نمنمعشق
#فصلدوم
قسمت 3
مهسو
لعنتی…اینم نقطه ضعف منو فهمیده ها…
چرابااحساس آدم بازی میکنی آخه…
شالم رو روی سرم محکم کردم و باقدمهای بلندخودموبه یاسر رسوندم…
_یاسر
+بله..
نمیدونم چرا توقع جانم شنیدن داشتم…
_من ازینجاخوشم نمیاد…نمیشه بریم؟
سرجاش ایستادوگفت
+ازاینجاخوشت نمیاد؟اینجاکه خیلی قشنگه..چیزی کم و کسرداری؟
_نه نه…این خونه خوبه…منظورم استانبوله…کلا این کشورومیگم…حس بدی بهم میده…ازهمون لحظه اول که واردش شدیم انگار هواش میخوادمنوخفه کنه…هروقت اومدم استانبول و ترکیه حالم همینجور خراب شده و زودبرگشتم ایران…دلم براایران تنگ شده..
توچشماش خیره شدم،نمیدونم درست میدیدم یا نه…ولی رنگ غم چشماش رو پوشونده بود…
باصدایی که به زور شنیده میشد گفت…
+یکی اونورمرزایستاده بود…که خالی کنی و بزاری بری….
_چی؟؟؟؟؟؟؟چی میگی؟کدوم مرز؟کی؟
بااخم نگاهی بهم انداخت و سرسری گفت…
+تحمل کن…تموم میشه..این شهر ،شهرغمه…تحملش کن مهسو…
و سریع ازکنارم ردشد و واردخونه شد…
یاسر
واردسالن شدم و ازپله ها تندتندبالارفتم
سرراهم نزدیک بود به چندتا ازخدمتکارابرخوردکنم…
ازشدت غم و عصبانیت درحال انفجار بودم…
وارد اتاقم شدم…
تندوتندلباسامو با لباسای ورزشیم عوض کردم و دوباره ازاتاق خارج شدم و به سمت سالن ورزش عمارت رفتم…
**
نمیدونم چندساعت گذشته بود …ولی بااحساس گرسنگی شدیدی معدم تیرکشید…
همیشه موقع عصبانیت و ناراحتی به ورزش روی می اوردم…تهش هم میشد این..
زخم معده ی لعنتی…اه
به سمت رختکن رفتم و داخلی اشپزخونه روگرفتم..
_یه کم کیکی چیزی بیار اینجا…معدم…
بعدم سریع قطع کردم…
بعداز حدودا یک ربع امیرحسین رودیدم که سراسیمه به سمتم می اومد…
با سینی که دستش بود…
_چیشدی تو؟باز چندساعت خودتو این تو حبس کردی ؟روانی تو یاسر…
ساندویچ رو ازدستش گرفتم و دستمو به نشونه سکوت بالااوردم..
+روانی…
سرم رو به دیوار تکیه دادم و مشغول خوردن شدم…
#عمارتکنمراآخر
#کهویرانمبهجانتو
#ادامه دارد
http://eitaa.com/cognizable_wan
قانونِ شيمى ميگه اگه شما در يك حلّال، بيشتر از ظرفيتش حل شونده بريزيد
اون محلول « سیر » ميشه و اصطلاحاً حل شونده رو بالا مياره...
آدما هم همينن، اگه بيشتر از ظرفيتشون
براشون زمان بذارى تورو پس ميزنن و خوبياتو بالا ميارن رو صورتت...
http://eitaa.com/cognizable_wan
از گابریل گارسیا پرسیدند: اگر بخواهی کتابی صد صفحهای درباره امید بنویسی، چه مینویسی؟
گفت ۹۹ صفحه رو خالی میذارم صفحه آخر، سطر آخر می نویسم: یادت باشه دنیا گرد است، هر وقت احساس کردی به آخر رسیدی شاید در نقطه شروع باشی. زندگی ساختنی است، نه ماندنی، بمان برای ساختن، نساز برای ماندن...
منتظرنباش کسی برایت گل بیاورد، خاک را زیر و روکن، بذر را بکار، از آن مراقبت کن، گل خواهد داد...
http://eitaa.com/cognizable_wan
ده خصلت آدمای موفق:
۱. درگیر آدم های منفی نمیشوند
۲. در مورد دیگران غیبت نمیکنند
۳. وقت شناس هستند
۴. بدون انتظار میبخشند
۵. مثبت می اندیشند
۶. خود بزرگ بینی ندارند
۷. قدردان هستند
۸. مودب هستند
۹. بهانه تراشی نمیکنند
۱۰. بدون برنامه ریزی مهربانند، نه فقط با اشخاصی که برایشان نفع دارند
http://eitaa.com/cognizable_wan
درس عبرت !
زن و شوهری نشسته بودند و یک لحظه شوهر به همسرش گفت:
میخوام بعد از چندین ماه پدر و مادرم و برادرانم و بچههایشان را فردا شب به صرف شام دور هم جمع کنم و زحمت غذا درست کردن را بهت میدم.!
زن با کراهت گفت: خیلیخوب حالا، باشه!
مرد گفت: پس من میرم به خانوادهام اطلاع بدم.
روز بعد مرد سرکار رفت و بعد از برگشتن به منزل به همسرش گفت:
خانوادهام الان میرسن شام آماده کردی یا نه؟
زن گفت: نه خسته بودم حوصله نداشتم شام درست کنم آخه خانواده تو که غریبه نیستند یه چیز حاضری درست میکنیم!
مرد گفت: خدا تو رو ببخشه!
دیروز به من می گفتی كه نمیتونم غذا درست کنم آخه الان میرسن من چيکار کنم ...؟
زن گفت: به آنها زنگ بزن و از آنها عذر خواهی کن اونها که غریبه نیستند.
مرد با ناراحتی از منزل خارج شد...
بعد از چند دقیقه درب خانه به صدا در اومد و زن رفت در را باز کرد و پدر و مادر و خواهر و برادرانش را دید که وارد خانه شدند.
پدرش از او پرسید پس شوهرت کجا رفته؟
زن گفت: تازه از خانه خارج شد.
پدر گفت: دیروز شوهرت اومد خونمون و ما رو برای شام امشب دعوت کرد مگه میشه خونه نباشه؟!
زن متحیر و پریشان شد و فهمید که غذایی که باید می پخت برای خانواده خودش بود نه خانواده شوهر؟!!
سریع به شوهر خود زنگ زد و بهش گفت که چرا زودتر بهم نگفتی که خانواده منو برای شام دعوت کرده بودی؟
مرد گفت: خانواده من با خانواده تو فرقی ندارند.
زن گفت: خواهش میکنم غذا هیچی تو خونه نداریم زود بیا خرید کن.
مرد گفت: جایی کار دارم دیر میام خونه اینها هم خانواده تو هستند فرقی نمیکنه یه چیزی حاضری درست کن بهشون بده همانطور که خواستی یه غذای حاضری به خانوادهام بدی ...!
این درسی باشه برای تو که از این به بعد به خانوادهام احترام بگذاری ...
با مردم همانطوری معامله کن که برای خودت دوست داری ...👌
🌐http://eitaa.com/cognizable_wan
زندگی ..
راز بزرگی است که در ما جاریست
زندگی فاصله آمدن و رفتن ماست
رود دنیا جاریست
زندگی ، آبتنی کردن در این رود است
وقت رفتن به همان عریانی؛
که به هنگام ورود آمده ایم
دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد ؟
هیچ !!!
🌐http://eitaa.com/cognizable_wan
از ملا نصرالدين پرسيدند: زن ايده ال بايد چطور باشه؟
گفت: بايد سه خصلت داشته باشه:
اول از همه بايد نجيب باشه.
گفتند: يعنى به تو وفادار باشه؟ گفت نه، يعنى با جيب من كارى نداشته باشه!
دوم اينكه بايد خانه دار باشه.
گفتند: يعنى همه كارهاى خونه را خوب بلد باشه؟ گفت نه، يعنى از خودش خونه داشته باشه!
سوم بايد مثل ماه باشه
گفتند: يعنى مثل ماه خيلى زيبا باشه؟
گفت نه، يعنى مثل ماه شب بياد و روز ناپديد بشه! 😐
#طنز
🌐 http://eitaa.com/cognizable_wan
یه زنی میگفت
فهمیدم شوهرم با یه دختری تو فیس بوک پی ام بازی میکردن،دختره اسم خودشو گذاشته(پروانه طلایی)
پی ام هاشونو چک کردم دیدم به همدیگه حرفهای قشنگ وعاشقانه میزنن و قرار ازدواج گذاشتن
شوهرم توفیسبوک اسم خودشو گذاشته(پسر دنیا دیده)
یه فکری توسرم زدکه ازش انتقام بگیرم، رفتم تو فیس بوک برای خودم یه پروفایل درست کردم و اسم خودمو گذاشتم(ابو القعقاع)
تو پروفایلم کلی متن و فیلم های ترسناک درباره قتل وآتش زدن آدمها و گردن زدن گذاشتم و بعد یه متن برای شوهرم فرستادم نوشتم: این دختر که اسمش پروانه طلایی هست،زن منه ومن از دارودسته داعش هستم وازتو همه چی میدونم،اسمش واسم مادرش و اسم همه خواهر برادراش و کجا ساکنه کجاکار میکنه رو بهش گفتم و بهش گفتم به خدا قسم اگر تو رو دوباره تو فیس بوک ببینم گردنتو در جا میزنم
خلاصه روز بعد دیدم صورتش سرخ و زرد شده و از خونه اصلا بیرون نمیرفت، فیس بوک واتساپ،اینستاگرام وبقیه برنامه های چت رو حذف کرد و یه گوشی ساده خرید!هر چند لحظه میره ومیادتو هال خونمون و میگه اذان عصر کی میگن
خدا شاهده هدایتش کردم
✅میگن شیطان دو ترم برای تمرین پیشش ثبت نام کرد
#طنز
http://eitaa.com/cognizable_wan
#اینارو_مخفی_نگه_دار !
🐚❥•ذهنیتت
🌀❥•درآمدت
🐚❥•هدفت
🌀❥•رابطهات
🐚❥•حرکت بعدیت
🌀❥•برنامه ریزیت
🐚❥•اختلاف خانوادگیت
🌀❥• سرمایه گذاری هات
🌸🌱http://eitaa.com/cognizable_wan
هیچوقت ڪسےرو
قضاوت نڪنید...
سرنوشت اونقدر دنبالتون میڪنہ تا تو یڪ ڪوچہے بن بست
شما رو توے همون شرایط قرار بده...
💔😔http://eitaa.com/cognizable_wan
7.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عاق والدین
عاق فرزندان
http://eitaa.com/cognizable_wan
تربیتی که ازش میترسن
در مقابل
تربیتی که میپسندند
✍یکی بود یکی نبود
http://eitaa.com/cognizable_wan