇 🪶❄️ ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐ 🍃👈 ❤تنها صداست که می ماند......❤ 🎙🎶@cofeh_deklameh🎶🎙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوشا به بختِ بلنـــــدم که در کنار منی تو هم قرار منی هم تو بی‌قــــرار منی "خوش است خلوت اگر یار یار من باشد" خوش است چون که شب و روز در کنار منی بمان که عشق به حالِ من و تو غبطه خورَد بمان که یار تواَم، عشق کن که یار منی بمان که مثل غـــزل‌های عاشقانه‌ی من پر از لطافتِ محضی و گوشــــــوار منی من "ابتهـــــاج" ترین شاعــــر زمانِ تواَم تو عاشقانه ترین شعـــــر روزگـــار منی..♥️ 👇🍃👇 🪶❄️ ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐ 🍃👈 ❤تنها صداست که می ماند......❤ 🎙🎶@cofeh_deklameh🎶🎙
🎶🎙کـافـــــہ دکــلــمـه🎙🎶
🪢🪶🪢🪶🪢🪶🪢🪶🪢 🪢🪶🪢🪶 🪢🪶🪢 🪢🪶 🪢 #داستان_زندگی #سرگذشت_مینا_4 🎍 قسمت چهارم نیما همون اول منو کشید کنار
🪢🪶🪢🪶🪢🪶🪢🪶🪢 🪢🪶🪢🪶 🪢🪶🪢 🪢🪶 🪢 🎍 قسمت پنجم از این حرفش خجالت کشیدم... _ببین مینا شرایط تو یکم فرق داره. چون ازدواجتون به اجبار بوده و توام دوسش داری این راهشه. این که سعی کنی اول چشماشو به طرف خودت بکشی بعد دلشو.. نعیم خیلی آدم منطقی و خوبی بود. حرفاشو تا صبح تو ذهنم مرور کردم تا ته حرفشو خوندم. راستم میگفت. با خودم گفتم مینا تو باید نظرشو به خودت جلب کنی. واسه همین با نادیا شب حرف زدمو. روز بعدش خالم و نادیا من و بردن خریدو کلی برام خرید کردن (چون ما رسم داریم برای عروس چمدون لباس میخرن و خالم اینا هم چون همه چی سریع اتفاق افتاده بود وقت نکرده بودن). کلی خرید کردیم و من ذوق کردم. بعد از ظهرم رفتم آرایشگاه و دستی به سرو روم کشیدم. موهامو هایلایت زدمو صورتمو اصلاح کردم. خودم حسابی از دیدن خودم لذت میبردم. نادیا یه کوچولو شب آرایشم کرد و منم بلیز شلواری که خریده بودنو بدون روسری پوشیدم و منتظر موندیم تا بقیه بیان. اصلا تو اون لباس احساس راحتی نداشتم. یه عمر دامن پوشیدم و حالا خیلی اذیت بودم. اما بالاخره بهش عادت کردم. شب اول نیما رسید و به اصرار ناديا من درو براش باز کردم. نیما یهو از دیدنم جا خورد. چند لحظه سر تا پامو نگاه کرد بعد سلام کرد و رفت تو اتاقش. من با همون یه نگاهش تمام شب و عاشقی کردم. دیگه ترغیب شدم که همیشه به خودم برسم و خوشگل باشم. دیگه خودمم خودمو نمیشناختم. کلا شدم یه آدم دیگه. به همین نگاه های لحظه ای نیما راضی بودم. همین توجه برام کافی بود. دیگه باهام حرف میزد البته در حد چند جمله.... گذشت تا اینکه یه روز خالم بهم گفت وقتشه جا خوابتون یکی بشه. دیگه یه ماه از محرمیتتون میگذره. به دور از چشم نیما یه سرویس خواب خیلی قشنگ سفارش داد و تو ساعتی که سرکار بود گذاشتش تو اتاق... نگم از حال اون روزمون چه استرسی داشتیم. من یکی کم مونده بود سکته کنم. نیما اومد و مثل همیشه عادی سلام کرد و رفت بالا. به دقیقه نکشید مامانشو بلند صدا کرد. دقیقا سه بار گفت مامان. خالمم هی لبشو گاز میگرفت و یواش یواش پله ها رو میرفت بالا. من زیر پله واستادم تا صداشو بشنوم که البته نیاز به زحمت نبود به اندازه کافی صداش بلند بود... _این چه مسخره بازیه؟ کی به شما اجازه داد دست بزنین به وسایل اتاق من. من هی هیچی نمیگم بدتر میشین. مگه من اینجا آدم نیستم. چرا از من نظر نمیخواین؟ اون از اون که دختر خواهرتو به زور انداختینش گردن من. اینم از این. خسته شدممممم. اَه. میرم از دست همتون راحت شم.... خالم بیچاره صداش در نیومد.نیما رفت بیرون و درو محکم کوبید. خداروشکر که آقاجمشید نبود ولی نعیم زودتر اومده بود و خونه بود. من همونجا رو پله ها نشستم وحرفای نیما تو سرم میچرخید.من افتادم گردنش؟!! خالم اومد پایین و بازم همون حرفای همیشگی رو زد و میخواست منو آروم کنه... +خاله نیما حتى اسم منو صدا نمیزنه. حتی اکراه داره که بگه مینا. میگه دختر خواهرت... زدم زیر گریه اما ایندفعه با صدای بلند... نعیم اومد و گفت: آخه مادر من این چه کاریه تو کردی. خب تو که داری همه چیزو بدتر میکنی. یارو رو بیشتر زده کردین. دست از سرش بردار. اینا رو که گفت انگار بلا گفت. خالم هرچی دق دلی سر نیما داشت سر نعیم بیچاره خالی کرد... اون‌روز گذشت و نیما نیومد. نذاشتیم آقا جمشید جريانو بدونه. من لحظه شماری میکردم که برگرده. اما برنگشت... دو روز خونه نیومد و شب سوم یه گوشیم پیام اومد... -ببین اگه بری خودتو بندازی تو بغل نیما، نیما مال تو نمیشه. از تو زندگی من و نیما برو بیرون چون دیگه داری پاتو از حدت درازتر میکنی.. فریبا.... با گریه چند بار پیامشو خوندم و از حرصم بهش پیام دادم نیما شوهر منه. در نهایت مال منه... _مينا خانوم، مال تو الان تو بغل منه. و به هیچ عنوان خودشو مال تو نمیدونه. درنهایت هم شما میری تو همون ده کوره‌ای که بودی دختره بُزچرون چه زبون درازم هستی...قلبم از پیامش تیرکشید...تک تک کلمه هاشو هنوز یادمه. عینا همین کلمه ها رو گفت... آره من گوسفند میچروندم. آره من بز میچروندم. و این برام اصلا خجالت نداشت اما شنیدنش از زبون اون دختر و به حالت تحقیر عذاب آور بود.نادیا که خواب بود. هرچی سرفه کردم شاید غیرمستقیم بیدارش کنم نشد. باید به یکی میگفتم وگرنه تا صبح سکته میکردم .رفتم بیرون. از زیر در اتاق ندیم نور میومد. معلوم بود بیداره. در نزده و یهویی رفتم تو.. ... 🪢 🪢🪶 🪢🪶🪢🪶 🪢🪶🪢🪶🪢🪶🪢🪶🪢 🍃 🍃 ۰ ۰https://eitaa.com/cofeh_deklameh
12.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨پنجشنبه تون شاد و زیبا 🌷✨دلتون از غصه ها دور 🌸✨ان شاءالله امروزتان 💗✨شیرین تراز عسل 🌷✨زیباتر از گلها 🌸✨با طراوت تراز باران 💗✨خوش عطر تراز نسیم 🌷✨و متبـرک 🌸✨به الطاف بیشمار خدا باشـد 💗✨روزتون زیبـا و در پنـاه خـدا 🌸🍃‎‌‎﷽🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی خدا به احترام مادر زمان رو متوقف میکنه❤️ 👇🍃👇 🪶❄️ ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐ 🍃👈 ❤تنها صداست که می ماند......❤ 🎙🎶@cofeh_deklameh🎶🎙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ چهار چهره درونگرایی از نگاه یونگ: کارل گوستاو یونگ، روانشناس برجسته سوئیسی، با نگاه عمیق خود به شخصیت انسان‌ها، درونگرایی را به شکلی ظریف‌تر تحلیل کرد و آن را به چهار گروه متمایز تقسیم نمود. یونگ با این تقسیم‌بندی نشان داد که درونگرایی تنها به معنای دوری از اجتماع نیست، بلکه دنیای وسیع و پویایی از شخصیت‌ها را در برمی‌گیرد. هر یک از این چهار گروه، جنبه‌های منحصربه‌فردی از خود را دارند که درک آن‌ها می‌تواند به ما کمک کند تا هم خودمان و هم دیگران را بهتر بفهمیم و بپذیریم. 💬نورا آوند 👇🍃👇 🪶❄️ ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐ 🍃👈 ❤تنها صداست که می ماند......❤ 🎙🎶@cofeh_deklameh🎶🎙
‌ خبرت هست که از خویش، خبر نیست مرا؟! گذری کن که ز غم، راهِ گذر نیست مرا ‌ 👇🍃👇 🪶❄️ ‌ ✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐ 🍃👈 ❤تنها صداست که می ماند......❤ 🎙🎶@cofeh_deklameh🎶🎙