فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مثلا میخاست از رو آب بپره 😂😂
#طنز
😁👉http://eitaa.com/cognizable_wan
7.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😎🎥دوربین مخفی😎🎥
این دوربین مخفی ته خندس بهترین دوربین مخفی که دیدم با اختلاف😂
#دوربین_مخفی_وطنی🇮🇷😍
#طنز
😁👉http://eitaa.com/cognizable_wan
داستان صمد و کبری
✍روزی خانه یکی از دوستان رفتم که ویلایی بود و دو در داشت. و او همیشه از در پشتی میرفت و این در، ارتفاعش کم بود و باید برای داخل خانه رفتن انسان خم میشد.پرسیدم، چرا ارتفاع این درب را بالاتر نمیبری؟ جواب قشنگی داد.
🌹گفت: این دَر فقط برای ورود من است. چون وقتی از بیرون میآیم، میخواهم قد خود را خم کنم و غرورم بشکند و بدانم، محل کار و ریاست تمام شد. به خانه ام میآیم و اینجا کسانیکه هستند، چشم انتظار تواضع و مهربانی من هستند، نه تکبر و امر و نهی من! کسانیکه اینجا هستند زن و فرزندان و اهلبیت من هستند، نه کارگران کارخانهام.
♻️ در شهرستان خوی، در رژیم سابق مردی بود به نام صمد، که هیکل قوی داشت و همیشه مست بود. زمانی که مست میکرد، خیابان را میبست و کسی حتی پلیس، جرأت نزدیک شدن به او را نداشت.
🌴 صمد، زنی داشت به نام کبری، وقتی مست میکرد همه سراغ زنش میرفتند و از او میخواستند بیاید و شوهرش را از خیابان جمع کند. وقتی صمد، کبری را می دید، شمشیر را پنهان میکرد و میگفت: چشم، الان آمدم شما تشریف ببرید منزل! این رفتار به اصطلاح امروز، زن ذلیلی صمد، برای مردم شهر جای تعجب بود. وقتی از او علت را پرسیدند، گفتند صمد، یک شهر از تو میترسد و تو از زنت؟!!
🌷صمد گفت: اشتباه نکنید آبروی من دست اوست. اگر زنم پنهانی با مردی دوست شود و جایی رود و کسی ببیند، من حتی اگر او را بکشم هم، باز آبروی من میرود و کسی برای عربده و شمشیر من تَره هم خورد نمیکند و با خود میگوید: اگر عرضه داشت زنش از او میترسید!! این عربده کشیدن من بهخاطر سلامت نفس و پاکدامنی اوست.
http://eitaa.com/cognizable_wan
🔆🔆🔆
🔆🔆
🔆
💞 #همسرانه💞
❤️در مقابل همسر خويش،گرفتاری های روزانه و حوادث تلخ و ناگوار زندگی را با اخم و چهره عبوس مطرح نکنيد.
💜هديه دادن مهرو محبت را زياد می کند؛ به مناسبت های مختلف برای همسر خود هديه ای هر چند کوچک خريداری و با چهره ای شاد و خندان به او تقديم کنيد.
💛چنانچه کمبودی در منزل مشاهده می شود،باکمال محبت و خوشرويی تذکردهيد.
💚به بستگان همسر خود مانند پدر و مادر و ساير اقوام وی احترام بگذاريد و برای دعوت آنان به خانه خود، قبل از همسر خود اقدام کنيد.
💙هيچ وقت از معاشرت همسر خود با بستگان صالحش جلوگيری نکنيد و در معاشرت و ديد و بازديد با بستگان وی پيشقدم باشيد.
⚜⚜⚜⚜⚜⚜
#همسرانه
http://eitaa.com/cognizable_wan
#بانو_ملکه_باش
👸 زیباترین خانم خانه دار
یک خانم خانه دار باید بداند که مهمترین فرد در زندگیش ، باید خودش باشد. او باید بداند که اگر لباس های کهنه بپوشد، دائما بوی غذا بدهد و برای خود ارزشی قائل نباشد، کم کم افسرده می شود و اگر سلامتی روح نداشته باشد، نمی تواند به بقیه انرژی بدهد. باید بداند اگر زیبا نباشد، شاید اعضای خانواده را از خودش براند و ...پس اول باید به خاطر روحیه خودش، زیبا باشد و بعد برای دیگران.
#همسرانه
http://eitaa.com/cognizable_wan
اگر میخواهیدکه ازدواج شمابا #کامیابی همراه باشد،
بایدتصمیم بگیریدکه همسرتان راهمانگونه که #هست بپذیرید
وبدانید که ارتباط بین شمابدون #پذیرش،بهبود نخواهد یافت.
#همسرانه
http://eitaa.com/cognizable_wan
🔻📸 ۶ غذا برای تقویت بدن در برابر ویروسهای زمستانی
#طب_و_سلامت
✅ http://eitaa.com/cognizable_wan
✨﷽✨
✍️ حکمت چون طلاست
🔹مردی از حکیمی سؤال کرد:
اسرار حکمت و معرفت چگونه آموختی؟
🔸حکیم گفت:
روزی در کاروانی مالالتجاره میبردم که در نیمروزی در کاروانسرا در استراحت بودیم که یکی از کاروانیان گوش بر زمین نهاد و برخاست و گفت: صدای سُم اسبها را میشنوم، بیتردید راهزنان هستند.
🔹هرکس هر مالالتجارهای از طلا و نقره داشت آن را در گوشهای چال کرد.
🔸من نیز دنبال مکانی برای چالکردن بودم که پیرمردی را در پشت کاروانسرا در سایه دیواری نشسته دیدم.
🔹پیرمرد گفت:
قدری جلوتر برو، زبالههای کاروانسرا را آنجا ریختهاند. زبالهها را کنار بزن و مالالتجاره خویش در زیر خاک آنجا دفن کن.
🔸من چنین کردم. قافله راهزنان چون رسیدند زرنگتر از اهل کاروان بودند. وجببهوجب اطراف کاروانسرا را گشتند.
🔹پس هرجا که زمین دست خورده بود کَندند و هرچه در زمین بود برداشتند و فقط یکجا را نگشتند و آن مزبله بود که تکبرشان اجازه نمیداد به آن نزدیک شوند تا چه رسد مزبله کنار زنند و زمین را تجسس کنند.
🔸آن روز از آن کاروان تنها من اموال باارزش و گرانقدر خود به سلامت در آن سفر به منزل رساندم و یاد گرفتم اشیای نفیس گاهی در جاهایی غیر نفیس است که خلق از تکبرشان به آن نزدیک نمیشوند.
🔹از آن خاطره تلخ ترک تجارت کردم و در بازار مغازهای باز کردم و مسگری که حرفه پدرانم بود راه انداختم.
🔸روزی جوانی را که چهرۀ خشن و نامناسبی داشت در بازار مسگران دیدم که دنبال کار کارگری میگشت و کسی به او اعتمادی نمیکرد تا مغازهاش به او بسپارد.
🔹وقتی علت را جویا شدم، گفتند:
از اشرار بوده و بهتازگی از زندان حکومت خلاص شده است.
🔸وقتی جوان مأیوس بازار را ترک میکرد یاد گفته پیرمرد افتادم؛ که اشیای نفیس گاهی در جای غیرنفیس پنهان هستند.
🔹پس گفتم:
شاید طلایی بوده که به جبر زمان در زندان افتاده است.
🔸او را صدا کردم و کلید مغازه را به او دادم. بعد از مدتی که کندوکاو کردم چیزهایی از توحید از او فراگرفتم که در هیچ کتابی نبود.
🔹یافتم صاحب معرفت و حکمت است که از بد حادثه در زندان رفته است. آری! هر حکمتی آموختم خدا به دست او بر من آموخت.
💢حکمت چون طلاست و برای یافتن طلا باید از تکبر دور شد و گاهی مزبله را هم برای یافتن آن زیرورو کرد.
✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
🔺برای جلوگیری از پیری چه کارهایی را نباید انجام دهیم؟
عادات زیر را ترک کنید👇
🔸مصرف زیاد قند، شکر و شیرینی
🔸 سیگار کشیدن
🔸بی تحرکی
🔸استرس
🔸کمبود خواب
✅ #طب_و_سلامت
http://eitaa.com/cognizable_wan
🔻📸خوبه بدونید که نان سفید(لواش بربری تافتون)بزرگترین لطمه را به سلامتى شما مىزند، باعث کم خونی و یبوست میشود. همچنین استعداد بروز سرطان را زیاد مىکند.
بهترین نان سنگک است👌🏻
#طب_و_سلامت
✅ http://eitaa.com/cognizable_wan
4_5904550498274380031.pdf
12.15M
این فایل PDF(پی دی اف) است
#رمان
💌رمان یک شهر خالی از من
💌عنوان رمان : یک شهر خالی از من
#یک_شهر_خالی_از_من
👩🏻💻نویسنده : نصیبه رمضان
🎭ژانر : #عاشقانه
📖تعداد صفحات : ۳۴۰۵
💬خلاصه :
ترلان دختر شاد که به واسطه بلد بودن دارویی گیاهی ، میتونه هر سوختگی شدیدی رو درمان کنه. این کار رو توی دانشگاه انجام میده و بعد اتمام درسش ، به شهر خودش برمیگرده ، مردی دنبالش میاد و از ترلان میخواد تا زخمهاش رو درمان کنه و مدتی همخونه اش بشه ...