eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.5هزار دنبال‌کننده
14.8هزار عکس
14.9هزار ویدیو
637 فایل
#دانستنی_های_زیبا کانالی برای قشر جوان با بهترین نکات #علمی، #تربیتی، #اخلاقی، #پزشکی و #روانشناسی بهمراه #کلیپ_های زیبای اخلاقی از #سخنرانان_کشوری جهت ارتباط با آدمین از طریق👇👇👇 @alimaola_110 پیام ارسال نمایید
مشاهده در ایتا
دانلود
در فرهنگ فرانسوی اصطلاحی وجود داره به نام "raison d'être" به معنی دلیلی برای وجود داشتن و زندگی کردن، برای ادامه دادن. مثل وقتی که کسی رو پیدا میکنی که بی دلیل میشه دلیلی برای حال خوبت، برای زندگی کردنت. اگه کسی رو دارین که این حس رو بهتون میده این کلمه بهترین اسم برای سیو کردنشه.♾❤️‍🔥 http://eitaa.com/cognizable_wan
🌴دعای مادر آیت الله میلانی نقل می‌کنند: روزی جوانی را دیدم که در کمال ادب سمت حرم اباعبدالله آمد و سلام داد و من نیز جواب سلام امام حسین به آن جوان را شنیدم. از جوان پرسیدم چه کرده ای که به این مقام رسیدی در حالی‌که من پانزده سال است امام جماعت کربلا هستم و جواب سلامم را نمیشنوم؟ پاسخ داد پدر و مادر پیر و از کارافتاده ای داشتم که دیگر توانایی پیاده زیارت آمدن را نداشتند؛ قرار بر این شد هر شب جمعه یکی از والدینم را روی پشتم سوار کنم و به زیارت ببرم. یک شب جمعه که بسیار خسته بودم و نوبت پدرم بود، خستگی و گرسنگی و تشنگی ام را به رویشان نیاوردم و پدرم را سوار بر پشتم به زیارت امام حسین علیه السلام آوردم و برگرداندم. وقتی خسته به خانه رسیدم دیدم مادرم بسیار گریه می کند؛ پرسیدم مادرم چرا گریه می کنی؟ پاسخ داد پسرم می‌دانم که امشب نوبت من نبود و تو هم بسیار خسته ای. اما می‌ترسم که تا هفته ی بعد زنده نباشم تا به زیارت اباعبدالله بروم. آیا می‌شود امشب مرا هم به زیارت ببری؟ هرطور بود مادرم رو بر پشتم سوار کردم و به زیارت رفتیم. تمام مدت مادرم گریه می‌کرد و دعایم می‌نمود. وقتی به حرم رسیدیم دعا کرد ان شاء الله هربار به امام حسین علیه السلام سلام بدهی، خود حضرت، سلامت را پاسخ بدهند.✨ و این شد که من هربار به زیارت اباعبدالله علیه السلام مشرف می‌شوم و سلام می‌دهم، از داخل مضجع شریف صدای جواب سلام حضرت را می‌شنوم. همه‌ی این‌ها از یک دعای مادر است... http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اولین صدای ضبط شده از مراسم نوحه خوانی ماه محرم برای امام حسین علیه سلام در دوره قاجاریه. این نوحه معروف به جبرئیلی بوده و خواننده آن مشخص نیست. گفته می شود شعر آن منسوب به ناصرالدین شاه قاجار است.این نوحه قدیمی در دستگاه همایون اجرا می‌شود که در نوع خود می‌تواند الگویی برای استفاده درست از موسیقی ایرانی در مجالس سوگواری باشد.  از عرش با ملائک سیاح جبرئیل  آمد به یار شه بی‌یار جبرئیل وقتی رسید دید حسین را میان خون گفتا فدای جان تو، صد بار جبرئیل برگو پیکری که منش پروریده‌ام بینی چه سان جراحت بسیار، جبرئیل این گفت و سایه بر بدن آن جناب کرد از شه پر به دیده خونبار جبرئیل شاه شهید دیده گشوده به ناله گفت ای پیک وحی خالق جبار، جبرئیل بردار سایه‌ات زسرم این دم وصال حایل مشو میان من و یار، جبرئیل گر سایه افکنی، به سر اصغرم فکن آن طفل هست چو گل بی‌خار، جبرئیل مادر نداشت شیر و منش هم ندارم آب لب تشنه گشت کشته‌ی اشرار، جبرئیل اندر کنار علقمه هر لحظه بگذری کن سایه‌ای به میر علمدار، جبرئیل آن نوجوان شبیه جدش پیغمبر است کن سایه‌ای به احمد مختار، جبرئیل (الی آخر) http://eitaa.com/cognizable_wan
هی گنه کرديم و گفتيم خدا مي بخشد... عذر آورديم و گفتيم خدا مي بخشد... آخر اين بخشش و اين عفو و کرامت تا کي...!!! او رحيم است ولي ننگ و خيانت تا کی...!!! بخششي هست ولي قهر و عذابي هم هست... آي مردم به خدا روز حسابي هم هست... زندگي در گذر است... آدمي رهگذر است.... زندگي يک سفر است.... آدمي همسفر است... آنچه مي ماند از او راه و رسم سفر است... "رهگذر ميگذرد👌 🖤 http://eitaa.com/cognizable_wan
*شهیدی که بعداز۱۷سال زنده شد* 🔹می گفت: اهل تهران بودم و عضو گروه تفحص و پدرم از تجار بازار تهران.علیرغم مخالفت شدید خانواده و بخاطر عشقم به شهداء حجره پدر را ترک کردم و به همراه بچه های تفحص لشکر۲۷ محمد رسول الله (ص)راهی مناطق عملیاتی جنوب شدم. یکبار رفتن همان و پای ثابت گروه تفحص شدن همان... بعد از چند ماه، خانه ای در اهواز اجاره کردم و همسرم را هم با خود همراه کردم. یکی دو سالی گذشته بود و من و همسرم این مدت را با حقوق مختصر گروه تفحص میگذراندیم. سفره ساده ای پهن می شد اما دلمان،از یاد خدا شاد بود و زندگیمان،با عطر شهدا عطرآگین.تا اینکه... 🔹تلفن زنگ خورد وخبر دادند که دو پسرعمویم که از بازاری های تهران بودند برای کاری به اهواز آمده اند و مهمان ما خواهند شد.آشوبی در دلم پیدا شد.حقوق بچه ها چند ماهی می شد که از تهران نرسیده بود و من این مدت را با نسیه گرفتن از بازار گذرانده بودم. نمی خواستم شرمنده اقوامم شوم.با همان حال به محل کارم رفتم و با بچه ها عازم شلمچه شدیم. 🔹 بعد از زیارت عاشورا و توسل به شهدا کار را شروع کردیم و بعد از ساعتی استخوان وپلاک شهیدی نمایان شد. شهیدسیدمرتضی‌دادگر...🌷 فرزند سید حسین اعزامی از ساری... گروه غرق در شادی به ادامه ی کار پرداخت اما من.... 🔹استخوان های مطهر شهید را به معراج انتقال دادیم و کارت شناسایی شهید به من سپرده شد تا برای استعلام از لشکر و خبر به خانواده شهید،به بنیاد شهید تحویل دهم. 🔹قبل از حرکت با منزل تماس گرفتم و جویای آمدن مهمان ها شدم و جواب شنیدم که مهمان ها هنوز نیامده اند اما همسرم وقتی برای خرید به بازار رفته بود مغازه هایی که از آنها نسیه خرید می کرد به علت بدهی زیاد،دیگر حاضر به نسیه دادن نبودند و همسرم هم رویش نشده اصرار کند.با ناراحتی به معراج شهدا برگشتم و در حسینیه با استخوانهای شهیدی که امروز تفحص شده بود به راز و نیاز پرداختم. 🔹"این رسمش نیست با معرفت ها...ما به عشق شما از رفاهمان در تهران بریدیم....راضی نشوید به خاطر مسائل مادی شرمنده خانواده مان شویم. گفتم و گریه کردم. 🔹دو ساعت در راه شلمچه تا اهواز مدام با خودم زمزمه کردم: «شهدا! ببخشید... بی ادبی و جسارتم را ببخشید...» 🔹وارد خانه که شدم همسرم با خوشحالی به استقبال آمد و خبر داد که بعد از تماس من کسی درب خانه را زده و خود را پسرعموی من معرفی کرده و عنوان کرده که مبلغی پول به همسرت بدهکارم و حالا آمدم که بدهی ام را بدهم.هرچه فکرکردم،یادم نیامد که به کدام پسرعمویم پول قرض داده ام.با خودم گفتم هرکه بوده به موقع پول را پس آورده،لباسم را عوض کردم و با پول ها راهی بازار شدم.به قصابی رفتم.خواستم بدهی ام را بپردازدم که در جواب شنیدم: 🔹بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است.به میوه فروشی رفتم،به همه مغازه هایی که به صاحبانشان بدهکار بودم سرزدم،جواب همان بود.بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است.گیج گیج بودم.خرید کردم و به خانه برگشتم و در راه مدام به این فکر می کردم که چه کسی خبر بدهی هایم را به پسرعمویم داده است؟ 🔹وارد خانه شدم و پیش از اینکه با دلخوری از همسرم بپرسم که چرا جریان بدهی ها را به کسی گفته با چشمان گریان همسرم مواجه شدم که روی پله های حیاط نشسته بود و زار زار گریه می کرد. 🔹جلو رفتم و کارت شناسایی شهیدی را که امروز تفحص کرده بودیم را در دستان همسرم دیدم.اعتراض کردم که: چند بار بگویم تو که طاقت دیدنش را نداری چرا سراغ مدارک و کارت شناسایی شهدا می روی؟ 🔹همسرم هق هق کنان پاسخ داد:خودش بود. بخدا خودش بود.کسی که امروز خودش را پسر عمویت معرفی کرد صاحب این عکس بود. کارت شناسایی را برداشتم و راهی بازار شدم.مثل دیوانه ها شده بودم.عکس را به صاحبان مغازه ها نشان می دادم. می پرسیدم:آیا این عکس، عکس همان فردی است که امروز...؟ 🔹نمی دانستم در مقابل جواب های مثبتی که می شنیدم چه بگویم.مثل دیوانه هاشده بودم.به کارت شناسایی نگاه کردم، 🔹شهید سید مرتضی دادگر. فرزند سید حسین.. اعزامی از ساری.. وسط بازار ازحال رفتم. 🔹http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر چی سطح شعور و عقلت بیشتر باشه،کمتر حرف میزنی و گاها شنونده ای و هرچه عقلت و سوادت کم باشه میخوای تو هر زمینه ایی اظهار نظر کنی 🖤 http://eitaa.com/cognizable_wan
♻️درمان فوری تب 🔸همه یاد بگیرید در موارد اورژانسی تب را کنترل کنید 🍃برگ کاسنی تازه یا خشک کوبیده شده+روغن بنفشه زیتونی داخل دستمال ریخته و روی پیشانی گذاشته شود. 🍃پیاز رنده شده کف پا ها ببندید 🔶خوراکی های تب بُر 🔺خوردن زیاد سیب و آب سیب 🔺خوردن دو تا سه قاشق عسل طبیعی 🔺خوردن عناب به اندازه ی یک میوه 🔺خوردن 7 عدد سیاهدانه 🔺خوردن پیاز خام یا پخته 🔺نوشیدن آب و مایعات خنک 🔺خوردن سنجد 🔺خوردن شش گرم و نیم دم کرده اسفرزه 🔺خوردن سویق تب بر(ترکیب سویق سیب و عدس) یا هر کدام به تنهایی 🔺خوردن سویق شسته ☑️http://eitaa.com/cognizable_wan
14.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌" آموختم " تلافی کردن از انرژی خودم می کاهد. " آموختم " گاهی از زیاد نزدیک شدن، فراموش می شوی. " آموختم " تا با کفش کسی راه نرفتم، راه رفتنش را قضاوت نکنم. " آموختم " گاهی برای بودن، باید محو شد. " آموختم " دوستِ خوب پادشاهِ بی تاج و تختیست که بر دل حکومت میکند. " آموختم " از کم بودن نترسم اگر کم باشم شاید ولم کنند، ولی زیاد که باشم حیفم میکنند. " آموختم " برای شناخت آدمها یکبار بر خلاف میلشان عمل کنم. ‍🖤 http://eitaa.com/cognizable_wan
🌷وقتی گلی را دوست دارید آن را می چینید. اما وقتی عاشق گلی هستید آن را هر روز آبیاری می کنید. فرق بین عشق و دوست داشتن این است.❤️ ‍‌🖤 http://eitaa.com/cognizable_wan
❤️🍃❤️ می گویند زنان خیلی سیاست دارند ولی متاسفانه این کیاست و سیاست و زیرکی خودشون رو گاهی بلد نیستند درست و به موقع استفاده کنند به یک نمونه اشاره می کنم : 💕خانم ها از این ناراحت میشن که چرا همسرشون وقتی بیرونه یه مدت طولانی بهشون زنگ نزده و وقتی زنگ زد•••• 🔴تا گوشی را جواب دادن کلی غر و طعنه میزنن و بدون سلام و احوال پرسی یه دفعه میگن: چه عجب یادت افتاد یه زن و بچه ای هم داری؟ یا می گویند: معلوم هست تو کجایی؟؟ نباید با خودت بگی من مردم یا زنده؟ از اونموقع تا حالا دنبال خوش گذرونیت بودی چه عجب یه زنگ زدی... و... این روش خوب نیست که با همسر عزیزت اینگونه حرف بزنی و... ⁉️میدونی به جاش تا گوشی را جواب دادی چی بگی؟ که تاثیرش هم خییییلی بیشتر از این همه غر و دعواست... 🔺بگو:وای عزیزم خیلی خوشحال شدم که زنگ زدی؛حالت چطوره؟ 👌در حالت اول فقط شوهرتو بیشتر از خودت دور میکنی، آیا دفعه ی بعد رغبت داره که بهت زنگ بزنه؟ وقتی این همه جیغ و داد را پشت گوشی میشنوه؟ 👌ولی در حالت دوم شوهرت خودش آنقدر شرمنده میشه که توضیح برات میده، و سعی میکنه جبران کنه. 💕💕💕 http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆 ✍ حاضری فیلم زندگی‌ات را به مردم نشان بدهی؟ 🔹ﻓﯿﻠﻢ ﺧﻮﺩت ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮ ﻭ ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺟﻠﻮﯼ ﺧﻮﺩت. بعد ببین ﻣﯽﺧﻮﺍهی ﺍﯾﻦ ﻓﯿﻠﻢ ﺭﺍ ﺟﻠﻮﯼ ﻫﻤﻪ ﭘﺨﺶ ﮐﻨﻨﺪ؟ 🔸ﺑﺎ ﻓﺮﺯﻧﺪت ﭼﻄﻮﺭ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﮐﺮﺩی؟ ﺑﺎ ﻣﺎﺩﺭت و همسرت ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺣﺮﻑ ﺯﺩی؟ 🔹ﺍﮔﺮ ﺣﺎﺿﺮ ﻧﯿﺴﺘﯽ ﺍﯾﻦ ﻓﯿﻠﻢ ﺭﺍ ﺑﻘﯿﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺒﯿﻨﻨﺪ ﯾﻌﻨﯽ ﺧﻮﺏ ﻧﯿﺴﺘﯽ. 🔸ﺍﯾﻦ ﯾﮏ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﺍﺯ ﺗﻘﻮﺍﺳﺖ، یعنی ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻋﻤﺎﻟﺖ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﺳﺮﺕ ﺑﮕﺬﺍﺭﯼ ﻭ به ﺑﺎﺯﺍﺭ بروی، ﺩﻭﺭﯼ ﺑﺰﻧﯽ ﻭ ﺷﺮﻣﻨﺪﻩ ﻧﺸﻮﯼ👌 🖤 http://eitaa.com/cognizable_wan
🔸پناهگاه جدید فرزندان 🔹می‌دانید کلمهٔ «امّ» به چه معناست؟ حتما می‌گویید معلوم است، به معنی مادر است دیگر. اما امّ در اصل به معنی پناهگاه بوده و چون مادر بهترین پناهگاه است به مادر هم امّ می‌گویند. 🔹کودکان از هرجایی رانده شوند به مادر پناه‌ می‌آورند چون تنها پناهگاهشان مادر است. اما امان از روزی که از مادر هم رانده شوند . به که پناه ببرند؟ 🔹اگر خانه پر از استرس باشد کودکان کلافه می‌شوند. آنها تحمل ندارند دعواهای تکراری پدر و مادر را ببینند. از مادری که بی حوصله است و گوشی موبایلش از فرزندش برایش مهم‌تر است دوری می کنند . کودک از دیدن این صحنه‌ها خسته می‌شودو نیاز به یک پناهگاه دارد. چه پناهگاهی بهتر از گوشی موبایل یا بازی کامپیوتری یا تلویزیون و... که سرگرمش می‌کند؟ 🚨برای فرزندانتان پناهگاه باشید. خانه فقط آسایشگاه یا مهد نگهداری فرزندان نیست بلکه مامن و پناهگاه و محل تربیت و آموزش فرزندان هم هست... 🌷💞🌷 🧡http://eitaa.com/cognizable_wan