eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.5هزار دنبال‌کننده
16.2هزار عکس
17.4هزار ویدیو
628 فایل
#دانستنی_های_زیبا کانالی برای قشر جوان با بهترین نکات #علمی، #تربیتی، #اخلاقی، #پزشکی و #روانشناسی بهمراه #کلیپ_های زیبای اخلاقی از #سخنرانان_کشوری جهت ارتباط با آدمین از طریق👇👇👇 @alimaola_110 پیام ارسال نمایید
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 درباره خورشید گرفتگی فردا 💠 یکی از سبب های وجوب نماز آیات، است، اگرچه جزئی باشد. مکلف می تواند از زمان شروع گرفتگی خورشيد، را بخواند و بنابر احتياط واجب، بايد به قدرى تأخير نیاندازد كه شروع به بازشدن كند، و اگر از آن وقت تا قبل از باز شدن کامل به تأخیر انداخت باید نماز را بدون نیت ادا و قضا بخواند. ✅ چند نکته: ۱. خواندن نماز آیات به جماعت اشکال ندارد، بلکه مستحب است. ۲. در تقسیم سوره، «بسم‌ الله الرحمن الرحيم» آیه به حساب نمی آید. ۳. در ، تقسيم یک آیه به دو بخش اشکال ندارد، برای مثال جمله «لم یلد» یک بخش و جمله «ولم یولد» بخش دیگر باشد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بزرگی را گفتند: تو برای تربیت فرزندانت چه میکنی؟ گفت: هیچ کار گفتند: مگر میشود؟ پس چرا فرزندان تو چنین خوبند؟ گفت: من در تربیت خود کوشیدم تا الگوی خوبی برای آنان باشم. فرزندان ، راستی گفتار و درستی رفتار پدر و مادر را می بینند ، نه امر و نهی های بیهوده ای که خود بدان عمل نمیکنند. تخم مرغ اگر با نیروی بیرونی بشکند ، پایان زندگیست. ولی اگر با نیروی داخلی بشکند ، آغاز زندگیست. همیشه بزرگترین تغییرات از درون شکل میگیرد. درون خود را بشکن تا شخصیت جدیدت متولد شود. آنگاه خودت را خواهی دید اهل دلی میگفت : تاریخ تولدت مهم نیست، تاریخ تحولت مهم است. اهل کجا بودنت مهم نیست ، اهل و بجا بودنت مهم است. منطقه زندگیت مهم نیست ، منطق زندگیت مهم است. درود بر کسانی که دین دارند و تظاهر ندارند. دعا دارند و ادعا ندارند. نیایش دارند و نمایش ندارند حیا دارند و ریا ندارند. رسم دارند و اسم ندارند. http://eitaa.com/cognizable_wan
💞💍⭐️ 💍⭐️ ⭐️ 👈 لباسی که برای همسرت نپوشی تا شاد شود؛ به درد چه می‌خورد؟!!! 👈 اگر همسرت زیبایی و خوش‌تیپی تو را دوست دارد؛ چرا معطلی؟!!! ❎ چقدر بد است مرد یا زن در خانه بسته به شغل مثلاً بوی گازوئیل بدهد یا سر کله‌اش از تدریس، گچی باشد یا همیشه بوی قرمه سبزی بدهد. 👈 نه ادکلنی. 👈 نه کنار هم نشستنی. 👈 نه درک احساسات طرف مقابل. 💖وقتی خانه‌اید، لطفا تلفن همراهتان را کنار بگذارید و زندگی کنید. به خاطر خودتان و همسرتان. http://eitaa.com/cognizable_wan
💠بِسمـِ‌اللهِ‌الرَّحمنِ‌الرَّحیمِ💠 💟 ابوذر خواست چیزی بگوید که در باز شد و مهران وارد مغازه شد! با تعجب به این چهره بی حال نگاهی انداخت از پشت پیشخوان بیرون آمد و گفت: سلام ... چطوری آقای کم پیدا؟ مهران بی حال لبخندی زد و سلام کرد شیوا با کنجکاوی به ابوذر و مرد جوانی که هم دیگر را در آغوش گرفته بودند نگاه کرد... ابوذر مهران را دعوت به نشستن کرد و شیوا با سر سلامی به او کرد... مهران هم بی حوصله جوابش را داد...ابوذر خواست دو فنجان چای برای خودش و مهران بریزد شیوا را دید که سر به زیر به زمین خیره شده به سمتش رفت و گفت: خانم مبارکی شما دیگه میتونید برید من هستم شیوا سرش را بلند کرد و لحظه ای در چشمهای ابوذر خیره شد و گفت: چشم... ابوذر چای میریخت و مهران خیره به حرکات دختر ریزنقش بود که داشت وسایلش را جمع میکرد... عادت مزخرفش بود!آنالیز کردن دخترانی که میدید... تیپ ساده و بی آرایش و تقریبا محجبه ای داشت... مهران به خنده افتاد... اصولا هرکه به ابوذر ربط داشت همان تم ابوذری را داشت! دخترک به آرامی خدا حافظی کرد و رفت ... و ابوذر چایی به دست روبه رویش نشست و با اخم گفت: مهران جان یکم آدمیت بد نیست!! زشته اینجوری خیره مردم میشی! برای شخصیت خودت میگم! مهران برو بابایی میگوید و چایش را بر میدارد.... ابوذر سری به تاسف تکان میدهد و میگوید: خب بگو ببینم چی باعث شده که به این حال و روز بیوفتی؟ درس و دانشگاهم که تعطیل مهران تکیه میدهد به صندلی و بعدش میگوید: گور بابای دانشگاه ابوذر میخندد و میگوید: تبارک الله به این ادب مهران بی مقدمه میگوید:خسته شدم ابوذر!! ابوذر ابرویش را بالا می اندازد و میگوید: خسته ؟از چی؟ بی حوصله تر از قبل میگوید: از همه چیز!! پریشب با نسیم بهم زدم!! میدونی ابوذر همشون عین همن! من نمیفهمم این زندگی چیش جذابه که اینقدر آدمها عاشقشن!! . وقتی همه چیز شبیه همه!! نمونه ش همین نسیم! هیچ فرقی با بقیه نداشت جز شکل و قیافه اش! بقیه چیزهای زندگی هم همینطوره !! ولش کن اصلا اعصاب ندارم! ابوذر اخمهاش را در هم کرد و گفت: اولا خجالت بکش اینقدر راحت در مورد کارهات صحبت نکن دوما تقصیر خودته عزیزم!!! تقصیر خودت! http://eitaa.com/cognizable_wan
💠بِسمـِ‌اللهِ‌الرَّحمنِ‌الرَّحیمِ💠 💟 مهران چشمهایش را میبندد و میگوید: تو رو خدا بالای منبر نرو که حوصله اینو دیگه ندارم!!! حکمت خدا رو برم میون این همه آدم رفیقم که نصیب ما کرد آخوندشو کرد! ابوذر بی آنکه بخندد خیره به مهران گفت: خود دانی مهران! واسه خاطر خودت میگم یه تغییری تو زندگیت بده پوزخندی زد و گفت: میخوای برم امام زاده صالح بست نشینی؟ جدی تر از قبل گفت: اگه فکر میکنی حالتو خوب میکنه حتما انجام بده! مهران دیگر هیچ چیز نگفت... درک حالش خیلی سخت بود ! احساس میکرد هیچ کس او را نمیهمد! چیزی که ابوذر گفت واقعا او را به فکر فرو برد: وقتی بهت میگفتم آدم تشنه بیشتر از آب خوردن لذت میبره فکر این روزها رو میکردم!!! لذت طلب نبودی مهران!!! لذت طلب باش! او فکر میکرد ابوذر هیچگاه از جوانی اش بهره نبرده و امروز همان ابوذر به او میگفت لذت طلب نبوده!! قاعده عجیبی بود... و روزگار عجیب تری ...امروز را باید در تاریخ ثبت میکردند!طلبه ای به دوستش توصیه کرد تا لذت طلب باشد...!!!قاعده عجیبی بود... و روزگاری عجیب تر *** عقیله بی حوصله داشت لوبیاهای لوبیا پلو را ریز میکرد و آیه با اشک ناشی از بوی پیاز پیازها را هم میزد و با خنده به عقیله و کلافگی اش میخندید آخر سر عقیله طاقت نیاورد و عصبی گفت: دقیقا چرا تا این اندازه نیشت بازه؟ آیه به زور خنده اش را فرو خورد و گفت: خب حالا چرا اینقدر عصبانی هستی؟ آخرین دانه لوبیارا ریز کرد و و از جایش بلند شد تا آنها را بشوید و در همان حال گفت: چون مثل تو بی غیرت و بی بخار نیستم! فرداشب خواستگاری برادر زاده ام هست و من نگرانم! آیه که داشت خودش را کنترل میکرد تا دوباره قهقهه اش بلند نشود گفت: اووووو چه خبرتونه بابا! من که گفتم دختره از خداشه!! فوق فوقش نشه دیگه!!! قحطی که نیومده! چیزی که زیاده دختر دم بخت!عقیله با اخم نگاهش کرد و گفت: شما دهنتو باز نکنی و مارا مستفیض سخنان عالمانه تان نکنید کسی نمیگه شیخ شهر الله! آیه دیگر نتوانست خودش را کنترل کند و بلند شروع به خندیدن کرد آنقدری که عقیله هم به خنده افتاد و ملاقه را به حالت پرتاب به سمتش گرفت و گفت: میری بیرون یا بزنم ناکوکت کنم؟ آیه که دید هوا پس است با سرعت از آشپزخانه خارج شد و خنده کنان به اتاقش رفت شماره ابوذر را گرفت و منتظر ماند تا بردارد...صدای مردانه اش بعد از چند لحظه به گوش رسید: _سلام آیه جان _سلام شاه دوماد کجایی؟ _حوزه ام تازه کلاسم تموم شده کاری داشتی؟ _میخواستم بگم شام بیا اینجا _چه خبره؟ از پنجره به بیرون خیره شد و گفت: چه خبر میخوای باشه؟ بیا اینجا میخوایم یکم دستت بندازیم! ابوذر بی اختیار میخندد و میگوید:این صداقت و صراحتته که من و دیونه کرده! _قابل شوما رو نداره اخوی! _باشه افتخار میدم بهت و میام _کمیل رو هم بردار بیار _اونو دیگه برای چی؟ آیه چشمهایش گرد میشود و میگوید:خجالت بکش! ورش دار بیار داداشمو ببینم! دیگه هم با فشردن دگمه قرمز و قطع کردن صدات خوشحالم کن× ابوذر پر رویی نثارش میکند و خداحافظی میکند! http://eitaa.com/cognizable_wan
💠بِسمـِ‌اللهِ‌الرَّحمنِ‌الرَّحیمِ💠 💟 کتاب اوصول فقه را توی کیفش میگذارد در میانه حیاط صدای قاسم را میشنود: _مستر سعیدی بی دقه صبراله! با خنده برمیگردد سمت صدایی که صاحب درشت هیکلش به سمت آن میدود...عاشق روحیه شاد این پسر بود! همه طلبه های حاج رضا علی معتقد بودند منبری تاثیر گذار و تو دل برویی میشود خصوصا با این لحن تاثیر گذار و هیکل بامزه و تقریبا فربه اش! کنار ابوذر می ایستد و نفس نفس زنان میگوید: حاجی قربون دستت جزوه کلاس امروز رو میدی به من!؟ ابوذر جزوه را از توی کیفش در می آورد و با احترام تقدیمش میکنید قاسم تشکری میکند و میگوید:راستی سید کی میخوای بری خواستگاری؟ ابوذر میخندد و میگوید: من سیدم آخه ؟ _بابا سید یعنی آقا شما هم آقای مایی دیگه! ابوذر سری تکان میدهد و میگوید: از دست تو... فردا شب ان شاءالله قاسم گل از گلش میشکفد و بلند فریاد میزند: سلامتی شاه داماد های اسلام صلوات! اهالی حوزه که به این کارهای قاسم عادت داشتند با خنده صلواتی میفرستند و قاسم بلند تر از قبل میگوید:به همین زودی یه شام عروسی مشتی بیوفتیم صلوات دوم رو جلی تر ختم کن! ختم کن اخوی لال از دنیا نری! و این بار صدای صلوات ها بلند تر میشود که ابوذر سرخ شده از خنده میگوید: آبرو نذاشتی برامون قاسم× قاسم با همان لحن مخصوص به خودش میگوید: چه آبرو ریزی مومن! آبرو دار الان شمایید که دارید دینتونو کامل میکنید! نه ما اعذب های بیچاره که یه پامون تو جهنمه یه پای دیگه امون تو بهشت! دیگر تمام همکلاسی ها دور ابوذر و قاسم جمع شده بودند و به حرفهای قاسم میخندیدند! ابوذر گفت: خب شما چرا دینتو کامل نمیکنی ؟ یکم آسون بگیر و برو تو کارش! http://eitaa.com/cognizable_wan
💞✨💞✨💞✨💞✨💞 مردان در تنهایی باطریشان شارژ میشود ؛ پس بگذارید بعضی مواقع تنها باشند. مردها از رفتار مردانه زنان خوششان نمی آید ؛ اگر رفتارتان مردانه است ،رفتارتان راتغییر دهید. به او احترام بگزارید ؛ از او حرف شنوی داشته باشید ؛ نه اینکه رامش با شید ؛ فقط خود رای و یک دنده نباشید. مردها دوست دارند مدیریت داشته باشند. یکی از مهمترین علاقمندی های مردان شغلشان است؛پس شغلشان را زیر سوال نبرید. 🎀 http://eitaa.com/cognizable_wan
💞💍⭐️ 💍⭐️ ⭐️ 👈 لباسی که برای همسرت نپوشی تا شاد شود؛ به درد چه می‌خورد؟!!! 👈 اگر همسرت زیبایی و خوش‌تیپی تو را دوست دارد؛ چرا معطلی؟!!! ❎ چقدر بد است مرد یا زن در خانه بسته به شغل مثلاً بوی گازوئیل بدهد یا سر کله‌اش از تدریس، گچی باشد یا همیشه بوی قرمه سبزی بدهد. 👈 نه ادکلنی. 👈 نه کنار هم نشستنی. 👈 نه درک احساسات طرف مقابل. 💖وقتی خانه‌اید، لطفا تلفن همراهتان را کنار بگذارید و زندگی کنید. به خاطر خودتان و همسرتان. http://eitaa.com/cognizable_wan
💞💍⭐️ 💍⭐️ ⭐️ 📛همسرم با دختران در ارتباط است⁉️ ✍سلام مدت 4 سال است که ازدواج کردم. از هفته دوم عقد متوجه شدم که همسرم همچنان با دخترهایی که می‌شناخته ارتباط دارد و این موضوع مرا خیلی اذیت می‌کرد. همسرم تمایلی برای بردن من نشان نمیداد که البته مادرش هم مقصر بود. همسر من تنها فرزند مادرش بود و پدر و مادرش از هم جدا شده بودند. لازم به ذکر است که همسرم موقع ازدواج 36 سال داشت و من 33 سال. خلاصه 6 ماه عقد بودیم و پس از یک مسافرت رفتیم خانه خودمان. اما این وضعیت ادامه داشت تا اینکه ما بچه‌دار شدیم و همزمان همسرم دانشگاه قبول شد. متاسفانه دانشگاهشان پر از دخترهای ناجور است و ما هر هفته سر این مسئله باهم بحث می‌کنیم. همسرم ذاتاً آدم چشم چرانی است. من چه کار کنم؟ ✍جواب: ❣سلام با توجه به اینکه چهار سال است این رابطه‌ها ادامه دارد و همسر شما بنا ندارد که از آن دست بردارد، کاری که شما باید بکنی این است که اگر میتوانی، کاری کنی که از آن ارتباطات دور شود. اما اگر نمی‌شود، لااقل طوری رفتار نکنی که دخترها جای تو را در دل همسرت بگیرند و سبب شوند که نسبت به تو سرد شود و به سمت آنها برود. به عبارت دیگر شما به جای اینکه سعی کنی آن دخترها را از همسرت دور کنی، یک کاری کن که شوهرت را از تو نگیرند؛ یعنی اگر می‌بینی گیردادن اثر ندارد، به جای اینکه به او گیر بدهی و بازخواستش کنی یا با او دعوا کنی، کاری کن که از همه نظر یک همسر ایده‌آل برای او باشی تا دلش به تو و زندگی با تو گرم باشد. از نظر ظاهر و آرایش و ارتباط زناشویی هم خوب تحویلش بگیری تا آرامش جنسی هم پیدا کند تا شاید تمایلش نسبت به رفتن به سمت دخترها کمتر شود. ✨اگر این طور رفتار کنی ممکن است که نتوانی از ارتباط با دخترها دورش کنی؛ اما لا اقل موجب می‌شوی که آن دخترها نتوانند همسرت را از تو بگیرند. 👌موفق باشید. 💖💖💖💖💖💖💖 http://eitaa.com/cognizable_wan
درمان ضعف کودکان سنجد 🔹سویق کودک 🔸حریره بادام 🔹خیسانده انجیر 🔸فالوده سیب هرروز 🔹نخودچی و کشمش 🔸برگ‌چغندر در غذاها 🔹شیره‌انگور و خرما و توت روزی۳ قاشق پرهیز از تنقلات کارخانه ای http://eitaa.com/cognizable_wan