♡﷽♡
#رمان_رؤیاےوصال❤️
#قسمت45🍃🍂
وقتے چشمامو باز ڪردم ،زهره خانم را ڪنارم دیدم .صداے فرشتہ خانم هم مے آمد اما من متوجہ نمیشدم چہ میگفت
زهره خانم_ چشماشو باز ڪرد ...
_من ڪجام؟
زهره خانم_ پیش مایے نگران نباش .
چند دقیقہ گذشت تا ذهنم تحلیل ڪرد کہ ڪجا هستم و چہ اتفاقے افتاده .
سر بلند ڪردم ،چشماے نگران یڪ نفر بہ من خیره شده بود.
اما چرا صورتش ڪبود و گوشہ لبش خونے شده بود ،لباسش هم پاره بود.
بہ سختے نیم خیز شدم
_چرا اینجورے شدید؟اشاره بہ صورتش ڪردم.
سیدطوفان_چیزے نیست ...تو خوبے؟
من خوب بودم؟ ...نمیدونم .
حاج آقا یالله گویان وارد اتاق شد.
بہ کمک زهره خانم نشستم و بہ دیوار تڪیہ دادم.
_ حالتون چطوره خانم حکیمے؟الحمدلله کہ بخیر گذشت.
چطورے بخیر گذشت ؟
بہ زهره خانم نگاه ڪردم
_اونہا ...اون چند نفر چطورے رفتند؟
زهره خانم_خدارو صد هزار مرتبہ شڪر ، وقتے دیدند اینجا چیزے ڪہ میخوان عایدشون نمیشہ .از اینجا رفتند، نمیخواد بہش فڪر ڪنے تموم شد .
بہ سیدطوفان نگاهے انداختم .سرش را بہ دیوار تڪیہ داده بود و چشماشو بستہ بود. حال این مرد مانند ڪسے بود ڪہ انگار از بالاے ڪوهے بہ پایین پرت شده باشد.
بہ یاد خوابم افتادم.
من با خدا معاملہ ڪردم.
سر پاڪ موندن خودم و از دست دادن طوفان !!!
یڪ معاملہ عادلانہ
وقتے همہ رفتند ڪنار دیوار دراز ڪشید.
بلند شدم و برایش بالش آوردم.
_اینو بزار زیر سرت
بالشو زیر سرش گذاشت .ڪنارش نشستم .
چشماشو بستہ بود. دلم میخواست یہ دل سیر نگاهش ڪنم ، نمےدونستم بعدا فرصت میشہ یا نہ.
دستم را روے صورتش آن جایے کہ کبود شده بود ڪشیدم.
چشماشو باز ڪرد ، قرمز بود .
اما تیلہ مشڪے اش را اولین بار بود این جور میدیدم.
_نمیدونستم رنگ چشمات مشڪیہ
سیدطوفان_تو میدونستے رنگ چشمهات خیلی عجیبہ.
_چطور؟
طوفان _رنگ عوض میکنہ .
_ابروهای تو هم خیلے عجیبہ
طوفان_مال من؟ چطور؟
_گره دارند ، انگار با آدم سر جنگ دارن
بالاخره لبهاش بہ خنده باز شد. انگار دنیا رو بهم دادند.
_باید جایزه بهم بدی بالاخره خندوندمت .
زیر لب آروم طورے کہ نشنوه گفتم :
اخم هاتم دوست دارم ...
↩️ #ادامہ_دارد....
☕️🍃☕️🍃☕️🍃
╭─┅═♥️═┅╮
http://eitaa.com/cognizable_wan
╰─┅═♥️═┅╯
♡﷽♡
#رمان_رؤیاےوصال❤️
#قسمت46🍃🍂
یڪ هفته دیگر هم گذشت .و ما همچنان در آن روستاے تبعیدے روزگار میگذراندیم.
با این تفاوت کہ من رنگ کوچہ و خیابان را نمیدیدم .در قفسے تنگ گرفتار بودیم .
هر روز یڪ ترس و دلهره .روزے نبود،ڪہ خبر میرسید ڪسے را ڪشتند یا مجازات ڪرده اند.
این روزها خودم هم نمیدانم چہ مرگم شده است.
گاهے اینقدر دلتنگش میشوم و گاهے هم از او فرار میڪنم. او هم دست کمے از من ندارد.
گاهے باخودم میگویم خدا کہ قول و قرار مرا جدے نمیگیرد .بیخیالِ تمام خواب ها و عهدهایے کہ ڪردم !
اگر از اینجا نجات پیدا ڪردیم براے بدست آوردنش میجنگم.
اما روے دیگرم میگوید نہ این ڪار نامردے ست.سر قولت با خدا باید بمانے.
🍂
نمیدونم چرا این شبہا طوفان بیقرار تر از همیشہ است.
نمیخوابد ومداوم در حیاط قدم میزند .
دلم برایش تنگ شده ،باید باهاش حرف بزنم .رفتم و ڪنارش نشستم .
حُسنا نباید احساساتے بشے ...باید فاصلہ ات رو حفظ ڪنے.
هردو ساڪت بودیم.
_چرا حرف نمیزنید؟
طوفان_چے میخواے بدونے ؟
_چیزے کہ ناراحتتون کرده ، کہ بخاطرش شبہا پا میشے میاے تو حیاط.
همچنان ساکت بود. مردد بودم بپرسم یا نه بالاخره دلم را بہ دریا زدم و گفتم :
_اگر ازاینجا زنده برگشتیم ...اگر نجات پیدا کردیم ...
برگشت عمیق نگاهم کرد .دستامو گرفت.
_حُسنا کاش زودتر اومده بودے تو زندگیم .
براے اولین بار اسممو بہ زبون آورد.
از اینکہ غیرمستقیم میگہ دلش با منہ خوشحال شدم، ولے من نباید اینو بخوام.
لبخند تلخے زدم و گفتم ...
«شرط مردان نیست با یک دل، دو دلبر داشتن
یا زِ دل یا زِ دلبر، دست باید برداشتن...»
شاید توقع داشت طور دیگہ اے احساساتم رو ابراز ڪنم .
دستامو ڪشیدم و از اونجا بہ اتاق پناه بردم .
طوفان مال تو نیست حُسنا ... مال یکے دیگہ ست
🍁
خیلےنگذشتہ بود کہ در زدند وعبدالله در را باز کرد اینبار مردے سراسیمہ وارد حیاط شد .
عبدالله گفت همسر این مرد وقت زایمانش هست و نیاز بہ دڪتر دارند .از زن همسایہ شنیده ڪہ یڪ پزشک تبعیدے اینجاست.
بہ طوفان نگاهے انداختم
_من پزشڪ هستم اما تا حالا بچہ دنیا نیاوردم.
طوفان_منم براے بیرون رفتن خوشبین نیستم.
عبدالله و طوفان بیرون رفتند و با اون مرد صحبت میڪردند.
حاج اقا هم بہ اونہا پیوست.
طوفان داخل اتاق اومد و گفت
_این مرد موبایل داره ، میتونیم در عوض زایمان خانمش از موبایلش استفاده ڪنیم.
_چطورے مگہ اینجا آنتن میده ؟
طوفان_براے خودشون آره .براے اسیرها نہ ، اگر بفهمند ما از تلفن استفاده ڪردیم براش بد میشہ
_اگر نتونستم چے؟اگہ اتفاقے افتاد؟بہ صورت تئورے چیزهایے بلدم ،اما عملا ...نمیدونم میترسم از این بعثے ها
طوفان ڪمے فڪر ڪرد و گفت :
_نمیخوادبہ ریسڪش نمے ارزه
در یڪ تصمیم آنے چادرم را پوشیدم .
پوشیہ ام را بستم و بہ حیاط رفتم.
طوفان_ڪجا راه میفتے میرے براے خودت؟
وقتے از منصرف ڪردن من ناامید شد، آماده شد کہ همراهم بیاید.
بہ همراه عبدالله و سیدطوفان دنبال آن مرد در کوچہ هاے روستا راه افتادیم.
↩️ #ادامہ_دارد....
☕️🍃☕️🍃☕️🍃
╭─┅═♥️═┅╮
http://eitaa.com/cognizable_wan
╰─┅═♥️═┅╯
پنتاگون به تازگی تلفات حمله به عینالاسد رو اعلام کرده و بازم تاحدی سانسور کرده و گفته تا الان 11 سرباز آمریکایی دچار آسیب مغزی شدن و گوگیجه گرفتن. از تلفات جانی حرفی نزده
بهش گفتن آقا، چرا الان گفتی؟ انقدر فاصله افتاد؟ همون اول میگفتید دیگه
پنتاگون هم گفته، ماهم پنجشنبه فهمیدیم😂 کاشکی جمعه میفهمید، خیلی باحالتر میشد
http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ
/افشاگری استاد رائفی پور از ارتباط کانالهای طنز زنجیره ای با عناصر آلوده امنیتی!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 👈 چه مجلسی داریم ؛ چی میگند و چه تیکه هایی به هم میندازن 😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سوتی عجیب روحانی درپخش زنده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلقکهای آمریکایی» منتشر شد
مردم ایران چه کسانی هستن؟
ازین به بعد هم هیج غلطی نخواهند تونست انجام بدن
13.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 به مناسب سالگرد برجام...
▪️جوادمون جنتلمنه جنتلمنه
▪️موگرینی هم عشق منه عشق منه
#ملت_مقاومت_علیه_امریکا
⚡️مذاکره با کسی که تمام هزینه جنگ آمریکا را می پردازد و خون شهدای منا و شیعیان یمن از چنگال ان ملعون می چکد
ظریف:
به هیچ عنوان برای توافق جدید با آمریکا مذاکره نمیکنیم
برای مذاکره با عربستان آمادهایم
🔷پ.ن: آقای دکتر ظریف اولا یادت باشه سگ زرد بردار شغاله.
‼️دوما مذاکره نیابتی آخرین درجه ذلت و و حقیر بودن یک دولت را نشان میدهد.
‼️عربستان نوکر حلقه به گوش آمریکاست و این موضوع رو همه دنیا به خوبی میدانند
حال که رهبر انقلاب پوزه وطن فروشان و لیبرال ها را برای ممنوع بودن مذاکره با آمریکای جنایتکار پاک کرده است، دست به حربه جدیدی به اسم مذاکره نیابتی زدید.
‼️خلاصه بگویم عربستان به نیابت از آمریکا پای میز مذاکره می آید هرچه آمریکا میخواهد مطرح میکند هر جور که آمریکا بپذیرد رفتار میکند منافقین داخلی در مورد نقاط ضعف کشور #کد میدهند. این نقاط ضعف میشود اهرم فشار دشمن بر روی تیم مذاکره کننده از آن طرف هم کارچاق کن های رسانه ای و خبرناهار های دولتی شروع میکنند جو سازی کردن و ترساندن مردم از فشار اقتصادی بیشتر و سایه ی جنگ و ناامنی.
‼️اخر هم بعد از چند ماه مذاکره تیم مذاکره کننده با نیش تا بناگوش بازشان می ایند.تمام سایه ی امنیت یعنی موشک ها را تقدیم میکنند به دشمنان و آمریکا با مذاکره نیابتی به تمام اهدافش میرسد . افتضاحی بزرگ و جبران ناپذیر به نام #برجام_موشکی
رخ میدهد. عده ای هم در داخل برایش کف و سوت میزنند و هورااا میکشند.
http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ سخنان «استفان کینزر» استراتژیست آمریکایی درباره نقش شهید سردار سلیمانی در نابودی داعش