6.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
انیمیشن : پلنگ صورتی ، پلنگ صورتی میمیره
ژانر : انیمیشن ، خانوادگی
کیفیت : 720p - دوبله فارسی *-*🌸💕
#فیلم_کودکانه
- http://eitaa.com/cognizable_wan
Roman Yasamin(romanbook.ir) pdf.pdf
4.22M
این فایل PDF(پی دی اف) است
#رمان
💌رمان یاسمین
16.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 پیام نوروزی به مناسبت آغاز سال ۱۴۰۳
حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی در پیامی بهمناسبت آغاز سال ۱۴۰۳، سال جدید را سال «جهش تولید با مشارکت مردم» نامگذاری کردند.
🇮🇷 http://eitaa.com/cognizable_wan
وفات #حضرت_خدیجه_کبری سلام الله علیها تسلیت باد
http://eitaa.com/cognizable_wan
✅ حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
⛔️چه خوب است که وقتی انسان فهمید فریب خورده و بیراهه رفته، از همانجا برگردد و جبران کند!
نه اینکه بگوید: این همه راه آمدهایم، بقیه راه را هم برویم هر چه بادا باد، اگرچه بر خلاف شرع و رضای خدا باشد!
📚 در محضر بهجت، ج٣، ص٢٣۴
✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بااین ترفند به راحتی میتونی از هرگیاه و سبزی ای که دوست داری تو خونه عرقیجات خالص بگیری و خیالت از خالص بودنش راحت باشه و خیلی ارزونتر هم برات تموم بشه 😍
𖧷- - - - - - - - - - - - - - - - -𖧷
#ترفند
⛱🔥 http://eitaa.com/cognizable_wan 🔥⛱
🌷 #هر_روز_با_شهدا🌷
#اروند_میزبانش_بود....
🌷سیاهی شب همهجا را گرفته بود و بچهها داشتند آرام و بیصدا پشت سر هم به ترتیب وارد آب میشدند. هرکس گوشهای از طناب را در دست داشت. گاه گاهی نور منورها سطح آب را روشن میکرد و هر از گاهی صدای خمپارههای سرگردان به گوش میرسید. ۳۰ متر به ساحل اروند یکی از نیروها تکان خورد.
🌷....خواست فریاد بزند که نفر پشت سرش با دست دهان او را گرفت و آرام در گوشش چیزی زمزمه کرد. اشک از چشمان جوان سرازیر شد، چشمهایش را به ما دوخت و درحالیکه با حسرت به ما مینگریست، گوشهی طناب را رها کرد و در آب ناپدید شد.
🌷از مرد پرسیدم: «چه چیزی به او گفتی؟» با تأمل گفت: «گفتم نباید کوچکترین صدایی بکنیم وگرنه عملیات لو میرود، اون وقت میدونی جون چند نفر.... عملیات نباید لو بره.». تمام بدنم میلرزید، جوان در میان موج خروشان اروند به پیش میرفت....
#راوی: رزمنده دلاور آقای جابری
✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan 📚✾
#سروده علامه
#آیت_الله_علامه_حسن_زاده_آملی
در دیوان اشعارش:
شب عید آمد آن عیدی که باشد عید سلطانی
گروهی در سرورند و گروهی در پریشانی
گروهی فارغ از هردو نه این دارند و نی آنرا
به دل دارند با سلطانشان صد عید سلطانی
به چشم پاک بینشان به غیر از آشنای دل
هر آنچه در نظر آید نبینندش مگر فانی
بقربان دل این فرقه قدّیس قدّوسی
که از صد خور بود روشنتر آن دلهای نورانی
مدان عید آن زمانی را که بر تن نو کنی جامه
بود عید آنکه دور از خودنمایی خوی حیوانی
مرا امشب دلی شاد است اندر گوشه غربت
که میخواهد نماید هر زمان نوعی غزلخوانی
چرا خوشدل نباشد آنکسی کردند تقدیرش
کتاب و درس و دانش را ز لطف حیّ سبحانی
چه غم ما را که اندر بر نباشد شربت و شکّر
که کام بود شیرین همی ز آیات قرآنی
چه غم ما را که اندر حجره نبود نان و حلوایی
بود تا نان و حلوای جناب شیخ ربّانی
چه غم ما را ز بی گلدانی و گلهای رنگارنگ
بود زهرالربیع سیّد و انوار نعمانی
چه غم ما را که دوریم از دیار و دوستان خود
الهی اوستادی باشد و آقای شعرانی
چه غم ما را ز سر بردن به تنهایی که هم صحبت
بود کشکول شیخ و مجمع الامثال میدانی
چه غم ما را که مهجوریم و اندر حجره محجوریم
بود تا مثنوی و منطق الطیر دو عرفانی
پریشان نیستم از بی گلستانی چه در پیش است
گلستانی ز سعدی و پریشانی ز قاآنی
حسن خواهد ز لطف بیشمار ایزد بیچون
دل پاکی منزه باشد از اوهام شیطانی
#شعر
http://eitaa.com/cognizable_wan