eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.6هزار دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
14.5هزار ویدیو
676 فایل
کانالی برای قشر جوان؛ بابهترین داستانها؛ تلنگرها؛ نکات زیبا؛ طنز جالب؛ و... ادمین: https://eitaa.com/amola_110 یک کانال #زیبا بجای #صدکانال مولانا: آنکس که نداند و نخواهد که بداند حیف است چنین جانوری زنده بماند جهت ارسال سوالات👇👇👇 @alimaoa_110
مشاهده در ایتا
دانلود
‏خانواده عادت دارن همیشه کارای منو کوچیک نشون بدن. یعنی حتی اگه خلبانم بشم، بابام به همه میگه کارش مسافرکشی با هواپیماس😁😁😂😂 http://eitaa.com/cognizable_wan
با گیاه خوارا وارد رابطه نشید. کسی که میتونه از پیتزا و کباب بگذره یه روزی از تو هم میگذره😂🤣 http://eitaa.com/cognizable_wan
کمرت وقتی میشکنه که : ‌‌ از خواب بیدار میشی میفهمی که قبل از خواب شارژرو وصل نکردی به گوشی:))😂😜 ‌‌ http://eitaa.com/cognizable_wan
بهلول هر وقت دلش می گرفت به کنار رودخانه می رفت و می نشست و به آب نگاه می کرد و با گل های کنار رودخانه خانه می ساخت . یک بار در حال انجام این کار صدای پایی شنید دید همسر خلیفه هست از بهلول پرسید چه می کنی ؟ او با لحنی جدی گفت بهشت می سازم همسر خلیفه که می دانست بهلول شوخی می کند گفت آنرا می فروشی ؟ جواب داد به صد دینار می فروشم . بهلول صد دینار را گرفت و گفت این بهشت مال تو و به طرف شهر رفت بین راه به هر فقیری می رسید یک سکه به او می داد وقتی همه دینارها را صدقه داد با خیال راحت به خانه بازگشت . همان شب همسر خلیفه در خواب دید وارد باغ بزرگ و زیبایی شده در آنجا یک ورق طلایی رنگ به او دادند و گفتند این همان قباله بهشتی است که از بهلول خریده ای . او بعد از بیدار شدن در حالی که خیلی خوشحال بود ماجرا را برای همسرش تعریف کرد . مشتاق شد تا او هم یکی از همان بهشت ها را از بهلول بخرد اما بهلول به هیچ قیمتی حاضر به فروش نشد . وقتی با ناراحتی علتش را از بهلول پرسید او جواب داد : همسر شما آن بهشت را ندیده خرید اما تو می دانی و می خواهی بخری من به تو نمی فروشم ... 👳 http://eitaa.com/cognizable_wan
عادی شدن منو میترسونه، عادی شدن ذوقی که برای کار داری، عادی شدن قشنگیهای کوچک اطراف، عادی شدن روابط، عادی شدن حسها، عادی شدن زندگی ... این عادی شدن سَمّیه که آروم آروم زندگی رو سرد میکنه.. ✍🏻 در زندگی مشترک نباید اجازه دهیم زیباییهای کوچک عادی بشه یادمان باشه همیشه برای دیدن یکدیگر ذوق کنیم و همیشه با احترام با هم صحبت کنیم. 🧕http://eitaa.com/cognizable_wan
🔴برزخ آن چيزي که از اهل بيت به ما رسيده و ما به غير از اين سند ديگري نداريم اين است که بعد از مرگ زندگي برزخي به اين شکل شروع مي شود که روح که تا به حال با اين بدن سنگين، خاکي و گوشتي و استخواني کار مي کرد، زندگي خود را با يک بدن سبک آغاز مي کند. بدن سبک همان بدن برزخي است که به آن بدن مثالي هم مي گويند. چون شکل و مثل اين بدن است . از امام صادق (ع) پرسيدند که بعد از مرگ چطور زندگي مي کنيم؟ حضرت فرمودند: در يک بدن هايي مثل بدن هاي دنيايي . بهترين مثال شبيه همان چيزي است که در خواب مي بينيم. در خواب بدن گوشتي زير لحاف است و هيچ تحرکي ندارد ، اما آن بدن را مي بينيم که کاملاً فعال است ، حرکت مي کند، مي فهمد، مي خورد، مي آشامد ، درد مي کشد و لذت مي برد . البته بدني که با آن در برزخ هستيم اين بدن که ما در خواب مي بينيم نيست . هزاران بار متکامل تر از اين بدن است چون بدن در خواب هنوز متعلق به عالم دنيا است. در روايت ديگري امام صادق(ع) فرمود که وقتي بعد از مرگ ما وارد عالم برزخ مي شويم در يک شکل و قالبي مانند همين قالب دنيا هستيم . پس شکل و صورت دارد اما جرم و سنگيني ندارد . بدن برزخي مي خورد ، مي آشامد ، لذت مي برد و درک و فهم دارد . لذت و عذاب او يا درک و فهم او به مراتب قوي تر از درک و فهم و لذت و عذاب هايي است که در عالم دنيا مي برد چون کامل تر بوده و حجاب هايي دنيايي برداشته شده است . 📚http://eitaa.com/cognizable_wan
📚 می‌گویند روزی مرد کشک سابی نزد شیخ بهائی رفت و از بیکاری و درماندگی شکوه نمود و از او خواست تا اسم اعظم را به او بیاموزد، چون شنیده بود کسی که اسم اعظم را بداند درمانده نشود و به تمام آرزوهایش برسد. شیخ مدتی او را سر گرداند و بعد به او می‌گوید اسم اعظم از اسرار خلقت است و نباید دست نااهل بیافتد و ریاضت لازم دارد و برای این کار به او دستور پختن فرنی را یاد می‌دهد و می‌گوید آن را پخته و بفروشد بصورتی که نه شاگرد بیاورد و نه دستور پخت را به کسی یاد دهد. مرد کشک ساب می‌رود و پاتیل و پیاله ای خریده شروع به پختن و فروختن فرنی می‌کند و چون کار و بارش رواج می‌گیرد طمع کرده و شاگردی می‌گیرد و کار پختن را به او می‌سپارد. بعد از مدتی شاگرد می‌رود بالا دست مرد کشک ساب دکانی باز می‌کند و مشغول فرنی فروشی می‌شود به طوری که کار مرد کشک ساب کساد می‌شود. ⇦ کشک ساب دوباره نزد شیخ بهائی می‌رود و با ناله و زاری طلب اسم اعظم می‌کند. شیخ چون از چند و چون کارش خبردار شده بود به او می‌گوید: «تو راز یک فرنی‌پزی را نتوانستی حفظ کنی حالا می‌خواهی راز اسم اعظم را حفظ کنی؟ تو برو کشکت را بساب.» 👳 http://eitaa.com/cognizable_wan
🔴 مکافات عمل ✍ مرحوم آیت الله حق شناس نقل می کرد: یکی از خوبان تهران شب دیروقت به منزل رفت و از قبل هم به خانواده اش خبر نداده بود که من دیر می آیم. آن بندگان خدا هم نگران شده بودند که چرا آقا امشب نیامده و شاید برایش اتفاقی افتاده باشد، با همین نگرانی و دلواپسی هم هیچ کدام نخوابیده بودند و تا دیروقت بیدار بودند. این آقا که ظاهرا جلسه ای داشته و همین علت تأخیرش بوده، وقتی بعد نیمه شب به خانه آمد و دید همه نگران شده بودند و نخوابیده بودند، عذرخواهی درستی هم نکرد و خوابید. آقای حق شناس می فرمود: تا مدت ها چشم درد داشت. عده ای را چشم به راه گذاشتی و ظلمی کردی، مدتی چشم درد گرفتی. به هر حال سختی امتحانات الهی به خاطر پنهان بودن حکمت و اسرار آن است و هنر انسان ها هم در همین عرصه هایی که پشت پرده ها پنهان است، معلوم می شود. این جا اگر کسی به خدا و اولیای خدا اعتماد کرد و خودش، میل و خواست خودش، حتى فهم خودش را کنار گذاشت و در مقابل خدا و ولی خدا خضوع داشت و تسلیم بود، ارزش دارد. 📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴میدونی چرا نماز می خونیم ولی ترقی نمیکنیم؟ 🎙استاد فاطمی نیا ╔✯══๑ღ💠ღ๑══✭╗   http://eitaa.com/cognizable_wan