eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.6هزار دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
14.5هزار ویدیو
676 فایل
کانالی برای قشر جوان؛ بابهترین داستانها؛ تلنگرها؛ نکات زیبا؛ طنز جالب؛ و... ادمین: https://eitaa.com/amola_110 یک کانال #زیبا بجای #صدکانال مولانا: آنکس که نداند و نخواهد که بداند حیف است چنین جانوری زنده بماند جهت ارسال سوالات👇👇👇 @alimaoa_110
مشاهده در ایتا
دانلود
🔆پنج نان و سوّمين نفر در روايات متعدّدى وارد شده است : روزى دو نفر مسافر جهت خوردن غذا و استراحت در محلّى فرود آمدند، يكى از آن دو نفر سه قرص نان و ديگرى پنج قرص نان همراه خود داشت . در اين بين شخص ثالثى نيز از راه رسيد؛ و پس از سلام و احوالپرسى ، كنار آن ها نشست و هر سه نفر مشغول خوردن غذا شدند و آن هشت نان را، بطور مساوى خوردند تا سير گشتند. شخص ثالث موقع خداحافظى مقدار هشت درهم در مقابل آنچه خورده بود، به آن ها داد و رفت . و بين آن دو نفر صاحب نان ها نزاع در گرفت ؛ و صاحب پنج قرص نان گفت : از اين مقدار پول ، پنج درهم آن براى من است و سه درهم باقى مانده براى تو مى باشد كه سه نان داشته اى ، ولى او نپذيرفت ؛ و چون به توافق نرسيدند، جهت حلّ اختلاف محضر مبارك امام علىّ عليه السلام شرفياب شدند. وقتى موضوع را مطرح كردند، حضرت به صاحب سه نان فرمود: اى مرد! رفيق تو انصاف را رعايت كرده است و بهتر است كه به همان مقدار راضى باشى . او در پاسخ گفت : قبول ندارم مگر آن كه پول ها به عدالت در بين ما تقسيم شود. اميرالمؤ منين علىّ عليه السلام اظهار نمود: من اگر بخواهم پول ها را به عدالت تقسيم كنم به ضرر تو مى باشد، چون حقيقت عدالت ، آن است كه يك درهم حقّ و سهم تو خواهد بود؛ و هفت درهم ديگر سهم صاحب پنج نان مى باشد. آن شخص اعتراض كرد و گفت : يا اميرالمؤ منين ! او حاضر بود كه سه درهم به من بدهد، ولى من نپذيرفتم ، اكنون شما مى فرمائيد كه تنها يك درهم سهم من مى باشد؟! سپس افزود: يا اميرالمؤ منين ! تقاضا دارم برايم توضيح دهيد. امام عليه السلام فرمود: شما روى هم ، هشت عدد نان داشته ايد، كه سه نفر با هم خورده ايد؛ و مجموع سهام ، 24 سهم مى شود كه 15 سهم حقّ صاحب پنج نان است ؛ و 9 سهم حقّ تو خواهد شد. و صاحب پنج نان 13 از پانزدهم سهم خود را خورده است ، بنابر اين هفت سهم يعنى 7 درهم طلب دارد؛ و تو هم 13 يعنى 8 سهم از 9 سهم خود را خورده اى و يك درهم طلب دارى . او هم راضى شد و قبول كرد، كه يك درهم حقّ اوست . 📚اعيان الشّيعة : ج 1، ص 343. ✾📚 💠 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
🌹‌روزی کلاغی در کنار برکه نشسته بود. آب می خورد و خدا را شکر می کرد. 🌷طاووسی از آنجا می گذشت؛ صدای او را شنید و با صدای بلندی قهقهه زد. 🌻کلاغ گفت: «دوست عزیز! چه چیزی موجب خنده تو شده است؟! 🌸 طاووس گفت: « از این که شنیدم خدا را برای نعمت هایی که به تو نداده، شکر می گویی!» 🥀بعد بال هایش را به هم زد و دُمش را مانند چتری باز کرد و ادامه داد: «می بینی خداوند چقدر مرا دوست دارد که این طور زیبا مرا آفریده است؟!» 🌱 کلاغ با صدای بلندی شروع به خندیدن کرد. 🥀طاووس بسیار عصبانی شد و گفت: «به چه می خندی ای پرنده گستاخ و بد ترکیب؟!» 🌴 کلاغ گفت:« به حرف های تو، شک نداشته باش که خداوند مرا بیشتر از تو دوست داشته است؛ چرا که او پرهایی زیبا به تو بخشیده و نعمت شیرین پرواز را به من و تو را به زیبایی خود مشغول کرده و مرا به ذکر خود. 💠 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
”در فلسطین دو دریاچه هست، یکی از آن‌ها تمیز و تازه است، ماهی‌ها در آن جست و خیز می‌کنند، سواحلش سبز و اطرافش پر از درخت است، ریشه‌های این درختان را به سمت آب امتداد داده‌اند تا از آب دریا بهره‌ای بگیرند رودخانه‌ی اُردن آب تمیز تپه‌های اطراف را به درون این دریاچه می‌ریزد، دریا زیر نور آفتاب برق می‌زند مردم خانه‌هایشان را نزدیک دریاچه بنا کرده‌اند، پرنده‌ها هم در همان حول و حوش لانه‌هایشان را ساخته‌اند رود اُردن به دریاچه‌ی دیگر هم می‌ریزد، اما در این دریاچه نشانی از ماهی‌ها نمی‌بینید! نه پرندگانی که در اطراف آن لانه بسازند، و نه گل و گیاهی که اطراف آن بروید رودی که به این دو دریاچه می‌ریزد یکی است، «رود اُردن» اما دریاچه‌ی اول در ازای هر قطره‌ای که دریافت می‌کند، قطره‌ای از خود بیرون می‌ریزد اما‏ دریاچه‌ی دوم همه‌ی آب‌های دریافتی را در خود نگه می‌دارد دریاچه اولی در خدمت دیگران است و زنده می‌ماند و دریاچه دومی که همه چیز را در خود نگه می‌دارد، راکد و مرده است.“ 🍃 🌺🍃 💠 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️♨️ شهیدی که بخاطر بداخلاقی گرفتار عذاب قبر شد. ✅ سه مورد از بداخلاقی در خانه! ✅چند راهکار عملی در کنترل خشم. ✅اعتقاد به آخرت مهمترین عامل مهار عصبانیت. 📻 سخنران:حجة الاسلام محمد رضا ✾📚 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
34.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎈 کارتون برنارد ♨️ 🆔💠 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
🌸🍃🌸🍃 بیایید تهِ دل هم را خالی نکنیم... به کسی که تازه خانه خریده به جای ترساندن از قسط هایِ عقب مانده ای که ممکن است برایش اتفاق بیفتد ؛ تبریک بگوییم و آرزوی خانه ی بزرگتر بکنیم... به زنی که تازه باردار شده به جای ترس از زایمان و دردسر های بزرگ کردن بچه قدمِ نو رسیده اش را تبریک بگوییم... باور کنید قشنگ تر است اگر به دوستمان که تازه ازدواج کرده به جای اینکه بگوییم همه مثل همند بگوییم "برایت آرزوی خوشبختی میکنم" بیایید تهِ دل هم را خالی نکنیم... نزنیم تویِ ذوقِ عزیزترین کسانمان وقتی خبری را با شوق به ما میدهند... برای زیباتر شدن دنیای اطرافمون از خودمون شروع کنیم. ‎💠 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
🌸🍃🌸🍃 مردی به عالم بزرگی گفت: من مالی دارم و می‌خواهم وصیت کنم که فرزندانم پس از مرگم برایم خیرات کنند. شیخ گفت: «اگر وارد یک غار تاریک شوی، آیا چراغ را روبرویت می‌گیری یا پشت سرت؟» صدقه و کارهای نیک خود را وقتی زنده‌ای از مال خودت انجام بده نه از مال وارثانت! 💠 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
🔅 ✍️ پنبه‌دزد، دست به ریشش می‌کشد 🔹تاجری کارش خریدوفروش پنبه بود و کار و بارش سکه که بازرگانان دیگر به او حسودی می‌کردند. 🔸یک روز یکی از بازرگان‌ها نقشه‌ای کشید و شبانه به انبار پنبه تاجر دستبرد زد. شب تا صبح پنبه‌ها را از انبار بیرون کشید و در زیرزمین خانه خودش انبار کرد. 🔹صبح که شد تاجر پنبه خبردار شد که ای دل غافل تمام پنبه‌هایش به غارت رفته است. 🔸نزد قاضی شهر رفت و گفت: خانه‌خراب شدم... 🔹قاضی دستور داد که مامورانش به بازار بروند و پرس‌وجو کنند و دزد را پیدا کنند. اما نه دزد را پیدا کردند و نه پنبه‌ها را. 🔸قاضی گفت: به کسی مشکوک نشدید؟ 🔹ماموران گفتند: چرا بعضی‌ها درست جواب ما را نمی‌دادند. ما به آن‌ها مشکوکیم. 🔸قاضی گفت: بروید آن‌ها را بیاورید. 🔹ماموران رفتند و تعدادی از افراد را آوردند. 🔸قاضی تاجر پنبه را صدا کرد و گفت: به کدام‌یک از این‌ها شک داری؟ 🔹تاجر پنبه گفت: به هیچ‌کدام. 🔸قاضی فکری کرد و گفت: ولی من دزد را شناختم. دزد بیچاره آن‌قدر دست‌پاچه بوده و عجله داشته که وقت نکرده جلو آینه برود و پنبه‌ها را از سر و ریش خودش پاک کند. 🔹ناگهان یکی از همان تاجرهای محترم دستگیرشده دستش را به صورتش برد تا پنبه را پاک کند. 🔸قاضی گفت: دزد همین است. همین حالا مامورانم را می‌فرستم تا خانه‌ات را بازرسی کنند. 🔹یک ساعت بعد ماموران خبر دادند که پنبه‌ها در زیرزمین تاجر انبار شده است و او هم به جرم خود اعتراف کرد. 💢 آدم خطاکار خودش را لو می‌دهد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 💠💠 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
تا می تونی به خودت برس، خودتو دوست داشته باش، بهترین غذاها رو بخور، عطر خوب بخر، سفر برو تفریح کن، لذت ببر، باور کن تو اين دنيا هيچکس جز خودت نمی تونه حالت رو خوب کنه...!! • 🤍🌱 💟 💠 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
چرچیل یه جمله داره که به نظرم باید تو قلبمون حکش کنیم،میگه: «وقتی دری بسته میشود ،در دیگری باز میشود،ولی آنقدر با تأسف به درهای بسته نگاه میکنیم،که از درهای باز شده غافل میمانیم..!» 💠 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
لازم نیست سر در بیاورید که خدا چطور می‌خواهد مشکلاتِ شما را حل کند. این مسئولیتِ اوست. کارِ شما نیست. کارِ شما این است که به خدا ایمان و اعتماد داشته باشید. کارِ شما این است که با ایمان و انتظار زندگی کنید. آن موقعیت را به خدا بسپارید و به او اعتماد کنید. خدای ما، خدای مافوقِ طبیعی است. خدا می‌تواند آنچه را که بشر نمی‌تواند انجام دهد، به انجام برساند. او محدود به قوانینِ طبیعت نیست. در زندگی دفعتاً متوجه می‌شویم که خداوند کارهایی در زندگی‌مان کرده است که خود به تنهایی قادر به انجامش نبوده‌ایم. 💠 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan