eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.6هزار دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
14.5هزار ویدیو
671 فایل
کانالی برای قشر جوان؛ بابهترین داستانها؛ تلنگرها؛ نکات زیبا؛ طنز جالب؛ و... ادمین: https://eitaa.com/amola_110 یک کانال #زیبا بجای #صدکانال مولانا: آنکس که نداند و نخواهد که بداند حیف است چنین جانوری زنده بماند جهت ارسال سوالات👇👇👇 @alimaoa_110
مشاهده در ایتا
دانلود
مواد غذایی سرشار از آهن و اسید فولیک که خون خوبی در بدن تولید می‌کنند. ▫️میوه‌های خشک (به خصوص موز مویز، سیب، انجیر و موز و آلو) ▪️زرده تخم مرغ عسلی ▫️آش حبوبات همراه با اسفناج و گشنیز و زیرع و چاشنی ملس ▪️مربای هویج با عسل شیره انگور / شیره توت فندق ▫️بادام و ترکیبات حاوی بادام مانند شیر بادام (میکس، آب و بادام پوست گرفته و کمی عسل یا ▪️اگر فرد گرم مزاج است، چند قطره آبلیمو) یا فرنی و حریره ▫️ترکیب بادام و مویز ▪️عصاره گوشت یا ماء اللحم 👇👇👇👇 http://eitaa.com/cognizable_wan
شجاع ترین فرد کسی ست که اول عذرخواهی می کند.. قوی ترین فرد کسی ست که اول گذشت می کند.. خوشحال ترین فرد کسی ست که اول فراموش می کند. 🌐http://eitaa.com/cognizable_wan
شخصی ﺑﺎ یک ﺟﻤﻠﻪ همسرش را ﺭﻧﺠﺎند و سپس ﭘﺸﻴﻤﺎﻥ ﺷﺪ. اﺯ ﺭاﻩ ﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﺮای ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﺩﻝ همسرش ﺗﻼﺵ ﻛﺮﺩ. اﺯﺟﻤﻠﻪ ﻧﺰﺩ ﭘﻴﺮ ﺩاﻧﺎی ﺷﻬﺮ ﺭﻓﺖ. ﭘﻴﺮ ﮔﻔﺖ: برای ﺟﺒﺮاﻥ ﺳﺨﻨﺖ ﺩﻭ ﻛﺎﺭ ﺑﺎﻳﺪ اﻧﺠﺎﻡ دهی؛ﺟﻮاﻥ ﺑﺎﺷﻮﻕ ﺩﺭﺧﻮاﺳﺖ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﺭاﻩ ﺣﻞ ﺭا ﺑﺮاﻳﺶ ﺷﺮﺡ ﺩﻫﺪ. ﭘﻴﺮ ﺧﺮﺩﻣﻨﺪ ﮔﻔﺖ: اﻣﺸﺐ ﺑﺎلشتی اﺯ ﭘﺮ ﺑﺮﺩاﺷﺘﻪ ﻭ ﮔﻮﺷﻪ ﺁﻥ ﺭا ﺳﻮﺭاﺥ ﻛﻦ، ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﻛﻮﭼﻪ ﻫﺎ ﻭ ﻣﺤﻼﺕ ﺑﺮﻭ ﻭ ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺧﺎﻧﻪ ای ﻳک ﭘﺮ ﺑﮕﺬاﺭ ﺗﺎ ﭘﺮﻫﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﻮﺩ. ﻫﺮﻭﻗﺖ اﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺭا ﻛﺮﺩی ﻧﺰﺩ ﻣﻦ ﺑﻴﺎ ﺗﺎ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺩﻭﻡ ﺭا ﺑﮕﻮﻳﻢ. ﺟﻮاﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﺁﻥ ﺷﺐ ﺭا ﺑﻪ آن کار ﻃﺎﻗﺖ ﻓﺮﺳﺎ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺷﺪ. اﻧﮕﺸﺘﺎﻧﺶ اﺯ ﺳﺮﻣﺎی ﺷﺒﺎﻧﻪ ﻳﺦ ﺯﺩﻩ ﺑﻮد تا بالاخره کار تمام شد. ﺑﺎ ﺳﺮﻋﺖ ﻧﺰﺩ ﭘﻴﺮ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺑﺎ ﺧﻮﺷﻨﻮﺩی ﮔﻔﺖ: ﻣﺮﺣﻠﻪ اﻭﻝ ﺑﺎ ﻣﻮﻓﻘﻴﺖ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ، ﺣﺎﻻ ﭼﻪ ﻛﻨﻢ؟ ﭘﻴﺮ ﮔﻔﺖ ﺣﺎﻻ ﺑﺮﮔﺮﺩ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﭘﺮﻫﺎ ﺭا ﺟﻤﻊ ﻛﻦ ﺗﺎ ﺑﺎﻟﺶ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ اﻭﻟﺶ ﺑﺮﮔﺮﺩﺩ. اﻭ ﺑﺎ ﺳﺮاسیمگی ﮔﻔﺖ: اﻳﻦ ﻏﻴﺮ ممکن اﺳﺖ ﺑﺴﻴﺎﺭی اﺯ ﭘﺮﻫﺎ ﺭا ﺑﺎﺩ ﭘﺮاﻛﻨﺪﻩ ﻛﺮﺩﻩ. ﻭ ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﺗﻼﺵ ﻛﻨﻢ ﺑﺎﻟﺶ ﻣﺜﻞ اﻭﻟﺶ نمیشود! ﭘﻴﺮ ﮔﻔﺖ: ﺩﺭﺳﺖ اﺳﺖ! ﻛﻠﻤﺎتی ﻛﻪ اﺳﺘﻔﺎﺩﻩ میکنی ﻣﺜﻞ ﭘﺮﻫﺎیی ﺩﺭ ﻣﺴﻴﺮ ﺑﺎﺩ اﺳﺖ ﻭ ﺩﻳﮕﺮ ﺑﻪ ﺩﻫﺎﻧﺖ ﺑﺎﺯ ﻧﺨﻮاﻫﺪ ﮔﺸﺖ... ﺩﺭ اﻧﺘﺨﺎﺏ ﻛﻠﻤﺎﺕ، ﺑﺨﺼﻮﺹ ﺩﺭﺑﺮاﺑﺮ ﻛﺴﺎنی ﻛﻪ ﺩﻭﺳﺘﺸﺎﻥ ﺩاﺭی دقت کن! 🌐 http://eitaa.com/cognizable_wan
🦜 گنجشک از باران پرسيد: کارِ تو چيست؟ 💧باران با لطافت جواب داد: تلنگر زدن به انسانهايي که آسمان ☀️خدا☀️ را از ياد برده اند. 🍁 گاهي بايد کرکرۀ زندگي را پايين بکشيم و با خود خلوت کنيم . و به پيرامونمان با دقت بيشتري نگاه کنيم، شايد چيزهايي را از ياد برده باشيم. یه وقتهائی هست که جز خودمان چیزی را نمی بینیم. حتی ✨خدا✨ را .......! اندکی تامل باید ... http://eitaa.com/cognizable_wan
❣️استادي مي گفت : " صبح ها که دکمه هاي لباسم را مي بندم ، به این فکر مي کنم که چه کسي آنها را باز خواهد کرد ؟ خودم یا مُرده شور ؟ " دنیا همین قدر غیر قابل پیش بیني است ... به آنهايي که دوستشان دارید ، بي بهانه بگوييد : " دوستت دارم ... " بگوييد : " در این دنیاي شلوغ ، سنجاقَت کرده ام به دلم ... " بگوييد : " گاهي فرصت با هم بودنمان ، کوتاه تر از عمرِ شکوفه هاست ... " 👈🏼 " بودن ها " را قدر بدانيم ! نبودن ها " همين نزديكي ست ... http://eitaa.com/cognizable_wan
💎مردی از خانه اش راضی نبود، ازدوستش که بنگاه املاک داشت خواست تا خانه اش را بفروشد. دوستش یک آگهی نوشت و آنرا برایش خواند: خانه ای زیبا که در باغی بزرگ و آرام قرار گرفته، تراس بزرگ مشرف به کوهستان، اتاق های دلباز و پذیرایی و ناهار خوری وسیع. صاحبخانه تا متن آگهی را شنید، گفت: این خانه فروشی نیست، در تمام مدت عمرم میخواستم جایی داشته باشم مثل این خانه ای که تو تعریفش را کردی. خیلی وقت ها نعمت هایی که در اختیار داریم را نمی بینیم چون به بودنشان عادت کرده ایم، مثل سلامتی، پدر ، مادر، دوستان خوب و خیلی چیزهای دیگه که بهشون عادت کردیم. قدر داشته هامون رو بدونیم🙏 ‎‌http://eitaa.com/cognizable_wan
روزی مرد آبروداری دیدم گریه می‌کرد. از وی علت را جویا شدم. او گفت: «از مرد خسیسی مبلغی قرض گرفته‌ام و از پرداخت آن عاجزم. هر روز به درِ خانه‌ام می‌آید و مزاحم همسرم می‌شود.» به او گفتم: چرا از او شکایت نمی‌کنی؟ گفت: به ‌خدا اگر مسئله‌ی قرض نبود، خودم از خانه بیرون می‌آمدم و زیر گوشش می‌زدم ولی چون بدهکارم، اگر با او جر و بحث کنم و بگویم مزاحم خانه‌ی من نشو، در گوشه‌ای رفته و بلند داد می‌زند که بدهی خود را بده تا مرا دمِ درِ خانه‌ات نبینی. هر کسی هم صدای داد و فریاد او را بشنود به او حق می‌دهد که بدنبال بدهی‌اش آمده است. آری، به فرمایش حضرت علی(ع): «قرضِ زیاد، انسانِ خوش‌قول را بدقول می‌کند.» سعی کنیم، تا جایی که امکان دارد قرض نکنیم زیرا بدهی، تنها بدبختیِ انسان است که او را نزد همه خوار، زبانش را کوتاه و سرش را به زیر می‌افکند. ‌‌‌‌╭─┅═ঊঈ🌺ঊঈ═┅─╮ http://eitaa.com/cognizable_wan ╰─┅═ঊঈ🌺ঊঈ═┅─╯
دوستی می‌گفت سمیناری دعوت شدم که هنگام ورود به هر یک از دعوت شدگان بادکنکی دادند سخنران بعد از خوشامدگویی از حاضرین که ۵۰ نفر بودند خواست که با ماژیک اسم خود را روی بادکنک نوشته و آنرا در اتاقی که سمت راست سالن بود بگذارند و خود در سمت چپ جمع شوند سپس از آنها خواست در ۵ دقیقه به اتاق بادکنکها رفته و بادکنک نام خود را بیاورد من به همراه سایرین دیوانه وار به جستجو پرداختیم همدیگر را هل میدادیم و زمین میخوردیم و هرج و مرجی به راه افتاده بود مهلت ۵ دقیقه‌ای با ۵ دقیقه اضافه هم به پایان رسید اما هیچکس نتوانست بادکنک خود را بیابد!!!! این بار سخنران همه را به آرامش دعوت و پیشنهاد کرد هرکس بادکنکی را بردارد و آنرا به صاحبش بدهد بدین ترتیب کمتر از ۵ دقیقه همه به بادکنک خود رسیدند سخنران ادامه داد این اتفاقی است که هر روز در زندگی ما میافتد دیوانه وار در جستجوی سعادت خویش به این سو و آن سو چنگ میزنیم و نمیدانیم که👇 *سعادت ما در گرو سعادت و خوشبختی دیگران است* با یک دست سعادت آنها را بدهید و با دست دیگر سعادت خود را از دیگری بگیرید. *قانون زندگی، قانون داد و ستد است* به امید روزی که اول دیگران را ببینیم سپس خودمان را. http://eitaa.com/cognizable_wan
چقدر درست میگه که: بهترین‌ها رو بخر و به هیچکس نگو! رابطه‌ی عاطفی و عاشقانه داشته باش و به هیچکس نگو! مسافرت برو و به هیچکس نگو! تا موفقیتت توی کاری قطعی نشده هیچ کجا اونو جار نزن و به هیچکس نگو! آدمها عادت دارند که چیزهای قشنگ را خراب کنند. ❤http://eitaa.com/cognizable_wan
💠 در زمان قدیم ، مردی ازدواج کرد. در روز اول ازدواج ،جمع شدند جهت خوردن ناهار با خانواده شوهر... و مرد سهم بیشتری از غذا با احترام خاص به همسرش داد ، و به مادر خودش سهم ناچیزی از غذا را داد ؛بدون هیچ احترامی... در این لحظه عروس که شخصیت اصیل و با حکمتی داشت، وقتی این صحنه را دید درخواست طلاق کرد. و گفت شخصیت اصیل در ذات هست و نمی خواهم از تو فرزندی داشته باشم که بعدها فرزندانم رفتاری چون تو با مادرت، با من داشته باشند و مورد اهانت قرار بگیرم متاسفانه بعضی از زنان وقتی شوهرانشان آنها را ترجیح می دهند،فکر می کنند، بر مادر شوهر پیروز شدند. عروس با تدبیر همان روز طلاق گرفت. و با همسری که به مادر خودش احترام می گذاشت ازدواج کرد و بعد از سالها صاحب فرزندانی شد و در یک روز با فرزندانش عزم مسافرت کرد، با فرزندانی که بزرگ شده بودند، و مادر را بسیار احترام می گذاشتند، در مسیر به کاروانی برخوردند، پیرمردی پابرهنه پشت سر کاروان راه می رفت، و هیچ کس به او اعتنایی نمی کرد. مادر به فرزندانش گفت آن پیرمرد را بیاورید وقتی او را آوردند. مادر، همسر سابقش را شناخت به او گفت: چرا هیچ کس اعتنایی و کمکت نمی کند؟ آنها کی هستند؟ گفت: فرزندانم هستند گفت : من رامی شناسی؟ پیرمرد گفت: نه زن با حکمت گفت: من همان همسر سابقت هستم و قبلا گفتم که اصالت در ذات هست. همانگونه که می کاری درو خواهی کرد به فرزندان من نگاه کن چقدر به من احترام می گذارند و حالا به خودت و فرزندانت نگاه کن، چون تو به مادرت اهانت کردی، و این جزای کارهای خودت هست، و زن با تدبیر به فرزندانش گفت: کمکش کنید برای خدا ✨ هر مرد و زنی خوب بیاد داشته باشد، فرزندان شما همانگونه با شما رفتار خواهند کرد ، که شما با پدر و مادر خود رفتارمی کنید. http://eitaa.com/cognizable_wan
6.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وابستگی کودکان به تلفن همراه؛ نشانه‌هایی که باید جدی بگیرید! 🔹وابستگی کودک به موبایل یکی از مشکلات خانواده‌های امروزی است. 🔹 متخصصین کودک معتقد هستند انزوای تدریجی، افسردگی و پرخاشگری از پیامدهای استفاده افراطی از موبایل توسط کودک است. 🔹اگر نگرانی وابستگی کودک خود به موبایل هستید این گزارش را از دست ندهید. http://eitaa.com/cognizable_wan
روباهه داشت با موبایل شماره میگرفت، زاغ گفت اینجا آنتن نمیده بده تا از بالای درخت برات بگیرم روباه موبایلو انداخت بالا ، زاغ گفت: این به جای اون پنیری که دوم دبستان ازم دزدیدی 😂😂😂 👇👇👇👇 http://eitaa.com/cognizable_wan