"رفع استرس و سردرد در 5 دقیقه"
کافیست پنج دقیقه در این حالت دراز بکشید، خواهید دید که سردرد و استرستان به میزان قابل توجهی کاهش خواهد یافت...!!👌👌
🍀 http://eitaa.com/cognizable_wan
«امیدوارم هرجا که میری یه نفر مثل خودت سر راهت باشه...»
این جمله میتونه زیباترین دعا یا بدترین نفرین ممکن باشه...
ببین برای تو کدومش اتفاق می افته!
🧠 http://eitaa.com/cognizable_wan
ﺍﮔﺮ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ ﺣﺎﻟﺖ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺧﻮﺏ ﺑﺎﺷﺪ، ﺣﺎﻟﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﮔﺮﻩ ﻧﺰﻥ ...
ﺧﯿﺎﻟﺖ ﺭﺍﺣﺖ ...
ﺗﻮ ﮐﻪ ﺧﻮﺏ ﺑﺎﺷﯽ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻫﻢ ﺣﺎﻟﺸﺎﻥ ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ ..
🧠 http://eitaa.com/cognizable_wan
با شمردن تعداد دفعاتی که کسی در گفتگوهایش به پول ارجاع می دهد
می توانی بفهمی که چقدر احساس فقر می کند!
کتاب تخت پروکروستس/ نسیم نیکلاس طالب
🧠 http://eitaa.com/cognizable_wan
هرکس می تواند بدرخشد
به شرط آن که زیر نور مناسب قرار بگیرد
برای یکی، نور بزرگ سالن ها زیبایی آفرین است
و برای دیگری، نور یک چراغ مطالعه
کتاب «سکوت، قدرت درونگراها»
🧠 http://eitaa.com/cognizable_wan
شما رویاهایی دارید.
میدانم که دارید و این را هم میدانم که بسیاری از شما اصلا دربارهشان صحبت نمیکنید، چون میترسید دیگران لغزش و شکست خوردنتان را ببینند. بگذارید ببینند!
بگذارید ببینند زمین خوردن چه شکلی است! بگذارید اشتباهات را ببینند! بگذارید ببینند قدم اشتباه برداشتن چه شکلی است! بگذارید ببینند شما چطور دوباره و دوباره و دوباره زمین میخورید و باز بلند میشوید و ادامه میدهید.
هر چیز بزرگی از خاکستر بلند شده است، یعنی من خودم را برای اشتباه انجام دادن کاری سرزنش نمیکنم، یعنی سریعتر از قبل و مصممتر از هر زمان دیگری از جا بلند میشوم. شکست واقعی زمانی اتفاق میافتد که آنقدر از فکر شکست خوردن بترسید که نتوانید رو به جلو حرکت کنید. اگر رو به جلو حرکت نکنید، هرگز و هیچ وقت نمیتوانید به خط پایان برسید./ریچل هالیس
🧠 http://eitaa.com/cognizable_wan
آیت الله بهجت رحمةاللهعلیه:
استادم سيدعلي قاضي را در خواب ديدم
به او گفتم چه چيزي حسرت شما در دنياست كه انجام نداده ايد.
ايشان فرمودند: حسرت ميخورم كه چرا در دنيا فقط روزي يك مرتبه زيارت عاشورا ميخواندم.
وحشتناك ترين لحظه زماني است كه انسان را در سرازيري قبر ميگذارند.
شخصي نزد امام صادق(ع) رفت و گفت: من از آن لحظه ميترسم. چه كنم؟
امام صادق (ع) فرمودند: زيارت عاشورا را زياد بخوان.
آن فرد گفت چگونه با خواندن زيارت عاشورا از خوف آن لحظه در امان باشم.
امام صادق فرمود:
مگر در پايان زيارت عاشورا نميخوانيد، اللهم ارزقني شفاعة الحسين يوم الورود؟
يعني خدايا شفاعت حسين(ع) را هنگام ورود به قبر روزى من كن.
زيارت عاشورا بخوانيد تا امام حسين (ع) در آن لحظه به فريادتان برسد.
🆔 http://eitaa.com/cognizable_wan
#انگیزشۍ✨
همیشه اولین قدم سخت ترین قدمه🚶🏻♀️🌱
تا اولین قدم رو بر نداری ؛ هیچ آرزویی برآورده نمیشه 😕🕸️
اگر می خوای رشد ڪنی ؛💪🏻✨
باید شروع ڪنی و اولین قدم زندگیت رو برداری 🚶🏻♀️🏃🏻♀️💛
آینده تو دست های توست
پس🤝🏼🙂
، واقعیت رو به قلب خودت بگو ! ❤️😊
اولین گام رو ڪه بر می داری ، تو رو به سمت عظمت آینده می بره.👌🏻💙
http://eitaa.com/cognizable_wan
*تلنگرانه*✋🏻🚫
تو تلگرام *۳۰۰* دوست !🌻
تو سروش *۲۰۰* دوست !!☘️
توی موبایل *۱۰۰* دوست !!!🌻
وقت ناراحتي *۱* همراه !!!!!☘️
اما داخل قبر *تنهای تنها* ....!!!!!🌻
پس مراقب باشیم فریب دنیا را نخوریم☘️
آی
اهل نت✋🏻
بی
اهل بیت
نشيد😔
✨http://eitaa.com/cognizable_wan
آدمهای ثروتمند همیشه در حال رشد کردن و یاد گرفتن هستند.
آدمهای فقیر فکر میکنند همه چیز را می دانند وحاضر نیستند راههای موفقیت ،کسب ثروت و...را یاد بگیرند.
اگر واقعا ثروتمند و شاد نیستید فرصت خوبی هنوز هست که در مورد پول ،موفقیت و زندگی اطلاعاتی به دست آورید.
اگر آنطور که دوست دارید موفق باشی ،نیستی .موردی وجود دارد که تو آن را نمی دانی،و این زمان است که شما از حالت« داننده ی همه موارد» به حالت« یادگیرنده همه موارد» در می آیید. /کتاب باورهای زیبای یک مرد ثروتمند
🧠 http://eitaa.com/cognizable_wan
آرامش میخواهی؟
ﺗﻤﺎﻡ ﻭﻗﺎﯾﻊ ﺭﻭﺯﺍﻧﻪﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻧﮑﻦ!
آرامش میخواهی؟
ﺑﺎ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻣﺨﺎﻟﻒ ﺗﻮﺳﺖ ﺑﺤﺚ ﻧﮑﻦ فقط به او گوش کن!
آرامش میخواهی؟
خودت را با کسی مقایسه نکن!
آرامش میخواهی؟
به دیگران کمک کن؛ تو توانایی...
شاید همه توانایی روحی و جسمی برای یاری کردن نداشته باشند!
آرامش میخواهی؟
با همه بی هیچ چشمداشتی ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﺎﺵ!
آرامش میخواهی؟
ﺑﺮﺍﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽاﺕ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﺭﯾﺰﯼ ﮐﻦ، هدف داشته باش!
آرامش میخواهی؟
ﺳﺮﺕ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﺧﻮﺩﺕ ﮔﺮﻡ ﺑﺎﺷﺪ!
آرامش میخواهی؟
ﺑﻪ ﮐﺴﯽ وابسته نباش!
ﻋﺎﺷﻖ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺗﻮ ﺑﺮﺍﯼ ﻭﺟﻮﺩﺕ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﻣﺎﻧﺪ...
🧠 http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
FATF توضیح معنای
به زبان خییییلی ساده بیان شد.
http://eitaa.com/cognizable_wan
10 نکتهای که رانندگان باید بدانند:
1- سیاه شدن روغن موتور، نشانه عدم کیفیت و نیاز به تعویض آن نیست.
2- مالیدن گریس روی قطبهای باتری اتومبیل، مانع سولفاته شدن سر کابل نمیشود.
3- درجا کار کردن موتور خودرو در فصل سرما، روش مناسبی برای گرم کردن خودرو نیست. باید اتومبیل را در حال حرکت با دنده 1 گرم کنید.
4- سرعت زیاد و ترمزهای ناگهانی، مصرف سوخت را تا 50 درصد افزایش میدهد.
5- در سرعت 125 کیلومتر، مصرف سوخت تقریبا دو برابر میشود. یعنی وقتی با 125 کیلومتر میرانید، دو برابر زمانی که 80 کیلومتر در ساعت سرعت دارید، باید هزینه سوخت بپردازید.
6- روشن کردن خودروهای انژکتوری احتیاجی به گاز دادن ندارد! درغیر اینصورت خودرو معیوب است
7- در برابر هر 10 کیلومتر سرعت در ساعت در شب و تاریکی، معادل 6 متر از عمق دید راننده کاسته میشود.
8- هنگام شب 16 کیلومتر کمتر از سرعت خود در روز حرکت کنید، زیرا در زمان تاریک بودن هوا، میدان دید راننده محدودتر از روز است.
9- اگر تایر خودرو در سرعت 80 کیلومتر در ساعت 100 درصد کارکرد داشته باشد، در سرعت 130 کیلومتر در ساعت 40 درصد سایش زودرس خواهد داشت.
10- خطرناکترین زمان رانندگی، بین ساعت 6 تا 8 صبح و 14 تا 16 بعدازظهر است، زیرا در این زمان بدن انسان به طور طبیعی دچار کاهش انرژی میشود.
http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حرف حق از زبان خود باطل!
وقتی خدامیخواد باطل خودش به باطل بودنش اعتراف میکنه
✍️ آیتالله سید رضا #بهاالدینی (ره):
سعی کنید پایتان را از کشتی حضرت سیدالشهدا (ع) بیرون نگذارید و دائما به امری از امور دستگاه امام حسین (ع) مشغول باشید تا به واسطه آن از همه شیعیان دستگیری شود، و الا حساب و کتاب آن طرف دقیقتر از این حرف هاست.
✳️ http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ « برادرِ امام زمان علیه السلام ❤️»
👤 حجتالاسلام #امینی_خواه
🔺 راهکارهای امیرالمومنین برای برادرِ امام زمان سلام الله علیه🌻 شدن.
✅مهم وکاربردی🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅آیا منم با این همه گناه، میتونم یار امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) باشم؟ 🌺
#رمان
#جانم_میرود
#قسمت_یازدهم
محمد آقا شب بخیری گفت و همراه شهین خانم به داخل رفتند
شهاب از جایش بلند شد تا به اتاقش برود که مریم صدایش کرد
ــــ شهاب بی زحمت ظرفارو از انباری بیار می خوایم بشوریم
ـــ مریم ظرفا یکبار مصرفن لازم نیست بشورید هوا سرده
ـــ نه خاک گرفتن باید بشوریمشون
ـــ باشه
شهاب به سمت انباری رفت
ساراـــ میگم مریم راهیان نورمون کی افتاد ??
.ـــ یه هفته دیگه میریم به امید خدا فردا پس فردا اعلام میکنیم
ـــ منو زهرا هم میایم
مریم با تعجب به مهیا نگاه کرد
ـــ می خوای بیای؟؟
ـــ آره منو زهرا دوم دبیرستان با مدرسه رفتیم خیلی خوش گذشت
نرجس_ولی شما نمی تونید بیاد این اردو مخصوص فعالین پایگاه ها هست
مریم ـــ من میپرسم خبرت می کنم
شهاب ظرفارا کنار حوض گذاشت
ـــ بفرمایید
ـــ خیلی ممنون داداش .
ـــ خواهش میکنم
ــــ میگم شهاب برا اردوی هفته آینده مهیا و دوستش میتونن بیان
ـــ دوست دارن بیان ???
ــــ آره
ـــ باشه میتونن بیان ولی فردا مدارک لازم رو بیارن تا بیمه شن .شبتون بخیر
ساراـــ ایول مطمئنم این بار خیلی میچسبه
ـــ معلومه که میچسبه.کم چیزی نیست من افتخار همراهی دادم بهتون
دختر ها بلند شدند و مشغول شستن ظرف ها شدن
مریم به مهیا نگاهی انداخت
فکرش را نمی کرد که مهیا بخواهد با آن ها به شلمچه بیاید آن با بقیه دختر ها فرق می کرد با اینکه مقید نبود لباس پوشیدنش هم خوب نبود اما هیچوقت مانند بقیه در برابرمراسمات و این عقاید
جبهه نمی گرفت مریم مطمئن بود این دختر دلش خیلی پاک تر از آن چیزی هست فکر می کند وامیدوار بود که هر چه زودتر خودش را پیدا کند
با پاشیدن آب سرد به صورتش به خودش آمد
مهیاـــ به کجا خیره شدی
لبخندی زد و جواب مهیا را با شلنگ آبی که به سمتش گرفت داد و این شروع آب بازیشان شد...
ــــ بیدار شو دیگه تنبل
مهیا دست مریم را پس زد
ـــ ول کن جان عزیزت
مریم بیخیال نشد و به ڪارش ادامه داد
ـــ بیدار میشی یا به روش خودم بیدارت میکنم
مهیا سر جایش نشست
ــ بمیری بفرما بیدار شدم چی می خوای
مهیا با دیدن هوای تاریڪ
بلند شد و پنجره اتاق را باز کرد
ـــ هوا که تاریکه پس چرا بیدارم کردی
مریم بوسه ای روی گونه اش کاشت
ـــ فدات واسه نماز بیدارتون کردم
مهیا نمی دانست چرا ولی خجالت کشید که بگوید نماز نمی خواند پس بی اعتراض مغنعه اش را سرش کرد
ــــ مریم دخترا کجان ???
مریم در حال جمع کردن رخت خواب ها گفت
ـــ اونا که مثل تو خوابالو نیستن زود بیدار شدن الان پایین دارن وضو میگیرن
مهیا با تعجب گفت
ـــ زهرا پیششونه؟؟
ـــ آره دیگه
مهیا باور نمی کرد که زهرای خوابالو بیدار شده باشد همراه مریم به سمت سرویس رفتن
با اینڪه سال ها است که نماز نخوانده بود اما وضو و نماز یادش مانده بود
به اتاق برگشت مریم چادر سفید گل گلی برایش آورد
روبه قبله ایستاد و نمازش را شروع ڪرد
ــــ الله اڪبر الله اڪبر
نمازش تمام شد بوسه ای بر روی مهر زد و نفس عمیقی کشید سجاده بوی گلاب می داد احساس خوبی به مهیا دست داد
مریم با تعجب به مهیا نگاه می کرد باورش نمی شد که مهیا بتواند اینقدر خوب نماز بخواند مهیا سر از سجاده بلند کرد مریم بی اختیار به سمتش رفت واو را در آغوش گرفت
مهیا با تعجب خودش را از مریم جدا کرد
ـــ یا اڪثر امام زاده ها دیونه شدی
مریم خندید و بر سر مهیا کوبید
ــــ پاشو بریم پایین صبحونه بخوریم
ـــ آخه الان وقت صبحونه است
ـــ غر نزن...
↩️ #ادامہ_دارد...
○⭕️http://eitaa.com/cognizable_wan
مهیا و مریم ڪنار بقیه دخترا روی تختی که در حیاط بود نشستند
هوا تاریک و سرد بود
صبحانه را محمد آقا آش آورده بود
محمد آقاو شهین خانم در آشپزخانه صبحانه را صرف کردند
مهیا در گوش زهرا گفت
ـــ جدیدا سحر خیز شدی ڪلڪ
زهرا چشم غره ای برای مهیا رفت
در حال خوردن صبحانه بودند که شهاب سریع در حالی که کتش را تنش می ڪرد به طرف در خانه رفت
ـــ شهاب صبحونه نخوردی مادر
ـــ با بچه ها تو پایگاه می خورم دیرم شده
شهاب که از خانه خارج شد دخترا به خوردن ادامه دادن
ـــ میگم مریم این داداشت خداحافظی بلد نیست
به جای مریم نرجس با اخم روبه مهیا گفت
ـــ بلده ولی با دخترای غریبه و این تیپی صحبت نمی کنه
محض گفتن این حرف نرجس با اخم سارا و مریم مواجه شد
تا مهیا می خواست جوابش را بدهد زهرا آروم باشی به او گفت
مهیا قاشق اش را در کاسه گذاشت و از جایش بلند شد
مریم ـــ کجا تو که صبحونه نخوردی
ـــ سیر شدم
به طرف اتاق مریم رفت
خودش را روی تخت انداخت برای چند لحظه پشیمان شده بود ڪه امشب را مانده بود از جایش بلند شد
به طرف آینه رفت به چهره ی خود نگاهی ڪرد بی اختیار مغنعه اش را جلو آورد و وهمه ی موهایش را داخل فرستاد به خودش نگاه گرد مانند دختره ای محجبه شده بود لبخندی روی لبانش نشست قیافه اش خیلی عوض شده بود چهره اش خیلی معصوم شده بود تا می خواست مغنعه اش را به صورت قبل برگرداند در باز شد و مریم وارد اتاق شد مریم با دیدن مهیا با ذوق به طرفش رفت
ــــ واااای مهیا چه ناز شدی دختر
مهیا دست برد تا مغنه اش را عقب بکشد
ـــ برو بینم فک کردی گوشام مخملیه
مریم دست را کشید
ـــ چیکار میکنی بزار همینطوری بمونه چه معصوم شده قیافت
مهیا نگاهی به خودش در آیینه انداخت
نمی توانست این چیز را انکار کند واقعا چهره اش ناز ومعصوم شده بود
ـــ مهیا یه چیز بگم فک نکنی من خدایی نکرده منظوری داشته باشم و....
ـــ مریم بگو
ـــ مغنعه اتو همینجوری بزار هم خیلی بهت میاد هم امروز روز دهم محرمِ
مهیا نگذاشت مریم حرفش را ادامه بدهد
ـــ باشه
ـــ در مورد نرجس
ـــ حرف اون عفریته برام مهم نیست ناراحت هم نشدم خیالت تخت دو نفره
و چشمکی برای مریم زد در واقع ناراحت شده بود ولی نمی خواست مریم را ناراحت کند
مریم با خوشحالی بوسه ای روی گونه اش کاشت
ـــ ایول داری خواهری پایین منتظرتم
مهیا به سمت آینه چرخید و دوباره خودش را در آینه برانداز کرد اگر شخص دیگری به جای مریم بود حتما از حرف هایش ناراحت می شد ولی اصلا از حرف های مریم ناراحت نشده بود خودش هم می دانست که صاحب این روز ها حرمت دارد بلاخره در آن روز سخت که احمد آقا مریض بود وجودش را احساس کرده بود و دوست داشت شاید پاس تشڪر هم باشد امروز را با حجاب باشد...
همه از حجاب مهیا تعجب کرده بودند سارا و زهرا و شهین خانم کلی ازش چهره و حجابش تعریف کرده بودند اما از نرجس و مادرش جز نیشخندی گیرش نیامد.
خانم های محل کم کم برای ڪمڪ می آمدند و حیاط نسبتا شلوغ بود
.ــــ مهیا مهیا
مهیا به طرف شهین خانم که کنار چند تا خانم نشسته بود رفت
ـــ جانم شهین جون
ـــ مهیا بی زحمن برو کمک عطیه تو آشپزخونه است
ـــ الان میرم
به طرف آشپزخونه رفت
ـــ جونم عطیه جونم
عطیه سینی را جلوی مهیا گذاشت
ـــ بی زحمت اینو ببر به خانما تعارف ڪن
مهیا سینی به دست به طرف حیاط رفت به همه ی خانم ها تعارف ڪرد بعضی از خانم ها ڪه مهیا را می شناختند با دیدن حجابش تعجب می کردند یا حرف تلخی می زدند اما برای مهیا مهم نبود
اوکه همیشه تنوع طلب بود و دوست داشت چیزهای جدید را امتحان کند و این بار حجاب را انتخاب کرده بود
به طرف شهین خانم و دوستانش رفت به همه تعارف ڪرد همه چایی برداشتند و تشڪری ڪردند
اما سوسن خانم مادر نرجس
اخمی ڪرد و چایی را برنداشت
چایی ها تمام شده بود و به دوتا از خانما چایی نرسیده بود به آشپزخونه برگشت
ــــ عطیه جان دوتا چایی بریز
داخل شلوغ بود گروهی زیارت عاشورا می خوندند و گروهی مشغول حرف زدن بودند مریم با صدای بلندی گفت
ـــ مهیا ،نرجس آماده باشید یکم دیگه میریم هیئت
ـــ زهرا و سارا پس؟؟
ـــ اونا زودتر رفتن کمک
ـــ باشه،آماده ام
ــــ بابا تو دو تا چایی بودن عطیه
ـــ غر نزن بزار دم بکشه
مهیا روی اپن آشپزخانه نشست وشروع به بررسی آشپزخانه ڪرد همزمان سوسن خانم وارد آشپزخانه شد و با اخم به مهیا نگاهی کرد اما مهیا بیخیال خودش را مشغول کرد
ــــ بیا بگیر مهیا
مهیا سینی را برداشت و به طرف بیرون رفت که با برخورد به شخصی از جا پرید و سینی چایی را روی آن انداخت
با صدای شکستن استکان ها عطیه، سوسن خانم و شهین خانم و چندتا از خانم ها به طرف مهیا آمد
زهرا و نر جس از پله ها پایین آمدند مریم با نگرانی پرسید
ـــ چی شده؟؟
↩️ #ادامہ_دارد...
http://eitaa.com/cognizable_wan
❤️💫❤️
#همسرانه
*در مقابل بدرفتاری بچه ها چه کنیم:*
جلوگیری از بداخلاقی های بچه
حتی بچه هایی که بهترین شیوه رفتاری دارند هم ممکن است هر از گاهی بداخلاق شوند. این بداخلاقی ها در دوران کودکی متداول هستند برای اینکه بچه ها می توانند بفهمند که بیشتر از هر زمانی می توانند آنچه می خواهند را بیان کنند و وقتی نمی توانند خواسته های خود را اعلام کنند، عصبی و ناراحت می شوند. البته بچه ها به شیوه های دیگر هم بداخلاق می شوند. مثلا وقتی که نمی توانند تن عروسک خود لباس کنند یا مثل خواهر و برادر های بزرگ تر خود باشند. وقتی بچه شما خیلی زود استقلال و خودمختاری می خواهد، تقابل قدرت پیش می آید.
بهترین راه برای جلوگیری از این بداخلاقی ها این است که در هر فرصت و همه جا جلوی آنها را بگیرید. این شیوه ها می توانند موثر باشند: مطمئن شوید که بچه شما به دنبال جلب توجه نیست. مثلا می توانید عادتی ایجاد کنید که بچه تان را به رفتار خوب ترغیب کند. مثلا برای رفتار خوبش تحسینش کنید. به بچه خود کنترل و اختیار در مورد چیزهای کوچک بدهید. ممکن است چنین چیزی نیازهای او برای استقلال را تا حدی برآورده کند. به او پیشنهادهایی دهید که می توانید انجامشان دهید. مثلا از او بپرسید که بعد از ناهارش، سیب یا موز می خواهد...
وقتی بچه ها درحال بازی کردن هستند، اسباب بازی ها و بازی های مناسب سن آنها را برایشان بگیرید. با چیزهای ساده شروع کنید و به مهارت های سخت تر برسید. وقتی بچه شما چیزی می خواهد، درخواست او را با دقت درنظر گیرید.
محدودیت های بچه خود را بشناسید. اگر می دانید که بچه شما خسته است، این زمان مناسبی برای خرید کردن نیست.
http://eitaa.com/cognizable_wan
❤️💫❤️
#همسرانه
*گریه نكن! مرد که گریه نمیکنه!*
۲ سال اول زندگي، كودك را به بهانه بغلي نشدن، بغل نميكنند و ميگذارند تا ميتواند گريه كند، جيغ بكشد و در تنهايي خود احساس ناامني را خوب مزهمزه كند، درحاليكه ۲ سال اول كودك بايد بغل شود، صداي قلب مادر و اطرافيان را بشنود، گرماي تن آنها را حس كند و مجبور نباشد براي هر خواستهاي جيغ بكشد.
در عوض بعد از ۲ سال دائم به كودك يادآور ميشويم «گريه نكن»، «چرا گريه ميكني اينقدر»، «گريه نداره كه»، «مرد كه گريه نميكنه»، «تو ديگه بزرگ شدي، گريه كردن برات زشته»!
گريه عكس العملي طبيعي در مقابل موقعيت تلخ و دردناك و احساس غم و اندوه است چرا جلوي يك عكسالعمل طبيعي را ميگيريم و آن را به بزرگي و مرد بودن ربط ميدهيم؟
بگذاريد كودك گريه كند، آرام شود و بداند گريه كردن ربطي به مرد و زن بودن و بزرگ و كوچك بودن ندارد و نيازي نيست او هميشه بغضش را نگه دارد.
http://eitaa.com/cognizable_wan
❤️💫❤️
#همسرانه
*مفهوم_خوشبختی*
*آیا می دانید، چرا خوشبخت بودن مشکل است؟*
چون از رها کردن چیزهایی که باعث غمگینی ما می شود، سر باز می زنیم.
چون کلید خوشبختی خودمان را، در جیب دیگران قرار داده ایم و باور نداریم که خوشبختی مان در دستان خودمان است.
کلید خوشبختی، درک این واقعیت است که آنچه برای شما رخ می دهد مهم نیست،
بلکه چگونگی پاسخ شما مهم است.
خوشبخت کسی نیست که مشکلی ندارد.
بلکه کسی است که با مشکلاتش، مشکلی ندارد.
🔻بیشتر وقت ها ما به دنبال آن هستیم که دیگران خوشبخت مان کنند و بیشتر اوقات آنها نمی توانند خوشبختی را که ما به دنبالش هستیم برایمان ایجادکنند. چرا؟
چون فقط یک نفر مسئول شادی و سعادت ماست و آن یک نفر خودمان هستیم. پس والدین، همسر یا فرزند نمی توانند خوشبختی ما را رقم بزنند. آنها فقط این شانس را دارند که در سعادت ما سهیم شوند. خوشبختی فقط در درون ماست.
http://eitaa.com/cognizable_wan
با زنجبیل ازسرماخوردگی خداحافظی کنید!
اگرمیخواهید تمام سال را درگیرسرماخوردگی یاآنفلوانزا نباشید زنجبیل رادریابید. به عقیدهی محققان این گیاه درمان طبیعی مشکلات سرمایی است
🍀 http://eitaa.com/cognizable_wan
🔴 ورزشی کم هزینه با اثرات باورنکردنی🚶🏻♂️
🔰 پیادهروی یک ورزش کم هزینه، ساده و همگانی که اثرات بسیار مفید و باورنکردنی برای شخص به دنبال دارد، چند مورد از اثرات مثبت:
🔰 بهبود عملکرد مغز
🔰 تقویت استخوان بندی
🔰 بهبود خلق و خو
🔰 بهبود گردش خون
🔰 تنظیم سطح قند خون
🔰 تقویت سیستم ایمنی
🔰 بهبود وضعیت خواب
🍀 http://eitaa.com/cognizable_wan
یه شب مهمون داشتیم، کفش ها توی حیاط جفت شده بود، همشون مرتب بودن به جز یک کفش که پاشنه هاش خوابونده شده بود !
هرکس میخواست بیاد تو حیاط اون کفش ها رو میپوشید ، میدونی چرا؟
چون پاشنه هاش خوابونده شده بود !
یه کم که فکر کردم دیدم بعضی از ما آدم ها مثل همین کفش های پاشنه خوابونده هستیم ،
برامون مهم نیست کی سوارمون میشه !
یادت باشه که اگر سر خم کنی،
اگر خودت به خودت احترام نذاری،
اگر ضعیف باشی، همه میخوان ازت سواری بگیرن و کسی هم بهت احترام نمیذاره !
کفشِ پاشنه خوابونده نباش ..
🍃
🌺🍃http://eitaa.com/cognizable_wan
💎 چهار عمل مکروهی که رزق و روزی انسان را کم میکند...
امام سجّاد (علیه السلام) فرمودند: مکروهاتی که روزی را از انسان دفع میکنند:
① #اظهار_فقر و نداری کردن در حضور مردم؛
② #خواب دیرهنگام شب و بعد از نماز صبح؛
③ تحقیر و کمارزش شمردن #نعمت های خدا؛
④ شکوِه و گلایه داشتن از خداوند متعال.
📙معانی الاخبار، ص ۲۷۱
☑️ http://eitaa.com/cognizable_wan
مهم اینه که خوشحال باشی، با تموم شرایط بدی که توش قرار داری و نمیتونی تغییرش بدی. با وجود گذشته ای که تموم شده و نمیتونی دوباره بسازیش و یا فراموشش کنی. زندگی ای رو بسازی که تو رویاهات توش سفر میکنی و از دیدن چیزی که تو ذهنته لذت میبری سعی کن اون رو به واقعیت تبدیل کنی اینو باور داشته باش که تو فقط یک بار زندگی میکنی، پس اون یک بار رو واقعا زندگی کن...
🧠 http://eitaa.com/cognizable_wan