eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.7هزار دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
14.5هزار ویدیو
679 فایل
کانالی برای قشر جوان؛ بابهترین داستانها؛ تلنگرها؛ نکات زیبا؛ طنز جالب؛ و... ادمین: https://eitaa.com/alimaola_110 یک کانال #زیبا بجای #صدکانال مولانا: آنکس که نداند و نخواهد که بداند حیف است چنین جانوری زنده بماند جهت ارسال سوالات👇👇👇 @alimaola_110
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺🔻🔺 🔆مرحوم شيخ حسن اصفهاني 🌻مرحوم شيخ حسن اصفهاني (ره) يكي از شاگردان مرحوم ميرزاي بزرگ شيرازي قصد اقامت در خراسان كرده اين شهر را وطن خود قرار داد. ايشان مردي بزرگوار و داراي ختومات و ادعيه بود. نقل مي‌كنند آن مرحوم كه يك مرتبه از كوفه به نجف اشرف مي‌رفت در راه جمعي از دزدان دورش را گرفته او را وادار نمودند تمام لباس هايش را از تن بيرون آورد. مرحوم شيخ هم تمام لباس هايش به جز ساتر را بيرون آورده 🌻لباس‌ها را به دزدان داده فرمود: من اين لباس‌ها را به شما بخشيدم تا شما گرفتار معصيت خدا نشويد، زيرا اگر آنها را نبخشم غصب است و مال غصبي حرام است. موقعي كه دزدها اين چنين بزرگواري را از آن مرحوم ديدند لباسها را به او برگردانده و به دست او توبه نمودند و گفتند: 🌻سزاوار نيست كه ما نافرماني خدا كنيم، بالاخص پس از اينكه شما را با اين همه مهرباني يافتيم. 📚يكصد داستان خواندني / تاليف محمد شيرازي ؛ ترجمه عبدالرسول مجيدي. ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
🌸🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂🌸🍂🌸 🔆جشن تکلیف سید بن طاووس ☘مردم دسته دسته از کوچه به طرف منزل سید می رفتند، کوچه شلوغ شده بود، شاگردان سید همگی به جشن آمده بودند. اما هیچ کس نمی دانست این جشن با شکوه به چه مناسبتی بر پا شده است. یکی از دیگری سؤال کرد: ما آخر ندانستیم این جشن برای چیست؟ و او گفت: راستش من هم نمی دانم، شاید عید است و فقط سید می داند. آخر ما همگی سید را می شناختیم، او شخص بزرگوار و عالمی است، حتماً یک حکمت و مسئله ای هست که ما نمی دانیم و او می داند. ☘تقریباً خانه پر شده بود و همگی با صلوات و خواندن شعر برای امامان (علیهم السلام) مشغول جشنی بودند که فقط سید می دانست برای چیست. ☘بعد از گذشت مدتی بالاخره طاقت شاگردان سید تمام شد. یکی از آنها پرسید: ببخشید استاد، ما مشغول جشن و سرور هستیم، ولی نمی دانیم مناسبت آن چیست، اگر لطف کنید و بفرمایید خوش حال تر می شویم. ☘تبسّمی در چهره نورانی سید پدیدار گشت و گفت: در سال های قبل در چنین روزی بنده به سن پانزده سالگی رسیدم و از آن روز لیاقت پیدا کردم که خدای مهربان نماز و روزه را بر من واجب کند؛ یعنی انسان کامل شدم و از بچگی بیرون آمدم. به خاطر این نعمت بزرگ، من در هر سال این روز را خیلی دوست دارم و جشن می گیرم، این مراسمِ جشن تکلیف من است. 📚برگرفته از: داستان های نماز ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
در سال 1325 میلادی این سطل از شهر بلونیا در ایتالیا توسط یکی از شهروندان شهر مودنا دزدیده شد. این دو شهر بر سر همین یک سطل با هم وارد جنگ شدند و حدود 2000 نفر کشته دادند! 🔸🚪 http://eitaa.com/cognizable_wan
☘☘ شهید_مصطفی_ردانی_پور ⚡️معلم جدید بی حجاب بود مصطفی تا دید سرش را انداخت پایین برجا ! ⚡️بچه ها نشستندهنوز سرش را بالا نیاورده بود،دست به سینه محکم چسبیده بود به نیمکت ⚡️خانم معلم آمد سراغش دستش را انداخت زیر چانه اش که « سرت را بالا بگیر ببینم» چشم هایش را بست سرش را بالا آورد ⚡️‏از کلاس زد بیرون تا وسط های حیاط هنوز چشم هایش را باز نکرده بود. دیگه نمی خوام برم هنرستان. ⚡️آخه برای چی؟ معلم ها بی حجابن. انگار هیچی براشون مهم نیست. میخوام برم قم؛ حوزه. ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
🔻📸 چطوری پف زیر چشم رو از بین ببریم؟ و http://eitaa.com/cognizable_wan
گاهی دلت می‌خواهد یک فنجان چای بنوشی علیرغم همه‌ٔ تلخی‌اَش گاهی بعضی تلخی‌ها به همه‌ٔ شیرینی‌ها می‌اَرزد مهم حالِ توست قرار نیست ذائقه‌ٔ دیگران حالِ تو را خوب کند‌‌..‌‌. http://eitaa.com/cognizable_wan
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍂🌺🍂 🌺 زیبا سخن بگوئید زیبا فکر کنید زیبا بنگرید مثل چشمه زلال باشید مثل ساحل آرام باشید خواهید دید که دیگران مثل دریا بیقرارتان می شوند ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
*#عرقیجات 🔰انواع عرق ها چه خواصی دارند؟ 🔹️عرق : تقویت کننده معده ، اشتها آور ، صفرا بر ، تقویت اعصاب 🔹️عرق : درمان کننده و پیشگیری کننده از لکه های دست و صورت ، ضد قارج 🔹️عرق : ضدمیکروب پف مقوی معده ، مفید برای دستگاه گوارش 🔹️عرق : ضد دل درد ، تقویت قلب و معده ، ضد اسهال و استفراغ ، بادشکن ، رفع سوء هاضمه*  و 🍃🍃🍃 http://eitaa.com/cognizable_wan
! فرزند یکی از مستحبات بزرگ است؛ به خصوص نسبت به [در این باره] روایت داریم. روح دختر خیلی لطیف است، احتیاج به نوازش دارد...دختر شیرینی زندگی‎اش را آغوش مادرش می‎بیند. بهترین دوست خودش را مادرش می‎بیند... اگر مشکلی هم برایش پیش بیاید اول به مادرش می‎گوید. http://eitaa.com/cognizable_wan
4_5929143450946505222.pdf
2.03M
این فایل PDF(پی دی اف) است 💌رمان های
🌳🌼🌳🌼🌳🌼🌳🌼🌳 🔆جواب ده سؤال 🌱پادشاه روم برای عمر نامه‌ای نوشت که بیست سؤال در آن بود و او جواب آن‌ها را نمی‌دانست و از امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام تقاضا کرد که جواب سؤال‌ها را بدهد و حضرت جواب‌ها را نوشت. ما ده سؤال و جواب از آن‌ها را می‌آوریم: ☘1. آن چیزی که نزد خدا نیست؟ جواب: ظلم ☘2. چیزی که همه‌اش دهان است؟ جواب: آتش ☘3. چیزی که همه‌اش پا است؟ جواب: آب ☘4. چیزی که همه‌اش چشم است؟ جواب: خورشید ☘5. چیزی که همه‌اش بال است؟ جواب: باد ☘6. آن‌کس که فامیل ندارد؟ جواب: حضرت آدم ☘7. چهار جنبنده‌ای که در شکم مادر نبودند؟ جواب: عصای موسی، قوچ برای ابراهیم، آدم و حوّا. ☘8. غذای گوناگون بهشتی که در یک کاسه آمیخته نمی‌شود مانند چیست؟ جواب: زرده و سفیده تخم‌مرغ ☘9. غذای بهشتی که دفع نمی‌شود مانند چیست؟ جواب: بچه در شکم مادر که از ناف خون می‌خورد و دفع ندارد. ☘10. مکانی که خورشید در آن یک‌بار تابید؟ جواب: زمین دریایی که بنی‌اسرائیل از آن عبور کردند و فرعونیان غرق شدند. 📚(بوستان معرفت، ص 133) ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
🔆نمیخواهم عکسش رو ببینم 🌾چند روز پیش بچه دار شده بود.دم سنگر که دیدمش،لبه ی پاکت نامه از جیب کنار شلوارش زده بود بیرون. گفتم:"هان،آقا مهدی خبری رسیده؟"چشم هایش برق زد. 🌾گفت:" خبر که... راستش عکسش رو فرستادن". خیلی دوست داشتم عکس بچه اش را ببینم.با عجله گفتم:"خب بده، ببینم". 🌾گفت:" خودم هنوز ندیدمش". خورد توی ذوقم. قیافه ام را که دید، گفت:" راستش می ترسم؛ می ترسم توی این بحبوحه ی عملیات،اگه عکسش رو ببینم، محبت پدر و فرزندی کار دستم بده و حواسم بره پیشش". نگاهش کردم.چه می توانستم بگویم؟ گفتم:" خیلی خب،پس باشه هر وقت خودت دیدی، من هم می بینم". ــــــــــــــــــــــــ خاطره ای از شهید مهدی زین الدین/ تو که آن بالا نشستی،ص39-40 🌺http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 «... دو تا حرف است: یک وقت انسان می‌گوید من از او بهتر هستم! در این صورت او باید بداند که سخنگوی شیطان است و همین که ﴿أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ﴾ گفت، حرف شیطان است، چون این حرف شیطان بود. او بود که گفت من در برابر آدم خضوع نمی‌کنم، برای اینکه ﴿أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ﴾؛ اما قرآن آمده به ما بگوید نگو: ﴿أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ﴾، بلکه بگو: ﴿عَسی‏ أَنْ یَکُونُوا خَیْراً﴾...» درس تفسیر ٩۵/٨/١۶ ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
بهشت و دوزخ در این جهان در دستان خود ماست نیکی پاسخ نیکی و بدی سزای بدی است نتیجه زندگی ما حاصل اعمال ماست پس مهربان باشیم و عشق بورزیم... ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مکاشفه شنیدنی آیت الله حق شناس از تاثیر فوق‌العاده ذکر «یاحسین» 👤استاد جاودان ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اگر دیدید ماشین‌ها از روبرو دارند نور بالا میزنند سرعتتان را کم کنید! 🌏 👇 🆔 http://eitaa.com/cognizable_wan
🔆ماجرای بیماری علامه عسکری در کودکی 🍂حضرت علامه عسکری می گفتند:در ایامی که در سامرا بودم به مرض حصبه مبتلا شدم و هرچه در آنجا معالجه نمودم مفید واقع نشد مادرم با برادرانم مرا از سامرّه به کاظمین برای معالجه آوردند و در آنجا نزدیک صحن مطهر یک اتاق در مسافرخانه تهیه و در آنجا به معالجه من پرداختند. 🍂این معالجات مؤثر واقع نشد و من بیهوش افتاده بودم. وقتی از معالجه اطبای کاظمین مایوس شدند یک روز به بغداد رفته و یک طبیب را برای من به کاظمین آوردند. 🍂 همین که نزدیک بستر من آمد و می خواست مشغول معاینه شود من در اتاق احساس سنگینی کردم و بی اختیار چشمم را باز کردم دیدم خوکی بر سر من آمده است. بی اختیار آب دهان خود را به صورتش پرتاب کردم. 🍂گفت چه می کنی چه می کنی من دکترم نسخه ای را تهیه کرد که ابدا مؤثر واقع نشد و من لحظات آخر عمرم را سپری می کردم. 🍂تا اینکه دیدم حضرت عزرائیل وارد شد.با لباس سفید و بسیار زیبا پس از آن پنج تن علیهم السلام حضرت رسول اکرم و حضرت امیر المومنین و حضرت فاطمه زهرا و حضرت امام حسن و حضرت امام حسین علیهم السلام به ترتیب وارد شدند. و همه نشستند و به من تسکین دادند و من مشغول صحبت کردن با آنها شدم وآنها نیز مشغول گفتگو با هم بودند. 🍂در این حال که من به صورت ظاهرا بیهوش افتاده بودم دیدم مادرم پریشان شده و از پله های مسافرخانه بالای بام بالا رفته و رو به گنبد حضرت موسی بن جعفر کرده و عرض کرد: یا موسی بن جعفر من به خاطر شما بچه ام را اینجا آوردم شما راضی هستید بچه ام را اینجا دفن کنند ومن تنها برگردم؟ 🍂حاشا و کلا (البته این مناظر را ایشان با چشم دل و ملکوتی می دیدند نه با چشم سر آنها به هم بسته وبدن افتاده وعازم ارتحال است.) 🍂همین که مادرم با حضرت موسی بن جعفر مشغول تکلم بود دیدم آن حضرت به اتاق ما تشریف آوردند. و به رسول خدا عرض کردند:خواهش میکنم تقاضای مادر این سید را بپذیرید. 🍂حضرت رسول الله رو کردند به جناب عزرائیل و فرمودند برو تا زمانی که خداوند مقرر فرماید.خداوند به واسطه توسل مادرش عمر او را تمدید کرده است ما هم می رویم ان شاءالله برای موقع دیگر. 🍂مادرم از پله ها پایین آمد و من نشستم و آنقدر از دست مادرم عصبانی بودم که حد نداشت و به مادرم گفتم: چرا این کار را کردی ! 🍂من داشتم با پیامبر امیرالمومنین و حضرت فاطمه و حسنین علیهم السلام می رفتم و تو آمدی جلوی ما را گرفتی نگذاشتی حرکت کنیم 📚 منبع : معاد شناسی علامه طهرانی ره ج 1 ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan