1.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
توسل به حضرت زهرا سلام الله
http://eitaa.com/cognizable_wan
7.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
واقعا زیباست
ایران یک جهانی برای خود است
http://eitaa.com/cognizable_wan
4.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دلم کربلا میخواد😭😭😭
http://eitaa.com/cognizable_wan
آورده اند بازرگانی بود اندک مایه که قصد
سفر داشت صد من آهن داشت که در خانه
دوستی به رسم امانت گذاشت و رفت.اما
دوست این امانت را فروخت و پولش را خرج
کرد.بازرگان روزی به طلب آهن نزد وی رفت
مرد گفت:آهن تو را در انبار خانه نهادم ومراقبت تمام کرده بودم اما آنجا موشی زندگی می کرد که تا من آگاه شوم همه را بخورد.بازرگان گفت:راست می گویی!موش خیلی آهن دوست دارد و دندان
او برخوردن آن قادر است
دوست اش خوشحال شد و پنداشت که بازرگان قانع گشته و دل از آهن برداشته.پس
گفت:امروزبه خانه من مهمان باش.بازرگان
گفت:فردا باز آیم.رفت و چون به سر کوی رسید
پسر مرد را با خود برد و پنهان کرد.چون بجستند
از پسر اثری نشد.پس ندا در شهر دادند.
بازرگان گفت:من عقابی دیدم که کودکی
می برد.مرد فریاد برداشت که دروغ و محال
است،چگونه می گویی عقاب کودکی را ببرد؟بازرگان خندید و گفت:در شهری که موش صد
من آهن بتواند بخورد،عقابی کودکی
بیست کیلویی را نتواند گرفت؟
مرد دانست که قصه چیست،گفت:آری موش
نخورده است!پسر باز ده وآهن بستان.هیچ چیز
بدتر از آن نیست که در سخن ، کریم و بخشنده
باشی ودر هنگام عمل سرافکنده و خجل.
🍃
🌺🍃 http://eitaa.com/cognizable_wan
یک ﺯن و شوهر ،
ﺳﻲ ﺍﻣﻴﻦ ﺳﺎﻟﮕﺮﺩ ﺍﺯﺩﻭﺍﺟﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺟﺸﻦ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ.
ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ٣٠ ﺳﺎﻝ ﺣﺘﯽ ﮐﻮﭼﮑﺘﺮﯾﻦ ﺍﺧﺘﻼﻑ ﻭ ﻣﺸﺎﺟﺮﻩ ﺍی ﺑﺎ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﺪ ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﻣﺸﻬﻮﺭ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ
ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﺧﺒﺮﻧﮕﺎﺭﻫﺎﯼ ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﺤﻠﯽ ﻫﻢ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﺭﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﺭﺍ ﺳﻮﺍﻝ ﮐﻨﻨﺪ
ﺳﺮﺩﺑﯿﺮ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎ ﻣﯿﮕﻪ:
ﺁﻗﺎ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﺮﺩﻧﯽ ﻧﯿﺴت،
ﯾﻪ ﻫﻤﭽﯿﻦ ﭼﯿﺰﯼ ﭼﻄﻮﺭ ﻣﻤﮑﻨﻪ؟
ﻣﺮﺩ گفت: ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎﻩ ﻋﺴﻞ ﺭﻓﺘﻴﻢ ﺑﻪ ﻳﻚ ﺭﻭﺳﺘﺎی ﺧﻮﺵ ﺁﺏ ﻭ ﻫﻮﺍ. ﺍﻭﻧﺠﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺳﺐ ﺳﻮﺍﺭﯼ، ﺩﻭ ﺗﺎ ﺍﺳﺐ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﺮﺩﯾﻢ
ﺍﺳﺒﯽ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﺧﻮﺏ و آرام ﺑﻮد ولی ﺍﺳﺐ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﯾﻪ ﮐﻢ ﺳﺮﮐﺶ ﺑﻮﺩ
ﺳﺮ ﺭﺍﻫﻤﻮﻥ، ﺍسبی که همسرم سوار شده بود ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﭘﺮﯾﺪ ﻭ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺭﻭ ﺍﺯ ﺯﯾﻦ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ.
ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺧﻮﺩﺷﻮ ﺟﻤﻊ ﻭ ﺟﻮﺭ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﭘﺸﺖ ﺍﺳﺐ ﺯﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ:
"ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺍﻭﻟﺖ ﺑﻮﺩ"!
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﭼﻨﺪ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻫﻤﻮﻥ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺑﺎ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺑﻪ ﺍﺳﺐ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ:
"ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺩﻭﻣﺖ ﺑﻮﺩ"
ﻭ ﺑﻌﺪ ﺳﻮﺍﺭ ﺍﺳﺐ ﺷﺪ ﻭ ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩﯾﻢ. ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺍﺳﺐ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﻮﻣﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺭﻭ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ؛
ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺎ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺗﻔﻨﮕﺸﻮ ﺍﺯ کیفش ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺑﺎ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺷﻠﯿﮏ ﮐﺮﺩ
ﻭ ﺍﻭﻥ ﺍﺳﺐ ﺭﻭ ﮐﺸﺖ
من ﺳﺮ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺩﺍﺩ ﮐﺸﯿﺪﻡ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ:
ﭼﯿﮑﺎﺭ ﮐﺮﺩﯼ ﺭﻭﺍﻧﯽ؟ دﯾﻮﻭﻧﻪ ﺷﺪﯼ؟!!
ﻫﻤﺴﺮﻡ ﺯﺩ ﺑﻪ ﺷﻮﻧﻪ ﺍﻡ گفت:
"ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺍﻭﻟﺖ ﺑﻮﺩ"
ﻭ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﻣﺎ ﺍﺯ ﻫﻤﻮﻥ لحظه،
ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﭘﺎﯾﻪ ﺭﯾﺰﯼ ﺷﺪ!!!!!! 😂
http://eitaa.com/cognizable_wan
از ماست که برماست
اولین بار توسط ناصرخسرو سروده شد !
روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست
واندر طلب طعمه پر و بال بیاراست
بر راستی بال نظر کرد و چنین گفت:
«امروز همه روی زمین زیر پر ماست،
بر اوج فلک چون بپرم -از نظر تیز-
میبینم اگر ذرهای اندر ته دریاست
گر بر سر خاشاک یکی پشّه بجنبد
جنبیدن آن پشّه عیان در نظر ماست.»
بسیار منی کرد و ز تقدیر نترسید
بنگر که از این چرخ جفا پیشه چه برخاست:
ناگه ز کمینگاه، یکی سخت کمانی،
تیری ز قضا و قدر انداخت بر او راست،
بر بال عقاب آمد آن تیر جگر دوز
وز ابر مر او را بسوی خاک فرو کاست،
بر خاک بیفتاد و بغلتید چو ماهی
وانگاه پر خویش گشاد از چپ و از راست،
گفتا: «عجب است! این که ز چوب است و ز آهن!
این تیزی و تندیّ و پریدنش کجا خاست؟!»
چون نیک نگه کرد و پر خویش بر او دید
گفتا: «ز که نالیم که از ماست که بر ماست.»
http://eitaa.com/cognizable_wan
8.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خیانت و کلاه گشادی که کارخانه های باطری سازی یک عمر سر ما میگذارند و ما هم بیخبر هستیم!
با همین راهکار و شیوه ساده و بی هزینه، عمر باطری خودروی شما حداقل از یک سال به پنج سال خواهد رسید!
مطلبی که کارخانههای باطری ساز هرگز به مردم نمیگن تا بریم و باطری نو بخریم!
اطلاع رسانی کنید..
http://eitaa.com/cognizable_wan
🚨🚨 *💥مصاحبهای با سازنده ی❌ فیلمهای مستهجن:*
*📝 در یکی از برنامههای زنده تلویزیونی اروپایی، گفتگویی با مدیر کانال پخش فیلمهای زننده انجام شد.*
*مجری برنامه خانمی بود که از این مدیر شیکپوش آمریکایی سوال میکرد.*
*این مدیر برنامههای #مستهجن بااشتیاق درباره کارهایش توضیح میداد و درباره تولید فیلمها صحبت میکرد و افتخار میکرد که در این زمینه یک مدیر بسیار موفق است و بعد مجری از او سوال کرد برنامههای شما خاص چه سنینیست⁉️*
*جواب داد که ما برای تمام سنین فیلم تولید کردیم و حتی اختلاط سنین را هم در نظر گرفتهایم‼️*
*#جنون_جنسی_چشم_و_دل_سیرها*
*این فرد، غرق در صحبت بود و بهخود میبالید تا به این مرحله رسید که گفت ما حتی ارتباط با محارم را هم به تصویر کشیدهایم‼️ و آموزش میدیم‼️ و با افتخار اعلام میکنیم اولین کانالی هستیم که ... را در منزل نشان دادیم و با توجه به فعالیتهای بسیار عالی، ما همیشه مورد تشویق دولت آمریکا بودهایم‼️*
*مجری برنامه که دیگر نزدیک پایان برنامه بود ناگهان سؤالی از او کرد که مشخص بود برنامهریزی نشده بوده است...*
*سوال کرد شما چندفرزند دارید❓*
*جواب داد: دو فرزند❗️ اولی دختر و دومی پسر که اولی ۱۶ ساله است و دومی ۱۴ ساله است.*
*مجری گفت: آیا دختر و پسر شما از این کانال که مدیر آن پدرشان است بخوبی استفاده میکنند و آموزش میبینند⁉️*
*این فرد تا این سؤال را شنید ناگهان برافروخته شد، با عصبانیت بلند شد و با صدای بلند به مجری گفت: اصلاً فرزندان من و همه فرزندان دیگر خانوادههای آمریکایی و اروپایی حق ندارند از این برنامهها استفاده کنند و در این کشورها پخش نمیشه. این برنامهها صرفاً برای پخش در کشورهای جهان سوم و بالاخص مسلمان تولید میشه...*
*برداشت👇🏻*
*با یه حساب سر انگشتی و با توجه به اینکه ماهواره در کشور خودشان پولی! و در كشور ما رایگان! است به این نتیجه میرسیم که تهیهکنندگان و توزیعکنندگان عکسها و فیلمهای غیراخلاقی و شیطانی که به تازگی در تلهگرام و واتساپ و سایر نرمافزارها هم در حال پخش شدن است، هدفشان به فساد کشیدن و گمراه کردن جوانان و نوجوان مسلمان است.*
*آیا هیچ مسلمان باشرف و خداباور و نجیبی برای فاسد کردن خواهران و برادران ایمانی خود!! اقدام به تهیه و منتشر کردن فساد و #فحشا میکند؟؟!!!*
*آیا وقت آن نرسیده است که آگاهانه به قضیه نگاه کنیم⁉️⁉️*
*شما جوان و نوجوان، شما دختر خانمها و آقا پسرها‼️*
*شما غیر از این میفهمید⁉️*
*آیا تهاجم فرهنگی غرب برای به فساد کشیدن خواهران و برادران ما هنوز مبهم است⁉️*
*به راستی تا بهحال با خود اندیشیدهایم که چه کسی و یا چه کسانی ودر کجا! و با چه امکاناتی در حال تولید و توزیع با کیفیتترین عکسها و فیلمهای شیطانی یا سریال های ضداخلاقی هستند؟*
*🔴🔴 پنیر مفت فقط در تله موش یافت میشود*
*به هوش باشید لطفا....*
*#آگاه_باشیم...*
✏ *پینوشت :*
*این متن را در حد توان نشر دهید تا سبب آگاه شدن جامعه بخصوص نسل جوانی شود که این روزها اگر خود را به خواب غفلت نزنیم دیده و باور داریم که گوشیهای بسیاری از جوانان و نوجوانان پر شده از فیلمهای #مستهجن و...*
http://eitaa.com/cognizable_wan
#⃣ *#اینترنت_کثیف_آمریکایی*
#با_امام_رضا_علیه_السلام
#کرامات_اهلبیت
#رؤیاهای_صادقه
🔷🔶 #پیدا_شدن_دختر_به_برکت_امام_هشتم_صلوات_الله_علیه
👈🏼👈🏼 مرحوم #سید_نعمة_الله_جزائری
[صاحب کتاب #انوار_نعمانیه و #مقامات_النجاة وغیرهما]،
درکتاب #زهر_الربیع خود فرموده:
🍃زمانی که من مشرف بهزیارت #حضرت_علی_بن_موسی_الرضا (علیهالسّلام) شدم هنگام مراجعت در سنه هزار و یکصد و هفت (۱۱۰۷ق) از راه #استرآباد عبور کردم.
در استرآباد یکی از افاضل سادات و صلحاء برای من نقل کرد که چند سال قبل در حدود سال هزار و هشتاد (۱۰۸۰ق) طائفه ترکمن هجوم آوردند باسترآباد و اموال مردم را بردند و زنها را اسیر کردند.
🍃از جمله دختری را که بردند، مادر بیچارهاش بهغیر از او فرزندی نداشت و چون آن پیرزن بهچنین بلیهای گرفتار شد روز و شب در فراق دختر خود گریه میکرد و آرام و قرار نداشت.
تا اینکه با خود گفت:
حضرت رضا (صلوات الله علیه) ضامن بهشت شده است برای کسی که او را زیارت کند، پس چگونه میشود که ضامن برگشتن دختر من بمن نشود؟! پس خوب است که من بهزیارت آن بزرگوار بروم و دختر خود را از آن حضرت بخواهم.
این بود که حرکت کرد و بهزیارت آنحضرت رسید و دعا میکرد و دختر خود را طلب مینمود.
🍃 اما از آن طرف دختر را که اسیر کرده بودند بهعنوان کنیزی بهتاجر بخارائی فروختند و آن تاجر دختر را بهشهر بخارا برد تا بفروشد.
🍃 و در بخارار شخص مؤمن و صالحی از تجّار در عالم خواب دید که:
در دریای عظیمی دارد غرق میشود و دست و پا میزند تا اینکه خسته شد و نزدیک بود هلاک شود، ناگاه دید دختری پیدا شد و دست دراز کرد و او را از آب بیرون کشید و از دریا نجات یافت.
🍃 تاجر از آن دختر اظهار تشکر کرد و از خواب بیدار شد لکن آنروز از آن خواب بسیار متفکّر و حیران بود تا اینکه جلوی حجره تجارتی خود بود، که ناگاه شخصی نزد وی آمد و گفت:
من کنیزی دارم و میخواهم او را بفروشم و اگر تو بخواهی او را خریداری کن، و سپس دختر را بر او عرضه داشت.
تا چشم آن مؤمن بهدختر افتاد، دید همان دختری است که دیشب درخواب دیده با خوشحالی و تعجب تمام او را خرید و بهخانه آورد و از حال او و حسب و نسب او پرسید.
آن دختر شرح حال خود را مفصلاً بیان کرد.
مرد مؤمن و تاجر از شنیدن قصه دختر غمگین و فهمید دختر مؤمنه و شیعه است، پس به آن دختر گفت: باکی بر تو نیست و ناراحت و غمگین نباش، زیرا من چهار پسر دارم و تو هرکدام از آنها را بخواهی برای خود بهعنوان شوهری اختیار کن.
🍃 دختر گفت: به یک شرط و آن اینکه مرا با خود بهمشهد مقدس به زیارت حضرت رضا (علیهالسلام) ببرد.
پس یکی از آن چهار پسر این شرط را قبول کرد و دختر را بهحباله نکاح خود درآورد.
آنگاه زوجه خود را برداشت و بهعزم عتبه بوسی حضرت ثامن الائمه (ارواحنا له الفداء) حرکت نمود.
🍃 لکن دختر در بین راه بیمار شد و شوهر بههر قسمی بود او را بهحال مرض به مشهد مقدس رسانید و جائی برای سکونت اختیار و اجاره نمود و خود مشغول پرستاری گردید.
و لکن از عهده پرستاری او برنمیآمد.
در حرم مطهر حضرت رضا (علیهالسلام) از خدای تعالی درخواست کرد که زنی پیدا شود تا توجه و پرستاری از زوجه بیمارش نماید.
چون این حاجت را از درگاه خدا طلبید و از حرم شریف بیرون آمد، در دارالسیاده _که یکی از رواقهای حرم شریف رضوی است_ پیرزنی را دید که رو بهجانب مسجد میرود.
به آن پیرزن گفت: ایمادر، من شخصی غریبم و زنی دارم بیمار شده و من خودم از پرستاری او عاجزم. خواهش دارم اگر بتوانی چند روزی نزد من بیائی و برای خدا پرستاری از مریضه من بنمائی.
آن زن هم درجواب گفت:
من هم اهل این شهر نیستم و بهزیارت آمدهام و کسی را هم ندارم و حال محض خوشنودی این امام مفترض الطاعه میآیم.
🍃سپس با هم بهمنزل رفتند در حالیکه مریضه در بستر افتاده بود و ناله میکرد و روی خود را پوشیده بود.
پیرزن نزدیک بستر رفت و روی او را باز کرد، دید آن مریضه دختر خود اوست که از فراقش میسوخت.
پیرزن تا دختر را دید از شوق فریاد زد که بهخدا قسم این دختر من است.
دختر تا چشم باز کرد مادر خود را بهبالین خود دید بهگریه درآمد که این مادر من است.
آنگاه مادر و دختر یکدیگر را در آغوش گرفتند و از مرحمتهای امام هشتم (صلوات الله علیه) اظهار مسرت و خوشحالی نمودند.
📚 منابع:
1⃣ زهر الربیع، سیدنعمتالله جزائری، ص۳۲۱
2⃣ رویاهای صادقه، شیخعلی نظریمنفرد، ص۸۶
🔆 http://eitaa.com/cognizable_wan