هدایت شده از "دانستنیهای زیبا"
23.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسیار زیبا
حتما گوش کنید و برای دوستان ارسال نمایید
http://eitaa.com/cognizable_wan
#طنز
😉رفتم خاستگاری:
دختره گفت ماشین دارین؟؟
گفتم آره دوتا
یکی مال خودمه
یکی مال مادرمه که اونم بیشتر اوقات من استفاده میکنم
دختره چشاش گرد شد😳
❓ گفت ماشینتون چیه؟؟
👈گفتم مال خودم ریش تراش
مال مادرم لباسشویی...
خانوادگی تا دم در خونه دنبالمون کردن :😜😜😂😂😂
♡ http://eitaa.com/cognizable_wan
#داستان ♦️طلبه جوان و دختر فراری
👌شب هنگام محمد باقر - طلبه جوان- در اتاق خود مشغول مطالعه بود که به ناگاه #دختری وارد اتاق او شد. در را بست و با انگشت به طلبه بیچاره اشاره کرد که سکوت کند و هیچ نگوید. دختر پرسید: شام چه داری ؟؟ #طلبه آنچه را که حاضر کرده بود آورد و سپس دختر که شاهزاده بود و به خاطر اختلاف با زنان #حرمسرا خارج شده بود در گوشهای از اتاق خوابید.
صبح که دختر از خواب بیدار شد و از اتاق خارج شد ماموران،شاهزاده خانم را همراه طلبه جوان نزد شاه بردند. شاه عصبانی پرسید چرا شب به ما اطلاع ندادی و ....
محمد باقر گفت : شاهزاده تهدید کرد که اگر به کسی خبر دهم مرا به دست جلاد خواهد داد. شاه دستور داد که تحقیق شود که آیا این جوان خطائی کرده یا نه؟ و بعد از تحقیق از محمد باقر پرسید چطور توانستی در برابر نفست مقاومت نمائی؟ محمد باقر 10 انگشت خود را نشان داد و شاه دید که تمام انگشتانش سوخته و ... علت را پرسید. طلبه گفت : چون او به خواب رفت نفس اماره مرا #وسوسه می نمود. هر بار که نفسم وسوسه می کرد یکی از انگشتان را بر روی شعله سوزان شمع میگذاشتم تا طعم آتش جهنم را بچشم و بالاخره از
سر شب تا صبح بدین وسیله با نفس مبارزه کردم و به فضل خدا ، شیطان نتوانست مرا از راه راست منحرف کند و ایمانم را بسوزاند.
شاه عباس از تقوا و پرهیز کاری او خوشش آمد و دستور داد همین شاهزاده را به عقد میر محمد باقر در آوردند و به او لقب میرداماد داد و امروزه تمام علم دوستان از وی به عظمت و نیکی یاد کرده و نام و یادش را گرامی می دارند. از مهمترین شاگردان وی می توان به ملا صدرا اشاره نمود.
⚫️ http://eitaa.com/cognizable_wan
🌹 مرحوم #آیت_الله_بهجت
🔹مادعای غیر مستجاب نداریم یادعا دیرتر مستجاب میشود یا یک بلایی از انسان دور میشود یا بهتر از آن را به او میدهند
🔹یا روز قیامت او را می آورند میگویند : این همه ثـواب برای تــو می گوید : من که کارے نکردم که لایق این همه ثواب باشم
🔹میگویند: این ثواب ها برای این است که دعاکردی و به صلاحت نبود مستجاب بشود، بجایش الان جبران کردیم میگوید: ای کاش هیچ کدام از دعاهایم دردنیا برآورده نمیشد.
╭─💕─═✨💜✨═─💕─╮
🌹 http://eitaa.com/cognizable_wan
╰─💕─═✨💜✨═─💕─╯
✨#بـانـوے_پـاک_مـن
🌹قسـمـت نـهــم
بعد ناهار همگی دور هم نشستیم تا میوه و چای بخوریم.کارن تو اتاقش بود و درحال استراحت.مامان با عمه گرم گرفت و بابا با آقاجون.منم که بیکار بودم گفتم برم تو حیاط یک دوری بزنم.
بی هدف تو حیاط قدم میزدم و به گل و گیاها نگاه میکردم.
چی فکر میکردم چیشد؟ازبس این پسر خشک و مغروره با یک من عسلم نمیشه خوردش.چه فکرا که نمیکردم همش برباد رفت با کج خلقیای پسرعمه خارجیم.
رو تاب نشستم که صدای پا اومد و بعدشم پسرعمه جان اومد بیرون.چه تیپیم زده بود.
پبراهن مشکی جذب با شلوارکتون خاکستری.نمیدونستم کجامیرفت اما دوست داشتم باهاش حرف بزنم.اصلا متوجه من نشد منم رفتم جلو و گفتم:کجامیری؟
بایک قیافه عاقل اندر سفیهی نگاهم کرد وگفت:شما دخترای ایرونی همیشه انقدر راحتین؟
دستامو بردم پشتم و گفتم:خب چی بگم؟ما پسرعمه دختردایی هستیم دیگه.
_اما قرار نیست انقدر راحت باشیم باهم.فکر نمیکردم ایران انقدر راحت باشه.فکر میکردم محدودیت داره.
_داره اما نه برای همه.خیلیا خودشونو محدود میکنن اما من اینجوری نیستم.
دستش و کرد تو جیب شلوارش وگفت:انقدرم آزاد خوب نیست محدثه خانم.
_لیدا
_حالا هرچی.به نظرمن آدم باید به اسم شناسنامه ایش افتخار کنه.
_من نمیکنم.
پوزخند زشتی زد و گفت:جالبه.
بعد راه افتاد.
_نگفتی کجامیری؟
بدون اینکه برگرده گفت:فکر نکنم بخوایم باهم بریم.
بعد از در حیاط رفت بیرون و در و بست.دلم میخواست دندوناشو خورد کنم تو دهنش پسره مغرور.فکر کرده کیه فقط یک قیافه داره.اخلاق که نداره.
کلی حرص خوردم دلم آناهید رو میخواست باهاش حرف بزنم.
نمیدونم چرا عمو شایان نیومده.رفتم تو خونه و گفتم:مادرجون عمو نمیاد؟
_زنگ زدن گفتن توراهن دخترم.
عمه اومد گفت:عمه جان ندیدی کارن کجارفت؟
_نه والا.این پسرشما باکسی حرف نمیزنه.
عمه اول نگاه بدی بهم انداخت بعدم سرشو تکون داد و رفت.
ادامه دارد...
http://eitaa.com/cognizable_wan
✨#بـانـوے_پـاک_مـن
🌹قسـمـت دهـم
کم کم عمو ایناهم اومدن.
عموشایان دوتا دختر داشت آناهید و آناهیتا .آناهید تقریبا هم سن من بود اما آناهیتا ۸سالش بود.وقتی اومدن آناهید رو کشیدم کنار و همه قضایای امروز رو گفتم براش.هرلحظه چشماش گرد تر میشد.
_اه چه آدم خودخواهی.
_ولی باید ببینی چه جیگریه
_خیلی خب آروم تر دختر عمه الان میشنوه
نگاه کردم به دور و برم.عمه مشغول حرف زدن با زن عمو بود اما حواسش انگار پیش مابود.
خندیدم و گفتم:وای آنا ما هم که پسر ندیده ایم.طفلی کارن.
اونم خندش گرفت و گفت:آره دقیقا.راستی زهراکو؟
صورتمو جمع کردم و گفتم:ایش اونو نمیشناسی از آدم به دوره.دانشگاه داشنن خانوم خانوما نیومدن.
آناهید خندید وگفت:فکر کن زهرا میومد عمه اینا فکر میکردن ما املیم.
پوزخندی زدم و گفتم:آره بابا خوب شد نیومد.بیخیالش تو چه خبر؟
پا روی پاش انداخت و گفت:هیچی بابا این شرکت وامونده رو تعطیل کردن بیکارم تو خونه.
_اوا چرا؟
_مثل اینکه ضرر کردن کلا شرکتو بستن فعلا.
_کلاسای رانندگیت چیشد؟
_باباگفت فعلا برات ماشین نمیخرم منم گفتم چرا الکی رانندگی یاد بگیرم خب.
مشغول حرف زدن بودیم که صدای دورگه کارن اومد:سلام.
آناهید با ذوق بلندشد و سلام کرد.چهره گندمی بانمکش با اون لبخند نیم متریش خنده دار شده بود.
فکر کنم کارنم خنده اش گرفت.با لبخند کج روی لبش به آناهید گفت:آناهید خانم دیگه؟
_بله خودمم.
لبخندش به اخم تبدیل شد وگفت:خوشبختم.
بعدش یک راست رفت کنار داییاش نشست..
_وای لیدا این چه مرگشه؟عصا قورت داده؟
تااومدم جوابشو بدم،گوشیم زنک خورد.
زهرابود.هوف کی حوصله داره بااین حرف بزنه؟
_بله؟
_به زور جواب دادی؟
_دقیقا!چیکار داری؟
_کی میاین؟
_معلوم نیست.میخواستی بیای که تنهانمونی بعد هی غر بزنی.
_اه محدثه چقدر چرت میگی گوشیو بده مامان.
_لیدااااا
_برای من محدثه ای.گوشیو بده.
_دختره پررو
گوشیمو تحویل مامان دادم و رفتم پیش آناهید.کارن همچنان مشغول حرف زدن با مردا بود.چقدر تیپ مردونه و رسمی بهش میومد.
_اه نگاش نکن لیدا پررو میشه.
دیدم آنا راست میگه دیگه نگاهش نکردم.نمیخواستم فکر کنه عاشق سینه چاکشم.
ادامه دارد...
http://eitaa.com/cognizable_wan
✨#بـانـوے_پـاک_مـن
🌹قسـمـت یـازدهـم
شب شده بود و همه آماده شدیم که بریم.شالم رو سرم کردم و رفتم جلو.اول ازمادرجون وآقاجون خداحافظی کردم و بعدم ازعمه.
_سلام به خواهرت برسون لیداجان.
_حتما عمه جون.
گونمو با اکراه بوسید و منم ازش جداشدم.
سمت کارن رفتم و گفتم:خداحافظ پسرعمه.
بدون اینکه نگاهم کنه گفت:خداحافظ
با عصبانیت ازش خداحافظی کردم و رفتم سمت در.کاش میشد خفه اش کنم.آناهید خندید و زد به بازوم،گفت:چت شد؟بادت خالی شد؟
_هیچی نگو آنا حوصله ندارم.پسره نچسب.
خلاصه سوار ماشینامون شدیم و رفتیم.عطا مشغول تبلتش بود که باباگفت:کارن خیلی پسرآقاییه خداییش.
مامان درتایید حرفش گفت:آره خیلی پسر خوبیه.
زیرلب گفتم:خوب؟؟هه خیلی.
رسیدیم خونه و من یک راست رفتم تو اتاقم و لباسام رو عوض کردم.روتختم دراز کشیدم و زیرلب شروع کردم به فحش دادن کارن.اعصابمو امروز حسابی خط خطی کرده بود.منی که پسرا پشت سرم غش میکردن،این همه امروز جلو یک پسر خارجی خودخواه کم آورده بودم.
حتی نگاهمم نکرد،این برام خیلی گرون تموم شد.
_میدونم چیکار کنم به دست و پام بیفتی آقاکارن.به من میگن لیدا نه برگ چغندر.
انقدر باخودم حرف زدم که خوابم برد.صبح باصدای مامان بیدارشدم
_لیدا پاشو دختر دانشگاهت دیرشد.زودبیدارشو دیگه.
چشمام رو مالیدم و گفتم:هــوم؟
صدای زهرا اومد:کلاست دیرشد تنبل خانم زود پاشو.
_تو چی میگی حاج خانم؟
به شکم خوابیدم و پتو رو پیچوندم دور دستم.
تو عمق خواب بودم که چیزی کوبیده شد تو کمرم.
_آخخخ کی بود؟
_من بودم قرتی خانم.تاتوباشی بهم نگی حاج خانم.
بلندشدم دنبالش افتادم و اونم فرار کرد.
_وایسا دختره پررو.حسابتو میرسم.
کل خونه رو دور زدیم از آخرم بهش نرسیدم.خیلی تیز بود نامرد.
زبون درازی کرد وبهم گفت:خودتم بکشی بهم نمیرسی خانم.
نفس نفس زنان رفتم سمت دستشویی و گفتم:دعاکن..دستم..بهت...نرسه.
صدای خنده بلندش تو صدای شیر آب گم شد.
ادامه دارد...
http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ استدلال قاطع علامه امینی در جمع بزرگان و نخبگان حدیثی اهل سنت
🌹 آیت الله انصاری همدانی رحمه الله :
تنها دو چیز است که اگر سالک آن را در خود یافت
می تواند به آن دل خوش کند و امیدوار باشد _ #محبت و #اخلاص 🕊❤️
http://eitaa.com/cognizable_wan
#همسـرداری
زمانیکه بچه دار شدید
باید همسرتان همچنان اولویتهای اولتان باقی بماند
‼️نه انکه توجهتان صرف معطوف کودک شود.
❤️عشقی که شما نسبت به کودکتان دارید
ارتباطی با عشق نسبت به همسرتان ندارد❤️🍃
http://eitaa.com/cognizable_wan
#همسرداری
بيشتر #اختلافات زن و شوهر به خاطر
نحوه ي بحثي است كه هر كدام دارند.
فرياد كشيدن روشي است كه ديگري را
به گوش ندادن تشويق ميكند.
همیشه منطقی و آرام باشید.💕
❣ http://eitaa.com/cognizable_wan❣
#فرزند_پروری
چه کنیم که #فرزندی_مثبتاندیش داشته باشیم؟
از به کاربردن کلمات منفی و ناامیدکننده در مقابل کودک پرهیز کنید.
حتی به اتفاقات نگاه مثبت داشته باشید و جنبه مثبت آن را به زبان بیاورید.
مثلا از تصادف بگویید:
به خیر گذشت میتوانست اتفاق بدتری بیفتد.
هیچگاه به فرزندتان به خاطر رفتار بدش برچسب منفی نزنید.
این برچسبها در ناهشیار کودک جا خوش کرده و شخصیت و آینده او را ترسیم میکنند.
🌿🌹http://eitaa.com/cognizable_wan❣
🏖 #گران_باش !!
گاهی برای خودت هم خط و نشان بکش ...
رژیمِ ارزشمندی و غرور بگیر ...
به دلت اجازه نده هر کار که دلش خواست بکند و با منتِ هرکس را کشیدن ، تمامِ هویت و ارزشت را لگد مال کند ...
خودت را تحمیل نکن ، بگذار انتخابت کنند !
یاد بگیر اگر کسی تو را نادیده گرفت ؛
بی هیچ حرف و سوالی ، مسیرت را جدا کنی ...
خودت را از دوست داشتن و احترام هایِ یک طرفه تحریم کن ...
آدم هایِ این زمانه ظرفیتِ بیش از حد دوست داشته شدن را ندارند ...
آدم هایِ این زمانه ، عجیبند ،
هرچقدر متواضع تر باشی ، بیشتر تو را لِه می کنند !
با ارزش باش ...
بگذار شبیهِ یک گنجینه ، دنبالت بگردند ،
خودت را پشت هیچ ویترینی عرضه نکن ،
اگر هم کردی ، لااقل ، گران باش !!!
❣http://eitaa.com/cognizable_wan
10 قانون کلي انتونی رابینز:
💎قانون يکم:
به شما جسمي داده شده. چه جسمتان را دوست داشته يا از آن متنفر باشيد. بايد بدانيدکه در طول زندگي در دنياي خاکي با شماست.
💎قانون دوم:
در مدرسه اي غير رسمي وتمام وقت نام نويسي کرده ايد که زندگي نام دارد.
💎قانون سوم:
اشتباه وجود ندارد، تنها درس است.
💎قانون چهارم:
درس آنقدر تکرار مي شود تا آموخته شود.
💎قانون پنجم:
آموختن پايان ندارد.
💎قانون ششم:
قضاوت نکنيد،
غيبت نکنيد،
ادعا نکنيد،
سرزنش نکنيد،
تحقيرو مسخره نکنيد و گرنه سرتان مي آيد.
💎قانون هفتم:
ديگران فقط آينه شما هستن.
💎قانون هشتم:
انتخاب چگونه زندگي کردن با شماست. همه ابزار ومنابع مورد نياز رادر اختيارداريد.
💎قانون نهم:
جواب هايتان در وجود خودتان است. تنها کاري که بايد بکنيد اين است که نگاه کنيد،گوش بدهيد و اعتماد کنيد.
💎قانون دهم:
خير خواه همه باشيد تا به شما نيز خير برسد.
👌به هيچ دسته كليدي اعتماد نكنيد بلكه كليد سازي را فرا بگيريد.👉
http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عجب صحنه زیبایی
هواپیما از بالا😳😳
http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اسکیت دخترا اینجوریه😂😂😂
http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحنه های زیبا و خنده دار😂😂😂
http://eitaa.com/cognizable_wan
🌹
#سیاستهای_زنانه
مردان به ظاهر موجودات سختی به نظر میرسند ولی قرار نیست فقط خانمها به «توجه» نیاز داشته باشند. آقایون هم نیاز به «توجه» و «محبت» و «آرامش» دارند. قرار نیست خانمها «ناز» کنند و همیشه آقایون نازشون رو بخرند. این موضوع برعکسش هم باید صورت بگیره!
گاهی باید «ناز» مردان را کشید.
🌸🍃 http://eitaa.com/cognizable_wan
⚠️بزرگترین خیانتی که انسان می تواند به خودش بکند...
ترس از این است که: دیگران درباره اش چه فکری می کنند؟
http://eitaa.com/cognizable_wan
⭕️✍حکایت
🌺🍃🍁🍃🍂🍃
✍ریشه تاریخی ضرب المثل بز به پای خود، ميش به پای خود
هارونالرشيد مردی بود ظالم و اذيت و آزارش به مردم زياد. به همين جهت بهلول از كارهای او خيلی ناراحت بود و گاهي نميشد كه كسي خنده او را ببيند. يك روز هارون علت ناراحتي او را پرسيد ولي بهلول جواب نداد تا اينكه هارون شخصي را انتخاب كرد و به او گفت: «پشت سر بهلول بدون اينكه متوجه شود راه برو و اگر خنده او را ديدي بيا به من بگو و صد درهم از من جايزه بگير».
آن شخص تا چند روز همه جا ناظر كارهاي بهلول بود ولي نتوانست خنده او را ببيند تا اينكه يك روز بهلول دم دكان قصابي ايستاد و خيرهخيره داخل دكان را تماشا كرد. درضمن نگاه كردن لبخندي بر روي لبش نشست.
مرد فوري به حضور هارون رفت و هرچه ديده بود بيان كرد. هارون بهلول را خواست و گفت: «علت خنده تو در دكان قصابي چه بود؟» بهلول جواب داد: «من خيلي نگران بودم كه روزي با اين كارهايي كه تو ميكني مرا هم به آتش خودت بسوزاني ولي حالا فهميدم كه ـ بز را به پاي خودش ميآويزند، ميش را به پاي خودش».
🍃
🌺🍃http://eitaa.com/cognizable_wan
✨💠 💠✨
💠✨
✨
#ڪمی_تامل
مارادونا مدتی به خاطر افسردگی پس از ترك اعتياد در تيمارستان بستری بود،
وقتی مرخص شد حرف قشنگی زد:
اونجا ديوانه های زيادی بودند، يكی ميگفت من چگوارا هستم همه باور ميكردن،
يكی ميگفت من گاندی ام همه قبول ميكردن.
ولی وقتی من گفتم مارادونا هستم همه خنديدن و گفتن هيچ كس مارادونا نميشه..!!
اونجا بود كه من خجالت كشيدم كه چه بر سر خودم آوردم.
در اين دنيا غرور دمار از روزگار آدم در مياره و دقيقا گرفتار چيزی ميشی كه فكر ميكنی هرگز در دامش نخواهی افتاد.
"مراقب خودتان باشيد برگ ها هميشه زمانی ميريزند كه فكر ميكنند طلا شدند"
🔸ديگو آرما ندو مارادونا
http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴دیشب این سکانس برره در فلسطین اشغالی رقم خورد!
اینقدر #رژیم_صهیونیستی از #انتقام حزب الله میترسید که دیروز توهم زدن #حزب_الله حمله کرده زدن نیروهای خودی رو منفجر کردن 😂
بعد دیدن خیلی زشته بگن سربازای خودمون رو کشتیم گفتن حزب الله حمله کرده، حزبالله هم بیانیه داد که به ما ربطی نداری شما اسکلین ما انتقام خودمون رو میگیریم
✅ http://eitaa.com/cognizable_wan
خلاصه بحث پشت پرده کرونا- حجت الاسلام مهدوی ارفع.mp3
4.71M
🔊پشت پرده کرونا
🗣#چهار_نفر کثیفی که پشت قضیه کرونا هستند؟!!
♨️علت کشته های موج دوم کرونا چیست؟!!
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع☝️☝️
♻️بسیار عالی و بصیرت افزا...
🔴شهیدی که با صحنه شنا کردن دختران رو به رو میشه:
دکتر محسن نوری دوست و همراز شهید احمد علی نیری می گوید :
یکبار از احمد پرسیدم که احمد من و تو از بچگی همیشه با هم بودیم اما سوالی از تو دارم نمیدانم چرا در این چند سال اخیرشما این قدر رشد معنوی کردید اما من…
لبخندی زد و میخواست بحث را عوض کند اما دوباره سوالم را پرسیدم بعد از کلی اصرار سرش را بالا آورد و گفت: طاقتش را داری؟! با تعجب گفتم: طاقت چی رو؟! گفت بنشین تا بهت بگم.
نفس عمیقی کشید و گفت یک روز با رفقای محل و بچههای مسجد رفته بودیم دماوند. شما توی آن سفر نبودید همه رفقا مشغول بازی و سرگرمی بودند. یکی از بزرگترها گفت احمد آقا برو این کتری رو آب کن و بیار تا چای درست کنیم. بعد جایی رو نشان داد گفت اون جا رودخانه است برو اون جا آب بیار من هم را افتادم. راه زیادی نبود از لا به لای بوتهها ودرختها به رودخانه نزدیک شدم تا چشمم به رودخانه افتاد یک دفعه سرم را پایین انداختم وهمان جا نشستم!
بدنم شروع به لرزیدن کرد نمیدانستم چه کار کنم! همان جا پشت بوتهها مخفی شدم.
من میتوانستم به راحتی یک گناه بزرگ انجام دهم. در پشت آن بوتهها چندین دختر جوان مشغول شنا کردن بودند.
من همان جا خدا را صدا کردم و گفتم :«خدایا کمکم کن الآن شیطان من را وسوسه میکند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمیشود اما به خاطر تو از این از این گناه میگذرم.»
بعد کتری خالی را از آن جا برداشتم و از جای دیگر آب آوردم. بچهها مشغول بازی بودند. من هم شروع به آتش درست کردن بودم خیلی دود توی چشمانم رفت. اشک همین طور از چشمانم جاری بود.
یادم افتاد که حاج آقا گفته بود:«هرکس برای خدا گریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت.»
من همینطور که اشک میریختم گفتم از این به
بعد برای خدا گریه میکنم.
حالم خیلی منقلب بود. از آن امتحان سختی که در کنار رودخانه برایم پیش آمده بود هنوز دگرگون بودم. همین طور که داشتم اشک میریختم و با خدا مناجات میکردم خیلی با توجه گفتم: «یاالله یا الله…»
به محض این که این عبارت را تکرار کردم صدایی شنیدم ناخودآگاه از جایم بلند شدم. از سنگ ریزهها و تمام کوهها و درختها صدا میآمد. همه میگفتند: «سُبوحُ قدّوس رَبُنا و رب الملائکه والرُوح» (پاک و مطهر است پروردگار ما و پروردگار ملائکه و روح) وقتی این صدا را شنیدم ناباورانه به اطراف خودم نگاه کردم دیدم بچهها متوجه نشدند.
من در آن غروب با بدنی که از وحشت میلرزید به اطراف میرفتم از همه ذرات عالم این صدا را میشنیدم! احمد بعد از آن کمی سکوت کرد. بعد با صدایی آرام ادامه داد: از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد! احمد بلند شد و گفت این را برای تعریف از خودم نگفتم. گفتم تا بدانی انسانی که گناه را ترک کند چه مقامی پیش خدا دارد.
بعد گفت: «تا زندهام برای کسی این ماجرا را تعریف نکن.»
http://eitaa.com/cognizable_wan
شادی روح مطهرش صلوات
هدایت شده از "دانستنیهای زیبا"
پنجشنبه است😔🌹
امـروز🌺
هـمان روزی است
اهالی سفر کرده از دنیا،
چشم انتظار عزیزانشان هستند
دستشان ازدنیا ڪوتاه است
ومحتاج یادڪردن ماهستند.
بالاخص
پدران و مادران
برادران و خواهران
اساتید و شهدا
همه و همه را با ذکر فاتحه ای میهمان سفره هایمان کنیم.
🌍 http://eitaa.com/cognizable_wan
🌷 پیامبر اکرم (ص) :
۱-خداوند در هیچ روزی به اندازه روز عرفه، بندگان را از آتش دوزخ نمی رهاند.
۲- برخی از گناهان جز در عرفات بخشوده نمی شوند.
۳- گناه کارترین فرد در عرفات کسی است که از آن جا باز گردد در حالی که گمان می برد آمرزیده نخواهد شد.
🌹امام جعفر صادق(ع)فرمودند:
🔸اگر کسی در ماه مبارک رمضان مورد مغفرت الهی قرار نگیرد،غفران برای او نیست،مگر آنکه«عرفه»را درک کند.
🔸هر چه میخواهى براى خود دعا بخوان و در دعا كردن بكوش كه آن روز [روز عرفه] روز دعا و درخواست است.
📗 التهذيب الأحكام ، ج۵ ، ص ۱۸۲
🌼
💠http://eitaa.com/cognizable_wan
🌼💠🌼
💠🌼💠🌼💠🌼