eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.7هزار دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
14.5هزار ویدیو
679 فایل
کانالی برای قشر جوان؛ بابهترین داستانها؛ تلنگرها؛ نکات زیبا؛ طنز جالب؛ و... ادمین: https://eitaa.com/alimaola_110 یک کانال #زیبا بجای #صدکانال مولانا: آنکس که نداند و نخواهد که بداند حیف است چنین جانوری زنده بماند جهت ارسال سوالات👇👇👇 @alimaola_110
مشاهده در ایتا
دانلود
حالت و تحکمی صحبت کردن با شوهر اکیدا ممنوع نتیجه عکس میده و شاید اون لحظه جواب بده ولی در واقع در دلشون خیلی حالت خوبی ندارن. از جمله هایی مثل:" تو باید فلان کار رو بکنی"،"تو باید یاد بگیری که...." به شدت پرهیز کنین سعی کنین که همراه شوهرتون باشین نه اینکه بازی در بیارین،اینجوری حرفتون هم بیشتر برو داره.... ‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🏡 http://eitaa.com/cognizable_wan
با کودکان خود بازی کنید و در حین بازی مسائلی همچون؛ عدالت، رعایت نوبت، پذیرشِ حق، با جنبه بودن و... را به او یاد دهید. 🏡 http://eitaa.com/cognizable_wan
خون روحانیون شیعه و سنی نهال وحدت را آبیاری خواهد کرد 🏴 ◾️هفته پیش دو روحانی سنی در گلستان و این بار دو روحانی شیعه در حرم امام رضا ع به شهادت رسیدند ◾️یقینا این دو حادثه با هم مرتبط و از یک اطاق سازماندهی شده است . ◾️هم امنیت ایران اسلامی را نشانه گرفته است ◾️هم فتنه جنگ مذهبی را دنبال می‌کند ◾️هم معیشت میلیون ها مهاجر بی پناه افغانستانی را هدف قرار داده است ◾️هم روابط عمیق دو ملت ایران و افغانستان را مورد سوء قصد قرار داده است . 🔴بصیرت و هوشیاری توده های با ایمان این فتنه تلخ را از بین خواهد برد . بدور از توطئه دشمنان دو کشور، باید به ریشه های این فجایع دردناک توجه کرد. http://eitaa.com/cognizable_wan
شخصی در یکی از مناطق کویری زندگی میکرد، چاهی داشت پر از آب زلال؛ زندگیش به راحتی میگذشت، با وجود اینکه در همچین منطقه ای زندگی میکرد، بقیه اهالی صحرا به علت کمبود آب همیشه دچار مشکل بودند اما او خیالش راحت بود که یک چاه آب خشک نشدنی دارد. یک روز به صورت اتفاقی سنگ کوچکی از دستش داخل آب افتاد صدای سقوط سنگریزه برایش دلنشین بود اما میترسید که برای چاه آب مشکلی پیش بیاید.چند روزی گذشت و دلش برای آن صدا تنگ شد از روی کنجکاوی اینبار خودش سنگ ریزه ای رو داخل چاه انداخت کم کم با صدای چاه انس گرفت و اطمینان داشت با این سنگ ریزه ها چاه به مشکلی بر نمیخورد. مدتی گذشت و کار هر روزه مرد بازی با چاه بود تا اینکه سنگ ریزه های کوچک روی هم تلمبار شدند و چاه بسته شد، دیگر نه صدایی از چاه شنیده میشد و نه آبی در کار بود. مطمئن باشید تکرار اشتباهات کوچک و اصرار بر آنها به شکست بزرگی ختم خواهد شد. 🍃 🌺🍃 http://eitaa.com/cognizable_wan
! حکایت کشاورز و شکارچی روزی روزگاری درسرزمینی دهقانی و شکارچی باهم همسایه بودند. شکارچی سگی داشت که هر بار از خانه شکارچی فرار میکرد و به مزرعه و آغل دهقان میرفت و خسارتهای زیادی به بار می آورد. هر مرتبه دهقان به منزل شکارچی میرفت و شکایت از خسارت هائی که سگ او به وی وارد آورده میکرد. هر بار نیز شکارچی با عذر خواهی قول میداد که جلوی سگش را بگیرد و نگذارد دیگر به مزرعه وی برود. مرتبه بعد که همین حادثه اتفاق افتاد ، دهقان که دیگه از تکرار حوادث خسته شده بود ، بجای اینکه پیش همسایه اش برود و شکایت کند ، سراغ قاضی محل رفت تا از طریق قانون شکایت کند. در محل قاضی هوشمندی داشتند شکارچی برای قاضی ماجرا را تعریف کرد. قاضی به وی گفت من میتوانم حکم صادر کنم و همسایه را مجبور کنم و با زور تمام خسارت وارد آمده به شما پرداخت کند. ولی این حکم دو نکته منفی دارد. یکی احتمال اینکه که باز هم این اتفاق بیفتد هست، دیگر اینکه همسایه ات با شما بد شده برای خودت یک دشمن ساخته ای. آیا میخواهی در خانه ای زندگی کنی که دشمنت در کنار شما و همسایه شما باشد؟ راه دیگری هم هست اگر حرف هائی را که به شما میزنم اجرا کنی احتمال وقوع حادثه جدید خیلی کمتر و در حین حال از همسایه ات بجای دشمن یک دوست و همیار ساخته ای. وی گفت اگر اینطور است حرف شما را قبول میکنم و به مزرعه خویش رفت و دوتا از قشنگترین بره های خودش را از آغلش بر داشت و به خانه شکارچی رفت. دهقان در زد، شکارچی در را باز کرد و با قیافه عبوسی به وی گفت دیگه سگ من چکار کرده؟ دهقان در جواب، به شکارچی گفت من آمدم از شما تشکر کنم که لطف کردید و سعی کردید جلوی سگ تان را بگیرید که به مزرعه من نیاید. بخاطر اینکه من چندین مرتبه مزاحم شما شده ام دوتا بره به عنوان هدیه برای فرزندان شما آوردم. شکارچی قیافه اش باز شد و شروع به خنده کرد و گفت نه شما باید ببخشید که سگ من به مزرعه شما آمده. با هم خداحافظی کردند وقتی داشت به مزرعه اش برمی گشت صدای شادی و خوشحالی فرزندان وی را از گرفتن هدیه ای که به آنها داده بود را می شنید. دهقان روز بعد دید همسایه اش خانه کوچکی برای سگش درست کرده که دیگه نتواند به مزرعه وی برود. چند روز بعد شکارچی به خانه دهقان آمد و دوتا بز کوهی که تازه شکار کرده بود را به عوض هدیه ای که به وی داده بود داد و با صورتی خندان گفت چقدر فرزندانش خوشحالند وچقدر از بازی با آن بره ها میبرند و اگر کاری در مزرعه دارد با کمال میل به وی کمک خواهد کرد. 🌐 http://eitaa.com/cognizable_wan
🌿 🌸 ⭕اگر امروز مواظب لقمه غذایت نباشی! فردا مجبوری مواظب - حجاب دخترت - غیرت پسرت - حیای همسرت و ... باشی 🔆زیرا لُقمه حرام، شروع کننده همه مصیبت هاست ⚠️ http://eitaa.com/cognizable_wan
سوال و جواب مردی با رسول اکرم «صلی الله علیه و آله و سلم» 🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿 🍃🍂میخواهم گناه نکنم . . . 👈فرمود دروغ نگو 🍂🍃 🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿 🍃🍂میخواهم داناترین مردم باشم 👈فرمود ازخدا بترس 🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿 🍃🍂میخواهم از خالصان باشم 👈 فرمود شب و روز قرآن بخوان 🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿 🍃🍂میخواهم همیشه دلم زنده باشد 👈فرمود مرگ را فراموش نکن 🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿 🍃🍂میخواهم همیشه در رحمت حق باشم 👈فرمود به خلق خدا نیکی کن 🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿 🍃🍂میخواهم از دشمن به من آفتی نرسد 👈فرمودهمیشه توکل به خدا کن 🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿 🍃🍂میخواهم در جمع مردم خوار نباشم 👈فرمود پرهیز گار باش ازگناه بپرهیز 🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿 🍃🍂میخواهم عمرم طولانی باشد 👈فرمود:صله رحم کن باقوم وخویش رفت وآمد کن احوالش را بپرس 🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿 🍃🍂میخواهم روزی من وسیع باشد 👈فرمود همیشه با وضو باش 🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿 🍃🍂میخواهم به آتش دوزخ نسوزم 👈فرمود چشم و زبان خود را ببند 🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿 🍃🍂میخواهم سنگین ترین مردم باشم 👈فرمود از کسی چیزی مخواه 🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿 🍃🍂میخواهم مال من بیشتر شود 👈فرمود مداومت کن به سوره واقعه هر شب 🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿 🍃🍂میخواهم فردای قیامت ایمن باشم 👈فرمود در میان شام و خفتن به ذکر خدا مشغول باش 🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿 🍃🍂میخواهم باحضورقلب نمازهایم رابخوانم 👈فرمود در وضو گرفتن بسیار دقت کن 🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿 🍃🍂میخواهم در نامه اعمالم گناه نباشد 👈فرمود به پدر و مادرت نیکی کن به پدر و مادرت نیکی کن 🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿 🍃🍂میخواهم برای من عذاب قبر نباشد 👈فرمود لباس خود را پاک نگه دار 🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿 🌷و من الله التوفیق🌷 http://eitaa.com/cognizable_wan
🍃مادری از عالمی پرسید: خواب بچه هایم بسیار سنگین است، بخاطر همین نمی توانم برای نماز صبح بیدارشان کنم، حالا باید چکار کنم؟ عالم گفت: اگر کولر يا بخاري اتاق آتش بگیرد و جانشان در خطر باشد چکار می کنی؟ زن گفت: آنها را بیدار خواهم کرد!! عالم گفت: ولی خوابشان سنگین است چگونه بیدارشان می کنی؟!! زن گفت: بخدا قسم هرطور شده بیدارشان می کنم حتی اگر شده آنها را کشان کشان از اتاق خارج کنم.. شیخ گفت: همینطور که برای نجاتشان از آتش دنیا این کار را می کنی پس بخاطر نجاتشان از آتش جهنم نیز چنین کن. http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنان بسیار شیرین ،جذّاب وعارفانه واخلاقی فقیه عالیقدر حضرت آیت الله سیبویه رضوان الله علیه که چهل سال امام جماعت حرم مطهر حضرت ابوالفضل(س) بودند، اگر صدبار هم گوش کنیم کم است http://eitaa.com/cognizable_wan
روزه کله گنجشکی منبع روایی دارد امام باقر علیه السلام فرمودند: ◀️ما پسران خود را وقتى هفت ساله اند، تکلیف به روزه گرفتن می کنیم، به اندازه اى که توان دارند تا به روزه، عادت کنند، ولى شما پسرانتان را وقتى نه ساله شدند، به اندازه اى که توان دارند، تکلیف کنید و زمانی که تشنگى بر آنان چیره شد، افطار کنند. (کافی/ج3/ص409) http://eitaa.com/cognizable_wan
⭕️از آخوندا متنفرند امّا به روحانی رأی می‌دهند! ⭕️از عرب‌ها متنفرند امّا با افتخار دوبی می‌روند! ⭕️روزه نمی‌گیرند ولی دل‌شان برای ربنای شجریان تنگ شده! ⭕️ کورش‌پرست‌ند امّا تعلّقات مذهبی را مانع پیشرفت می‌دانند! ⭕️ بازیگران‌ش در طلاق شهره‌اند امّا نقش‌های عاشقانه بازی می‌کنند! ⭕️سه برابر تولید ناخالص ملی لوازم آرایشی مصرف می‌کنند ولی هزینه کربلا و مکه و غذای نذری را اجحاف در حق ایتام می‌دانند! ⭕️ اجازه پوشیدن مبتذل‌ترین لباس‌ها رو به همسران‌شان می‌دهند اما ادعای غیرت دارند! ⭕️با پتکِ فرار مغزها بر سر ایران می‌کوبند و خودشان از محصولات، گوشی‌ها و حتی نرم‌افزارهای ایرانیِ تولیدشده توسط مغزهای ایرانی! استفاده نمی‌کنند تا مغزهایِ بیکار شده، فرار کنند... http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هفت راز خوشبختی رو هرگز از یاد نبر متنفر نباش❌ عصبانی نشو❌ ساده زندگی کن❗️ کم توقع باش❗️ همیشه لبخند بزن😊 زیاد ببخش🙌 یک دوست و همراه خوب داشته باش!...👌 💚💚💚👇👇 http://eitaa.com/cognizable_wan
خار خندید و به گل گفت : سلام و جوابی نشنید ! خار رنجید ولی هیچ نگفت ... ساعتی چند گذشت ، گل چه زیبا شده بود ... دستِ بی‌رحمی نزدیک آمد ، گل سراسیمه ز وحشت افسرد ... لیک آن خار در آن دست خَلید ، و گل از مرگ رهید ! صبح فردا که رسید ، خار با شبنمی از خواب پرید ! گل صميمانه به او گفت سلام ...! گل اگر خار نداشت ... دل اگر بی غم بود ... اگر از بهر كبوتر قفسی تنگ نبود ، زندگی ، عشق ، اسارت همه بی معنا بود http://eitaa.com/cognizable_wan
🔴حجاب زن حقی الهی است ... آیت الله جوادی آملی می‌فرماید : *حرمت زن ، نه اختصاص به خود زن دارد* *نه مال شوهر و نه ویژه برادران و فرزندانش می باشد*. *همه ی اینها اگر رضایت بدهند*، *"قرآن" راضی نخواهد بود*، *چون حرمت زن و حیثیت زن به عنوان "حق الله" مطرح است*. *حجاب زن حقی است الهی* *عصمت زن حق الله است*. *زن به عنوان امین حق الله، از نظر قرآن مطرح است* زن باید این مسئله را درک کند که حجاب او تنها مربوط به خود او نیست تا بگوید من از حق خودم صرف نظر کردم . *حجاب زن مربوط به مرد نیست تا مرد بگوید من راضیم* *حجاب زن مال خانواده نیست تا اعضای خانواده رضایت دهند* حجاب زن حقی الهی است ... 🌷🌷 http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام رضا علیه السلام فرمودند اگر می خواهید در ان دنیا بال وپر پیدا کنید http://eitaa.com/cognizable_wan
پیرمرد بیمار در انتظار پسر ! پرستار یک صندلی برایش آورد و سرباز توانست کنار تخت بنشیند. تمام طول شب آن سرباز کنار تخت نشسته بود و در حالیکه نور ملایمی به آنها می تابید، دست پیرمرد را گرفته بود و جملاتی از عشق و استقامت برایش می گفت. پس از مدتی پرستار به او پیشنهاد کرد که کمی استراحت کند ولی او نپذیرفت. آن سرباز هیچ توجهی به رفت و آمد پرستار، صداهای شبانه بیمارستان، آه و ناله بیماران دیگر و صدای مخزن اکسیژن رسانی نداشت و در تمام مدت با آرامش صحبت می کرد و پیرمرد در حال مرگ بدون آنکه چیزی بگوید تنها دست پسرش را در تمام طول شب محکم گرفته بود. در آخر، پیرمرد مرد و سرباز دست بیجان او را رها کرد و رفت تا به پرستار بگوید. منتظر ماند تا او کارهایش را انجام دهد. وقتی پرستار آمد و دید پیرمرد مرده، شروع کرد به سرباز تسلیت و دلداری دادن، ولی سرباز حرف او را قطع کرد و پرسید:«این مرد که بود؟» پرستار با حیرت جواب داد:«پدرتون!» سرباز گفت:«نه اون پدر من نیست، من تا بحال او را ندیده بودم.» پرستار گفت:«پس چرا وقتی من شما را پیش او بردم چیزی نگفتید؟» سرباز گفت:«میدونم اشتباه شده بود ولی اون مرد به پسرش نیاز داشت و پسرش اینجا نبود و وقتی دیدم او آنقدر مریض است که نمی تواند تشخیص دهد من پسرش نیستم و چقدر به وجود من نیاز دارد تصمیم گرفتم بمانم. در هر صورت من امشب آمده بودم اینجا تا آقای ویلیام گری را پیدا کنم. پسر ایشان امروز در جنگ کشته شده و من مامور شدم تا این خبر را به ایشان بدهم. راستی اسم این پیرمرد چه بود؟» پرستار در حالیکه اشک در چشمانش حلقه زده بود، گفت:«آقای ویلیام گری...» دفعه بعد زمانی که کسی به شما نیاز داشت فقط آنجا باشید و بمانید و تنهایش نگذارید. ما انسانهائی نیستیم که در حال عبور از یک تجربه گذرای روحی باشیم بلکه روح هائی هستیم که در حال عبور از یک تجربه گذرای بشری هستیم. 🌐 http://eitaa.com/cognizable_wan
‌به ما گفتند باید بازی کنید. گفتیم با کی؟ گفتند : با دنیا تا خواستیم بپرسیم بازی چی ؟ سوت اغاز بازی رو زدن, فقط فهمیدم " خدا " تو تیم ماست .. بازی شروع شد و دنیا پشت سر هم به ما گل میزد ولی نمیدونم چرا هر وقت به نتیجه نگاه میکردم, امتیازها برابر بود. تو همین فکر بودم که خدا زد به پشتم, خندید و گفت: نگران نباش تو وقت اضافه میبریم حالا بازی کن! گفتم اخه چطوری ؟؟ بازم خندید و گفت: خیلی ساده فقط پاس بده به من, باقیش با من ... پس الهی به امید تو ... http://eitaa.com/cognizable_wan
💎برای خداوند فرقی ندارد که تو برایش نماز بخوانی یا نه برایش روزه بگیری یا نه فرقی ندارد چقدر برای عزیزانش ضجه زده باشی اما اینها برای من و تو فرق می کند . و این فرق زمانی شروع شد که من و تو بر سر خدایمان جدل کردیم ،من گفتم من با ایمان ترم تو گفتی من! و فراموش کردیم که خدای هر دویمان یکی ست فقط راه اتصالمان به او فرق دارد. به راه های اتصالی یکدیگر به خدا دست نزنیم اجازه بدهیم هر کس به گونه ی خودش به خدایش وصل شود نه به شیوه ما خداوند عارف عاشق می خواهد نه مشتری بهشت http://eitaa.com/cognizable_wan