eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.4هزار دنبال‌کننده
15.7هزار عکس
16.6هزار ویدیو
632 فایل
#دانستنی_های_زیبا کانالی برای قشر جوان با بهترین نکات #علمی، #تربیتی، #اخلاقی، #پزشکی و #روانشناسی بهمراه #کلیپ_های زیبای اخلاقی از #سخنرانان_کشوری جهت ارتباط با آدمین از طریق👇👇👇 @alimaola_110 پیام ارسال نمایید
مشاهده در ایتا
دانلود
یه مفهوم روانشناسی به اسمِ دوسوگرایی یا "ambivalence" وجود داره و حالتیه که فرد بتونه همزمان احساس و افکاری متعارض درباره یک موضوع یا یک شخص رو در خودش تحمل کنه...!! "مثل وقتی که بودن با کسی به ضررته و اذیت میشی ولی بازم باهاش میمونی و دوسش داری" http://eitaa.com/cognizable_wan
يه فلج قطع نخاعى از خواب كه بيدار میشه منتظره يک نفر بيدار بشه، سرش منت بذاره و ببرتش دستشويى و حمام و كاراى ديگه شو انجام بده. ❣ميدونى آرزوش چيه؟ فقط يكبار ديگه خودش بتونه راه بره و كاراشو انجام بده... 👌يه نابينا از خواب كه بيدار ميشه، روشنايى رو نميبينه، خورشيد و نميبينه،صبح رو نميبينه. ❣ميدونى آرزوش چيه؟ فقط يكبار فقط يكروز بتونه نزديكاش و عزيزاش و آسمون و و زندگى رو با چشماش ببينه... 👌يه بيمار سرطانى دلش ميخواد خوب بشه و بدون شيمى درمانى و مسكن هاى قوى زندگى كنه و درد نكشه... 👌يه كر و لال آرزوشه بشنوه بتونه با زبونش حرف بزنه... 👌يه بيمار تنفسى دلش ميخواد امروز رو بتونه بدون كپسول اكسيزن نفس بكشه... 👌يه معتاد در عذاب آرزوى بيست و چهار ساعت پاكى رو داره... ⬆️الآن مشكلت چيه دوست من؟ 🎀دستتو ببر بالا و از ته قلبت شكرگزارى كن که از قدیم گفتن شکر نعمت نعمتت افزون کند کفر نعمت از کفت بیرون کند 💪با تمام وجودت از نعمتايى كه خدا بهت داده استفاده كن ✨🦋تو خيلى خيلى خيلى خوشبختى، غر نزن،ناشكرى نكن. 👣آسونا روخودت حل كن سختاشم خدا. http://eitaa.com/cognizable_wan
✨﷽✨ ✍از نبی مکرم اسلام (ص) در اصول کافی آمده است: جبرئیل درباره هیچ چیز به اندازۀ دوری کردن از دشمنی با مردم مرا سفارش نکرد؛ که این کار عیب‌ها را آشکار و خوبی‌ها را مدفون‌ می‌سازد. یعنی‌ دشمنی از شیطان است. کسی که با دیگری، دشمنی کند؛ هر دو طرف با آبروریزی از هم، دشمنی‌شان را بروز خواهند داد و آبروی هم خواهند ریخت. از حضرت علی علیه السَّلام در الخصال صدوق خطاب به فرزندانش آمده است: از دشمنی کردن با مردم پرهیز کن که یا دشمن تو عاقل است و با تو مکر کند، و یا نادان است که به سرعت بر تو ضربه زند. گویند: پادشاهی بود که سرآشپز خود را به خاطر غذایی که می‌پخت، همیشه تحقیر می‌کرد و او در سکوت، سر پایین انداخته و همواره عذر می‌خواست؛ در حالی که در دل از او نفرت داشت و ناسزایش می‌گفت و دنبال فرصتی برای انتقام می‌گشت. زن پادشاه عاشق وزیر او شده بود و هر دو دوست داشتند سر پادشاه را زیر آب کنند تا وزیر به پادشاهی برسد و زن به همسری وزیر درآید. سرآشپز سخن وزیر و زن شاه را در خفا شنید و نقشۀ خود کشید. روزی که باران آمده بود سمت پادشاه رفت و ته کفش پادشاه را صابون خشکی مالید. ⚜پادشاه را گفت: ای قبلۀ عالم! دوست دارم به آشپزخانه بیایی تا جگر آهویی جوان را تقدیم تو کنم. پادشاه پذیرفت و چون کفش‌هایش به پا کرد و به محوطۀ باز قصر رسید پای او لیز خورد و بر زمین افتاد و دست او به شدت شکست. پادشاه که نمی‌دانست چرا بر زمین خورده است، پس به کسی شک نکرد. چون پادشاه به بستر بیماری افتاد از شدت درد، ناله می‌کرد و کمک می‌خواست. پس وزیر با طبیب دربار تَبانی کرد و سمّ را در قالب دارو به پادشاه خوراند که درد او کم شود. شاه خوابید ولی برای همیشه آرام شد. وزیر پس از آن به قدرت رسید و سرآشپز برای گرفتن مقام نزد وزیر رفت و موضوع را به وزیر و زن شاه (که زن وزیر شده بود) تعریف کرد. وزیر خواست سرآشپز را به علت بی‌اعتمادیش به او بکشد ولی زن وزیر گفت: او را نکش، بدان‌ ما و سرآشپز هر دو دشمن پادشاه بودیم، او از ترس خود با مکر خویش، از شاه انتقام گرفت و ما نیز از ترس خود چون او، مکر بر پادشاه کردیم. پس اگر تو او را بکشی بدان کسی هم باید ما دو نفر را بکشد. سرآشپز از ما بهتر است چون او به خاطر گناهی که شاه در حق او کرده بود از او انتقام گرفت ولی ما در سایۀ نعمت شاه بودیم و به خاطر گناه قدرت‌طلبی خود، پادشاه را کشتیم. 🚫پس بدان اگر سرآشپز را بکشی باز در دربار مانند من و تو هستند که به خاطر قدرت‌طلبی‌شان ما را خواهند کشت، هر چند با همۀ دربار و با همۀ مردم خوب باشیم؛ و برای هر پادشاهی که لذت قدرتِ تاج و تخت را چشید، چنین مرگی حتمی است. همانطور که پادشاه با همدستی من، پدر مرا که پادشاه پیشین بود کشت و مرا بعد از مرگ او به عقد خود درآورد، چون پدرم مرا به او نمی‌داد، تو نیز از‌ من بترس نه از کس دیگری، شوهرم اگر می‌دانست پادشاه اصلی من هستم کشته نمی‌شد، امیدوارم تو نیز که پادشاه و شوهر من شده‌ای این حقیقت را بدانی و از زنان دوری کنی!!! http://eitaa.com/cognizable_wan
سالیان پیش حاکم بلخ که سنی مذهب بود دچار دردی در ناحیه پا گردید مداواهای فراوان نمود لیکن پایش بهبود نیافت شبی حضرت علی(ع) را در خواب میبیندحضرت به او امر میکند که روغن ۲ لا برای خوب شدن پایش استفاده کند حاکم تمام علما وزرا اطبای شهر را جمع کرده و میگوید برای من روغن۲ لا بیاورید اطبا و علما جواب میدهند ما در تمام عمر خود نام این روغن را نشنیده ایم و بعید است چنین روغنی وجود داشته باشد حاکم جواب داد چون حضرت علی(ع) امر کرده پس این روغن باید در جایی از جهان وجود داشته باشد دستور داد که هرکس روغن ۲ لا را بیاورد پاداش بزرگی دریافت میکند.خبر شهر بشهر روستا به روستا چرخید لیکن هیچ کس نتوانست روغن ۲ لا را یافته و نزد حاکم بیاورد در ولایت بلخ عالمی شیعه که غریب و گمنام بود بنزد حاکم آمد و گفت حاکم باید روغن زیتون استفاده کند.حاکم چنین کرد و به سرعت درد کهنه پایش بهبود یافت پرسید از کجا فهمیدی منظور حصرت علی(ع)از روغن ۲ لا روغن زیتون است؟ آن عالم شیعه گفت از انجایی که خدا در آیه ۳۵ سوره نور فرموده است(شجره مبارکه زیتونه لا شرقیه و لا غربیه)درخت مبارک زیتون که نه شرقی است و نه غربی،چون ۲ تا لا دارد (لا شرقیه و لاغربیه) پس منظور روغن زیتون بوده است حاکم از این جواب شگفت زده شد و گفت لیاقت تو بالاتر از پاداش نقدی است تو از امروز ندیم خاص ما هستی عالم غریب شیعه حالا شده ندیم خاص و همه کاره دربار حاکم شهر، مدتی گذشت علما و وزیران که اهل سنت بودند به این مقام و جایگاه یک مرد شیعه حسادت کردند،به حاکم گفتند ما فهمیدیم که این مرد شیعه زیارت عاشورا میخواند و به عمر و ابوبکر لعن میفرستد حاکم در حضور علما و وزرا از عالم شیعه پرسید آیا این موضوع صحت دارد؟ عالم شیعه نیامد تقیه کند سیاه نمایی کند برای حفظ مقام و ثروت خود دروغ بگویدلذا با شهامت پاسخ داد من نه تنها عمر و ابوبکر را لعن میکنم بلکه به آنها توهین هم میکنم.جماعت از این پاسخ شگفت زده شدند.علما گفتند حکم این مرد اعدام است.حاکم گفت این مرد فاضل و حکیم است حتما دلیلی دارد به راحتی پشت پا به این مقام و ثروت زده و خریدار مرگ خود شده است از عالم شیعه پرسید چرا به عمر و ابوبکر که مورد احترام ما اهل سنت است لعن میکنی؟ عالم شیعه جوابی داد که آن مجلس تبدیل به مجلس روضه حضرت زهرا(س) شد و همه حاضرین گریه نمودند. آن عالم شیعه جواب دادحاتم طایی مردی کافر بود ولی در نهایت سخاوت و بخشندگی،قبل از مرگ مردم را جمع کرد و گفت آی کسانی که گرسنه بودید و حاتم طایی لقمه نانی در دهان شما گذاشت آی کسانی که برهنه بودید و حاتم طایی لباسی به شما پوشانید آی کسانی که لقمه نانی سر سفره حاتم طایی خوردید الان وقت مرگ من شده و من از شما توقع هیچ پاداشی را ندارم فقط دختری از من به یادگار مانده جان شما و جان این دختر اگر میخواهید محبتهای مرا جبران کنید به این دختر محبت کنید ادامه در 👇👇👇 👇👇👇 http://eitaa.com/cognizable_wan
ادامه متن👆👆👆 خلاصه حاتم طایی مردم را به خوش رفتاری با دخترش سفارش ها نمود آنگاه عالم شیعه گفت روزی این دختر به نزد پیامبر(ص) آمد پیامبر به احترام پدرش که سفارش کرده بود و مرد باسخاوت و بخشنده ای بود آن دختر را اطعام و اکرام کرد و هدایایی نیز به او بخشید حالا مردم، حرفم این است پیامبر برای دین اسلام زحمات زیادی کشید و خون دلها خورد روز آخر فرمود من از شما توقع هیچ پاداش و قدر دانی ندارم اگر میخواهید به من محبت کنید به دخترم فاطمه محبت کنید جان شما و جان فاطمه،مبادا از گل نازک تر به او بگویید،هر کس فاطمه را بیازارد مرا آزرده خاطر کرده است و خلاصه پیامبر(ص) در مورد خوش رفتاری با حضرت زهرا(س) سفارش ها نمود،لیکن چند روز از رحلت پیامبر نگذشته بود که این دو نفر(عمر و ابوبکر) برخلاف سفارشات پیامبر(ص) نه تنها هیچگونه خوش رفتاری و محبتی نسبت به دختر رسول خدا نداشتند بلکه ناجوانمردانه خانه اش را آتش زدند بصورتش سیلی زدند پهلویش را شکستند هدیه که ندادند هیچ باغ فدک را نیز از تنها یادگار پیامبر(ص) به ناحق گرفتند حالا شما قضاوت کنید ما الان باید به این دو رفیق ناجوانمرد درود و رحمت بفرستیم یا لعن و توهین کنیم؟ صدای گریه و ناله حاضرین بالا رفته بود و جلسه محاکمه این عالم شیعه تبدیل به مجلس روضه حضرت زهرا(س) شده بود مقام و منزلت این عالم شیعه بیشتر شد چندسالی گذشت عالم شیعه دعوت الهی را لبیک گفت و دار فانی را وداع کرد حاکم عزای عمومی اعلام کرد تشییع جنازه باشکوهی بعمل آورده و او را با احترام به خاک سپردند خواستند سر قبرش نام او را بنویسند دیدند او را فقط عالم شیعه خطاب میکردند به سراغ صندوقچه شخصی اش رفتند مدارکی را دیدند که نشان میداد نام واقعی او علی است و نام پدرش ابیطالب. لذا بر سر قبرش نوشتند هذا مزار شریف علی ابن ابیطالب. این بود داستان عارف و عالم گمنام شیعه حضرت آیه الله آقا علی بن ابیطالب(ره) که تربت پاکش در شهر مزار شریف قرار دارد. 👇👇👇 http://eitaa.com/cognizable_wan