eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.5هزار دنبال‌کننده
16.1هزار عکس
17.3هزار ویدیو
628 فایل
#دانستنی_های_زیبا کانالی برای قشر جوان با بهترین نکات #علمی، #تربیتی، #اخلاقی، #پزشکی و #روانشناسی بهمراه #کلیپ_های زیبای اخلاقی از #سخنرانان_کشوری جهت ارتباط با آدمین از طریق👇👇👇 @alimaola_110 پیام ارسال نمایید
مشاهده در ایتا
دانلود
💠بِسمـِ‌اللهِ‌الرَّحمنِ‌الرَّحیمِ💠 💟 طاهره خانم مدام حرف میزد و امیر حیدر بی آنکه گوش دهد میشنید. فکرش مشغول بود. مشغول اتفاقات دیشب. یاد آیه و حالش افتاده بود و نمیدانست چرا تا این حد برایش عجیب بود ضعف آیه. دختری که تا بوده آیه بوده و آیه یعنی همیشه در موضع قدرت بودن! از همان بچگی! چه میشود که او آنطور ضعف نشان بدهد خیلی عجیب بود خیلی. صدای طاهره خانم را میشنود که میگوید: گوشت با منه حیدر؟ نگاهش میکند و با لبخند میگوید:جانم مامان جان حواسم نبود یه بار دیگه بفرمایید. طاهره خانم چشم غره ای میرود و میگوید: میگم بالآخره کارت چی شد؟ _پیگیرشم مامان داره جور میشه ان شاءالله . طاهره خانم گل از گلش میشکفد: واقعا؟ کجا ؟ _نیروگاه بوشهر. اخمهای طاهره خانم توی هم میرود: بوشهر؟ جا قحط بود؟ بری بوشهر؟ امیرحیدر لبخند میزند به این مادرانه ها. کار که بود اما او آدم یکجا ماندن نبود! _موقعیتش خوبه مامانی تو تهران تو این موقعیت کار پیدا نمیشه میخواهد از جایش بلند شود و به اتاقش برود که حرف طاهره خانم میخکوبش میکند _تو که میدونی داییت چقدر وابسته به دخترشه... با تعجب مادرش را نگاه میکند و میگوید: خب چه ربطی داره؟ طاهره خانم هم متعجب میگوید: چه ربطی داره؟ چه ربطی داره حیدر؟ نگار به تو ربطی نداره؟ امیرحیدر واقعا گیج شده: نگار باید به من ربطی داشته باشه؟ _امیر حیدر! _من واقعا منظورتونو متوجه نمیشم مامان جان! طاهره خانم حرصی میگوید: خودتو به اون راه نزن! خودت بهتر میدونی منظورمو! تو و نگار یه ربط به هم دارید و اینم قرار چندین و چند ساله بین ما و خانواده داییته! حرف های طاهره خانم میشود آوار و میریزد روی سر امیرحیدر: چی میگی مادر من؟ کی همچین قراری گذاشته؟ معلوم هست چی میگید؟ یه قراری بوده که خود بزرگترها خیلی سال پیش بدون اینکه به ما بگید گذاشتید و حالا جدیش گرفتید؟ طاهره خانم انگار تازه باورش شده بود حرفهای امیرحیدر جدی است صدایش را بالا تر برد و گفت: به چی میخوای برسی با این حرفا؟ اول و آخر نگار زنته! امیرحیدر هم جدی و اما با صدای پایین تر گفت: مادر من چرا زور میگی عزیزم؟ اصلا نگار بچه است! اختلاف سنی بینمونو ببین! طاهره خانم حق به جانب میگوید:من و بابات الآن به مشکلی برخوردیم؟ امیرحیدر واقعا دوست نداشت لحنش را تند کند ولی واقعا اینجا لازم بود: اصلا من و نگار فرقمونه از زمین تا آسمون! افکارمون عقایدمون بینِشمون! واقعا این تفاوت ها رو نمیبینید؟ http://eitaa.com/cognizable_wan
💠بِسمـِ‌اللهِ‌الرَّحمنِ‌الرَّحیمِ💠 💟 طاهره خانم چشم گرد میکند: شما با هم فرق دارید؟امیرحیدر چرا چرند میگی؟ دختره چادری، مومن ،نماز خون سر به زیر ،دیگه چی میخوای؟ امیرحیدر رسما کم آورده بود! واقعا سخت بود فهماندن چیزی به کسی که نمیخواهد شرایط را درک کند! دعوا سر مو بود و پیچش مو! الیاس که تا آن موقع شاهد بحث بینشان بود گفت:خب مادر من نمیخواد چه زوریه؟ طاهره خانم رو ترش کرد: بی خود نمیخواد ما حرف زدیم.قرار گذاشتیم! دختره همه ی خواستگاراشو به خاطر شازده رد کرده ... امیرحیدر ذکر میگفت تا صدا بالا نبرد.مادرش داشت زور میگفت!زور! پوفی کشید و از جایش بلند شد و حین خروج گفت:من با نگار ازدواج نمیکنم مادرم!نه اینکه عیب و مشکلی داشته باشه ها!ابداً ... من تو ایشون چیزهایی رو که میخوام پیدا نمیکنم و مطمئنم هستم اونم اینجوریه طاهره خانم حرصی گفت: منم خواستگاری هیچ دختر دیگه ای به جز نگار نمیرم! اینو تو گوشت فرو کن امیرحیدر. آیه دقیقا یک هفته بود که دیگر زندگی معمول خود را نداشت. زیاد به فکر فرو میرفت و اوضاع خانه هم که بدتر...یک فضای خاصی بر خانه حاکم بود. چیزی شبیه یک ترس ورم کرده روی دل تک تک اعضای خانواده...ترسی از جنس همان لحن سوالی کمیل:میخوای باهاش بری؟ آیه پوزخندی زد. چه ترس بچگانه ای. بی حوصله لیست داروهای بیماران را چک میکرد که صدای شاد شهرزاد باعث شد سرش را بالا بگیرد. با تعجب نگاهش کرد و شهرزاد گفت:سلام آیه خانم! چه خبر ؟ نیستی اصلا، نگاه میکند چشمان خاکستری دخترک را. هری دلش پایین میریزد از آن هری دل پایین ریختن های از فرط غم.با لبحند میگوید:علیک سلام.ماشاءالله همه جا هم هستی!کی راهت داده؟ _با بابا اومدم دیگه.بند پ _سرعتت برای یادگرفتن چم و خم و اصطلاحات زبون فارسی ستودنیه.... اینها سعی آیه برای عادی بودن بود. شهرزاد دست هایش را بر کمرش گذاشت و با اخم گفت:اینا رو ولش کن تو بگو چرا یک هفته است من درست و حسابی نمیتونم با تو تماس بگیرم؟ آیه خسته لبخند میزند:ببخش یکم سرم شلوغه... سرش شلوغ بود!دروغ نبود!واقعا سرش شلوغ بود کار شاقی بود با اینهمه افکار ضد و نقیض افتاده در مغزش کلنجار رفتن و سعی برای مثل همیشه بودن. شهرزاد دستهای آیه را گرفت و گفت:امروز دیگه هیچ بهونه ای قبول نیست. من اینجا فقط یه دوست دارم و اونم تویی باید قبول کنی و امروز با من و مامان بریم برای گردش! پشت آیه لرزید. چه میگفت شهرزاد؟ _ولی شهرزاد جان... _ولی نداریم آیه تو قبول میکنی آیه کمی دست و پا گم کرده گفت:گوش کن شهرزاد جان.... نه نمیگذاشت... شهرزاد نمیگذاشت که او حرف بزند لب برچید و گفت:آیه ازت خواهش میکنم میدونم کار داری ولی خواهش میکنم قبول کن. آیه با درماندگی نگاهش کرد! دلش از ترس عقلش با صدای ظریفی دم گوشش گفت:یک بار دیگه میتونی مادرتو ببینی! و عقلش فریاد کشید:دیدار هرچی کمتر بهتر! و خب این یک قانون است که لطافت را آدمها بیشتر دوست دارند و با منطق چندان میانه خوبی ندارند!مثل آیه... http://eitaa.com/cognizable_wan
5.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 یه زمانی سر زن حامله شرط بندی میکردن که بچه اش پسره یا دختر بعدش شکم زن رو پاره میکرن و بچه رو در میاوردن! ⁉️میدونی کی و کجا این اتفاق میفتاده؟ 🆔 http://eitaa.com/cognizable_wan
سعی کنید گناه نکنید، اول چیزی که قلب انسان را کدر میکند گناه است. همین کوچک شمردن گناه، بزرگترین گناه است. این که بگوییم این گناه کوچک چیزی نیست موجب می شود که قدم های بعدی برداشته شود.. http://eitaa.com/cognizable_wan
3.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👆☄ تکنیکهای حرکتی بسیار مفید برای دردهای کمری ✨☄⚡️اگر درد دارید حتما ببینید💫 🆔 http://eitaa.com/cognizable_wan
من فقط یه بار تو عمرم قرعه کشی برنده شدم اونم تو دوم ابتدایی بود معلم می خواست درس بپرسه قرعه به اسم من در اومد😫😆😂😂 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ♡http://eitaa.com/cognizable_wan
ازدواج کلاٌ دو مرحله داره، سه ماه اول ابراز علاقه، سي سال بعدي پرتاب ملاقه! 😂 ﹌﹌﹌﹌﹌﹌﹌﹌﹌﹌﹌﹌ http://eitaa.com/cognizable_wan
🔹اگر نشانه های زیر در شما وجود دارد👇 ۱- سردرد ۲- بدن درد ۳- ضعف در بینایی ۴- سختی تنفس ۵- درجه حرارت بالا ۶- گیجی ۷- اختلال در خواب ۸- در شوک فرو رفتن ۹- عصبانیت و مشکل در ارتباط برقرار کردن ۱۰- گیجی اینها علائم کرونا ویروس نیستند، اینها علائم بی پولیه 😀😀😂😂‎‌‌‌‌‌‌ ﹌﹌﹌﹌﹌﹌﹌﹌﹌﹌﹌﹌ http://eitaa.com/cognizable_wan
2.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یه فیلم سه بعدی دیده زیادی جوگیر شده😂😂😂 http://eitaa.com/cognizable_wan
1.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ریا نباشه کولر فوق میشرفته خونمونه😂😂😂 http://eitaa.com/cognizable_wan
💞💍⭐️ 💍⭐️ ⭐️ ؟؟؟ 👌انتخاب با شماست. ❣پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله : 😍لبخند های زن و شوهر به روی هم به هنگام برخورد با یکدیگر و یا خداحافظی صدقه است و به اندازه انفاق فی سبیل الله ارزش دارد...! 📕کافی جلد ۵ صفحه ۵۶۹ 👆👆 💖این رابطه خدایی که لحظه به لحظه ما رو به خدا نزدیک میکنه. 👇👇 🚫این رابطه شیطانی که لحظه به لحظه از خدا دور می شویم. ❣پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند: 💙هرکس با غیر همسر خویش شوخی و مزاح کند به اندازه هر کلمه ای که در دنیا سخن گفته باشد ، خداوند هزار سال او را در زندان دوزخ نگاه خواهد داشت. 📕وسائل الشیعه ج ۲۰ 💖💖💖💖💖💖💖 http://eitaa.com/cognizable_wan