eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.7هزار دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
14.5هزار ویدیو
679 فایل
کانالی برای قشر جوان؛ بابهترین داستانها؛ تلنگرها؛ نکات زیبا؛ طنز جالب؛ و... ادمین: https://eitaa.com/alimaola_110 یک کانال #زیبا بجای #صدکانال مولانا: آنکس که نداند و نخواهد که بداند حیف است چنین جانوری زنده بماند جهت ارسال سوالات👇👇👇 @alimaola_110
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◼️ چنگیزخان وقتی بر بخارا هجوم آورد، نتوانست آن را تسخیر کند، برای اهل آن، نامه نوشت که هرکس با ما بیاید، در امان است! ◾️ اهل بخارا دو گروه شدند، یک گروه به چنگیز خان تن ندادند و مقاومت کردند و گروه دیگر با او یک‌جا شدند. ◽️ چنگیزخان برای آنانی که به او تن دادند، نوشت: با هم‌شهریان مخالف بجنگید، هر چه غنیمت به‌دست آوردید، از شما باشد و نیز حاکمیت شهر را به شما می‌دهیم! ایشان پذیرفتند و آتش جنگ بین این دو گروه مسلمان شعله‌ور شد... و در نهایت، گروه مزدور پیروز شد اما شکست بزرگ این‌جا بود که چنگیز دستور داد خلع سلاح و سربریده شوند! 👌 چنگیز گفته‌ی مشهورش را گفت: اگر اینان وفا می‌داشتند، به خاطر ما بیگانگان، به برادران شان خیانت نمی‌کردند! ✏عاقبت خودفروشان هم چنین هست. http://eitaa.com/cognizable_wan
بر مرده دلان پند مده خویش نیازار زیرا که ابوجهل مسلمان شدنی نیست http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک تفریح واقعا جدید و هیجان انگیز پرتاب انسان در دبی و فرود در نقطه مورد نظر ! http://eitaa.com/cognizable_wan
⭕️✍ فقط میخ تکاندم گویند: روزی ابلیس خواست با فرزندانش از جایی به جای دیگر نقل مکان کند، خیمه ای را دید، و گفت: اینجا را ترک نمی کنم تا آنکه بلایی بر سر آنان بیاورم. به سوی خیمه رفت و دید گاوی به میخی بسته شده و زنی را دید که آن گاو را می دوشد، بدان سو رفت و میخ را تکان داد. با تکان خوردن میخ، گاو ترسید و به هیجان درآمد و سطل شیر را بر زمین ریخت و پسر آن زن را که در کنار مادرش نشسته بود لگدمال کرد و او را کشت. مادر بچه با دیدن این صحنه عصبانی شد و گاو را با ضربه چاقو از پای درآورد و او را کشت. شوهر آن زن آمد و با دیدن فرزند کشته شده و گاو مرده، همسرش را زد و او را طلاق داد. سپس خویشاوندان زن آمدند و آن مرد را زدند، و بعد از آن نزدیکان آن مرد آمدند و همه با هم درگیر شدند و جنگ و دعوای شدیدی به پا شد!! فرزندان ابلیس با دیدن این ماجرا تعجب کردند و از پدر پرسیدند: ای وای، این چه کاری بود که کردی؟! ابلیس گفت: کاری نکردم فقط میخ را تکان دادم. ➖➖➖➖➖➖➖➖ بیشتر مردم فکر می کنند کاری نکرده اند، در حالی که نمی دانند چند کلمه‌ای که میگویند و مردم می شنوند، سخن چینی است؛ و گاهی: * حالتی را دگرگون می کند * مشکلات زیادی را ایجاد می کند * آتش اختلاف را بر می افروزد * خویشاوندی را برهم میزند * دوستی و صفا صمیمیت را از بین می برد * کینه و دشمنی می آورد * طراوت و شادابی را تیره و تار می کند * دل ها را می شکند بعد از این همه کسی که این کار را کرده فکر می کند کاری نکرده است فقط میخ را تکان داده است!! قبل از اینکه حرفی را بزنی، مواظب سخنانت باش! مواظب باش میخی را تکان ندهی!! 🍃 🌺🍃http://eitaa.com/cognizable_wan
اصالت هیچ ربطی به اینکه کجا و تو چه خانواده‌ای به دنیا اومدی نداره، همین که شرایطِ بد، تو رو یه آدم بد نکنه «اصیلی»... 🧠 http://eitaa.com/cognizable_wan
ولی دریغ که اصلا نگاهی به سمت خواهرها نمیکرد 😑 . پشت سرشون رفتیم و وقتی نزدیک باب الجواد که شدیم آقا سید شروع کرد به مداحی کردن. (اوجه بهشته حرم امام رضا/زائرات اینجا تو جنان دیده میشن/مهمونات امشب همه بخشیده میشن) . نمیدونم چرا ولی بی اختیار اشکم در اومد😢 . سمانه تعجب کرده بود😯 . -ریحانه حالت خوبه؟! 😞😞 . -اره چیزیم نیست😧😧 . یواش یواش وارد صحن شدیم. وقتی گنبد رو برای اولین بار دیدم یه جوری شدم.فضای حرم برام خیلی لطیف بود. . همراه سمانه وارد حرم شدیم. . بعضی چیزها برام عجیب بود. . -سمی اونجا چه خبره؟!😯 . -کجا؟! اونجا؟! ضریحه دیگه☺ . -خوب میدونم ولی انگار یه جوریه؟! چرا همدیگه رو هل میدن؟!😯 . -میخوان دستشون به ضریح بخوره☺ . -یعنی هر کی اونجا دست بزنه حاجت میگیره؟!😯 . هرکی اونجا دست بزنه که نه ولی اعتقاد دارن اونجا چون محل زیارت فرشته ها و امامهاست متبرکه و بهش دست میزنن و زیارت میکنن. . -یعنی اگه ما الان دست نزنیم زیارت نکردیم؟!😕😕 . -چرا عزیزم. مهم خوندن زیارت نامه و...هست😊 . سمانه یه زیارت نامه هم به من داد و گفت تو هم بخون. . -اخه من که زیاد عربی خوندن بلد نیستم😐 . پس من میخونم و تو هم باهام تکرار کن ،حیفه تا اینجا اومدی زیارت نامه نخونی😕 . و سمانه شروع کرد با صدای ارامش بخشش زیارت نامه خوندن و من گوش دادم. . بعد زیارت تو صحن انقلاب نشستیم و سمانه مشغول نماز خوندن که یاد اون روز توی جاده افتادم و گفتم: -سمانه؟!😕 . -جان سمانه😊 . -یه چی بگم بهم نمیخندی؟!😟 . -نه عزیزم.چرا بخندم . -چرا شما نماز میخونید؟!😐 . -عزیزم نماز خوندن واجبه و دستور خداست ولی یکی از دلایلش ارامش دادنه به خود آدمه. . -یعنی تو نماز میخونی واقعا آروم میشی؟!😯 . -دروغ چرا...همیشه که نه. ولی هروقت با دلم نماز میخونم واقعا اروم میشم.هر وقتم که غم دارم هم که تو سجده بعد نماز با خدا درد و دل میکنم و سبک میشم.. . -اوهوم..😕میدونی سمی من نماز خوندنو تو بچگی از مامان بزرگم یاد گرفته بودم..ولی چون تو خونه ما کسی نمیخوند دیگه کم کم فراموش کردم😔 بیچاره مامان بزرگم تا حالا مشهد نیومده بود و ارزوشو داشت😢😢 . میشه دو رکعت نماز برای مامان بزرگم بخونی؟! . -چرا نمیشه...ولی روحش بیشتر خوشحال میشه ها وقتی خودت بخونی😔😔 . -میخوام بخونم ولی.. . -ولی نداره که.اینهمه راه اومدی بعد یه نماز نمیخوای بخونی؟؟ http://eitaa.com/cognizable_wan
-ولی نداره که. اینهمه راه اومدی بعد یه نماز نمیخوای بخونی؟؟ . -نمیدونم چی بگم... تو نماز خوندن بهم یاد میدی؟!😶 . . -چرا که یاد نمیدم گلم☺با افتخار آجی جون.😊😊 . سمانه هم همه چیزوبا دقت بهم یاد میداد و منم کم کم یادم میومد ذکرها و نحوه گفتنش . دو رکعت نماز برای مامان بزرگ خوندم😊 . خیلی دوست داشتم آقای فرمانده من رو در حال نماز خوندن میدید😐😐 . شاید اصلا مامان بزرگ بهانه بود و به خاطراون نماز خوندن یاد گرفتم که باز دوباره جلوش ضایع نشم😕😕نمیدونم 😔 . اما این نمازم هرچی بود قربتا الی الله نبود و نتونستم مثل آقا سید و سمانه تو سجده بعدش درد و دل کنم و هر چی زور زدم اشکی هم در نیومد😕 . . بعد نماز تو حال خودمون بودیم که برا سمانه اس ام اس اومد و بعد خوندنش گفت: . -ریحانه جان پاشو بریم حسینیه . -چرا؟! نشستیم دیگه حالا😕 . -زهرا پیام داد که آقا سید برای اعضای اجرایی جلسه گذاشته و منم باید باشم. تو هم که اینورا رو بلد نیستی. . -باشه پس بریم فهمیدم تو این جلسه سید مجبوره رو در رو با خانم ها حرف بزنه و چون زهرا هم بود میخواستم ببینم رابطشون چه جوریه😐😐 . -سمانه؟!😯 . -جانم؟؟😊 . -منم میتونم بیام تو جلسه؟؟😕 . متاسفم عزیزم.ولی فقط اونایی که اقا سید اجازه میدن میتونن بیان.جلسه خاصی نیستا هماهنگی در مورده سفره . . -اوهوم...باشه 😔 . جلسه تو اطاق بغل حسینیه خواهران بود و منم تو حسینیه بودم..داشتم با گوشیم ور میرفتم که مینا بهم زنگ. . -سلام ریحانه. خوبی؟؟چه خبر؟! بابا بی معرفت زنگی..پیامی چیزی؟!😑😑 . -من باید زنگ میزدم یا تو..اخه نپرسیدی زنده رسیدیم یا نه😕😕😐 . . -پی ام دادم ولی جواب ندادی😕 . -حوصله چک کردن ندارم😟 . -چه خبرا دیگه.همسفرات چه جورین؟! . -سلامتی...آدمن دیگه😃ولی همه بسیجین . -مواظب باش اونجا به زور شوهرت ندن😂😂 . -نترس اگه دادن برا تو هم میگیرم😄😄 . - بی مزه😐حالا چه خبراخوش میگذره😉 . - بد نیست جای شما خالی😊 . - راستی ریحانه . - چی؟! . - پسره هست قد بلنده تو کلاسمون😆 . - کدوم؟!😯 . - احسان دیگه.باباش کارخونه داره😉 http://eitaa.com/cognizable_wan
. -احسان دیگه. باباش کارخونه داره 😉 . -اها اها اون تیره برقه😂خوب چی؟؟😐 . -فک کنم از تو خوشش اومده. خواهرش شمارتو از من میخواست😉😁 . -ندادی که بهش؟!😡 . -نه...گفتم اول باهات مشورت کنم😊 . -افرین که هنوز یه ذره عقله رو داری😐😅 . -ولی پسره خوبیه ها😉خوش به حالت😊 . -خوش به حال مامانش😐😑 . -ااااا ریحانه😐.چرا ندیده و نسنجیده رد میکنی😒 . -اگه خوشت اومده میخوای برا تو بگیرمش؟!😯😒 . -اصلا با تو نمیشه حرف زد...فعلا کاری نداری؟!😐 . -نه..خدافظ . . بعد قطع کردن با خودم فکر میکردم این همه پسر دور و برم و تو دانشگاه میخوان با من باشن و من محل نمیکنمشون اونوقت گیر الکی دادم به این پسره بی ریخت و مغرور 😑(زیادم بی ریخت نبودا😄) . شاید همین مغرور بودنش من رو جذب کرده..😕 . دلم میخواد یه بار به جای خواهر بهم بگه ریحانه خانم😊 . تو همین فکرا بودم دیدم که صدای ضعیفی از اونور میومد.که سمانه داره هی میگه ریحانه ریحانه. . سرم داغ شد.ای نامرد.نکنه لوداده که بهم نماز یاد داده و هیچی بلد نیستم😯 . یهو دیدم سمانه اومد تو.ریحانه پاشو بیا اونور . -من؟!چرا؟!😞 . -بیا دیگه. حرفم نزن . باشه. باشه..الان میام. وارد اطاق شدم که دیدم همه دور میز نشستن.زهرا اول از همه بهم سلام کرد و بعدش هم اقا سید همونجور که سرش پایین بود گفت:سلام خواهرم. سفر خوش گذشت؟! کم و کسری ندارید که؟! . نه. اکیه همه چی..الان منو از اونور اوردید اینور که همینو بپرسید؟!😯 . که اقا سید گفت بله کار خاصی نبود میتونید بفرمایید. . که سمانه پرید وسط حرفش: . نه بابا،این چیه. کار دیگه داریم. . سید:لا اله الا الله... 😑 . زهرا:سمانه جان اصرار نکن . ریحانه:میتونم بپرسم قضیه چیه؟؟ . که سمانه سریع جواب داد هیچی مسول تدارکات خواهران دست تنهاست و یه کمک میخواد و من تو رو پیشنهاد دادم ولی اینا مخالفت میکنن. . یه لحظه مکث کردم که اقا سید گفت ببخشید خواهرم .من گفتم که بهتون نگن . . دوستان، ایشون مهمان ما هستن نباید بهشون همچین چیزی میگفتید..از اول گفتم که ایشون نمیتونن. . نمیخواستم قبول کنم ولی این حرف اقا سید که گفت ایشون نمیتونن خیلی عصبیم کرد 😡و اگه قبول نمیکردم حس ضعیف بودن بهم دست میداد.😞 . اب دهنمو قورت دادم و بااینکه نمیدونستم کارم چیه گفتم قبول میکنم😏 . سمانه لبخندی زد و روبه زهرا گفت:دیدین گفتم. . اقا سید بهم گفت مطمئنید شما؟!کار سختی هستا. . تو چشماش نگاه کردم و با حرص گفتم بله آقای فرمانده پایگاه😑😑 . ادامه دارد ❤️ http://eitaa.com/cognizable_wan
✨درمان افسردگی بعد از زایمان(مجرب) 💠مقدار مساوی از رازیانه,گل گاو زبان,سنبل الطیب,گل ساعتی,بابونه,و اسطوخودوس را جوشانده و روزی سه بار و هر بار یک لیوان بخورید ❗️به همراه این نسخه روزانه دو عدد قرص مخمر آبلیمو که در عطاری ها موجود است تهیه نموده و بعداز هر وعده غذایی مصرف کنید 📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
قرص های ضد بارداری چه تاثیری بر میل جنسی زنان دارند؟ قرص های ضد برای مصرف همه مناسب نیست و اثرات نامطلوب زیاید به دنبال دارند. تاثیر دارو در اشخاص مختلف، متفاوت است و لزوما باعث کاهش نخواهد شد. ولی اگر احساس می کنید بعد از مصرف قرص های ضد بارداری میل جنسی شما کاهش پیدا کرده برای جایگزین کردن آن با پزشکتان مشورت کنید. البته وزن متعادل، خوشحال بودن در یک رابطه، داشتن خواب کافی و کم بودن تاثیر بسیار بیشتری از قرص های ضد بارداری بر میزان میل جنسی شما دارند. میل جنسی یک فرد همیشه یکسان نیست و با توجه به شرایط مختلف تغییر می کند. بنابراین قبل از این که قرص های ضد بارداری را مقصر بدانید بهتر است به سایر عوامل اثر گذار بر زندگیتان تمرکز کنید. 📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
💑خصوصیات زنانه ای که مردان از آن متنفرند: 1. کمبود اعتماد به نفس 2. میل شدید زنها برای تغییر دادن مردها 3. حسادت خانمها 4. زنهایی که بیش از حد وابسته اند. 5. زنانی که خصوصیات زنانه ندارند. 6. زنانی که قدرت مراقبت از خودشان را ندارند. 7. زنانی که به شدت مادی گرا هستند. 📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
‍ ﻭﻟﺘﺮ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: ﻣﺎ ﻫﺮﮔﺰ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﻢ ﻣﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﺴﺘﯿﻢ!! ﻣﺎ ﺑﺠﺎﯼ ﺁﻧﮑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﺑﻪ ﺍﻣﯿﺪ ﯾﮏ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﺧﻮﺏ ﻭ ﺧﻮﺵ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺍﯾﻢ ﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﻣﺮﻭﺯﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﯽ ﺩﻫﯿﻢ. ﻣﺎ ﻭﻗﺖ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ. ﭘﻮﻝ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ. ﺷﻐﻞ ﺑﻬﺘﺮ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ. ﺑﺎﺯﻧﺸﺴﺘﮕﯽ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ. ﻣﺴﺎﻓﺮﺕ ﻭ ﺗﻌﻄﯿﻼﺕ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ. ﻭ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻣﺎ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺍﺻﻼ ﺗﻮﺟﻬﯽ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﯿﻢ. ﻫﻨﺮﯼ ﻭﺭﺩ ﺑﯿﭽﺮ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ: ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﺩﺭ آﯾﻨﺪﻩ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﭘﯿﺶ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ، ﺍﮔﺮ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﯽ ﻏﺬﺍ ﺑﺨﻮﺭﯼ ﺍﺯ ﻧﻮﺭ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺗﺎﺑﺎﻥ ﻟﺬﺕ ﺑﺒﺮﯼ ﻭ ﺑﺎ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﺖ ﺑﮕﻮﯾﯽ ﻭ ﺑﺨﻨﺪﯼ. ﭘﺲ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﮑﺮ ﮐﻦ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻣﺮﻭﺯﺕ ﻟﺬﺕ ﺑﺒﺮ ﺑﻪ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﻧﮑﻦ ﻭ ﺑﻪ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﮐﺎﺭﯼ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ. ﺗﻮ ﺍﺯ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺧﻮﺩ ﻣﻄﻤﺌﻨﯽ ﭘﺲ ﺍﯾﻦ ﺷﺎﻧﺲ ﺑﺰﺭﮒ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻧﺪﻩ ﻭ ﻗﺪﺭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺪﺍﻥ ﺩﺭ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻧﮑﻨﯿﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﻓﮑﺮ ﻧﮑﻨﯿﺪ ﻓﮑﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﻫﻤﯿﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﻣﺘﻤﺮکز کنید... آنتونی رابینز 🧠 http://eitaa.com/cognizable_wan
قطع امید کردی؟ صبح پا شدی؟ به آسمون نگاه کردی؟ دمِ صبح طلوع آفتابو نمی‌خوای ببینی؟ سرخ و زردِ آفتاب رو موقعِ غروب، دیگه نمی خوای ببینی؟ ماهو دیدی؟ نمی‌خوای ستاره ها رو بینی؟ شب مهتاب ، اون قرصِ کاملِ ماه رو، دیگه نمی‌خوای ببینی؟ چشماتو می‌خوای ببندی؟ از مزه ی یه گیلاس، می‌خوای بگذری؟ نگذر من رفیقتم میگم نگذر ... 🧠 http://eitaa.com/cognizable_wan
آرزو کنیم حال همه خوب باشد خیابان، پر باشد از عابران سر خوشی که نه غصه ای برای خوردن دارند، نه مشکلی برای حل نشدن، نه دلیلی برای گوشه گیری و تنها بودن! عابرانی که سرخوش و آسوده از کنار هم عبور می کنند مردانی که ناچار نیستند تا دیر وقت کار کنند، زنانی که در سکوتشان اشک نمی ریزند، و کودکانی که از ته دلشان می خندند... آرزو کنیم حال همه خوب باشد. به خوبی عطر یاس کوچه باغ های قدیمی به خوبی دو روز مانده به عیدِ زمان کودکی و به خوبی همان روزی که آرامش و عشق؛ به خیابان های این شهر، برگردد ... 🧠 http://eitaa.com/cognizable_wan
تا وقتی خدایی داری که به تو وعده داده که قادره هر کاری رو بخواد انجام بده حتی نگران محال ترین رویات هم نباش اگر خدا بخواد یک درصد تبدیل میشه به صد درصد الهی همین روزا یکی از آرزوهای محالت برآورده بشه 🧠 http://eitaa.com/cognizable_wan
قدرتِ تو اندازه تلاشته وقتی دست از تلاشت برنمیداری‌ قدرتی ‌‌تو رو نگه میداره که بتونی ‌‌ خوب و با انگیزه مسیرت‌ رو ادامه بدی اونقدر بااراده و قاطعانه که هیچوقت سقوط نکنی‌ اونایی‌ که تو این مسیر بهت انگیزه‌ دادن رو اصلا فراموش نکن، شاید بدون اونا هیچی ‌برات نهایی‌ و شکل موفقیت نمی‌شد روزاتون رو در کنار آدمای با انگیزه بگذرونین 🧠 http://eitaa.com/cognizable_wan
🔴مردانه عذرخواهی کنید: 💖در اتفاقات مهم ناتوانی در عذرخواهی ممکن است به همه روابط مان صدمه بزند، چه روابط کاری و چه شخصی. 💖اینکه یاد بگیرید چطور به درستی عذرخواهی کنید، قدمی مهم در بزرگ شدن تان است. گاهی غرور، شرم و خشم نمی گذارد جمله «معذرت می خواهم» بر زبانمان جاری شود. همه ما گاهی اشتباه می‌کنیم. باید نواقص خود را جزء بخشی از زندگی خود قبول کنیم. سرکوب نکردن آن، شما را از دیگران دور می‌کند و پذیرفتن آن به رشد فکری شما کمک می کند. 💖کارهایی که می توانید انجام دهید: اگر نمی‌توانید به زبان بیاورید، بنویسید گاهی‌اوقات غرور یا خجالت اجازه نمی‌دهد از کسی عذرخواهی کنید. 💖گاهی‌اوقات یک یادداشت و یا نامه بهتر از حرف زدن است زیرا باعث می‌شود بتوانید همه احساساتتان را بدون اینکه حرفهایتان را فراموش کنید بیان کنید. 🌷🍀🌸🌺🌹🌿🌴 http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نقشه کنترل افکار عمومی سانتریفیوژ وقتی خوبه بچرخه که چرخ مردم هم بچرخه !! من سرهنگ نیستم حقوق دان هستم! ایا میدانستید این جملات دیکته شده سازنده فیلم تبلیغاتی حسن روحانی بود! ۴ دقیقه مهم در این مورد ببینید !نقش فارغ التحصیلان دانشگاه سوآز انگلیس در سرنوشت کشور (بعضی از دانش آموختگان دانشگاه سوآز عبارتند از : کاوه مدنی ، کاووس سید امامی ، حسین دهباشی(سازنده فیلم تبلیغاتی حسن روحانی) و... از زبان علیرضا پور مسعود پ؛ن؛دهباشی اخیرا گفته او(روحانی)نه سرهنگ بود ،نه حقوق دان بود !اوبازیگر بود! http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. ✅ بیت کوین دست یهودیان فراماسونری است ✍️ مجله اکونومیست 1988: خاندان روتشیلد(ازطبقات اصلی یهودیان فراماسونری) و تسلط آن بر بیت کوین ✍️ هویت پدیدآورنده بیت‌کوین مشخص نیست، گفته می‌شود «ساتوشی ناکاموتو» مخترع بیت‌کوین است، هویت واقعی او هنوز مجهول است. ✍️ بیت کوین= رمز ارز= ارز سری= لژ= ارتش سری= صهیونیسم= یهودیان ماسون ⭕️ هر کس بیت کوین تولید یا خرید و فروش نماید در جنایات صهیونیسم شریک است .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. ✅ ۳ تا بچه سه قلو رفتن خونه زن همسایه که بازی کنن ✍️ مادر ۳قلوهام تو کوچه با زن همسایه مشغول صحبت کردن بوده و به زن همسایه میگه نزار برن داخل ✍️ زن همسایه گفته چکارشون داری بزار برن بازی کنن. ✍️ بعد دوساعت توکوچه نشستن رفته داخل با این صحنه مواجه شده حالا رفته شکایت کرده ✍️ زلزله اینقدر خرابی به بار نمیار که اینها سر خونه و وسایل آوردن!!! ✍️ فقط اونجا که قرصا رو تو هاونگ کوبیده بودن ،اینا بزرگ بشن میزنن تو کار صنعتی .