📖 #رمان_جان_شیعه_جان_اهل_سنت
🖋 #قسمت_صد_و_چهلم
نگاهم محو تختخوابهای کوچک و گهوارههای نازنینی شده بود که قرار بود تا هفت ماه آینده، بستر نرم خواب کودک عزیزم شود که مجید با صدایی مهربان زیر گوشم زمزمه کرد: «الهه جان! از این خوشت میاد؟» و با انگشتش، تخت کوچک و زیبایی را نشانم داد که بدنه سفید رنگش با نقش و نگارهایی صورتی رنگ، ظاهری ظریف و دخترانه پیدا کرده بود که خندیدم و گفتم: «این که خیلی دخترونه اس!» و با نگاهی شیطنتآمیز ادامه دادم: «من که میدونم پسره!» هنوز دو ماه تا تشخیص جنسیت کودکم مانده و ما همچنان به همین شوخی عاشقانه خوش بودیم. در برابر سماجت مادرانهام تسلیم شد و پیشنهاد داد: «میخوای صبر کنیم هر وقت معلوم شد بعد تخت و کمد بگیریم؟» و من با یک پلک زدن، پیشنهادش را پذیرفتم که این روزها تفریح شیرینمان، گشت و گذار در مغازههای لوازم نوزاد و تماشای انواع کالاسکه و سرویس خواب کودک بود و هر بار به امید زمانی که دختر یا پسر بودن فرزندمان مشخص شود، بیآنکه چیزی بخریم تا خانه پیاده قدم میزدیم.
هر چند در طول یک خیابان کوتاه، باید چند بار میایستادیم تا درد کمرم آرام شود و مجید مدام مراقب بود تا مبادا از کنار چرخ دستفروش سمبوسه یا از مقابل ویترین پُر از مرغ سوخاری عبور نکنیم که بوی روغن و پودر سوخاری، حالم را به هم میزد. البته هوای لطیف و خنک اواخر آذرماه بندرعباس، فضای شهر را حسابی بهاری کرده و در میان ازدحام جمعیت، مشام جانم را خوش میکرد. نسیم خیس و خوش رایحه شبهای پاییزی این شهر ساحلی، زیر نور زرد چراغهای خیابان و چراغهای کوتاه و بلند مغازههای مختلف، حال و هوای پرُ رنگ و لعابی به زندگی مردم داده و کنار شانههای مردانه و مهربان مجید، زیباترین لحظات زندگیام بود که چشمم به کاسههای هوسانگیز تمر و آلوچه افتاد و دلم رفت. مجید که دیگر به بهانه گیریهای کودک پُر نازِمان عادت کرده بود، خندید و با گفتن «چَشم! آلوچه هم میخریم!»
نزدیک پیشخوان مغازه ترشیفروشی به انتظار سفارش من ایستاد. روی میز فلزی مقابل مغازه، ردیف کاسههای لواشک و آلوچه و انواع تمر هندی پیش چشمانم صف کشیده و دهانم را حسابی آب انداخته بودند که بلاخره یک ظرف آلوچه خوش رنگ انتخاب کردم و امانم نبود که به خانه برسیم و در همان پیادهروی شلوغ حاشیه بازارچه محلی، با دو انگشتم آلوچههای ترش را به دهان میگذاشتم و همچنان گوشم به کلام شیرین مجید بود که برایم یک نفس حرف میزد؛ از شور و شوقی که به آمدن نوزاد نازنینمان در دلش به راه افتاده تا تنور عشقی که این روزها با مادر شدن من، گرمتر هم شده و بیش از گذشته عاشق آرامش مادرانهام شده بود.
آنچنان در بستر نرم احساسات پاک و سپیدمان، پلکهایمان سنگین شده و رؤیای دل انگیز زندگی را نه در خواب که در بیداری به چشم میدیدیم که طول مسیر به نسبت طولانی بازارچه تا خانه را حس نکردیم و در تاریکی ساکت و آرام کوچه همچنان قدم میزدیم که ویراژ وحشیانه اتومبیلی در نور تند و تیز چراغهای زرد و سفیدش پیچید و مثل اینکه شیشه قفسه سینهام را شکسته باشد، تمام وجودم را در هم فرو ریخت و شاید اگر دستان مجید به حمایت تن لرزانم نمیآمد و با چنگی که به بازویم انداخت، مرا به گوشهای نمیکشید، از هول اتومبیلی که با سرعتی سرسامآور از کنارمان گذشته بود، نقش زمین میشدم. هنوز زوزه موتور اتومبیل را در انتهای کوچه میشنیدم که تازه به خودم آمدم و دیدم پشت به دیوار سرد و سیمانی کوچه، دستانم در میان دستان گرم مجید از ترس میلرزد و قلبم آنچنان به قفسه سینهام میکوبید که باور کردم اینهمه بیقراری، بیتابی کودک دلبندم بود که از خواب نازش پریده و حسابی ترسیده بود که گرچه هنوز وجود قابل عرضی نبود، ولی حضورش را در وجودم به وضوح احساس میکردم.
http://eitaa.com/cognizable_wan
🌹🕊🌹🕊
🕊🌹🕊
#داســتـانــک
فردي نزد سلمان فارسي آمد و پرسيد:
من بر نماز شب قدرت ندارم (دلم ميخواهد، ولي نميتوانم).
فرمود: روز گناه نكن (تا در شب بتواني از خواب به پا خيزي و توفيق خواندن نماز شب را بيابي.)
🌹
🌹🌹
🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹🌹
http://eitaa.com/cognizable_wan
عارفـــی را گــفتند محــبت را
از ڪه آمـوختی؟ گفت از درخت
شڪوفه! پـــرسیدند چگـــونه؟
👈گفت هر موقع به او لگــدی
زدم به جای تــــلافی بر ســـرم
شڪوفه ریخــت!
👇👇👇👇
http://eitaa.com/cognizable_wan
#فرزندپروری
✍"براي كودكانمان وقت بگذاريم"
كودكان متوجه اين موضوع ميشوند...
👈بسياري از آزردگيهاي خانوادگي و ناهنجاريهاي نوجوانان و جوانان
نتيجه ي عدم توجه و درك ِ معتدل و بجاي انهاست،
💠 وقتي كودك بودند،
و ما نميدانستيم آنها دانشمنداني كودك اند...!
🌷 http://eitaa.com/cognizable_wan
کودک باید انقدر از پدرومادر خوبی ومحبت دیده باشد که اخم کردن آنها برایش سخت باشد و همین اخم اوراتنبیه کند
والدینی که دائم کودک را دعوا میکنند اخمشان هم تاثیری ندارد.
http://eitaa.com/cognizable_wan
❤️🔴❤️پدر مهربان انقلاب اعتبار خویش رابرای بازگشایی مساجدگرو گذاشتند وفرمودند مذهبیها بیش از هرقشری مسائل بهداشتی رارعایت میکنند.یادمان باشد با استفاده از ماسک ودستکش ورعایت فاصلۀ ایمنی در مساجد،روسپیدش کنیم.زیرا دشمنان داخلی وخارجی دوربین به دست،هرلحظه منتظر ثبت خطای انقلابیون هستند..
🆔 http://eitaa.com/cognizable_wan
🍃👆
~🍃✨شهید بہ قلبت نگاه میڪند
اگرجایےبرایش گذاشتہ باشے
مےآید...
مےماند...
لانہ میڪند...
تا #شهیدت ڪند❤️🥀...
#شهيد_محمودرضا_بیضایی° 💚🌿
شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات 🌱 ✨
♥️ داستان طنز و اخلاقی
مردی کیسه ای گندم نزد آسیابان برد .
آسیابان گندم او را در کنار سایر کیسه ها گذاشت
تا به " نوبت " آرد کند.
مرد گفت : «اگر گندم مرا زودتر آرد نکنی
دعا می کنم الاغت سنگ بشود» .
آسیابان گفت : «تو که چنین مستجاب الدعوه هستی دعا کن گندمت آرد بشود.»😂😂
http://eitaa.com/cognizable_wan
❣#علاقه_مندی_جنسی_اقایان
👈مردها از زن های با مزاج بسیار گرم و شهوتی خوششان میاید نه زنی بی روح و خشک که مثل تکه ای گوشت خودش را روی تخت ول کند، سعی کنید احساسات خود را به زبان بیاورید و هات باشید تا همسرتان را دیوانه کنید.
💞http://eitaa.com/cognizable_wan
(ماه رمضان ماه بندگی خدا) مولا علی (ع)
در بهترین مکان متولد شد(کعبه)
در بهترین روز متولد شد(جمعه)
جانشین بهترین پیامبر بود(محمد)
همسر بهترین زن دنیا بود(فاطمه)
پدر بهترین بچه های دنیا بود(حسن حسین)
در بهترین ماه به شهادت رسید (رمضان)
در بهترین شب ضربت خورد(اول قدر)
در بهترین شب شهید شد(دوم قدر)
در بهترین حالت بود که ضربت خورد(نماز)
در بهترین حالت نماز بود (سجده)
ای بهترین بهترین ها دستمان را بگیر
🔴👈🏻 بعضی میگویند که ما به خاطر گناهانی که داریم خجالت میکشیم که به در خانه خدا برویم! این ، حرف درستی نیست.
😔 البته خجالت از خدا خوب است و اگر کسی اهل شرم شد ، همین شرمش کارش را درست میکند و احتیاج نیست که به زبان بیاید.
😔 شرمندگی بالاترین توبه است.
🕌 شب قدر شبی است که خداوند همه را قبول میکند ، گفته است که همه بیایند.
📢 خداوند در شب قدر ملائک را میفرستد که صدا بزنند و بگویند که بالا بیایید ؛ درها تا آسمان هفتم هم باز است.
🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃
🌹http://eitaa.com/cognizable_wan
✨✨✨✨✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به جای نماز کار خیر می کنم
http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀ملتمسین دعاروفراموش نکنیم
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆وصیت نامه امام علی علیه السلام 😭😭😭
پسره 👦🏻به مادرش👩🏻 گفت با اين قيافه ترسناكت😏 چرا اومدی مدرسه؟😡 مادر 😞 گفت غذاتو🌭 نبرده بودی نميخواستم گرسنه😔 بمونی پسر 👦🏻 گفت ای كاش نمیومدی تا باعث خجالت و شرمندگي من نشی😓... همیشه از چهره مادرش با یک چشم خجالت میکشید😣😔... چندسال بعد پسر در 1شهر ديگه دانشگاه ☄✨ قبول شد و همون جا کار پیدا کرد و ازدواج كرد 👫و بچه👶🏻 دار شد خبر به گوش 👂🏻👩🏻 مادر رسيد مادر گفت بیا تا عروس و نوه هامو ببینم😍😘 اما پسر میترسید که زنش و بچش از ديدن پیرزن یه چشم بترسن😫... چند سال بعد به پسره خبر دادن مادرت مرده😰 ... وقتی رسید مادر رو دفن کرده⚰ بودن و فقط 1 يادداشت📜 از طرف مادرش واسش مونده بود😖😞 : پسره عزيزم 🤗 وقتی 6سالت بود🙂 تو 1تصادف⚡ 1چشمتو 👁 از دست دادی 😞 اون موقع من 26سالم بود🖖🏻 و در اوج زیبایی بودم👄💅 و بعنوان 1مادر👩🏻 نميتونستم ببينم پسرم😿 1چشمشو از دست داده🤕 واسه همين 1چشممو به پاره تنم دادم😻 تا مبادا بعدا با ناراحتی زندگی كنی پسرم 😽مواظب چشم مادرت باش😴😪... اشك در چشمهای پسر جمع شد😢... ولی چه دیر😓... سلامتی تمام مادرا 👱♀👱♀
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
⊙مامانم 👩🏻 بابامو 👨🏻 صدا زد 🗣 که در شیشه سس رو باز کنه🍴
پدرم 👨🏻 بعد از کلی کلنجار نتونست😯
منم خیلی راحت درش رو باز کردم و گفتم : اینم کاری داشت؟؟😒
پدرم لبخندی زد و گفت☺:
یادته وقتی بچه👶🏻 بودی من در شیشه🍾 رو شل میکردم تا بازش کنی و غرورت نشکنه؟😔
بدجوری بغض گلمو گرفت..😭
سلامتی همه باباها🖖🏻👨🏻
و اما ..................
❤️___☆_____
💕 http://eitaa.com/cognizable_wan
❤️___☆______
ازامࢪوزآنیڪنـفر
ڪهپشٺدࢪخانههایـماݩ
نانوخرمـامۍگـذاشـٺ،
دیگرنیـسٺ...
هماݩیڪنفࢪڪههنـوز
نمیشـناسیـمـش ...
#حـیـدر🖤
#امام_علی
http://eitaa.com/cognizable_wan
‼️مکروهات روزه
🔷کارهای زیر در حال روزه مکروه است:
1️⃣ ريختن دارو به چشم و سرمه كشيدن در صورتى كه مزه يا بوى آن به حلق برسد.
2️⃣ انجام دادن هر كارى كه باعث ضعف مى شود. (مانند خون دادن و حمام رفتن)
3️⃣ انفيه كشيدن اگر نداند كه به حلق مى رسد و اگر بداند به حلق مى رسد، جايز نيست.
4️⃣ بو كردن گياهان معطر.
5️⃣ کشيدن دندان و هر كارى كه به واسطه آن از دهان خون بيايد.
6️⃣ استعمال شياف جامد.
7️⃣ بدون قصد بیرون آمدن منی، شهوت خود را تحریک کند.
8️⃣ نشستن زن در آب.
9️⃣ تر کردن لباسی که در بدن است.
🔟 مسواک زدن با چوب تر.
🆔 http://eitaa.com/cognizable_wan
🍃🍃🍃🌼🍃🍃🍃
#تلنگر ⚠️
🌷هرگاه عیبی در من دیدی، به خودم خبر بده
🌷نه کسی دیگر را، چون تغییر آن دست من است!
🌷کار اولت ثواب دارد و نصیحت است،
🌷اما گزینه دوم غیبت است و گناه است.
🌷چرا موقعی که چیز منفی در کسی می بینیم،
🌷جز خودش همه را خبر می دهیم⁉️
🌷ما شهرت را با صحبت کردن در مورد یکدیگر
🌷می دانیم نه با یکدیگر‼️
🌷جمله ای که بر یک هتل نوشته بود
🌷شگفت زده ام کرد:
🌷اگر سبب رضایتت شدیم از ما سخن بگو
🌷و گرنه با خود ما بگو
🌷بر خود تطبیقش دهیم تا غیبت
🌷از میانمان برود‼️
نصیحت کن اما رسوا نکن‼️
سرزنش کن اما جریحه دار نکن‼️
🌷بهشت وعده دور از دسترسی نیست
🌷اگر بی بهانه خوب باشیم‼️
http://eitaa.com/cognizable_wan
👌 نکته 👌♥️
راز هایت را به دو نفر بگو ...
"خودت و خدایت "
در تنگنا به دو چیز تکیه کن...
"صبر و دعا"
در دنیا مراقب دو چیز باش...
"پدر و مادر"
از دو چیز نترس که به دست خداست...
"روزی و مرگ"
و به یک چیز هیچ وقت خیانت نکن...
" رفاقت"
تا وقتی نگاه خدا به سوی توست از روی گرداندن دیگران غمگین مباش.
http://eitaa.com/cognizable_wan
امیر مومنان علی (ع)، هم ثارالله و هم پدر ثارالله است.
دو معصوم (ثارالله) می باشند:
امیر مومنان (ع) و امام حسین (ع).
السلام علیک یا ثارالله و ابن ثاره.
ثارالله یعنی خون خدا.
ثارالله کسی است که صاحب خون، صاحب دم و خون خواه او، خدای علی اعلی است.
خدای علی اعلی، مستقیم از قاتلان ابن دو امام، انتقام می گیرد.
http://eitaa.com/cognizable_wan
✍🏻ابلیس به پنج علت بدبخت شد:
①-اقرار به گناه نکرد
②-از کرده پشیمان نشد
③-خـــــود را ملامت نکرد
④-تصمیــــم به توبه نگرفت
⑤-و از رحمت خدا نامید شد.
✍🏻اما آدم به پنج علت سعادتمند شد:
①-اقرار به گناه کرد
②-از کرده پشیمان شد
③-خــود را سرزنش کرد
④-تعجیــــــل در توبه کرد
⑤-وبه رحمت حق امید داشت.
┄┅┅❅♥️❅┅┅┄
🌱 #حیدرڪرار
ڇـۅݩ نـامـہ ے جُـږݥـ مـارا بـہـم پـیـچـیـدنـد
بـڔدنـد بـہ ڋیـواݩ عـمـݪ سـنـجـیـدنـد
بـیـݜ از هـمـہ ڪـس گـنـاه مـا بـۅد وَلـے
مـاږا بـہ مـُحَبـٺ #عـݪـے بـَخـݜـیـڋَنـد
•┈┈•••✾•♥️•✾•••┈┈•
http://eitaa.com/cognizable_wan
•┈┈•••✾•♥️•✾•••┈┈•
مداحی آنلاین - موش دزد - آیت الله مجتهدی تهرانی.mp3
1.8M