✨💠 💠✨
💠✨
✨
#ڪمی_تامل
مارادونا مدتی به خاطر افسردگی پس از ترك اعتياد در تيمارستان بستری بود،
وقتی مرخص شد حرف قشنگی زد:
اونجا ديوانه های زيادی بودند، يكی ميگفت من چگوارا هستم همه باور ميكردن،
يكی ميگفت من گاندی ام همه قبول ميكردن.
ولی وقتی من گفتم مارادونا هستم همه خنديدن و گفتن هيچ كس مارادونا نميشه..!!
اونجا بود كه من خجالت كشيدم كه چه بر سر خودم آوردم.
در اين دنيا غرور دمار از روزگار آدم در مياره و دقيقا گرفتار چيزی ميشی كه فكر ميكنی هرگز در دامش نخواهی افتاد.
"مراقب خودتان باشيد برگ ها هميشه زمانی ميريزند كه فكر ميكنند طلا شدند"
🔸ديگو آرما ندو مارادونا
http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴دیشب این سکانس برره در فلسطین اشغالی رقم خورد!
اینقدر #رژیم_صهیونیستی از #انتقام حزب الله میترسید که دیروز توهم زدن #حزب_الله حمله کرده زدن نیروهای خودی رو منفجر کردن 😂
بعد دیدن خیلی زشته بگن سربازای خودمون رو کشتیم گفتن حزب الله حمله کرده، حزبالله هم بیانیه داد که به ما ربطی نداری شما اسکلین ما انتقام خودمون رو میگیریم
✅ http://eitaa.com/cognizable_wan
خلاصه بحث پشت پرده کرونا- حجت الاسلام مهدوی ارفع.mp3
4.71M
🔊پشت پرده کرونا
🗣#چهار_نفر کثیفی که پشت قضیه کرونا هستند؟!!
♨️علت کشته های موج دوم کرونا چیست؟!!
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع☝️☝️
♻️بسیار عالی و بصیرت افزا...
🔴شهیدی که با صحنه شنا کردن دختران رو به رو میشه:
دکتر محسن نوری دوست و همراز شهید احمد علی نیری می گوید :
یکبار از احمد پرسیدم که احمد من و تو از بچگی همیشه با هم بودیم اما سوالی از تو دارم نمیدانم چرا در این چند سال اخیرشما این قدر رشد معنوی کردید اما من…
لبخندی زد و میخواست بحث را عوض کند اما دوباره سوالم را پرسیدم بعد از کلی اصرار سرش را بالا آورد و گفت: طاقتش را داری؟! با تعجب گفتم: طاقت چی رو؟! گفت بنشین تا بهت بگم.
نفس عمیقی کشید و گفت یک روز با رفقای محل و بچههای مسجد رفته بودیم دماوند. شما توی آن سفر نبودید همه رفقا مشغول بازی و سرگرمی بودند. یکی از بزرگترها گفت احمد آقا برو این کتری رو آب کن و بیار تا چای درست کنیم. بعد جایی رو نشان داد گفت اون جا رودخانه است برو اون جا آب بیار من هم را افتادم. راه زیادی نبود از لا به لای بوتهها ودرختها به رودخانه نزدیک شدم تا چشمم به رودخانه افتاد یک دفعه سرم را پایین انداختم وهمان جا نشستم!
بدنم شروع به لرزیدن کرد نمیدانستم چه کار کنم! همان جا پشت بوتهها مخفی شدم.
من میتوانستم به راحتی یک گناه بزرگ انجام دهم. در پشت آن بوتهها چندین دختر جوان مشغول شنا کردن بودند.
من همان جا خدا را صدا کردم و گفتم :«خدایا کمکم کن الآن شیطان من را وسوسه میکند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمیشود اما به خاطر تو از این از این گناه میگذرم.»
بعد کتری خالی را از آن جا برداشتم و از جای دیگر آب آوردم. بچهها مشغول بازی بودند. من هم شروع به آتش درست کردن بودم خیلی دود توی چشمانم رفت. اشک همین طور از چشمانم جاری بود.
یادم افتاد که حاج آقا گفته بود:«هرکس برای خدا گریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت.»
من همینطور که اشک میریختم گفتم از این به
بعد برای خدا گریه میکنم.
حالم خیلی منقلب بود. از آن امتحان سختی که در کنار رودخانه برایم پیش آمده بود هنوز دگرگون بودم. همین طور که داشتم اشک میریختم و با خدا مناجات میکردم خیلی با توجه گفتم: «یاالله یا الله…»
به محض این که این عبارت را تکرار کردم صدایی شنیدم ناخودآگاه از جایم بلند شدم. از سنگ ریزهها و تمام کوهها و درختها صدا میآمد. همه میگفتند: «سُبوحُ قدّوس رَبُنا و رب الملائکه والرُوح» (پاک و مطهر است پروردگار ما و پروردگار ملائکه و روح) وقتی این صدا را شنیدم ناباورانه به اطراف خودم نگاه کردم دیدم بچهها متوجه نشدند.
من در آن غروب با بدنی که از وحشت میلرزید به اطراف میرفتم از همه ذرات عالم این صدا را میشنیدم! احمد بعد از آن کمی سکوت کرد. بعد با صدایی آرام ادامه داد: از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد! احمد بلند شد و گفت این را برای تعریف از خودم نگفتم. گفتم تا بدانی انسانی که گناه را ترک کند چه مقامی پیش خدا دارد.
بعد گفت: «تا زندهام برای کسی این ماجرا را تعریف نکن.»
http://eitaa.com/cognizable_wan
شادی روح مطهرش صلوات
هدایت شده از "دانستنیهای زیبا"
پنجشنبه است😔🌹
امـروز🌺
هـمان روزی است
اهالی سفر کرده از دنیا،
چشم انتظار عزیزانشان هستند
دستشان ازدنیا ڪوتاه است
ومحتاج یادڪردن ماهستند.
بالاخص
پدران و مادران
برادران و خواهران
اساتید و شهدا
همه و همه را با ذکر فاتحه ای میهمان سفره هایمان کنیم.
🌍 http://eitaa.com/cognizable_wan
🌷 پیامبر اکرم (ص) :
۱-خداوند در هیچ روزی به اندازه روز عرفه، بندگان را از آتش دوزخ نمی رهاند.
۲- برخی از گناهان جز در عرفات بخشوده نمی شوند.
۳- گناه کارترین فرد در عرفات کسی است که از آن جا باز گردد در حالی که گمان می برد آمرزیده نخواهد شد.
🌹امام جعفر صادق(ع)فرمودند:
🔸اگر کسی در ماه مبارک رمضان مورد مغفرت الهی قرار نگیرد،غفران برای او نیست،مگر آنکه«عرفه»را درک کند.
🔸هر چه میخواهى براى خود دعا بخوان و در دعا كردن بكوش كه آن روز [روز عرفه] روز دعا و درخواست است.
📗 التهذيب الأحكام ، ج۵ ، ص ۱۸۲
🌼
💠http://eitaa.com/cognizable_wan
🌼💠🌼
💠🌼💠🌼💠🌼
✨#بـانـوے_پـاک_مـن
🌹قسـمـت دوازدهـم
"کارن"
شب مامانو کشیدم کنار و بهش گفتم که موندن تو این خونه برام عذابه اما مامان اصرار داشت بمونیم چون بعد سال ها میدیدشون.منم پامو کردم تو یک کفش که من ازاین خونه میرم شما دوست داشتی بمون.
ازفرداشم افتادم دنبال خونه اما مگه پیدا میشد؟اگرم بود برای مجرد ها جایی نداشتن.این چه وضعشه؟جوونا با هرسرو وضعی راه میرن تو خیابون اونوقت حق اجاره دادن خونه به مجردا رو ندارن.واقعاعجیب بود.
رسیدم خونه دیدم مادرجون داره با تلفن حرف میزنه.فقط صدای مادرجون میومد.
_قربونت برم مادر که انقدر گلی.
_...
_نه فدات بشم این چه حرفیه حتما درگیر بودی دیگه مادر فدای سرت
_...
_آره آره هستن گلم هروقت دوست داشتی بیا.
_...
_نه چه مزاحمتی عزیزمادر؟تو رحمتی.
_...
_چشم عزیزم حتما.قربونت برم مواظب خودت باش.سلامم برسون.
_...
_حتما حتما.خدانگهدارت.
رفتم تو و گفتم:کی بود هماجون که انقدر قربون صدقش میرفتی!؟چشم خان سالار روشن.
خندید و اومد جلو بغلم کرد،گفت:ازدست تو پسر.دخترداییت بود.زهراخانم.
_همون چادریه؟
_اره مادر خیلی خانومه زنگ زد هم عذرخواهی کرد که نیومده هم اینکه سلام رسوند بهتون.
تودلم گفتم:میخوام نرسونه دختره امل.
رفتم تو اتاقم و درگیر لب تاب و آهنگام شدم.چند تا آهنگ قشنگ دانلود کرده بودم که داشتم گوش میدادم.
دراتاق زده شد و مامان اومد تو.
_در داره اینجاها.
اومد تو و نشست رو تخت.
_واسه اومدن تو اتاق پسرم باید اجازه بگیرم؟
هوفی کشیدم و گفتم:چیکار داری؟
_خونه بهت ندادن نه؟
_خوشحالی؟
باحرص گفت:این چه وضع حرف زدن با مادرته؟
_مامان بس کن تروخدا اعصاب ندارما.
دید به نتیجه ای نمیرسه ازاتاقم رفت بیرون.
ادامه دارد...
http://eitaa.com/cognizable_wan
✨#بـانـوے_پـاک_مـن
🌹قسـمـت سیـزدهـم
تاشب خودمو مشغول کردم تا به چیزایی فکر نکنمکه عذابم میده.نیمه های شب بود و همه شام خورده بودن جزمن که از عصر پایین نرفته بودم.دوست نداشتم با سالار روبرو بشم.اصلا از خودش و قانوناش خوشم نمیومد.برعکس عاشق مادرجون شده بودم و راحت اسمشو صدا میزدم.برام شام هم آورد منم چون نخواستم دستشو رد کنم دولقمه ای خوردم.
صدای تقه ای به در اومد.
_بفرمایین.
پدربزرگ جان بودن.اومد تو و نشست رو تخت.
_بی مقدمه میرم سراصل مطلب..مامانت گفت میخوای بری.
هدفونم رو ازگوشم درآوردم چ گفتم:بله همینطوره.
_چرا اونوقت؟من چشم امیدم تو بودی پسر.عصای دستم میشی.
_مگه خودتون پسر ندارین؟
_اونا که همیشه نیستن پیشم.میخواستم کارخونه رو بسپرم دستت بچرخونی اما مثل اینکه نظرت یک چیز دیگه است.
پوزخندی زدم و گفتم:من چشمم به جیب بابام نبود،شما که دیگه جای خود داری.
عصبی،بلندشد و گفت:توخارج ادب یادت ندادن پسر؟
نخواستم دعوا بشه برای همین حرفی نزدم.اونم رفت.
پیرمرد بدعنق،گیرش افتاده به من.
صدای زنگ گوشیم منو از فکر بیرون اورد.جالبه این گوشی ما سال تا سال زنگ نمیزنه.نمیدونم کیه که یادم افتاده.
بادیدن شماره فهمیدم دوست قدیمیم دِرِکه.
_به رفیق قدیمی.چطوری؟
_یادی از مانمیکنی کارن جان.خوبم توخوبی؟
_میگذره.چیشد یادی ازما کردی؟
_دوست دخترت گیر داده بود زنگ بزن ببین کارن کجاست؟
_کی؟
_النا
_تحویلش نگیر بگو کارن مرده.
_عه کارن این چه حرفیه؟
_کار نداری حوصله ندارم درک؟
_مثل همیشه بی اعصاب.خدافظ
گوشیمو پرت کردم رو تخت و رو صندلی چرخدار لم دادم.
اعصابم حسابی بهم ریخته بود.خونه هم شده بود دردسر.اینجوری نمیشه باید یه فکری به حال خونه بکنم.حوصله بحث کردن با خان سالار رو ندارم.
ادامه دارد...
http://eitaa.com/cognizable_wan
✨#بـانـوے_پـاک_مـن
🌹قسـمـت چـهـاردهـم
صبح مشغول پوشیدن کفشام بودم که در حیاط بازشد و یک دخترچادری وارد حیاط شد.بادیدنش حدس زدم زهراباشه.
تا منو دید جلو اومد و سلام کرد.جوابشو آروم دادم.
مثل اینکه صداشو مادرجون شنید،چون گفت:سلام گل دخترم بیاتو مادر.
_سلام مادرجون.
مادرجون اومد دم در و گفت:به به دخترگلم.خوبی؟آهایادم رفت معرفی کنم اینم پسرعمت کارن.
لبخند قشنگی زد و گفت:خوشبختم اقا کارن.
دستشو جلو نیاورد منم خودمو سبک نکردم و گفتم:منم همینطور.
بعد خداحافظی کردم و از خونه رفتم بیرون.این دختره خیلی باخواهرش فرق میکرد.تو این مدت کم که ایران بودم تک و توک خانم چادری دیده بودم.
شونه بالاانداختم و با تاکسی خودمو به بنگاهی که قرار بود سراغ خونه رو بگیرم،رسوندم.
اونجاهم تافهمیدن مجردم گفتن بهت خونه نمیدیم.بابا مگه یک پسر مجرد چه
قدر جا میخواد اشغال کنه که این اداها رو درمیارین؟
کلافه چند جا دیگه رفتم اما خونه نبود که نبود.کاش مامان راضی میشد باهام بیاد خونه بخریم.اونجوری حتمابهمون خونه میدادن.
تارسیدم خونه دیدم دخترداییم هنوز هست.چادررنگی سرش بود و داشت کمک مادرجون میکرد.چه اداها!!
رفتم تو اتاقم و موقع ناهار اومدم بیرون.سرمیز ناهار مادرجون کلی ازغذاش تعریف کرد گویا دستپخت زهرابوده.ازحق نگذریم خیلیم عالی شده بود.مامان اما مثل من زیاد تعریف نکرد چون مغرور بود.
اصلا نگاهشم نکردم دخترداییمو ببینم چه شکلیه.برام مهمم نبود چون چادری بود و ازاین دختراخوشم نمیومد.البته بگم ازدخترای کنه و سیریشم بدم میومد.
ناهار که تموم شد،سرمیز مادرجون پرسید:خب پسرم چیشد؟خونه پیدا کردی؟
_نه مادرجون خونه کجابود؟هرجا میرم میگن به پسر مجرد خونه نمیدیم.من نمیدونم این چه قانون مسخره ایه!!
زهرازبون باز کرد وگفت:به نظر من که کارخوبی میکنن.جوونای این دور و زمونه خونه مجردی که بیاد دستشون هزارتا کار انجام میدن.
طلبکارانه نگاهش کردم و گفتم:اینهمه دختر و پسری بدحجاب ریخته توخیابون به اینا گیر نمیدن،به خونه مجردی گیر میدن.جالبه!
_بله درسته حرف منو بااین حرفتون تایید کردین.جوونای این دور و زمونه!اینو بهتون بگم که جامعه نمیتونه میلیون ها نفرو از تو خیابون جمع کنه بخاطر بدحجابیشون اما میتونه جلو گیری کنه برای فساد جامعه.نمیتونه؟
مستقیم نگاهش کردم و گفتم:دختردایی کی گفته که حالا خونه مجردی منبع فساده؟خیلیا هستن برای راحتی و اسایش خودشون خونه تنهایی میگیرن.
زهرا موقرانه سرش رو پایین گرفت و گفت:پسرعمه شما ایران نبودی نمیدونی.همه بدبختیا ازهمین راحتیا و آسایشا شروع میشه.
دهن منو بسته بود اما من کم نمیاوردم.
ازسر میز بلندشدم و گفتم:نمیدونستم استاد جامعه شناسی هستین.
اونم همونطور که با غذاش بازی میکرد،گفت:بنده هم نمیدونستم شما وکالت میخونین.
نگاه بدی بهش انداختم و رفتم تو اتاقم.دختره خیره سر امل واسه من آدم شده.نشونت میدم در افتادن با کارن چه مزه ای داره زهراخانم.
ادامه دارد...
http://eitaa.com/cognizable_wan
14.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ حجتالاسلام والمسلمین میرزا محمدی از تناقض گویی و عملکرد وزارت بهداشت
#فتنه_کرونایی
⭕️ 🔻🔻🔻
#تلنگرانه
آن روز که آخرین زنگ دنیا می خورد دیگر نه میشود تقلب کرد، و نه میشود سر کسی کلاه گذاشت. آن روز تازه می فهمیم دنیا با همه بزرگی اش، از جلسه امتحان هم کوچکتر است.
آن روز تازه می فهمیم که زندگی عجب سوال سختی بود، سوالی که بیش از یک بار نمی توان به آن پاسخ داد.
خدا کند آن روز که آخرین زنگ دنیا می خورد، روی تخته سیاه قیامت اسم ما را جزء خوبها بنویسند.
خدا کند حواسمان بوده باشد و زنگ های تفریح آن قدر در حیاط نمانده باشیم که حیات یادمان رفته باشد.
خدا کند که دفتر زندگیمان را جلد کرده باشیم و بدانیم دنیا چک نویسی بیش نیست...!
http://eitaa.com/cognizable_wan
#تلنگرانه
اگه به گناهے مبتلا شدے،
نذار قلبت بهش عادت ڪنه...!❌
عادت به گناه،
اضطراب و ترسِ از گناه رو از قلبت میگیره...!
اونوقٺ
به جاے لذٺ بردن از خدا،
دیگه از گناه لذت میبرے...!
http://eitaa.com/cognizable_wan
خواص پوست سفید هندوانه
👈مصرف پوست سفید هندوانه با شکر و عسل و حتی مربای آن برای تقویت و درمان:
◾️وسواس
◽️دفع اوره
◾️ضعف معده
◽️زخم گلو ودهان
◾️سرطان پروستات
💥💥💥💥💥
http://eitaa.com/cognizable_wan
💥💥💥💥💥
رابطه استرس و برگ بو
سوزاندن برگ بو در خانه باعث ریلکس شدن فضای خانه و آرام شدن اعضای خانه می گردد. همچنین این کار استرس را کم می کند و سیستم تنفسی تان را باز می کند.
💥💥💥💥💥
http://eitaa.com/cognizable_wan
💥💥💥💥💥
#همسرداری
چہ شوخےهایے را باهمسرم نڪنم👇
🚫طلاقت میدم، طلاق میگیرم
⛔️زن دوم میگیرم
🚫مسخره ڪردن اعضای خانواده یک دیگر
⛔️مسخره ڪردن یکدیگر درحضور دیگران
http://eitaa.com/cognizable_wan
#نکات_خواستگاری
گفت و گو پس از انجام خواستگارى رسمى از طرف خانوادها و تحقیق و آگاهى از بعضى شرایط كه در مرحله تفحص به دست مى آید، انجام گیرد نه در ابتداى آشنایى
🎀گفت و گو باید خونسردانه و با آمادگى قبلى و در فضایى آرام و بدون خوف و فشار از طرف دیگران صورت گیرد.
🎀شیك، تمیز و معطر باشید. زمانی كه به خواستگاری می روید، زیباترین لباسهایتان را به تن كنید و پوششی شیك و مناسب داشته باشید. اولین دیدارها همیشه در اذهان باقی می مانند. ( پوشش خانم ها طبق شرع)
🎀خودتان باشید. در هنگام صحبت كردن با فرد مورد نظر در اولین جلسه بنا را بر صداقت و یكرنگی بگذارید و متعهد شوید كه آنچه می گوئید كاملاً از سر صدق و صفا باشد و به این تعهد خود نیز پای بند شوید.
سعی كنید مجسمه نباشید و تا حدی راحت بنشینید. صداقت در رفتار و گفتار، اضطراب شما را به شدت كاهش خواهد داد.
🌸 http://eitaa.com/cognizable_wan
#همسرانه
#خانمها
مرد بیعیب در دنیا وجود ندارد
ممکن است
مردی این عیب را داشته باشد
آن عیب دیگر را نداشته باشد
پس عیب جویی نکن، نکات خوب هرچند کوچک همسرت رو تحسین کن
💞 http://eitaa.com/cognizable_wan
🌺 این متن قشنگه بخونید ...
♥️ وقتی یکیو دوست داری ...
اشکشو در نیار ...
با اشکاش از چشماش میوفتی ...
♥️ ازش فاصله نگیر ...
اگه سرد شه دیگه درست نمیشه ...
♥️ باهاش قهر نکن ...
بی تو بودن رو یاد میگیره ...
♥️ تهدیدش نکن ...
دعواش نکن ...
میره پشته یکی دیگه قایم میشه !
اون آدم پناهش میشه ...!!
♥️ اگه دوستش داری ...
همونجوری که هست دوستش داشته باش ،
سعی نکن عوضش کنی!!
♥️ اگه دوستش داری ...
اشتباهاتشو به روش نیار ... آدم جایز و الخطاست...!!
♥️ بذار یاد بگیره دنیاش و زندگیش تویی !؟؟
نذار بره جای دیگه ازدست تو گریه کنه اون موقعست که دیگه تو ، توی قلبش جایی نداری ...
❤️http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اشپزی اقایان و خانمها😳😳
http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
✅ فریب نخورید، مسواک پلاستیکی و خمیردندان شیمیایی نه مستحب است نه ثواب دارد، ای بسا گناه اسراف و ضرر به نفس به آن مترتب باشد.
✍️ خواص عجیب چوب مسواک اراک: جرم گیری دندان، تقویت حافظه، رفع یبوست و آلزایمر و سردرد و...
✍️ اگر 3 روز بعد از هر وعده غذا به مدت 10 دقیقه با چوب اراک، مسواک بزنیم کلیه جرم های دندان 100 درصد از بین می رود.
✍️ فلوراید موجود در خمیردندان، بسیار سمی و برای بدن مضر است.
⭕️ لطفا گوش کنید و به دیگران ارسال نمایید.
.
🥀🥀
خوشبختی نامهای نیست که یک روز نامه رسانی، زنگ در خانهات را بزند و آن را به دستهای منتظر تو بسپارد.
خوشبختی، ساختن عروسک کوچکی است از یک تکه خمیر نرم شکل پذیر.
به همین سادگی،
به خدا به همین سادگی؛
اما یادت باشد که جنس آن خمیر باید از عشق و ایمان باشد نه هیچ چیز دیگر.
😊http://eitaa.com/cognizable_wan
#خودمونی
✍ غُصه اینجاست که امروز، روز عرفهست ... و ما هر سال دور هم جمع میشدیم و تاغروب، عاشق ترین و زندهترین روز را تجربه میکردیم ...
غصه اینجاست، که ماههاست رنگ مجالس اباعبدالله را ندیدهایم و دلمان به روز عرفهای خوش بود، که کمی از حسین بگوییم و بشنویم و... نفس بکشیم!
🌒 و تمامِ غصه اینجاست که نمیدانیم این قِصهی غربتمان تا کِی ادامه خواهد داشت؟
درکِ غربت هزار ساله، کمی ملموستر شده برایمان......... نه؟
🌙 #عرفه
#همسرداری
💑
❌ از زن دیگر #تعریف کردن ممنوع!!
✡خانم ها ، هیچوقت و هرگز جلوی همسرتون از خانم، دوست یا آشناتون تعریف نکنید ❗️
❎واااای فلانی چقد خوشگله
❎چه رقصی میکنه !
❎خیلی خوش تیپه
❎خیللللی باحاله
و ....
✡این کارتون هم باعث میشه همسرتون نسبت به اون فرد #حساس شه
هم باعث میشه #وجهه شما تحت تاثیر قرار بگیره
❌اصلا درست نیست جلوی همسرتون از کس دیگه ای تعریف کنید ،البته به همین میزان بدی گفتن و تخریب دیگران هم درست نیست !
💞خوبی گفتن اگر از یه زن باشه شوهرتونو نسبت به اون #علاقمند میکنه
اگه از یه مرد باشه شوهرتونو نسبت به اون متنفر میکنه و رفتار شوهرتون با شما هم #تغییر میکنه ❗️
═══✼🍃🌹🍃✼══
http://eitaa.com/cognizable_wan
#همسرانه
#خانمها_اگر_دائم_اینطوری_باشن_کسی_دوسشون_ندارد
⬅زنانی که همیشه نگران ظاهرشان هستند
⬅زنان وابسته و دست و پا چلفتی
⬅زن های هپلی،بیمارنما و پولی
⬅زن هایی که خود را دست کم میگیرند
⬅زنان هایی که بیش از حد وابسته هستند(زنانی که در ابتدای یک رابطه سعی می کنند به جای طرف خود تصمیم بگیرند و انتخاب کنند)
⬅زنانی که خصوصیات زنانه ندارند
⬅زنانی که قدرت مراقبت از خود را ندارند
❣ ❣
🌹http://eitaa.com/cognizable_wan
میگویند روزی یک نقاش بزرگ در عرض سه دقیقه یک نقاشی کشید و قیمت هنگفتی بر روی آن گذاشت!؟
خریدار با این قیمت گذاری مخالفت کرد و این قیمت را برای سه دقیقه کار ، منصفانه ندانست ....
نقاش بزرگ در پاسخ او گفت :
این کار در واقع در سی سال و سه دقیقه انجام گرفته ، سی سالی که به آموزش و پیشرفت فردی و تجربه اندوختن گذشت و تو ندیدی به اضافهی این سه دقیقه که تو دیدی!
برخی افراد گمان میکنند که افراد موفق از خوش شانسی ، استعداد ذاتی ، یا نعمت الهی خاصی برخوردارند ، اما در واقع پشت هر موفقیت پایدار ، مدتها تلاش طاقت فرسا وجود دارد.
🍃
🌺🍃http://eitaa.com/cognizable_wan