eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.7هزار دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
14.5هزار ویدیو
679 فایل
کانالی برای قشر جوان؛ بابهترین داستانها؛ تلنگرها؛ نکات زیبا؛ طنز جالب؛ و... ادمین: https://eitaa.com/alimaola_110 یک کانال #زیبا بجای #صدکانال مولانا: آنکس که نداند و نخواهد که بداند حیف است چنین جانوری زنده بماند جهت ارسال سوالات👇👇👇 @alimaola_110
مشاهده در ایتا
دانلود
زمانی که بخواهید وصیت‌نامه بنویسید متوجه خواهید شد تنها کسی که از داراییتان سهمی ندارد خودتان خواهید بود پس از زندگییتان تا میتوانید لذت ببرید تولستوی 👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻 http://eitaa.com/cognizable_wan
‍ ❣️همسرانه ✔️انتقاد از همسر چیز بدی نیست و حتی حق ماست. اماروش بیانش... فرصت دادن برای برطرف کردنش... شنیدن دلایلش... جلوگیری از پیش داوری و منفی بافی... مهم تر از خود انتقاد است! 👈❌از همسرانتون انتقاد کنید اما جوری نگید که فکر کنه سنبل ضعف هاست... ❌جوری نگید که فکر کنه روبروی قاضی نشسته... ❌با کنایه و متلک نگید... ❌تا حرفت را زدی، نرو... ❌ بشین حرفاش هم بشنو... ❌انتقاد نکنیم تا دلمون خنک بشه! 🔆جوری انتقاد کنیم تا بهم نزدیک تر بشیم. 🏡 http://eitaa.com/cognizable_wan
❤️🍃❤️ 👩‍❤️‍👨 زوجهای موفق همدیگر را مرکز توجه قرار می‌دهند. آنان همدیگر را دست کم نمی‌گیرند و همیشه به فکر خوشبختی همسر خود و خانواده هستند. 👈معمولاً افراد چند سال پس از ازدواج مانند سالهای اول به هم توجه نمی‌کنند. 👩‍❤️‍👨 ولی زوجهای موفق، کارهای کوچک نظیر اولویت قرار دادن نیازها و کارهای همسر و کارهای بزرگ نظیر و کردن به حرفهای هم را مدنظر قرار می‌دهند. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌ 🏡 http://eitaa.com/cognizable_wan
بچه هايي كه مشكلات رفتاري دارند، اولين مشکلشان اين است كه والدين شاد ندارند. يكي از راه هاي شاد شدن والدين، همدلي، كودك شدن و بازي كردن با اوست. 🏡 http://eitaa.com/cognizable_wan
❤️🍃❤️ ‼️توی زندگی هیچ وقت قهر نکنید! 👈به جای قهر کردن . 👈 وقتی مشکلی بین شما و شوهرتان پیش می آید ✅ بهتر است به جای قهر کردن سکوت کنید 👌چراکه روش موثرترین روش در این موارد است. 🏡 http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 استاد عالی: سوزی در شهادت ابا عبدالله(ع) در دل‌ها هست، که تا قیامت کم نمی‌شود. 🆔http://eitaa.com/cognizable_wan
❤️🍃❤️ 👈 هر چه به نظرات همسرتان بیشتر احترام بگذارید ‼️ و از میزان کنترل وی بکاهید ✅ بیشتر احساس مردانگی می کند. 👈 ایمان و اعتماد شما به مرد زندگیتان، او را تقویت می کند 👌 و به او توان بیشتری می دهد تا بیشتر در خدمت شما باشد. 🏡 http://eitaa.com/cognizable_wan
❤️🍃❤️ 🌸مهمترین ویژگی زن جذاب خوش بویی مدت هاست که از بزرگترین علاقه مندی های زنان به حساب می آید. عطرها و کرم های خوشبو یکی از مهمترین ویژگی های زنان جذاب در مقابل مردان است. 🏡 http://eitaa.com/cognizable_wan
❤️🍃❤️ 👌آقای خونه همین جور که به فکر هستید به فکر هم باشید☺️☺️☺️ 🏡 http://eitaa.com/cognizable_wan
پسری ، دختری را که قرار بود تمام زندگی اش شود برای اولین بار به کافی شاپ دعوت کرد ، تا به او اعلام کند که قصد ازدواج با او را دارد . در حال نشستن پشت میز پسر سفارش قهوه داد . سپس رو به پیشخدمت کرد و گفت لطفا نمک هم بیاور . اسم نمک که آمد تمام افراد حاضر یک مرتبه به پسر خیره شدند . پسر نمک را در قهوه ریخت و آرام خورد ، دختر با تعجب گفت قهوه شور میخوری؟ پسر جواب داد بچه که بودم خانه مان کنار دریا بود ، در ماسه ها بازی میکردم و طعم شور دریا را میچشیدم . حالا دلتنگ خانه ی کودکی شده ام ، قهوه شور مرا یاد کودکی ام می اندازد . ازدواج انجام شد و چهل سال تمام هر وقت دختر قهوه درست میکرد ، داخل فنجان شوهرش نمک میریخت . پس از چهل سال عاشقونه زندگی کردن ، مرد فوت کرد و نامه ای خطاب به همسرش برجای گذاشت: همسر عزیزم ببخش که چهل سال تمام به تو دروغ گفتم . آن روز آنقدر از دیدنت خوشحال و هیجان زده شده بودم که به اشتباه به جای شکر درخواست نمک کردم . چهل سال تمام قهوه شور خوردم و نتوانستم به تو بگویم ، بدترین چیز در دنیا قهوه شور است . اگر بار دیگر به دنیا بازگردم و باز هم داشتن تو وابسته به خوردن قهوه شور باشد ، تمام عمر شورترین قهوه دنیا را به خاطر چشمان پر از مهر و محبت تو خواهم خورد . یک ضرب المثل چینی می گوید برنج سرد را می توان خورد، چای سرد را می توان نوشید اما نگاه سرد را نمی توان تحمل کرد... مهم نیست کف پاتو شستی یا نه؟! حتی مهم نیست کف پات نرمه یا زبر ، اما این مهمه : که وقتی از زندگی کسی رد می شی ؛ رد پای قشنگی از خودت به جا بگذار . http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🌹نوحه معروف ممد نبودی از کجا آمد؟* ♦️حدود ۵۰ سال پیش «جهانبخش کردی زاده» معروف به «بخشو» مداحی را سرود که سال‌ها بعد حسین فخری و کویتی‌پور بعد از فتح خرمشهر بر اساس آن ممد نبودی ببینی را خواندند. 👆این همان نوحه است http://eitaa.com/cognizable_wan
*عاقبت نوکری در دستگاه امام حسین*😭😭😭😭😭😭 *یکی از مداحان تعریف میکرد چای ریز مسجدمون فوت کرد ، سر مزارش رفتم گفتم یه عمر نوکری کردی برای ارباب بی کفن حضرت *اباعبدالله الحسین علیه السلام ..،* *بیا بهم بگو ارباب برات چه کرد ...!* *ایشان میگفت دو سه شب از فوتش گذشته بود خوابش رو دیدم گفتم مشت علی چه خبر؟* *گفت الحمدلله جام خوبه* *ارباب این باغ و قصر رو بهم داده* *دیدم عجب جای قشنگی بهش دادن.* *گفتم بگو چی شد؟ چی دیدی ؟* *گفت شب اول قبرم امام حسین علیه السلام آمد بالای سرم ،* *صدا زد آقا مشهدی علی* *خوش آمدی ..* *مشهدی علی توی کل عمرت ۱۲ هزار و ۴۲۷ تا برای ما چایی ریختی ...* *این عطیه و هدیه ما رو فعلا بگیر تا روز قیامت جبران کنیم ...* *میگفت دیدم مشت علی گریه کرد* . *گفتم دیگه چرا گریه میکنی ؟*😭 *گفت : اگه میدونستم ارباب این قدر* *دقیق حساب نوکری من رو داره* *برای هر نفر شخصا" هم چایی* *میریختم ، هم چایی میبردم ..😭.* *عزیزانم : نوکری خود را دست کم نگیرید.*.. *چیزی در این دستگاه کم و زیاد نمیشود... و هر کاری ولو کوچک برای حضرت زهرا سلام الله علیه و ذریه مطهرش انجام دهیم😭* *چنان جبران میکنند که باورمان نمی شود...*😭 http://eitaa.com/cognizable_wan
🖤 نوبت جنگ علمدار آمد 🖤 در صف معرکه سردار آمد 🖤 پسر حیدر کرّار آمد 🖤 شیر لب تشنه به پیکار آمد اَلسَلام عَلَیک یا اَبوالفَضل العَبّاس(ع)...🖤 فرا رسیدن تاسوعای حسینی تسلیت باد
🌹هوالمحبـــــــوب 🌹رمان زیبا و واقعے 🌹قسمت تا صبح بیدار ماندم... نماز میخواندم، دعا می کردم، زل میزدم به منوچهر که آرام خوابیده بود، انگار فردا خیلی کار دارد. از خودم بدم آمد. تظاهر کردن را یاد گرفته بودم. کاری که هرگز فکر نمی کردم بتوانم. این چند روز تا آنجا که توانسته بودم، پنهانی گریه😭 کرده بودم و جلوی منوچهر خندیده بودم.😊 دکتر تشخیص سرطان روده داده بود. سرطان پیشرفته ی روده که به معده زده بود.😣 جواب کمیسیون سپاه هم آمده بود:.. جانباز نود درصد. هر چند تا دیروز زیر بار نرفته بودند که این بیماری ها از عوارض جنگ باشد...😞 با این همه باز بنیاد گفته بود.. 👈بیمار های منوچهر مادرزادی است.😰 همه عصبانی بودند،... من، جمشید، دوستان منوچهر. اما خودش می خندید😃 که از وقتی به دنیا آمدم بدنم پر از ترکش بود! خب راست می گویند...! هیچ وقت نتوانسته بودم مثل او سکوت کنم... صبح قبل از عمل تنها بودیم دستم رو گرفت و گذاشت روی سینش...😭 گفت: _"قلبم دوست داره بمونی، اما عقلم میگه این دختر از پونزده سالگی به پای تو سوخته. خدا زیبایی های زندگی رو برای بنده های خوبش خلق کرده. اونم باید ازشون استفاده کنه. شاد باشه..." لباش میلرزید... گفتم: _"من که لحظه های شاد زیاد داشتم. از جبهه برگشتن هات، زنده بودنت، نفس هات، همه شادی زندگی منه... همین که میبینمت شادم..."☺️😭 گفت: _ "من تا حالا برات شوهری نکردم. از این به بعد هم شوهر خوبی نمیتونم باشم. تو از بین میری." گفتم: _"بذار دوتایی با هم بریم ."😭 همون موقع جمشید و رسول اومدن. پرستارا هم برانکارد آوردن که منوچهر رو ببرن. منوچهر نذاشت. گفت _پاهام سالمه میخوام راه برم هنوز فلج نشدم.. ادامه دارد.. 🌹http://eitaa.com/cognizable_wan
🌹هوالمحبـــــــوب 🌹رمان زیبا و واقعے 🌹قسمت جلوی در اتاق عمل،... برگشت صورت جمشید و رسول رو بوسید. دست من رو دو سه بار بوسید.. گفت _این دستا خیلی زحمت کشیدن. بعد از این بیشتر زحمت میکشن... نگاهم کرد و پرسید: _"تا آخرش هستی؟" گفتم: _"هستم."😭 و رفت... حتی برنگشت پشتش رو نگاه کنه...  نکند برنگردد؟ ....... لبه ی تخت منوچهر نشستم، مثل ماتم زده ها.😣 باید چه کار کنم؟...... فکرم کار نمی کرد. همه ی بدنم گوش شده بود.. بیایند خبر بدهند منوچهر... دکتر برده بودش اتاق عمل. به من گفته بود خودتان برمی گردد... چند بار وضو گرفتم... اما برای دعا خواندن تمرکز نداشتم. حال خودم را نمی فهمیدم...😭 راه می رفتم،... می نشستم.... چادرم را برمیداشتم، دوباره سرم میکردم. سر ظهر صدایم زدند... پاهایم را همراه خودم کشیدم تا دم اتاق ریکاوری... توی اتاق شش تا تخت بود. دو تا از مریض ها داد می زدند... یکی استفراغ می کرد... یکی اسم زنی را صدا می زد... و دو نفر دیگر از درد به خودشان می پیچیدند.... تخت آخر دست چپ منوچهر بود. به سینه اش خیره شدم. بالا و پایین نمی آمد. برگشتم به دکترش نگاه کردم و منتظر ماندم....😰 دکتر گفت: _موقع بیهوشی روح آدم ها خودش را  نشان می دهد. است. گوشم را نزدیک لب های منوچهر بردم که داشت تکان می خورد. داشت می گفت... تمام مدت بیهوشی ذکر می گفت... قسمتی از کبد و روده و معدش رو برداشته بودن. تا چند روز قدغن بود کسی بیاد ملاقاتش. اما زخمش عفونت کرد. تا دو هفته نمی تونست چیزی بخوره. یواش یواش مایعات می خورد. منوچهر باید شیمی درمانی می شد. از آزمایش مغز استخوان، پیش رفت سرطان رو  میسنجن و بر اساس اون شیمی درمانی می کنن...😣 دکتر شفاییان متخصص خونه که دکتر میری برای مداوای منوچهر معرفیش کرد. ادامه دارد.. 🌹http://eitaa.com/cognizable_wan