eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.7هزار دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
14.5هزار ویدیو
679 فایل
کانالی برای قشر جوان؛ بابهترین داستانها؛ تلنگرها؛ نکات زیبا؛ طنز جالب؛ و... ادمین: https://eitaa.com/alimaola_110 یک کانال #زیبا بجای #صدکانال مولانا: آنکس که نداند و نخواهد که بداند حیف است چنین جانوری زنده بماند جهت ارسال سوالات👇👇👇 @alimaola_110
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺کرونا چگونه منتقل می‌شود و چه علائمی دارد؟ 🔹 انتقال کرونا از طریق تماس مستقیم با فردی که دارای علائم ابتلا به آن است و از طریق قطرات تنفسی و دست دادن، امکان‌پذیر است. 🔹کرونا در بیشتر موارد علائم بالینی خفیفی ایجاد می‌کند که باعث نشر بیشتر ویروس می­‌شود. 🔹کرونا اغلب با تب و سرفه و سایر علائم تنفسی بروز می‌­کند. 🔹آبریزش بینی و عطسه در بیماری کرونا کمتر از سایر ویروس‌­های تنفسی دیده می‌شود. 🔹در موارد شدید کرونا، تنگی نفس ایجاد می‌­شود. 🔹برای پیشگیری از ابتلا به کرونا، از دست دادن و روبوسی پرهیز کرده، دست‌های خود را مرتباً با آب و صابون بشویید.
✅سخن بزرگان 🔹چهار شرط اصلی برای یک نماینده اصلح و انقلابی 🔸 امام خامنه ای: به نظر من مهم ترین شرایط نماینده عبارت است از این که متدیّن، کارآمد، دلسوز و شجاع باشد. اگر این چهار شرط در نماینده ای جمع شد، همان کاری را که شما آرزو و توقّع دارید، انجام خواهد داد. ن ▫️ماینده باید متدیّن باشد. بی دینی و بی تقوایی چیز بدی است؛ هرجا باشد، انسان را آسیب پذیر می کند. اگر در جای حسّاس باشد، آسیب پذیری آن بسیار گران تمام خواهد شد. ▫️نماینده باید کارآمد هم باشد. بعضی ها متدیّن هستند، اما از آن ها کاری ساخته نیست. باید به گونه ای باشند که بتوانند وظایفی را که بر عهده شان قرار دارد، انجام دهند. ▫️سوم این که دلسوز مردم - بخصوص طبقات محروم - باشد و برای آن ها کار و فکر کند. نامزدهای انتخابات مراقب باشند خود را وامدار ثروتمندان و قدرتمندان و امثال این ها نکنند. اگر کسی وامدار دستگاه ها و اشخاص و وامدار پول و قدرت شد، دیگر نمی تواند برای مردم دلسوزی کند. پس دلسوزی هم یک شرط بزرگ است. ▫️شرط چهارم این است که نماینده ی مردم باید شجاع باشد. این ملت، ملت شجاع و آزاده ای است؛ ملتی است که تهدید قدرتهای متکبّر جهانی او را به عقب نمی نشاند؛ بنابراین نماینده ی او هم باید شجاع باشد و نترسد؛ شجاعت در مقابل دشمن، شجاعت در مقابل باطل، شجاعت در پذیرش حرف حق. 📚«بیانات در خطبه های نماز جمعه تهران 1382/11/24» 🔖👇 🌐 http://eitaa.com/cognizable_wan
✍حکایت زیبا و پند آموز پنجره و آینه! جوان ثروتمندی نزد یک روحانی رفت و از او اندرزی برای زندگی نیک خواست. روحانی وی را به کنار پنجره برد و پرسید: پشت پنجره چه می بینی؟ جواب داد: آدم‌هایي که می آیند و می روند و گدای کوری که در خیابان صدقه می گیرد. بعد آینه‌ي بزرگی به او نشان داد و باز پرسید: دراین آینه نگاه کن و بعد بگو چه می بینی؟ جواب داد: خودم را می بینم. دیگر دیگران را نمی بینی! آینه و پنجره هردو از یک ماده‌ي اولیه ساخته شده‌اند، شیشه. اما در آینه لایه‌ي نازکی از نقره در پشت شیشه قرار گرفته ودر آن چیزی جز شخص خودت را نمیبینی. این دو شی‌ شیشه‌ای رابا هم مقایسه کن. وقتی شیشه فقیر باشد، دیگران را می بیند و به آن ها احساس محبت میکند. اما وقتی از نقره «یعنی ثروت» پوشیده میشود، تنها خودش را می بیند. تنها وقتی ارزش داری که شجاع باشی و آن پوشش نقره‌ای را از جلو چشم‌هایت برداری تا بار دیگر بتوانی دیگران را ببینی و دوست‌شان بداری. http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اینم تبلیغات انتخاباتی زنانه 🔻اینجوری رای جمع کردن نوبره 🔻تو رو خدا با فهم و شعور مردم بازی نکنید!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بازی جدید غربگراها 🚨لطفاً تا میتونید این کلیپ رو پخش کنید تا مردم مطلع بشن و راه پیشگیری رو بدونن! 🔻جواب طب اسلامی به کرونا چیه؟ 🔷حتما ببینید و منتشر کنید!
💟 💟 🔮داستان مدافعان حرم 🔮 قسمت 5⃣3⃣ به من نامه مى‌نویسند؛ بعضى هم تلفن مى‌کنند و مى‌گویند: «ما نهى از منکر مى‌کنیم. اما مأمورین رسمى، طرف ما را نمى‌گیرند. طرف مقابل را مى‌گیرند!» من عرض‌ مى‌کنم که مأمورین رسمى چه مأمورین انتظامى و چه مأمورین قضائی حق ندارند از مجرم دفاع کنند. باید از آمر و ناهى شرعى دفاع کنند. همه‌ى دستگاه حکومت ما باید از آمر به معروف و نهى از منکر دفاع کند. این، وظیفه است. اگر کسى نماز بخواند و کس دیگرى به نمازگزار حمله کند، دستگاه‌هاى ما از کدامیک باید دفاع کنند؟ از نمازگزار یا از آن کسى که سجاده را از زیر پاى نمازگزار مى‌کشد؟ امر به معروف و نهى از منکر نیز همین‌طور است. امر به معروف هم مثل نماز، واجب است. - اینم پاسخ حضرت آقا + خوشا به سعادتش که به همچین مقامی رسیده نرگس سادات آدرس مزارشو بلدی؟ - آره قطعه 24 ردیف 66 شماره 34 + خب پس اول بریم سر مزار شهید علی خلیلی بعد شهید ابراهیم هادی رسیدیم بهشت زهرا ماشین تو پارکینگ پارک کردیم سرراهمون دوتا شیشه گلاب خریدیم با دوتا شاخه گل رز قرمز رسیدیم سر مزارشهید علی خلیلی در گلاب باز کردم + نرگس سادات خانم گل لطفا شما گلاب بریز من مزار میشورم یه وقتی نامحرمی میاد شایسته نیست - چشم آقای مرتضی جان +جانم تو کهف الشهدا تو برام از شهدای اونجا شعر خوندی اینجا من برات شعر بخونم ؟ - آره عزیزم حتما «به‌هوش باش و از این دست دوستی بگذر  به‌هوش باش که از پشت می‌زند خنجر   به‌هوش باش مبادا که سحرمان بکنند  عجوزه‌های هوس، مطربان خُنیاگر   چنان مکن که کَسان را خیال بردارد  که بازهم شده این خانه بی‌در و پیکر   بدا به ما که بیاید از آن سر دنیا  به‌قصد مصلحت دین مصطفی کافر   به این خیال که مرصاد تیر آخر بود  مباد این که بنشینیم گوشه سنگر   که از جهاد فقط چند واژه فهمیدیم  چفیه، قمقمه، پوتین، پلاک، انگشتر   بدا به من که اگر ذوالفقار برگردد  در آن رکاب نباشم سیاهی لشکر   بدا به حال من و خوش به حال آن که شدست  شهید امر به معروف و نهی از منکر   چنین شود که کسی را به آسمان ببرند  چنین شود که بگوید به فاطمه مادر   قصیده نام تو را برد و اشک شوق آمد  که بی‌وضو نتوان خواند سوره کوثر   زبان وحی، تو را پاره تن خود خواند  زبان ما چه بگوید به مدحتان دیگر؟   چه شاعرانه خداوند آفریده تو را  تو را به‌کوری چشمان آن هو الابتر   خدا به خواجه لولاک داده بود ای‌کاش  هزار مرتبه دختر، اگر تویی دختر   چه عاشقانه، چه زیبا، چه دلنشین وقتی  تو را به دست خدا می‌سپرد پیغمبر   علیست دست خدا و علیست نفس نبی  علی قیام و قیامت علی علی محشر   نفس‌نفس کلماتم دوباره مست شدند  همین که قافیه این قصیده شد حیدر   عروسی پدرِ خاک بود و مادرِ آب  نشسته‌اند دو دریا کنار یکدیگر   شکوهِ عاطفه‌ات پیرهن به سائل داد  چنان‌که همسر تو در رکوع انگشتر   همیشه فقر برای تو فخر بوده و هست  چنان‌که وصله چادر برای تو زیور   یهودیانِ مسلمان ندیده‌اند آری  از این سیاهیِ چادر دلیل روشن‌تر   حجاب روی زمین طفل بی‌پناهی بود  تو مادرانه گرفتیش تا ابد در بر   میان کوچه که افتاد دشمنت از پا  در آن جهاد نیفتاد چادرت از سر   میان آتشی از کینه، پایمردی تو  نشاند خصم علی را به خاک و خاکستر   کنون به تیرگی ابرها خبر برسد ‏که زیر سایه آن چادر است این کشور   رسیده است قصیده به بیت حسن ختام  امید فاطمه از راه می‌رسد آخر + خیلی قشنگ بود خانم گل نرگس جانم بریم سر مزار آقا ابراهیم - بریم آقای - مرتضی + جانم - چرا باید یه دختر با بی حجابیش باعث شهادت یه جوان مذهبی بشه + نرگس تو اینو میگی علی آقا شهید شده از مقام اخروی برخوردار شده اما من تو رفقام دیدم یه دختر با بی حجابیش باعث شده اون پسر کلا جهنمی شده - وای خدا + نرگس میدونی چرا عاشقت شدم ؟ - چرا + چون تنها دختری بودی که با اینکه مانتویی بودی عفیف و محجبه بودی نگاه حرام یه پسر روت حس نکردم برای همین خواستم برای من بشی - مرتضی تو رو شهید ململی گذاشت سرراهم واقعا هم ازش ممنونم + نرگس جان یادت باشه از اینجا بریم کتاب سلام برادر ابراهیم هم برات بخرم - درموردچیه ؟ + درمورد شهید ابراهیم هادی - من چیز زیادی درموردش نمیدونم + خودم برات توضیح میدم درموردش خیلی شخصیت بزرگی بوده یه سری من ازش مطلب میدونم برات تعریف میکنم بقیه اشم ان شاالله از کتاب خودت میخونی - باشه دستت دردنکنه مرتضی جان ⏪⏮ ادامه دارد 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 👇👇👇 http://eitaa.com/cognizable_wan
💟 💟 🔮داستان مدافعان حرم 🔮 قسمت 6⃣3⃣ به سمت مزار شهید هادی راه افتادیم + نرگسم گفتی چیز زیادی از شهید ابراهیم هادی نمیدونی - اوهوم تقریباهیچی نمیدونم + شهید ابراهیم هادی به علمدار کمیل شهرت داره گمنام هستش یه بار یکی از راویان جنگ تعریف میکرد درمورد مرام ورزشکاری شهید هادی صدای بلند گو دو کشتی گیر را برای برگزاری فینال مسابقات کشوری به تشک می خواند. ابراهیم هادی با دوبنده ی ... . محمود.ک با دوبنده ی ... . از سوی تماشاچیا ابراهیم را می دیدم. همه ی حدس ها بر این باور بود که ابراهیم هادی با یک ضربه فنی حریف را شکست خواهد داد. ولی سرانجام ابراهیم شکست خورد. در حین بازی انگار نه انگار، داد و بیداد مربی اش را می شنود. با عصبانیت خودم را به ابراهیم رساندم و هر چه نق نق کردم با آرامی گوش می داد و دست آخر هم گفت: غصه نخور ولباس هایش را پوشید و رفت. با مشت و لگد عقده هایم را بر در و دیوار ورزشگاه خالی کردم، خسته شدم نیم ساعتی نشستم تا آرام شدم و بعد از ورزشگاه زدم بیرون. بیرون ورزشگاه محمود.ک حریف ابراهیم را دید که تعدادی از آشنایان و مادرش نیز دوره اش کرده بودند. حریف ابراهیم بادیدن من صدایم کرد: ببخشید شما رفیق آقا ابراهیم هستید؟ با اعصبانیت گفتم : فرمایش . گفت: آقا عجب رفیق با مرامی دارید، من قبل از مسابقه به آقا ابراهیم عرض کردم من شکی ندارم از شما می خورم ولی واقعا هوای ما را داشته باش . مادر و برادرم اون بالا نشسته اند و ما رو جلوی مادرمون خیلی ضایع نکن. حریف ابراهیم زیر گریه زد و اینجوری ادامه داد: من تازه ازدواج کردم و به جایزه نقدی این مسابقه خیلی نیاز داشتم ... . سرم رو پائین انداختم  و رفتم . یاد تمرین های سختی که ابراهیم در این مدت کشیده بود افتادم و به یاد لبخند اون پیرزن و اون جوون، خلاصه گریه ام گرفت. عجب آدمیه ابراهیم... . این کلمه مرتضی برابر شد با رسیدنمون به یادمان شهید هادی بازهم من گلاب ریختم و مرتضی شروع کرد به زمزمه این شعر تنها کسانی شهید می شوند! که شهید باشند... . باید قتلگاهی رقم زد؛ باید کشت!! منیت را تکبر را دلبستگی را غرور را غفلت را آرزوهای دراز را حسد را حرص را ترس را هوس را شهوت را حب_دنیا را... . باید از خود گذشت! باید کشت نفس را... . شهادت درد دارد! دردش کشتن لذت هاست... . به یاد قتلگاه کربلا... به یاد قتلگاه شلمچه و طلاییه و فکه... الهی،قتلگاهی... باید کشته شویم،تا شهید شویم!! بايد اقتدا كرد به ابراهيم_هادی + نرگس جان خانم بلند شو عزیزم بریم کتاب بخریم بعد به سمت خونه حرکت کنیم - باشه چشم نزدیک یادمان شهدای مکه یه واحد فرهنگی بود با مرتضی وارد واحد فرهنگی شدیم + سلام بردار خداقوت ببخشید یه نسخه کتاب سلام بر ابراهیم میخاستم * سلام بله یه چند لحظه صبر کنید بفرمایید اینم کتاب + خیلی ممنونم این کارت لطف کنید بکشید * قابل نداره برادر + ممنونم اخوی سوار ماشین شدیم - دستت دردنکنه آقا کتاب باز کردم - إه مرتضی صفحه اول کتاب یه شعر هست + بلند بخون لطفا منم گوش بدم - باشه چشم بسم الله الرحمن الرحیم سلام حضرت ساقی سلام ابراهیم سلام کرده ز لفت جواب می خواهیم سحررسید و نسیم آمد و شبم طی شده به شوق باده ی تو ما هنوز در راهیم تیر به دست بیا که دوباره بت شده ایم طناب و دلو بیاور که در چاهیم هزار مرتبه از خودگذشتی و رفتی هزار مرتبه غرق خودیم و می کاهیم تو از میانه عرش خدا به ما آگاهی و ما که از سر غفلت ز خویش ناآگاهیم تو مثل نور نشستی میان قلب همه دمی نظر به رهت کن چون پر کاهیم زبان ماکه به وصف تو لال می ماند ببین که خیر سرم شاعریم و مداحیم صدای صوت اذان تو ،هست مارابرد وگرنه ما از سر شب غرق ناله و آهیم تمام عمر جوانی ما تباهی شد امیدوار به رحمت و عفو اللهیم خداکند شامل شفاعتت شویم ابراهیم سراینده اکبرشیخی از روابط عمومی مجتمع صنایع شهید ابراهیم هادی تا برسیم قزوین تقریبا نصف کتاب خوندم رسیدیم قزوین - دستت دردنکنه خیلی این دو روز به زحمت افتادی + وظیفه ام بود خانم گل - میای بریم خونه ما؟ + نه عزیزم تورو میرسونم خونه از حاج بابا تشکر کنم بعد میرم خونه ⏪⏮ ادامه دارد 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 👇👇👇 http://eitaa.com/cognizable_wan
🚨چند سوال ساده از دوستانی که می‌گویند ما مامور به تکلیفیم و نتیجه مهم نیست! 🔰رابطه تکلیف مداری با نتیجه گرایی چیست؟ 🔰آیا دنبال تکليف بودن به این معناست که نتیجه مهم نیست؟ 🔰آیا برنامه ریزی عقلایی برای رسیدن به نتیجه مطلوب جزئی از تکلیف نیست؟ 🔰آیا اگر طوری عمل کنیم که نتیجه برخلافِ مطلوب شود، و علت نتیجه نگرفتن نوع عمل ما باشد، به تکلیف عمل کرده‌ایم؟ 💠 پاسخ مقام معظم رهبری به این سوالات: 🔻 «دفاع مقدس و در همه‌ی جنگهائی که در صدر اسلام، زمان پیغمبر یا بعضی از ائمه علیهم‌السّلام بوده است، کسانی که وارد میدان جهاد می‌شدند، برای تکلیف هم حرکت می‌کردند. جهاد فی‌سبیل‌الله یک تکلیف بود. در دفاع مقدس هم همین جور بود؛ ورود در این میدان، با احساس تکلیف بود؛ آن کسانی که وارد می‌شدند، اغلب احساس می‌کردند. اما آیا این احساس تکلیف، معنایش این بود که به نیندیشند؟ راه رسیدن به نتیجه را محاسبه نکنند؟ اتاق جنگ نداشته باشند؟ برنامه‌ریزی و تاکتیک و اتاق فرمان و لشکر و تشکیلات نظامی نداشته باشند؟ اینجور نیست.» (۹۲/۵/۶) 👇👇👇👇👇 🚨http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شاه نپذیرفت روحانی پذیرفت! 🚨جزئیاتی دردناک از یک خیانت 🔻 پذیرش ۶ نوع نظارت مختص ایران 🔻 روحانی سالی چندبار ناموس‌شو تقدیم آژانس می‌کرد؟!! 🔻 شاه پروتوکل الحاقی را نپذیرفت اما روحانی و ظریف پذیرفتند و صالحی امضا کرد! سید محمود نبویان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ گزارشی از وضعیت در قم 🔹دیشب یک سری ویدیو در فضای مجازی پخش شد که یه تعداد ماشین یگان ویژه دارن میرن سمت قم و خیلی ها احساس کردن شهر ممکنه قرنطینه بشه که خواستم عرض کنم صحت نداره ضمنا کسانی که از شهر خارج میشن موارد بهداشتی فراموش نشه 🔖 http://eitaa.com/cognizable_wan
. یه خانمی میگه: 🤔 دیشب توی حرم دم ضریح خیلی شلوغ بود و زنها حسابی هول میدادن و هر چی میخواستم به ضریح برسم نتونستم تا اینکه فریاد زدم یا حضرت؟ منو از بیماری کرونا شفا بده! یعنی نبودی ببینی زنها چجوری در می‌رفتن انگار داعشی انتحاری وسطشون اومده بود حتی خادمای حرم هم فرار کردن راحت زیارت کردم و برگشتم... *میگم این کار رو کردم دچار گناه نشدم که؟!!!*😁😁 😅 http://eitaa.com/cognizable_wan
🌷 اینقدر هم این ویروس زبون فهمه که دقیقاً یهو دو سه روز قبل ۲۲ بهمن سر و کله اش پیدا میشه و یهو غیب میشه و یک روز مونده با انتخابات پیداش میشه. لامذهب زمان دربی استقلال و پرسپولیس که اونهمه آدم تو ورزشگاه آزادی جمع شده بودن اونجا نرفت، ولی تو صف انتخابات یهو سر وکله اش پیدا میشه! 🍎 چه ویروس باهوش و وقت شناسی جلّ الخالق!!!! 🌹 جالب‌تر اینکه این بیماری فقط از طریق تماس با ترشحات فرد مبتلا انتقال پیدا میکنه 🌺 اما یهو دو نفر سالخورده وسط قم که نه فرودگاهی داره بدون هیچ گونه تماس با فرد مبتلا کرونا میگیرن جفتشون توی یک شب میمیرن بعد تازه بعد از مردشون اعلام می‌کنند کرونا دارن 💐 این مریضی که تو روز اول نمی‌کشه که؛ پس چندین روز قبل اینها مبتلا شده بودن، چرا باید شب قبل از انتخابات یهو به صورت گسترده تو شبکه مجازی پخش بشه! 🍒 یاد آهنگ جنتلمن افتادم که یهویی توی یک هفته کل کشور داشتن جنتلمن میشدن و میخوندن و قر میدادن بعد که کارشون تموم شد یهو توی دو روز همه چیز فراموش شد. 🌸 http://eitaa.com/cognizable_wan
⭕️ هیچ ترسی در نگاهش نیست! 🔹 محسن حججی میدانست که وقتی اسیرِ دستِ داعشیان شود، بی شک سرش از تنش جدا می‌شود ولی اقتدارش را دارد تا لبخند بر لب دشمن جاری نشود! 🔹فردا تا هیچ دشمنی حتی لحظه‌ای هم لبخند بر لبش جاری شود✌️ 👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 حاج حسین یکتا: اون عملیات‌هایی که خیلی سخت بود، رمز عملیات یازهرا(س) بود... 🔴 دوستان امشب شب قبل از عملیات انتخابات است برای پیروزی جبهه حق و شکست جبهه‌ی لیبرال توسل یادتون نره!
زن بهشتی🍃🌺🍃 امام صادق می فرمایند: در میان بنی اسراییل عابدی زندگی می کرد که به دنیا و تجملات آن پشت کرده بود . ابلیس که از این موضوع خیلی ناراحت بود روزی لشگرنیانش را جمع کردو از آنها خواست تا به او کمک نمایند یکی از آنها گفت : آن را به من بسپار که از طریق زنان او را وسوسه نموده و گمراه می کنم . ابلیس نظرش را نپذیرفت و گفت : از این راه نمی توان او را گمراه کرد . دیگری گفت :من او را از طریق شراب منحرف می کنم . ابلیس پیشنهاد او را هم قبول نکرد . تا اینکه یکی از آنها گفت : من از طریق احسان و نیکی در او نفوذ کرده او را گمراهش می سازم . ابلیس از پیشنهاد او خرسند شد و نظرش را پذیرفت و او را مامور گمراه ساختن عابد کرد. آن شیطان هم نزد عابد که مشغول عبادت بود آمد و با او همراه شد تا اینکه مرد عابد خسته شد و به خواب رفت اما شیطان همچنان عبادت می کرد . مرد عابد که عبادت سیری ناپذیر شیطان را دید ، اعمال خود را کوچک شمرد و از او پرسید :ای بنده خدا ! با چه نیرو و قدرتی این چنین عبادت می کنی ؟ شیطان ابتدا جوابش را نداد اما وقتی با اصرار عابد مواجه شد گفت : مدتی قبل مرتکب گناهی شدم اما بلافاصله از کار خود پشیمان شدم و توبه نمودم از آن روز به بعد هرگاه به یاد گناهی که انجام دادم می افتم نیروی مضاعفی برای انجام عبادت خدا پیدا می کنم . مرد عابد که سخن او را باور کرده بود گفت : خواهش می کنم مرا راهنمایی نما تا من هم آن گناه را انجام داده سپس توبه نمایم و بدین وسیله توان بیشتری برای عبادت پیدا کنم . شیطان گفت با دو درهمی که به تو میدهم پیش فلان زن فاجر برو و از او بخواه که در مقابل این دو درهم خودش ر در اختیارت بگذارد . عابد هم به شهر آمد و سراغ خانه آن زن را گرفت . مردم که خیال می کردند عابد می خواهد آن زن را موعظه نماید خانه اش را به او نشان دادند . هنگامی که عابد وارد خانه آن زن شد ،زن رو به او کرد و گفت : ای مرد ! تابه حال کسی را مانند تو ندیده ام که پیش من بیاید و بخواهد مرتکب گناه شود علت این امر چیست؟ مرد عابد هم جریان را به او گفت. آن زن وقتی از ماجرا مطلع شد به عابد گفت : ای بنده خدا ! گناه نکردن از توبه نمودن آسانتر است و این گونه نیست که هر کس بخواهد توبه نماید موفق به این کار شود . مرد عابد که تحت تاثیر سخنان آن زن قرار گرفته بود از خانه او بیرون آمد . شب هنگام زن فاجر از دنیا رفت. فردا صبح مردم مشاهده کردند بر روی خانه آن زن این جمله نقش بسته است : در تشییع جنازه این زن که اهل بهشت است شرکت نمایید . آن ها که نمی دانستند قضیه از چه قرار است آن زن را تا سه روز دفن نکردند تا اینکه خدا به یکی از پیامبران که تنها موسی بن عمران او را می شناخت وحی نمود ، بر آن زن نماز بگذار و از مردم بخواه با تودر این کار همراه شوند که من این زن را به خاطر آلوده نکرن مرد عابد به گناه آمرزیدم و بهشت را بر او واجب کردم. 📚(برگرفته از کتاب قصص الانبیا، آیت الله سید نعمت الله جزائری) ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🎀http://eitaa.com/cognizable_wan 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃