4_738128286307057963.pdf
752.4K
این فایل PDF(پی دی اف) است
#رمان
💌رمان آغوش گرم انتظار🌞
📚 ضرب المثل "اگه برای من آب نداره برای تو که نان داره"
🔸 معنی و کاربرد:
کسی که در انجام کاری که برایش سود دارد بهانه تراشی کند می گویند چرا این کار را نمی کنی ؟ اگر برای من آب ندارد برای تو که نان دارد.
این ضرب المثل در مورد افرادی به كار میرود كه میدانند كارشان برای صاحبكار سودی ندارد اما برای خودشان دستمزد دارد.
🔸 داستان:
🌿 محمد شاه قاجار، صدراعظمی به اسم حاج میرزا آقاسی داشت که مرد بسیار فعال و زرنگی بود و در دوران خدمتش، چاه و قنات های متعددی را ایجاد کرد.
میرزا آقاسی، گاهی اوقات به دیدن چاه کنها میرفت و با آنها درد و دل میکرد و روش بهتر قنات کندن را به آنها آموزش میداد.
🌿 در یکی از روزهای گرم تابستان، میرزاآقاسی برای بازدید از چاهی به بیابان میرود تا اوضاع آن را از نظر حجم و عمق بررسی کند.
هنگامی که به آن قنات میرسد با مُقنی سلام و احوال پرسی میکند و از او میخواهد شرحی مختصری از مقدار آب این چاه به او بدهد.
مقنی به حاج میرزا آقاسی میگوید: "ما تلاش زیادی برای رسیدن به آب انجام دادیم، اما متاسفانه هنوز به آب دست پیدا نکردیم و اگر راستش را بخواهید امیدی به این چاه نداریم."
میرزا آقاسی به مقنی لبخندی میزند و به او میگوید: "ناامید نشوید و به تلاشتان ادامه دهید." سپس از چاه کن خداحافظی کرده و به شهر برمی گردد.
🌿 مدتی از دیدار میرزا آقاسی گذشت و او مجددا به بیابان رفت تا از نزدیک نظارهگر پیشرفت و تلاش مقنی باشد.
زمانی که نزدیک آن چاه شد از مقنی سوال کرد: "آیا به آب دست پیدا کردید؟"
مقنی پاسخ داد: "قبلا هم توضیح دادم که حفر این چاه بیفایده است و من مطمئنم از این چاه به آب نمی رسیم."
میرزا آقاسی که سخنان مقنی را شنید سکوت کرد و به خانه برگشت.
🌿 چند روزی گذشت و میرزا آقاسی برای سومین بار به بیابان رفت و هنگامی که مقنی را دید از او پرسید که اوضاع چاه در چه حال است؟
چاهکن پاسخ داد: "قربان چرا شما نمیخواهید قبول کنید که کندن این چاه بیفایده است و ما فقط وقتمان را هدر میدهیم."
میرزا آقاسی از صحبتهای مرد مقنی بسیار عصبانی شد و با صدای بلند گفت:
"ای نادان؛ تو چکار به این داری که این چاه برای ما آب دارد یا نه؟! اگر برای من آب ندارد برای تو نان که دارد!"
🌿 مرد چاهکن به فکر فرو رفت و به صدراعظم گفت: "قربان حق با شما است."
از آن دوران تا به امروز این ضرب المثل در زبان فارسی به کار می رود.
#ضرب_المثل
✦••┈❁🥇❁┈••✦
http://eitaa.com/cognizable_wan
✦••┈❁🥇❁┈••✦
8.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ماجرای شنیدنی شیخ جعفر مجتهدی و شفای بیمار آلمانی به واسطه امام زمان عج
🔰#حجت_الاسلام_عالی
🌏 http://eitaa.com/cognizable_wan
درسال 1332، آخرین تصویر از ببر خزر گرفته شد، یک ببر شکار شده در گلستان. تصور کنیم که آن روزها علاقمندان چه بحثی درباره ببر داشتند. آیا به این موارد فکر می کرده اند: ببر تمام شد! ببر منقرض شد! یا به این فکر می کردند این همه جنگل، مگه بدون ببر می شود؟ ما کلی جنگل داریم و شکار، پس حتما ببر هم زیاد داریم! به نظر شما دیدگاه کدام طرف غالب بوده است؟
بدبینی یا خوش بینی؟
سال 1339، کانون شکاربانی ایران آگهی می کند
"به هر متقاضی اجازه شکار یک ببر (10000 ریال) داده میشود." دراین آگهی گفته نشده که فقط یک یا دو ببر قرعه کشی میشود، گفته شده به هر متقاضی یک ببر!
با این نامه، به وضوح مشخص است که طرفداران کدام دیدگاه در آن سالها دست برتر را داشته اند... "خوش بینان" از سال 1332 تا 1339، نه فقط فکر نمی کردند که ببر تمام شد، بلکه براین عقیده بودند که ببر هست، آنقدر هم زیاد هست که می توان نامحدود پروانه شکار داد". 🤦♂
احتمالا ببرهایی هم شکار شدند، تا اینکه درسال 1352، پروژه ببریابی ایران آغاز شد، ولی افسوس که سالها قبل، منقرض شده بود.
#اطلاعات_عمومی
🔸🚪 http://eitaa.com/cognizable_wan
📘#ضرب_المثل
شریک دزد و رفیق قافله !!
کاروانی از تجار، پس از خرید مال التجاره عازم شهر و دیار خود شد. در میان کاروانیان مردی بود که از راهزنان، بسیار میترسید و در طول راه اندیشه اینکه راهزنان به کاروان حمله کنند و مال التجارهاش را ببرند، همواره او را آزار میداد تا اینکه فکری به ذهنش رسید و از آن پس، هراس از راهزنان از دلش رخت بربست. چند روز بعد کاروان به گردنه خطرناکی رسید؛ گردنهای که همه تجار از آن وحشت داشتند؛ زیرا میدانستند آنجا کمینگاه راهزنان است. شب هنگام هر کدام از تجار اموال ارزشمند خود را در جایی پنهان کردند. تاجر ترسو، با زیرکی نزد تکتک بازرگانان رفت و از مخفیگاه اموال آنها باخبر شد و حتی دوستانه آنها را راهنمایی کرد که اموال خود را کجا بگذارند. سپس نیمههای شب، آهسته از قافله جدا شد و به سمت کمینگاه راهزنان رفت و سراغ سردسته راهزنان را گرفت. آنگاه ناجوانمردانه مخفیگاه اموال تاجران را فاش کرد، به این شرط که راهزنان، اموال او را غارت نکنند و او را در غارت خود نیز شریک کنند. نزدیک صبح، راهزنان، بیرحمانه به قافله تجار حمله کردند و هر چه را یافتند، بردند؛ به جز اموال تاجر ترسو را. ساعتی بعد تاجر ترسو نزد حرامیان رفت و سهم خود را گرفت و با مهارت آن را مخفی کرد تا از چشم همسفرانش پنهان بماند. در طول راه بازرگانان مال باخته بیتابی میکردند، ولی تاجر ترسو با آرامش به راه خود ادامه میداد که این آرامش برای بازرگانان سؤالبرانگیز شد تا اینکه سرانجام کاروان به شهر رسید. چند روز بعد که بازرگان ترسو و خائن اجناس خود را برای فروش آماده کرد، تجار با دیدن اجناس خود فهمیدند، فریب خوردهاند و رفیق و همراه آنان، خود شریک دزدان بوده. به این ترتیب، چنین خیانتی، در قالب کلماتی، ضربالمثل خاص و عام شد.
✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مهدیاران ❤️
👈اگه برای ترڪ گــناه
دنبال انگیزه میگردی
http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کارکرد قلبو میتونید دقیق ببینید اینجا 😍🫀
#دانستنی_ها
✅ http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💎این یه نوع خیاره که هنگام رسیدن منفجر میشه و دونه هاش رو بیرون پرتاب میکنه!!!
♨️ #دانستنی_ها 👇👇👇
🌍 http://eitaa.com/cognizable_wan