🛰جنگ شناختی و دیپلماسی بینالمللی - قسمت ۱
✍جنگ شناختی بهعنوان یک مفهوم نوین در عرصه روابط بینالملل، بهطور فزایندهای در حال تبدیل شدن به یک ابزار کلیدی در دیپلماسی بینالمللی است. این نوع جنگ بهجای استفاده از نیروی نظامی، بر روی افکار و احساسات مردم تمرکز دارد و هدف آن تغییر در نگرشها و رفتارهاست. در این قسمت، به بررسی مفهوم جنگ شناختی و تأثیر آن بر دیپلماسی بینالمللی میپردازیم.
جنگ شناختی بهطور عمده از طریق رسانهها، شبکههای اجتماعی و دیگر ابزارهای ارتباطی انجام میشود. کشورها میتوانند با استفاده از این ابزارها، روایتهای خاصی را بهوجود آورند و بهطور مؤثری بر افکار عمومی تأثیر بگذارند. بهعنوان مثال، در بحرانهای سیاسی، کشورها میتوانند با انتشار اطلاعات نادرست یا تحریفشده، به تضعیف رقبای خود بپردازند و در عوض، تصویر مثبتی از خود ارائه دهند.
در این راستا، دیپلماسی بینالمللی باید بهطور جدی به جنگ شناختی توجه کند و استراتژیهای مؤثری برای مقابله با آن طراحی کند. این استراتژیها میتوانند شامل تقویت دیپلماسی عمومی، ایجاد محتوای معتبر و جذاب و همچنین همکاری با رسانهها برای ارائه اطلاعات دقیق باشند. در نهایت، کشورها باید بهدنبال ایجاد یک فضای اطلاعاتی سالم و شفاف باشند تا بتوانند در برابر تهدیدات جنگ شناختی مقاومت کنند.
"دکتر حمید اسماعیلی" ✍
#میز_مطالعات_جنگ_شناختی
➖➖➖➖➖➖➖➖
علوم و سواد شناختی | بهادران 🔰
https://eitaa.com/cognitiveScience
نشریه علوم و سواد شناختی
🛰جنگ شناختی و دیپلماسی بینالمللی - قسمت ۱ ✍جنگ شناختی بهعنوان یک مفهوم نوین در عرصه روابط بینالم
🛰جنگ شناختی و دیپلماسی بینالمللی - قسمت دوم
✍در این قسمت، به بررسی ابزارها و روشهای جنگ شناختی در دیپلماسی بینالمللی میپردازیم. ابزارهای جنگ شناختی شامل رسانههای اجتماعی، تبلیغات، و اطلاعات نادرست هستند که میتوانند بهطور مؤثری بر افکار عمومی تأثیر بگذارند. این ابزارها به کشورها این امکان را میدهند که روایتهای خاصی را بهوجود آورند و بهطور هدفمند بر روی مخاطبان خود تأثیر بگذارند.
یکی از روشهای مؤثر در جنگ شناختی، استفاده از اطلاعات نادرست است. کشورها میتوانند با انتشار اخبار جعلی یا تحریفشده، به تضعیف رقبای خود بپردازند و در عوض، تصویر مثبتی از خود ارائه دهند. این نوع جنگ بهویژه در زمان بحرانها و تنشهای سیاسی بسیار مؤثر است و میتواند بهسرعت افکار عمومی را تغییر دهد.
علاوه بر این، دیپلماسی عمومی بهعنوان یک ابزار کلیدی در جنگ شناختی میتواند به کشورها کمک کند تا روایتهای مثبت را تقویت کنند و در برابر اطلاعات نادرست مقاومت کنند. ایجاد محتوای جذاب و معتبر، همکاری با رسانهها و استفاده از فناوریهای نوین برای شناسایی و حذف اطلاعات نادرست از جمله راهکارهایی هستند که میتوانند به تقویت دیپلماسی بینالمللی کمک کنند. در نهایت، کشورها باید بهدنبال ایجاد یک فضای اطلاعاتی سالم و شفاف باشند تا بتوانند در برابر تهدیدات جنگ شناختی مقاومت کنند.
"دکتر حمید اسماعیلی" ✍
#میز_مطالعات_جنگ_شناختی
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
علوم و سواد شناختی | بهادران 🔰
https://eitaa.com/cognitiveScience
حمزه عموی پیامبر(ص)
رسول خدا(ص) فرمود:"پروردگار من، مرا با سه نفر از اهل بیتم برگزید: علی بن ابیطالب، جعفر بن ابیطالب و حمزه بن عبدالمطلب.
سلام بر تو ای عموی رسول خدا که درود خدا بر او آلش باد! سلام بر تو ای بهترین شهید راه اسلام!
ادامه مطلب: از اینجا
نویسندگان: اشرف گل افشان
منبع: فرهنگ کوثر 1386 شماره 69
https://ensani.ir
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
علوم و سواد شناختی بهادران 🔰
@cognitivescience
آتش عشق تو در جان خوش تر اسـت
جان ز عشقت آتش افشان خوش تر اسـت
هر کـه خورد از جام عشقت قطره اي
تا قیامت مست و حیران خوش تر اسـت …
روز بزرگداشت عطار نیشابوری 🌺
➖➖➖➖➖➖➖
@cognitivescience
تحلیلی پیرامون «الگوی فریب ساختاریافته» در مذاکرات ایران و آمریکا
✍دکتر محمد حسن بصیری پور
این روزها تحلیلهای زیادی از مذاکرت ایران و آمریکا در حوزه های گوناگون سیاسی انجام گرفته
در این بین نگارنده معتقد است بایستی در الگویی آشنا از رفتار ایالات متحده را در تعامل با رقبای استراتژیک مورد واکاوی قرار داد.
رفتار فریبکارانه در روابط بینالملل معمولاً با ایجاد فضای روانی مثبت و سپس چرخش ناگهانی به سوی فشار یا بحران، یکی از روشهای رایج برای کنترل رفتار طرف مقابل است.
چنین الگویی با استفاده از ابزارهای روانشناسی اجتماعی و سیاست بینالملل، توانایی ایجاد تأثیرات عمیق در افکار عمومی و تاثیر بر تصمیمگیری سیاستمداران و نخبگان سیاسی را دارد. در این جا، با استفاده از تحلیلی کوتاه از این منظر ارائه میگردد.
بخش اول: تحلیل الگو
الگوی «فریب ساختاریافته» در تعاملات ایران و آمریکا، استراتژیای است که از منظر روانشناسی سیاسی و نظریههای روابط بینالملل قابل بررسی است. این الگو شامل سه مرحله اصلی است که هدف آن سوق دادن طرف مقابل (در اینجا ایران) به تسلیم یا سردرگمی است:
فشار شدید محیطی: استفاده از ابزارهایی مانند تهدیدات نظامی (مثل جابجایی بمبافکنهای B-52)، تحریمهای اقتصادی، جنگهای نیابتی، و فضاسازی رسانهای برای ایجاد تنش حداکثری. این مرحله با نظریه تله امنیتی (Security Dilemma) تطابق دارد، که در آن افزایش تنش برای دفاع از خود، مذاکره را اجتنابناپذیر میکند.
اعتمادسازی کاذب: در این مرحله، با کاهش فشارهای ظاهری (مثل کاهش نرخ ارز) و انتشار اخبار مثبت در رسانهها، امید کاذب ایجاد میشود.
این تکنیک از طریق مهندسی افکار عمومی و تنظیم شناختی(Cognitive Framing) عمل میکند و هدف آن کاهش هوشیاری و تحریک تصمیمگیریهای غیرمنطقی است.
ضربه نهایی: در لحظه اوج امید به توافق، مطالبات غیرقابل قبولی (مثل تعطیلی برنامه هستهای یا موشکی ایران) مطرح میشود. رد این مطالبات، بهانهای برای ترک مذاکرات و وارونهسازی مسئولیت (Blame Reversal) فراهم میکند، که در آن شکست به گردن ایران انداخته میشود. این تاکتیک منجر به شوک شناختی (Cognitive Shock) در افکار عمومی میشود و توان تحلیل را کاهش میدهد.
این الگو در تاریخ روابط بینالملل (مثل توافق مونیخ 1938 یا خروج آمریکا از برجام) بارها تکرار شده و از منظر نظری، بر پایه مکانیزمهای روانشناختی و سیاسی استوار است.
بخش دوم: راهکارهای مقابله
برای خنثیسازی این الگو، سه محور کلیدی پیشنهاد میشود، که هر یک بر پایه نظریههای علمی و مصادیق تاریخی طراحی شدهاند:
آگاهی از تله امنیتی:
راهکار: زمانبندی استراتژیک مذاکرات برای حفظ ابتکار عمل و تقویت بازدارندگی واقعی بدون تحریک طرف مقابل. مثال تاریخی: خط ارتباط داغ بین شوروی و آمریکا در جنگ سرد که از سوءتفاهم جلوگیری کرد.
خنثیسازی تنظیم شناختی:
راهکار: مدیریت روایت رسانهای داخلی با تحلیلهای علمی، شفافیت در اطلاعرسانی، و افزایش سواد رسانهای جامعه برای شناسایی تاکتیکهای روانی. مثال تاریخی: مدیریت رسانهای چین در مذاکرات با آمریکا در دهه 1970.
مهار وارونهسازی مسئولیت:
راهکار: مستندسازی دقیق مذاکرات، فعالیت رسانهای جهانی برای ارائه روایت مستقل، و تعریف خطوط قرمز شفاف پیش از مذاکره. مثال تاریخی: رویکرد کوبا در بحران موشکی 1962.
جمعبندی: الگوی فریب ساختاریافته ترکیبی از تاکتیکهای روانشناختی، سیاسی، و رسانهای است که نیازمند پاسخ استراتژیک است. این پاسخ شامل اقتدار در تصمیمگیری، راهبرد رسانهای مستقل، و آمادگی برای سناریوهای شکست است. این رویکرد، با تکیه بر نظریههای روابط بینالملل و روانشناسی سیاسی، میتواند نه تنها این تاکتیکها را خنثی کند، بلکه موقعیت استراتژیک را نیز تقویت نماید.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
علوم و سواد شناختی | بهادران 🔰
https://eitaa.com/cognitiveScience
زمان:
حجم:
11.15M
سواد شناختی چیست ؟🤔
جایگاه علوم شناختی در زندگی روزمره کجاست ؟🔦🧠
➖➖➖➖➖➖➖⏬
با هم در پادکست معرفی سواد شناختی، به این موضوع میپردازیم 🎙
گوینده : سلمان بهادران🗣
دانشجوی دکتری علوم شناختی
دانشگاه فردوسی مشهد
#علوم_شناختی
#سواد_شناختی
#ذهن
#مغز
#cognitive_science
#mind
#brain
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
کانال تخصصی علوم و سواد شناختی 🔰
@cognitivescience
« یادآوری »
نهمین پیشنشست همایش با دو سخنرانی:
1️⃣ توانمندسازی والدین در حمایت از کودکان: راهکارهای پیشگیرانه از تاثیرات جنگ شناختی
2️⃣ اهمیت تربیت عقلانی در افزایش تابآوری در مواجهه با جنگ شناختی و ارتقاء امنیت ملی
⌛دوشنبه 25 فروردین ماه 1404 ساعت 14:00🕑
🏢حضوری: دانشگاه عالی دفاع ملی- سالن جلسات شهید بروجردی
💻مجازی از طریق لینک:
https://online.snduonline.ir/ch/amad
اولین همایش جنگ شناختی و امنیت ملی
تبیین جنگ شناختی، تضمین امنیت ملی
https://cwnsc.sndu.ac.ir/
🆔 @cwnsc1404
🔻عملیات شناختی، اقداماتی هدفمند و قابلکنترل هستند که بسته به تغییرات محیطی، قابلیت تطبیق و اصلاح دارند.
🔹 این عملیات تلاش میکنند تا با دامن زدن به تضادهای درونی جوامع، ایجاد نفرت، و تضعیف اعتماد بین افراد گروه هدف، به هدف خود دست یابند.
🔍کانال مطالعات جنگ هیبریدی
https://eitaa.com/HybridWarSt
نشریه علوم و سواد شناختی
« یادآوری » نهمین پیشنشست همایش با دو سخنرانی: 1️⃣ توانمندسازی والدین در حمایت از کودکان: راهکارها
🔻آنچه جنگ شناختی را از سایر انواع جنگ—مانند جنگ ترکیبی—متمایز میسازد، تمرکز آن بر شناخت و ذهن انسان است.
🔹 در این نوع جنگ، بیشترین تأثیر بر سطوح ناخودآگاه ذهن انسان اعمال میشود.
🔹 حملات شناختی که بهصورت هماهنگ و همزمان طراحی میشوند، اطلاعاتی را به کار میبرند که فرآیندهای ناخودآگاه مغز را فعال میکنند؛ امری که شناسایی تهدید شناختی توسط ذهن آگاه را دشوار میسازد.
⚠️ در نتیجه:
1⃣ فرد دچار برداشتهای نادرست از وضعیت میشود،
2⃣ تصمیمهای اشتباه میگیرد و
3⃣ اراده و نظام ارزشی او تحت کنترل بازیگری خارجی قرار میگیرد.
تفاوت اصلی تفکر مادیگرا با تفکر معادباور در این است که فرد مادیگرا نهایتاً برای هشتاد نود سال برنامه ریزی میکند؛
اما فرد معادباور برای ابدیت برنامه ریزی میکند.
ملاک اصلی در مادیگرایی لذت بیشتر و سود بیشتر است در حالی که محور معادباوری بر عبودیت و بندگی و میل اتصال به خالق خویش است