دوست داشتن آدمها
از توجهشون پیداست
دنبال کلمات نگردید
http://eitaa.com/cognizable_wan
شريكى در زندگيت انتخاب كن كه براى خودت خوب باشه؛ نه براى خانواده ات، نه براى تصوير اجتماعيت ، نه براى حساب بانكيت؛ كسى رو انتخاب كن كه زندگيت رو از احساس غنى كنه!
👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻
http://eitaa.com/cognizable_wan
طوری زندگی نکنید که کودک تون،
پول رو مایه خوشبختی بدونه.
چون در آینده، حتما پول رو به شما ترجیح میده!
و اولین قربانی این تفکر، خود شما هستین.
👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻
http://eitaa.com/cognizable_wan
آیا میدانید: لاک پشت ها به خاطر
سبک زندگی خاصی که دارند
نزدیک به ۱۵۰ سال عمر می کنند ؟؟!!
آیا میدانستید:
سبک زندگیشون اینه که سرشون تو لاک خودشونه،
نه زندگی دیگران!!!
👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻
http://eitaa.com/cognizable_wan
اگر در زندگی به درب بزرگی رسیدی که قفل بر آن بود ، نترس و نا امید نشو ...!
چون اگر قراربود باز نشود ، به جای آن دیوار میگذاشتند ...!
👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻
http://eitaa.com/cognizable_wan
آرزو نکن که کارها آسانتر شوند
آرزو کن خودت توانمند تر شوی
یه هیزم شکن وقتی خسته میشه که تبرش کند بشه
نه اینکه هیزمش زیاد بشه
تبر ما انسانها باورهامونه ، نه آرزوهامون
👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻
http://eitaa.com/cognizable_wan
دوقشر از مردم همیشه بدبخت هستند:
- یکی آنهایی که حرف هیچکس را گوش نمی دهند.(خودرای)
- و دیگری آنها که به حرف همه گوش می دهند.(دهن بین)
👤 وینستون چرچیل
👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻
http://eitaa.com/cognizable_wan
هر کسی عشق را با زبان خود بیان میکند...
دارکوب، میکوبد
پیکاسو، میکِشد
باباطاهر، میمیرد
قناری، میخواند
هیتلر، میکُشد
آهو، می دوَد
هیچکاک، می نویسد
اما خدا؛ میبخشد...
👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻
http://eitaa.com/cognizable_wan
برای رفع فشارهای عصبی بايد دو گام برداشت:
گام نخست اينكه برای مسائل جزئی، خود را ناراحت نكنيد، گام دوم اينكه بدانيد همه ی مسائل جزئی هستند.
👤آنتونی رابینز
👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻👌🏻
http://eitaa.com/cognizable_wan
اولین قانونی که شما و همسرتان در تلخترین لحظات زندگی مشترکتان باید به آن پایبند باشید، قانون «منع توهین» است. نه شما و نه شریک زندگیتان، حتی در بدترین لحظات و در اوج عصبانیت هم حق ندارید به خانوادههای هم توهین کنید و از بدگویی به خانواده به عنوان راهی برای کنترل شریک زندگی یا انتقامگرفتن از او استفاده کنید.
اگر همسرتان با شما بد رفتار کرده، چرا باید همه حرفهای ناخوشایندی که مادرش قبلا به شما زده بود را به رخش بکشید و در آخر هم بگویید: "تو هم بچه همون مادری!" مگر در همه روزهایی که شریک زندگیتان خوشایندترین جملات را در مقابلتان به زبان میآورد، به او یادآوری میکنید که خوبحرفزدن و مهربانیکردن را از چه کسی یاد گرفته است؟
پس بهخاطر عصبانیت حرفی نزنید که حرمتها را از بین برود و شکافی میان شما ایجاد کند که بعداً از پس ترمیمکردنش برنیایید.
🏡 http://eitaa.com/cognizable_wan
یه خانووم با سیاست عاقل تر از اونیه که بشینه با جاریش پشت سر خانواده شوهرش حرف بزنه
حتی اگر خیلی دلش پره
حتی اگر اونا خیلی بدن و جاریشم رازداره❗️
حتی اگر با جاریش مثل خواهره❌
🏡 http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روضه علی اصغر علیه السلام به زبان مازنی
http://eitaa.com/cognizable_wan
اعدامی که با عنایت حضرت ابالفضل العباس لغو شد
روحانی مسئول مشاوره به زندانیان محکوم به اعدام در زندان رجایی شهر در این زمینه به خاطره جالبی شاره میکند:
«یکی از این موارد خیلی جالب است که در نوع خودش واقعاً تکاندهنده است؛ حدود 23 سال پیش جوانی که تازه به تهران آمده بوده در کبابی فردی مشغول به کار میشود، بعد از مدتی یک شب بعد از تمام شدن کار، صاحب کبابی دخل آن روز را جمع میکند و میرود در بالکن مغازه تا استراحت کند؛ درآمد آن روز کبابی، شاگرد جوان را وسوسه میکند و در جریان سرقت پولها، صاحب مغازه به قتل میرسد و او متواری میشود؛ خلاصه بعد از مدتی، او را دستگیر میکنند و به اینجا منتقل میشود.
بعد از صدور حکم قصاص، اجرای حکم حدود 17 - 18 سال به طول میانجامد؛ میگویند شاگرد جوان در طول این مدت حسابی تغییر کرده بود و بهقولمعروف پوستانداخته و اصلاح شده بود. آنقدر تغییر کرده بود که همه زندانیها عاشقش شده بودند.
خلاصه بعد از 17 – 18 سال، خانواده مقتول که آذریزبان هم بودند، برای اجرای حکم میآیند؛ همسر مقتول و سه دختر و 7 پسرش آمدند و در دفتر نشستند؛ فضا سنگین بود و من با مقدمهچینی، از اولیای دم خواستم که از قصاص صرفنظر کنند؛ همسر مقتول گفت من قصاص را به پسر بزرگم واگذار کردهام و پسر بزرگ هم گفت که قصاص به کوچکترین برادرمان واگذار شده؛ بههرحال برادر کوچکتر هم زیر بار نرفت و گفت اگر همه برادر و خواهرهایم هم از قصاص بگذرند، من از قصاص نمیگذرم؛ زمانی که پدرم به قتل رسید من خیلی بچه بودم و این سالها، یتیم بودم و واقعاً سختی کشیدم.
بههرحال روی اجرای حکم مصر بود؛ من پیش خودم گفتم شاید اگر خود زندانی بیاید و با آنها روبهرو شود، ممکن است چیزی بگوید که دلشان به رحم بیاید، بنابراین گفتم زندانی خودش بیاید؛ یادم هست هوا بهشدت سرد بود و قاتل هم تنها یک پیراهن نازک تنش بود؛ وقتی آمدرفت کنار شوفاژ کوچکی که در گوشه اتاق بود ایستاد؛ به او گفتم اگر درخواستی داری بگو؛ او هم آرام رو به من کرد و گفت تنها یک نخ سیگار به من بدهید کافی است؛ یک نخ سیگارش را گرفت و هیچچیز دیگری نگفت.
وقت کم بود و چاره دیگری نبود؛ بالاخره مادر و یکی از دختران در دفتر ماندند و 9 نفر دیگر برای اجرای حکم وارد محوطه اجرای احکام شدند؛ جالب بود که مادرشان موقع خروج فرزندانش از دفتر به آنها گفت که اگر از قصاص صرفنظر کنند شیرش را حلالشان نمیکند. بههرحال شاگرد قاتل، پای چوبه ایستاد و همهچیز آماده اجرای حکم بود که در لحظه آخر او با همان آرامشش رو به اولیای دم کرد و گفت من فقط یک خواسته دارم؛ من که منتظر چنین فرصتی بودم گفتم دست نگهدارید تا آخرین خواستهاش را هم بگوید.
شاگرد قاتل، گفت: 18 سال است که حکم قصاص من اجرا نشده و شما این مدت را تحمل کردهاید، حالا هم تنها 10 روز تا محرم باقیمانده و تا تاسوعا، 20 روز؛ میخواهم از شما بخواهم که اگر امکان دارد علاوه بر این 18 سال، 20 روز دیگر هم به من فرصت بدهید؛ من سالهاست که سهمیه قند هر سالم را جمع میکنم و روز تاسوعا به نیت حضرت عباس (ع)، شربت نذری به زندانیهای عزادار میدهم؛ امسال هم سهمیه قندم را جمع کردهام، اگر بگذارید من شربت امسالم را هم به نیت حضرت ابوالفضل (ع) بدهم، هیچ خواسته دیگری ندارم.
حرف او که تمام شد یکدفعه دیدم پسر کوچک مقتول رویش را برگرداند و گفت من با ابوالفضل (ع) درنمیافتم؛ من قصاص نمیکنم؛ برادرها و خواهرهای دیگرش هم به یکدیگر نگاه کردند و هیچکس حاضر به اجرای حکم قصاص نشد؛ وقتی از محل اجرای حکم به دفتر برگشتند، مادرشان گفت چه شد قصاص کردید؟
پسر بزرگ مقتول هم ماجرا را کامل تعریف کرد؛ جالب بود مادرشان هم به گریه افتاد و گفت به خدا اگر قصاص میکردید شیرم را حلالتان نمیکردم؛ خلاصه ماجرا با اسم حضرت عباس ختم به خیر شد و دل 11 نفر با اسم ایشان نرم شد و از خون قاتل عزیزشان گذشتند.
🍃
🌺🍃http://eitaa.com/cognizable_wan
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#خانواده_حسینی
#احترام
✅ احترام در روابط خانوادگی، نقش بسیار مهمی در سلامت خانواده دارد
امام صادق علیه السلام :
🍃 هر زنی که به شوهرش احترام بگذارد و او را آزار ندهد، خوشبخت خواهد شد
🍃 مردی که همسر اختیار کرد، باید او را گرامی و محترم بشمارد
✅ امام حسین علیه السلام بالاترین حدّ تکریم را نسبت به همسر و فرزندان داشت
🏠 برای مثال فرمود: «من خانهای را دوست دارم که در آن سکینه دخترم و رباب همسرم هستند
💝 آنان را دوست دارم و عمده اموالم را به آنان میبخشم و به سرزنش کسی توجه نمیکنم
http://eitaa.com/cognizable_wan
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#خانواده_حسینی
#مشاجره
❌ به وجود آمدن اختلاف میان دو نفر از دو فرهنگ و خانواده
که با یکدیگر زندگی میکنند امری طبیعی است
و غالباً در تمام زندگی ها مشاهده میشود.
‼️ اما نحوه برخورد با این مشکل بسیار مهم و تعیین کننده است.
🏳️ پرهیز از طولانی شدن جر و بحث ها، رعایت اصل احترام،
قبول عذر خواهی و پوزش، دلجویی و... مواردی هستند
که میتواند باعث بازگشت آرامش به کانون خانواده شود.
✨ امام حسین علیه السلام: چنانچه دو نفر با یکدیگر نزاع و اختلاف نمایند
و یکی از آن دو نفر در صلح و آشتی پیشقدم شود همان شخص سبقت گیرنده
جلوتر از دیگری به بهشت وارد میشود.
http://eitaa.com/cognizable_wan
قشنگه 🌹
( #آیا_من_دزدم؟ )
یکی از ایرانیان مقیم خارج از کشور مقاله زیبایی نوشته تحت عنوان "آیا من دزدم؟"
ایشان برای بیان این مطلب به دو رخداد که برای او پیش آمده است اشاره میکند
او میگوید: زمان امتحانات پزشکی من در ایرلند بود و مبلغی که برای امتحانات می بایست پرداخت میکردم ۳۰۹ پوند بود در صورتی که پول خرد نداشته و من مبلغ ۳۱۰ پوند را پرداخت نمودم امتحانات خود را دادم و بعد از گذشت زمان در حالی که به کشور دیگری رفته بودم .
در آن هنگام نامه ای دریافت نمودم که از ایرلند برایم ارسال شده بود.
در آن نامه آمده بود که: (شما در پرداخت هزینه های امتحان اشتباه کردید و به جای مبلغ ۳۰۹ پوند ، ۳۱۰ پوند پرداخت کردید، و این چکی که به همراه این نامه برای شما ارسال شده به ارزش یک پوند میباشد ... ما بیش از حق خودمان دریافت نمیکنیم)
جالب اینجاست که ارزش آن پاکت نامه و نامه ای که در آن تایپ شده بود خود بیش از مبلغ ۱ پوند بود!
اتفاق دوم: او میگوید که من اکثر اوقات که در مسیر دانشگاه و خانه تردد میکردم، از بقالی (سوپر مارکت) که تو مسیرم بود و خانمی در آن فروشنده بود کاکائو به قیمت ۵۰ سنت میخریدم و به مسیر خودم ادامه میدادم. در یکی از روزها قیمت جدیدی برای همان نوع از کاکائو که بر روی آن ۶۰ سنت نوشته بود در قفسه دیگر قرار داد. برای من جای تعجب داشت و از او پرسیدم آیا فرقی بین این دو رقم جنس وجود دارد؟
در پاسخ ، به من گفت : نه، همان نوع و همان کیفیت است !! پس دلیل چیست؟!
چرا قیمت کاکائو در قفسه ای ۵۰ و در دیگری به قیمت ۶۰ به فروش میرسد؟ در پاسخ به من گفت : به تازگی در کشور نیجریه، که کاکائو برای ما صادر میکرد اتفاق جدیدی رخ داده که همراه با افزایش قیمت کاکائو برای ما بود این جنس جدید قیمت فروش اش ۶۰ سنت و قبلی را چون قبلا خریدیم همان ۵۰ سنت است.
به او گفتم با این وضعیت کسی از شما جنس جدید خرید نمیکند تا زمانی که جنس قبل کامل به فروش نرود. او گفت: بله، من میدانم
من به او گفتم: بیا یه کاری بکن همه جنس ها را قاطی کن و با قیمت جدید بفروش با این کار کسی نمیتواند متوجه شود و جنس قدیم از جنس جدید را تشخیص دهد. در پاسخ در گوشی به من گفت : مگه شما یک دزدی ؟؟؟؟
شگفت زده شدم از آنچه او به من گفت و مسیر خودم را پیش گرفتم و رفتم در حالی که همیشه این سوال در گوش من تکرار میشود و ذهن مرا در گیر کرده است که : آیا من دزدم ؟؟!!!
این چه اخلاق و کرداری است؟!
ما از جهان غرب عقب تر نیستیم ، از باورهایمان عقب تر مانده ایم ...
🅰http://eitaa.com/cognizable_wan
ارادت به بند كفش نوكر آقا
در ایام بیمارى مرحوم علامه امینى رضوان الله تعالى علیه صاحب كتاب شریف الغدیر فردى براى عیادت به منزل موقت ایشان واقع در پیچ شمیران تهران رفت؛ و علامه سخت بیمار و به پشت خوابیده بود.
آن فرد در ضمن حرفها گفت : آقا مثلاً اگر انسان به حضرت عباس علیه السلام علاقه و محبت نداشته باشد به كجاى ایمان او صدمه مى خورد؟!
علامه امینى متغیر شده و با آن حالت نقاهت ، نشست و فرمود:
به حضرت ابوالفضل علیه السلام كه سهل است، اگر به بند كفش من كه نوكرى از نوكران حضرت ابوالفضل علیه السلام هستم از این جهت كه نوكرم علاقه نداشته باشد، والله به رو در آتش خواهد افتاد.
معاد شناسى: ج۷ ص۸۳
http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امان از غربت و تنهایی عباس بن علی😭
امان از ناامیدی عباس بن علی😭
http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ویدیواستوری ناب ؛قبر واقعی حضرت عباس
#سلطان_وفا
💢پیشنهاد میشه حتما مشاهده کنید
اگه دلتون شکست برای ما هم دعا کنید🙏🙏🙏🙏
http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥پاسخ حجت الاسلام عالی به شبهات اخیر مطرح شده در مورد کرونا و هیئت
🔹مگر هیئت و حرم ائمه دارالشفا نیست؟ پس چرا ماسک بزنیم؟زمانی که امرالمومنین(ع) ضربت خوردند حسنین(ع) برای او طبیب آوردند.
http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظه باز شدن حرم مطهر حضرت عباس علیه السلام
http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر اهل دل هستی اینو گوش کن
خییییلی جالبه😭😭😭
http://eitaa.com/cognizable_wan
هدایت شده از "دانستنیهای زیبا"
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
شعر آیینی ماندگار و معروف "مکن ای صبح طلوع" را قدیمی ها به یاد دارندکه در دستجات عزاداری نیمه شب عاشورا ماه محرم خوانده می شد . این مرثیه در مراسمی موسوم به " صبح عزا" بهشکلی ویژه وبا ریتم و ملودی پرهیجان توسط عزاداران حسینی در فومن انجام می شد واز نیمهشب عاشورا شروع و تا اذان صبح عاشورا ادامه داشت. برخی از مساجد شهر و روستاهای اطراف با راهاندازی دسته عزاداری و حرکت به سمت خانهها و سر دادن این مرثیه خاص که بعدها شهرت بسیار یافت و حتی جایگاهی ویژه در سراسر ایران پیدا کرد، از خورشید میخواهند که طلوع نکند و نگذارد محرم به روز دهم برسد.در واقع از «صبح» تقاضا می کنند که نیاید تا شب همچنان بپاید و این میهمان سرفراز را همچنان میزبانی کند و به فردائی دردناک و سفاک و خونین نسپارد.
اما شاید کمتر کسی بداند که دودمه معروف «مکن ای صبح طلوع» که حدود یک قرن در شب عاشورا در فضای محافل عزاداری امام حسین علیه سلام خوانده می شود، سراینده اش خبازی از فومن قدیم به نام مرحوم کربلایی میرزا محمود بهجت پدر مرحوم آیت الله محمد تقی بهجت فومنی(ره) مرجع تقلید جهان تشیع است.آنطور که در کتاب مجموعه مراثی کربلایی محمود بهجت، به کوشش علی ابراهیمی اقلیدی(انتشارات شفق، ۱۳۹۰) آمده؛شاعر این دودمه تا سالیان اخیر ناشناخته بود. پس از مجلس روضهای آیت الله محمدتقی بهجت به مداح میگوید: «شعر مکن ای صبح طلوع از سرودههای مرحوم ابوی است».
کربلایی میرزا محمود بهجت فومنی متخلص به "قُمری" از شاعران گمنام عصر خود بود که در بازار فومن به نانوایی اشتغال داشت .این بزرگوار علاوه بر شغل خبازی، به حل وفصل مشکلات مردم نیز می پرداخت و قباله واسناد مهم به امضای وی می رسید. نوشته اند؛عشق به خاندان عصمت و طهارت(ع) در حد اعلی در جان وی فوران داشت. وی با اخلاص، پاکی و صداقت خود، در مصیبت امام حسین علیه سلام، آنچنان غرق در ماتم و عزا میشد و این داغ را با جان و دل درک میکرد که گویی عاشورا و وقایع آن برایش تجلی عینی یافته و شرح ماوقع را شخصاً درک کرده است. و ناخودآگاه از فرط غم، تصمیم به دگرگون نمودن اوضاع طبیعی زمان میگیرد؛ به صبح دستوری میدهد تا برنیاید تا این مصیبت دردناک رقم نخورد و در ادامه نیز با همان سبک و سیاق به آفتاب و چرخ، امر میکند که تا سر نزند . این بزرگوار در بهمن سال ۱۳۲۴ خورشیدی بود که در سن حدود هفتادو هفت سالگی چشم از جهان پوشید ودر کربلا مدفون شد. وی علاوه بر این مرثیه، کلوچه سنتی فومن را نیز از خود به یادگار نهاده وبانی پخت آن در فومن بوده است. گفته می شود؛ زمانی که به دیدار فرزندش به کربلا رفته بود، پخت آن را در آنجا فرا گرفت وسپس در حوالی سال ۱۳۱۳ خورشیدی به پخت وترویج آن در فومن همت گماشت که بعدهابا تغییراتی به شهرت رسید. خدایش بیامرزاد.
شب وصل است و تبِ دلبری جانان است
ساغر وصل لبالب به لب مستان است
در نظر بازیشان اهل نظر حیران است
گوئیا مشعله از بامِ فلک ریزان است
چشم جادوی سحر زین شب و تب گریان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
عصر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع «یارب این بوی خوش از روضة جان می آید؟
یا نسیمی است کزان سوی جهان می آید؟»
«یارب این نور صفات از چه مکان می آید؟»
«عجب این قهقهه از حورِ جنان می آید!»
یارب این آبِ حیات از چه دلی جوشان است؟
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
عصر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع «چه سَماع است که جان رقص کنان» می آید؟
«چه صفیر است که دل بال زنان می آید؟»
چه پیامی است؟ چرا موج گمان می آید؟
چه شکار است؟ چرا بانگ کمان می آید؟
چه فضائی است؟ چرا تیر قضا پران است؟
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
عصر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
گوش تا گوش، همه کرّ و فرِ دشمنِ پست
شاه بنشسته، بر او حلقة یاران است
«پیرهن چاک و غزلخوان و صراحی در دست»
چار تکبیر زده یکسره بر هر چه که هست
خیمه در خیمه صدای سخن قرآن است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
عصر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
وَه از آن آیتِ رازی که در آن محفل بود
«مفتی عقل در این مسئله لایعقل بود»
«عشق می گفت به شرح آنچه بر او مشکل بود»
«خم می بود که خون در دل و پا در گل بود»
ساغر سرخ شهادت به کف مستان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
عصر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع
این حسین است که عالم همه دیوانة اوست
او چو شمعی است که جانها همه پروانه اوست
شرف میکده از مستی پیمانه اوست
هر کجا خانه عشق است همه خانة اوست
حالیا خیمه گهش بزمگه رندان است
امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
عصر فردا بدنش زیر سم اسبان است
مکن ای صبح طلوع، #مکن_ای_صبح_طلوع
(الی آخر)
@cognizable_wan