#تلنگر
کسی که نگران زندگیش و عاقبت به خیری باشه حتما نمازش میخونه...
حتی اگر گناه هم کردی بازم نمازتو بخون...
نمازتو ترک نکن.
حتی اگه حوصله هم نداشتی بازم بخون....
نماز نخوندن خط قرمزت باشه...
ببین؟!
جدی میگم...
همین نماز یه روز نجاتت میده...
نماز بخون قبل از اینکه برات نماز بخونن...
http://eitaa.com/cognizable_wan
💠آیت الله همدانی:
💬 سعى کنید دَر را به روی غمّ و غصه ببندید و آن را به داخل وجود خود راه ندهید و به آنچه دارید راضی باشید و هیچ گاه به وسیله مقایسه خود با دیگران خود را ناراحت نکنید و بدانید که مسلماً با غم و غصه نمی توان به پای دیگران رسید.
#آیت_الله_همدانی
✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
🔴 قیام حضرت مهدی (عج)،سخت است یا آسان؟
سالهای اولیه قیام حضرت مقرون به سختیهای فراوان است.
چون باید قدرت را از مدعیان دروغین و سرسخت پس بگیرد.
به حدی سخت و جانفرساست که امام باقر(علیه السلام) در جواب «بشر بن أبي أراكه نبّال» که آرزوی سهولت قیام را مینمود فرمود:
«چنين نيست، بلکه تا جايي كه ما و شما در عرق و خون غرق شويم..
بشر عرض کرد:«اما مردم ميگويند چون مهدي (عج) قيام كند، كارها خود به خود درست ميشود و به اندازه حجامتي خون نميريزد!
امام فرمود: هرگز چنين نيست. به خداي جان آفرين سوگند ميخورم، اگر قرار بود كار براي كسي خود به خود درست شود، براي پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) درست ميشد، هنگامي كه دندانش شكست و صورتش شكافت...
هرگز چنين نيست كه كار خود به خود درست شود.كار درست نخواهد شد تا اين كه ما و شما در عرق و خون غرق شويم...
📒منبع
ابن ابی زینب ،محمد ابن ابراهیم الغیبة(للنعمانی)،1جلد نشر صدوق-تهران،چاپ اول
11.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خاطره شنیدنی قرآن خوانی محمد اصفهانی هنگام ورود حضرت امام خمینی (ره)
محمد مهدی واعظی (اصفهانی) پسر استاندار اصفهان در زمان انقلاب و نفر برتر قاری قرآن مدرسه علوی بود. از خانواده ای به شدت مذهبی و خاندانش معتمد خانواده خصرت امام (ره) بودند.
🔻پدرم استاندار اصفهان بود و در مدرسه علوی درس می خواندم. در آن زمان در مسابقات قرآن مدرسه علوی همیشه مقام می آوردم. نزدیک انقلاب من را به عنوان جوان برگزیده برای مسابقات قرانی به کویت اعزام کردند.
در مدرسه علوی قاری رتبه اول بودم. اقای ساعتچی هم در مدرسه نیکان نفر اول قرائت بودند.
در زمان ورود حضرت امام (ره) شب قبل ما را به مدرسه رفاه بردند. مادرم به شدت نگران بود. می گفت: اگر فرودگاه را با بمب بزنند.. با کلی استرس وارد مدرسه رفاه شدیم. مرحوم شهید بهشتی در مدرسه رفاه بودند ایشان تعیین کرد که من در فرودگاه قرآن بخوانم و آقای ساعتچی در بهشت زهرا قرآن بخواند.
ایشان حتی آیات منتخبی را از قران جدا کردن و دستور دادند این آیات خوانده شود.
من مادرم خیلی مخالف بودند خواننده بشوم. می گفت برو دکتر بشو. مادرم معتقد بود هنرمندان شرایط خوبی ندارند و البته نگران فامیلی واعظی هم بود! اما با وساطت و کمک استاد فریدون شهبازیان بالاخره از قرآن خواندن در فرودگاه و برای حضرت امام (ره) موفق شدم وارد عرصه موسیقی شوم
10.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥میخوای باب همه خیرات دنیا و آخرت به روت باز شه؟
🔰#استاد_عالی
🌏 http://eitaa.com/cognizable_wan
ایرانیا ﯾﮏ ﺩﺍﻋﺸﯽ ﺭﺍ ﻟﺐ ﻣﺮﺯ ﺩﺳﺘﮕﯿﺮ ﮐﺮﺩﻧﺪ
ﺩﺍﻋﺸﯿﻪ ﮔﻔﺖ : ﻣﻦ ﺭﺍ ﺳﺎﻋﺖ 12 ﺑﮑﺸﯿﺪ ﺗﺎ ﻧﺎﻫﺎﺭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﻬﺸﺖ ﺑﺎ ﺭﺳﻮﻝﺍﻟﻠﻪ ﺑﺨﻮﺭﻡ
ایرانیه ﮔﻔﺖ :ارواح بابات .... ﺳﺎﻋﺖ ۲ میکشمت ﮐﻪ ﻇﺮﻓﺎرو ﺑﺸﻮﺭﯼ 😂😂😂
#جوک
#لطیفه
#خنده
🆘 http://eitaa.com/cognizable_wan
خانومای عزیز؛
اگه میخوایین همیشه تو فکر و ذهن یه مرد باشین،
لازمنیست حتما خوشگل و خوش هیکل و پر عشق و علاقه باشین
کارت بانکیشو بگیرین کل روز فکرش پیش شماس😂😝
#جوک
🆘 http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حجت الاسلام والمسلمین عالی
💠گله یک مادر بعد از مرگ از فرزند
(کرامات شیخ رجبعلی خیاط)
#عالی
✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
هر بار که پدرم برنج جدیدی می خرید ، مادرم پیمانه را کمتر از همیشه می گرفت .
می گفت طریقه ی طبخِ برنج ها ، با هم فرق دارد ، همه شان یک جور ، دم نمی کشند ، نمی شود طبقِ یک اصل و برنامه ، پیش رفت !
برای همین بود که بارِ اول ، مقدارِ کمتری می پخت تا به قولی برایِ دفعاتِ بعدی پیمانه "دستش بیاید" ، یا اگر خراب می شد ، اسراف نکرده باشد !
آدم ها هم دقیقا همینند .
قبل از اعتماد و بذلِ محبت ، آن ها را خوب بشناسید ،
از تنهاییِ تان ، به هرکس و ناکس پناه نبرید !
نه هر آدمی لایقِ همنشینی است ،
نه می شود با تمامِ آدم ها ، یک جور تا کرد !
بعضی ها جنسشان از همان اولش خراب است و با هیچ اصل و منطقی اندازه ی باورهای شما قد نخواهند کشید ...
حواستان باشد ؛
مبادا محبت و توجهِ خودتان را اسراف کنید !
👤http://eitaa.com/cognizable_wan
#پندانه
🔴 مشت خدا از همه بزرگتره
🔹دختر کوچولو وارد بقالی شد و کاغذی رو بهطرف بقال دراز کرد و گفت:
مامانم گفته چیزایی که در این لیست نوشته رو لطفاً بهم بدین، اینم پولش.
🔸بقال کاغذ رو گرفت و لیست نوشتهشده در کاغذ رو فراهم کرد و به دست دختربچه داد.
🔹بعد لبخندی زد و گفت:
چون دختر خوبی هستی و به حرف مامانت گوش میدی، میتونی یک مشت شکلات بهعنوان جایزه برداری.
🔸ولی دختر کوچولو از جای خودش تکون نخورد!
🔹مرد بقال که احساس کرد دختربچه برای برداشتن شکلاتها خجالت میکشه، گفت:
دخترم! خجالت نکش، بیا جلو خودت شکلاتهاتو بردار.
🔸دخترک پاسخ داد:
عمو! نمیخوام خودم شکلاتها رو بردارم، میشه شما بهم بدین؟
🔹بقال با تعجب پرسید:
چرا دخترم؟ مگه چه فرقی میکنه؟
🔸دخترک با خندهای کودکانه گفت:
آخه مشت شما از مشت من بزرگتره!
🔹خیلی از ما آدمبزرگها، حواسمون بهاندازه یک بچه کوچک هم جمع نیست که بدونیم و مطمئن باشیم که مشت خدا از مشت آدمها و وابستگیهای اطرافشون بزرگتره.
✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
✨#حکایت
کلاغی آواز کبک را شنید و بر دلش نشست.
او تصمیم گرفت که آواز کبک را بیاموزد و از این طریق با کبک ها دوستی گزیند و همنشین آنها شود.
کلاغ بسی کوشید اما به جایی نرسید.
سرانجام نا امید شد و خواست به رفتار خویش باز گردد، اما نتوانست.
زیرا آواز خود را نیز فراموش کرده بود و دیگر زبان کلاغ ها را نمی دانست.
بنابرین از اینجا مانده و از آنجا رانده شد.
به جای اینکه از زندگی دیگران تقلید کنی، بهترین خودت باش...
👳 http://eitaa.com/cognizable_wan