eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.6هزار دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
14.5هزار ویدیو
676 فایل
کانالی برای قشر جوان؛ بابهترین داستانها؛ تلنگرها؛ نکات زیبا؛ طنز جالب؛ و... ادمین: https://eitaa.com/amola_110 یک کانال #زیبا بجای #صدکانال مولانا: آنکس که نداند و نخواهد که بداند حیف است چنین جانوری زنده بماند جهت ارسال سوالات👇👇👇 @alimaoa_110
مشاهده در ایتا
دانلود
16.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*ماجرای و علیه السلام* *حتما نگاه کنید خیلی عالیه* ✾📚 💠 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
حسادت🔥 مردی به شیطان رسید و به او گفت: «از تو خواهشی دارم و آن اینکه من عموزاده ای دارم که سخت توانگر است و در حق من نیکی‌های بسیار کرده است و من از مال او بهره‌های فراوان برده ام، ولی می‌خواهم که نعمتش زوال گیرد اگر چه من خود نیز به فقر او فقیر شوم. » شیطان خطاب به یاران خویش گفت: «هر کس بخواهد که بدتر و تیره بخت تر از مرا ببیند، در وی بنگرد». ✾📚 💠 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
🌷 🌷 🌷از شدت درد، چهره‌اش سرخ شده بود؛ باز دست از شوخی‌های لطيفش برنمی‌داشت. روز به روز كمرش خميده‌تر می‌شد؛ باز می‌رفت و كارهای "از پا افتاده‌ها" را انجام می‌داد. روزی كه دل درد شديد گرفت، مجبور شدند شبانه او را به بيمارستان شهر ببرند. دو ماه بعد، يك اسكلت نيمه جان را از داخل ماشين درآوردند و گذاشتند روی تخت بهداری اردوگاه و با غرور گفتند: به ايران بنويسيد كه ما بيمارتان را عمل كرديم! پزشكيار ايرانی، يواشكی به بچه‌ها گفت: داخل شكم "مجتبی" پر از غده‌های سرطانی شده. مجتبی هم زير چشمی نگاه می‌کرد. تو صورت او لبخند بود و تو چشم‌های بچه‌ها اشك. فكر می‌كردند خبر ندارد. همان روز اول، پزشكان عراقی به او گفته بودند: "همه‌ی روده‌هات سرطانی شده. اميدی به معالجه نيست". 🌷يك روز دوان دوان از بهداری زد بيرون. دلش گرفته بود. مؤذن خوش صدای اردوگاه را پيدا كرد. سر و صورتش را بوسيد. كشيدش گوشه‌ای و گفت: "آقا بالا! يه مرتبه‌ی ديگه برام اذان بگو! دلم گرفته. می‌خوام با شنيدن اذان دلشاد بشم. می‌دونم كه به زودی شهيد می‌شم و آرزوی ديدن امام خمينی تو دلم می‌مونه." حاج آقا ابوترابی هميشه به مجتبی سر می‌زد. روزهای آخر كه خيلی درد می‌كشيد، بچه‌ها گفتند: "حاج آقا! وقتی به عيادت مجتبی می‌رويم، سرش را زير پتو می‌کند و با ما حرف می‌زند." حاج آقا كه به سراغش رفت، سرش را آورد بيرون. ـ مجتبی جان! چرا سرت را زير پتو می كنی؟ ـ از شدت.... 🌷.... ـ از شدت درد. نمی‌خوام بچه‌ها چهره‌ی منو اين‌طور ببينند. من هميشه با صورت خندان با اونا برخورد می‌کردم. اگر بچه‌ها منو اين‌طور، گرفته ببينند خنده از چهره‌هاشون گرفته می‌شه. اون‌وقت دشمن خوشحال می‌شه. بعد هم وصيت‌هايش را شروع كرد: "حاج آقا جون! آرزو داشتم امام را ببينم. اولين روزی كه به ايران برگشتی سلام مرا به آقا برسان و بگو "مجتبی احمد خانی" گفت، من سعادت ديدار با تو را نداشتم. بعد هم به مادرم بگوييد مجتبی گفت در شهادت من گريه نكنيد." چند روز بعد؛ يعنی ۱۸ خرداد ۶۶، تخت مجتبی برای مريض بعدی خالی شد و اردوگاه شد ماتم سرا. دو سال بعد مثل همين روز، سه روز بود كه اردوگاه شده بود اشك و آه. داغ ديدار امام خمينی به دل همه‌ی بچه‌ها ماند. 🌹خاطره ای به یاد شهید معزز مجتبی احمد خانی و سید آزادگان مرحوم سید علی‌اکبر ابوترابی فرد : آزاده سرافراز صفرعلی پيرمراديان منبع: سایت نوید شاهد ✾📚 💠 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
خانمی بدحجاب جلوی یکی از علما رو گرفت و از ایشون سوال کرد: اگه یک تار موی من بیرون باشد، دنیا به آخر می‌رسه؟! چرا اینقده شماها گیر می دین؟ عالم جواب داد:اگــر یــک تــار مــو در غذایــی خــوب و خوشــمزه باشــد، آیــا دنیــا بــه آخــر می‌رسه؟ قطعا خیـر.ایـن تـار مـو حتـی مـزه و طعـم غـذا رو هـم تغییـر نمی‌ده، امـا بسـیاری از افراد طبیعتـا در چنیـن حالتـی دچـار دلزدگـی شـده و اون غـذای خـوب و خوشـمزه از چشمشون می‌افته.حالا بذار یه داستان قشنگ تاریخی هم برات بگم... عالم گفت : روزی یکــی از یــاران امــام صادق ( علیه السلام ) خدمــت ایشــان رســید و گفــت در یــک کــوزه روغــن یــک مــوش افتــاده، آیــا می‌شود آن روغــن را خــورد؟ امــام صــادق (علیه‌السلام) فرمودنــد: نمی‌توانی آن را بخـوری. مـرد گفـت آقـا یـک مـوش کوچکتـر از آن اسـت کـه باعـث شـود غـذای خـود را کنـار بگـذارم و از خیـر روغن‌های گـران قیمـت بگـذرم! امـام صــادق (علیه‌السلام) فرمودنـد: آن چیـزی کـه در نظـر تـو کوچـک اسـت، مـوش نیسـت. ایـن دیـن اسـت کـه در نظـر تـو کوچـک اسـت حالا خانم بزرگوار : وقتـی از ایـن زاویـه بـه ماجـرا نـگاه کنید متوجـه می‌شیم کـه یـک تـار مـو شـاید بـه خـودی خـود اهمیتـی نداشـته باشـه امـا وقتـی بـه ایـن توجـه کنیـم کـه حتـی نمایـش یـک تـار مـو هـم، سـرپیچی از فرمـان پـروردگار جهانیـان اسـت، با این نگاه، بیرون امدن یـک تـار مـو جلوی نامحـرم هـم مهـم می‌شود. ✅ 💠 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
25.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌🎙 -کوتاه- تصویری. 📜موضوع: برخی خانم ها اصلا اسلام را قبول ندارند چرا پلیس آنها را در جامعه به حجاب اجبار میکند؟ ✅️رابطه اجرای احکام اجتماعی اسلام با حکومت های ملحد ،سکولار و دینی. 📺سخنران:حجة الاسلام محمد رضا 💠 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خداوکیلی هندونه رو هم اینجوری بار نمیکنن😂 ✅ 💠 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
⭕️میگن ملا نصرالدین زنش رو کتک می‌زد ازش پرسیدن چیکار کرده؟ گفت هیچی! خرجی که نمی‌دم، سفر و تفریح که نمی‌برم، کار که نمی‌کنم، چیزی هم نمی‌خرم! بالاخره باید یادش بمونه شوهر داره! برای همین می‌زنمش! دقیقاً حکایت بعضی از آدما تو زندگیمونه! آزارمیدن که یادمون بمونه هستند...! ✅ 💠 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
13.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❇️ گاهی یادمون میره امام زمان(عج) ما رو می‌بینن 🎙آقای رائفی پور (عج) 💠 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
متنی زیبا 👌 زندگى مثل يک كامواست از دستت كه در برود، مى شود كلاف سر در گم،گره مى خورد، میپيچد به هم، گره گره مى شود 💫بعد بايد صبورى كنى، گره را به وقتش با حوصله وا كنى زياد كه كلنجار بروى، گره بزرگتر مى شود، کورتر مى شود يک جايى ديگر كارى نمى شود كرد، بايد سر و ته كلاف را بريد يک گره ى ظريف و كوچک زد، بعد آن گره را توى بافتنى جورى قايم كرد، محوكرد، جورى كه معلوم نشود. 💫 يادمان باشد گره هاى توى كلاف همان دلخورى هاى كوچک و بزرگند همان كينه هاى چند ساله بايد يک جايى تمامش كرد سر و تهش را بريد. زندگى به بندى بند استْ به نام حرمت كه اگر پاره شودتمام است. 💖💠 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
معنایِ زندگیِ مشترک یک مقدار قبول کردنِ این موضوع است که " من کارهایی را میکنم که دوست ندارم و درست نمیدانم ولی چون تو میخواهی انجام میدهم. " چون اگر قرار باشد معنایِ دوستی یا دوست داشتن این باشد که "تو باید کارهایی را انجام دهی که من دوست دارم "این اوجِ خودخواهی است. دوست داشتن یعنی اینکه " من کارهایی را میکنم یا نمیکنم که تو دوست داری یا دوست نداری حتی اگر با آنها موافق نباشم. " ▫یعنی اگر من مدعی شدم که کسی را دوست دارم معنایش این نیست که " تو را دوست دارم تا زمانیکه مثلِ من حس و احساس میکنی مثلِ من فکر میکنی و مثلِ من عمل میکنی. " 🚫این که اسمش دوست داشتنِ دیگری نیست این یک مقدار خودمداری و خودمحوری است. 💖💠 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
نیاز به دوست داشتن و دوست داشته شدن؛ توجه کردن و مورد توجه قرار گرفتن، از نیاز های بنیادین آدمیان است. ارضاء این نیاز یکی از انگیزه های اصلی ازدواج برای اکثر انسان ها است. در مقابل، احساس طردشدن و مورد بی توجهی قرار گرفتن، به خصوص از جانب همسر، بسیار دردناک است و واکنش های نا مطلوبی را در فرد ایجاد می کند. برای حفظ این ستون زندگی مشترک توجه به نکات ذیل ضروری است: - هر چه زود تر از نحوه ابراز علاقه مورد پسند همسرتان مطلع شوید و آن را به کار گیرید. همه راه های ابراز محبت را امتحان کنید: ابراز محبت گفتاری، نوشتاری، بدنی، رفتاری، مستقیم، و غیر مستقیم. - خانم ها معمولاً ابراز علاقه به صورت کلامی و مستقیم را بیشتر می پسندند. - در ابراز علاقه راه افراط نپیمایید. قانون عرضه و تقاضا (تعادل) را رعایت کنید، بدین معنا که به حدی به همسرتان ابراز علاقه کنید که از این کار دل زده و کلافه نشود، و یا دچار خودشیفتگی و غرور بیجا نگردد. - ابراز علاقه باید به صورت متوازن باشد. بدین معنی که ابراز علاقه نباید یک طرفه باشد. ابراز علاقه یک طرفه در دراز مدت، ابراز کننده را خسته و دریافت کننده را پرتوقع خواهد کرد ⁣⁣‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌ 💠 🇮🇷🌸🌹🌸 بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan