📌 دانلود #رمان نرو سمیه 2
📝 نویسنده: آرزو پناهی
🎬 ژانر: عاشقانه
📖 تعداد صفحات : 633
———————
خلاصه :
امیر حسین پسر مغرور تو فضای مجازی عاشق دختری به اسم سمیه میشه . این عشق یه عشق واقعی میشه . ولی متاسفانه قبل ازدواجشون امیر دچار حادثه میشه و فراموشی میگیره . دقیقا روز عقد سمیه حافظش برمیگرده و تنها راه حلی که به ذهنش میرسه راهی کردن سمیه همراه خودشه و ادامه ی ماجرا...
─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
#خوشبخت ترین آدمها کسانی هستند که به خوشبختی دیگران حسادت نمیکنند
و زندگی خودشان را با هیچ کس مقایسه نمیکنند
وهمیشه و همه جا #عشق و #دوستی
می ورزند! 💗
─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#علامه_امینی و #مناظره کوتاه با #وهابیت
─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
11.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#داستان
💢ماجرای خطبهخوانی حضرت زهرا سلام الله علیها در مسجد با آسیب وارد شده (فرزند سقط شده) به ایشان...
🏴🏴🏴
🎙حسین مرادی
#مناظره
─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
5.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حجت الاسلام #حسین_انصاريان : پاداش #عیب_پوشی
─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
🍂🌺🍂🌺🍂🌺
📝اول قبر كُلَينى را بشكافید!
🔹#خاتمالمحدثینمرحوم حاج شیخ عباس قمی "رضوان الله علیه" می نویسد:
✍یکى از حكام بغداد كه از #دشمنان_آل_رسول (علیهم السلام) بود، وقتى گنبد و بارگاه باعظمت و جلالت #كاظمين (عليهما السلام) را مشاهده و شدت علاقه و محبت جماعت را به آن بزرگوار ديد خشمناك شد!
تصميم گرفت كه #ضريح قبر آن بزرگوار را خراب كند. گفت :
اگر اين طايفۀ #شيعه راست مى گويند كه پيشوايانِ آنان معصومند و بدنشان پوسيده نمی شود، قبر را خراب كنيد...
🔹اگر راست بود و بدن آنها صحیح و سالم مانده، دوباره قبر را درست مى كنيم و گرنه مردم را از اجتماع در اطراف اين قبر جلوگيرى مى كنيم.
بعضى از اطرافیان حاکم که دوستدار #اهل_بیت بودند برای اینکه حاکم را از نبش قبر امام منع کنند گفتند :
در كنار اين قبرها، قبرى است متعلق به يكى از علماء شيعه كه معروف است و اسم او محمد بن يعقوب كلينى است كه شيعه را به او اعتقادِ زيادى است.
🔸اول قبر او را بكنيد!
اگر بدن او نپوسيده بود، بدانيد كه قبر اين دو امام هم نپوسيده و ديگر احتياجى به خراب كردن و تعمير كردن ندارد.
پس امر كرد قبر مرحوم كلينى را كندند و ديدند بدن آن عالم جليل بدون تغيير، تازه مانده مانند كسى كه يك ساعت پيش دفن شده.
🔹پس حاكم امر كرد به تعظيم آن قبر و روى آن قبۀ عظيمى بنا كرد پس محل زيارت مؤمنين گرديد.
📗 فوائد الرضويه ، صفحه ۶۵۸ .
─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
❤️ داستان کوتاه
پیکی به محضر خواجه نظام الملک وارد شد و نامه ای تقدیم نمود. خواجه با خواندن نامه چنان گریست که حاضران در مجلس ناراحت شدند. در نامه نوشته بود؛ خیل اسبان شما در فلان ولایت، مشغول چرا بوده که پرندگان بزرگی مثل عقاب بر آنان حمله کرده اند و اسبها وحشتزده دویده اند و ناگاه بعضی شان به دره ای سقوط کرده اند و بیست اسب کشته شده اند.
گفتند : عمرخواجه دراز باد. مال دنیاست که کم و زیاد می شود. خودتان را اذیت نکنید.
خواجه نظام الملک،وزیر اعظم سلاجقه، اشکهایش را پاک کرد و پاسخ داد : از بابت تلف شدن مال و ثروت نگریستم. به یاد ایام جوانی افتادم که از شهرم طوس قصد حرکت به نیشابور برای جستن کار و شغل داشتم. پدرم هرچه کرد نتوانست اسبی برایم بخرد. استری فراهم کرد و خجالت بسیار داشت. منهم شرمگین بودم که مرکبی حقیر داشتم و با آن رفتن به درگاه امیران موجب خجالت بود. پدر و مادرم در درگاه ایستادند، شرمگین، بدرقه ام کردند و دستها را بالا بردند و دعا کردند خدایا به این فرزند ما برکت بده، از خزانه غیبت به او ببخش ...
امروز چهل سال از آن وقت گذشته. ثروت و املاک من به لطف الهی چنان فراوان شده که الان نمی دانم این خیل اسبها کجا هستند و تلف شدن بیست راس از آنها ابدا خللی به دستگاه زندگی ام نیست، که صدها برابر آن را دارا شده ام و همه اینها به برکت دعای والدینم و توجه الهی است .
📚جوامع الحکایات
✍محمد عوفی
─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
👌#حکایت بسیار زیبا
🔴آیا جنبه و ظرفیت دانستن #اسرار_غیب را داریم؟
روزی شخصی به اصرار از شیخ جعفر مجتهدی میخواست تا راز دستیابی به “ علم جفر ” را برای او بیان کنند و ایشان به او می گفتند:
آیا در خود این قدرت را می بینی که از آن استفاده نکنی و آن را سرمایه دکانداری خود قرار ندهی؟!
پس از رفتن آن شخص ، حضرت آقای مجتهدی فرمودند :
اینها نمیدانند که جهل به بعضی از مسائل برای آنها در حکم نعمت است
ائمه اطهار (علیهم السلام ) فقط برای اصحاب خاص خود برخی از اسرار را در حد مرتبه ای که داشتند ، فاش میکردند...
اینها مسائلی نیست که در کوچه و بازار بر سر زبانها بیفتد و در امور مادی از انها استفاده شود !
سپس این ماجرا را تعریف کردند :
مردی از دوستان امام صادق (علیه السلام) در طلب یافتن “ اسم اعظم ” بود و هر روز به خدمت آن حضرت شرفیاب می شد و از امام معصوم می خواست تا حرفی از حروف اسم اعظم را به او تعلیم دهد.
ولی امام صادق (علیه السلام) او را از این امر بر حذر می داشت و میفرمود : هنوز قابلیت و ظرفیت لازم را پیدا نکرده ای !
ولی آن مرد دست بردار نبود و هر روز خواسته خود را تکرار می کرد !
🌷روزی امام صادق (علیه السلام) به او گفتند :
امروز مقارن ظهر ، به خارج از شهر می روی و در کنار پلی که در آنجا هست می نشینی صحنه ای را در آنجا خواهی دید که باید بیائی و برای من بازگو کنی .
آن مرد دستور امام را اطاعت کرد و به محل موعود رفت .
چیزی از توقف او نگذشته بود که مشاهده کرد پیرمرد قد خمیده ای با پشته نسبتا بزرگی از خار و خاشاک اهسته اهسته به آن پل نزدیک شد و با زحمت بسیار، دو سوم از درازی پل را طی کرد .
در همان اثنا مرد جوانی تازیانه بدست و سوار بر اسب از طرف مقابل قصد عبور از پل را داشت
جوان سوار به آن مرد کهنسال نهیب می زند که راه آمده را برگرد تا او از پل عبور کند !
و پیرمرد به او میگفت که : من دو سوم از پل را پشت سر گذاشته ام و با این بار سنگین و ضعف جسمانی انصاف نیست که از من چنین توقعی داشته باشی
بلکه انصاف حکم می کند که تو بخاطر جوانی و سوار بر اسب بودن فاصله کوتاهی را که آمده ای باز گردی و راه را بر من سد نکنی.
جوان مغرور با شنیدن سخن پیرمرد،او را به تازیانه میگیرد و با نواختن ضربات پی در پی او را به عقب نشینی از پل وا میدارد !
و پیرمرد پس از رفتن سوار ، دوباره با کوله بار سنگینی که بر دوش داشته راه رفته را مجددا طی می کند و پس از عبور از پل به طرف خیمه ای که در آن حوالی بود رهسپار می شود.
آن مرد که ستم آشکار جوان سوار را بر آن مرد سالخورده می بیند به محضر امام شرفیاب می شود و ماجرا را با ناراحتی برای حضرت تعریف میکند .
امام از او می پرسند : اگر تو حرفی از حروف اسم اعظم را می دانستی با آن جوان سرکش و مغرور چه می کردی ؟!
عرض می کند : به سختی ادبش می کردم به گونه ای که تا پایان عمر آن را فراموش نکند !
امام علیه السلام فرمود :
آن مرد سالخورده خارکنی را که دیدی از اصحاب سرّ ما بود و از اسم اعظم نصیب داشت ،
ولی از آن برای مقابله با آن جوان استفاده نکرد و قابلیت خود را برای چندمین بار به اثبات رسانید...!
آن مرد وقتی که از حقیقت امر آگاهی یافت ، به خواسته نابجای خود از امام پی برد و از آن پس در صدد تزکیه نفس برآمد و دیگر در مورد اسم اعظم با امام سخنی نگفت...
📘منبع: کتاب لاله ای از ملکوت
─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
#ضرب_المثل
☯️ در زمان گذشته قیمت دقیق طلا مشخص نبود، در نتیجه هر زرگری قیمتی را بر روی جنس خود می گذاشت. معمولا دو یا چند زرگر با یکدیگر توافق ناجوانمردانه ای می کردند، تا مشتری های بیچاره را تا حد ممکن سر کیسه کنند، به این رفتار "جنگ زرگری "گفته می شد.
وقتی مشتری از همه جا بی خبر، به دکان زرگری می رسید، زرگر قیمت متاع خود را چند برابر مقدار واقعی می گفت و از طرفی در حین گفتگو به زرگری دیگر که با او از قبل توافق کرده بود، پیغام می رساند، زرگر دوم به بهانه ای خودش را به دکان زرگر اول می رساند و با صدای بلند و قیافه حق به جانب داد می زد :"ای نابکار، مگر تو مسلمان نیستی! دین و ایمان نداری! این چه قیمتی است که می گویی؟ "زرگر اولی هم در جواب با پرخاش می گفت :"ای دغل باز، من تو را خوب می شناسم، می خواهی جنس کم عیارت را آب کنی."زرگر دوم با عصبانیت بیشتر می گفت :"جنس من کم عیار است!؟! بیا سنگ محک بزنیم ببینم چقدر عیارش بالاست".... باری مشتری بیچاره در انتها خام زرگر دوم می شد و به دکان او می رفت و جنسی را چند برابر قیمت واقعی می خرید و در ضمن گمان می کرد، سود کرده است. در انتها دو زرگر سود بدست آمده را با یکدیگر تقسیم می کردند.
اصطلاح" جنگ زرگری "کنایه از جنگی غیر واقعی است، که دو طرف دعوا فقط برای فریفتن دیگران وانمود می کنند، با هم دشمن هستند، ولی در واقع با هم رفیق و همراه هستند.
─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی با #ورزشکار ازدواج میکنی
─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
18.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
میزان توجه دولت به معیشت مردم با زبان طنز😂
بسیار زیبا و عالی
حتما ببینید
#دوتابعیتی
#آنتی_فتنه
#نکته_بصیرتی
─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
⚖ شرایط دریافت مستمری فرزند فوت شده توسط والدین :
1⃣ پدر و مادر تحت تکفل آن فرزند باشند.
2⃣ پدر بیشتر از ۶۰ سال و مادر بیشتر از ۵۵ سال عمر داشته باشد.
3⃣ به تشخیص کمیسیون پزشکی پدر و مادر از کار افتاده باشند.
4⃣ پدر و مادر، خود از سازمان تامین اجتماعی مستمری دریافت نکنند.
📌 دریافت مستمری در صورت عدم وجود هر کدام از شرایط مذکور باعث می شود پدر یا مادر علاوه بر محکومیت به پرداخت جریمه، تمام مستمری های گرفته شده را برگردانند!
#حقوقی
─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan