💕این متن خیلی زیباست 👌
هفت نفرکه بهترین و ناب ترین لحظات خوش زندگی را به شماهدیه می کنند ا!
💕نفر اول:
آغوش مادریست که با تمام وجود ، بغلت کرد و شیرت داد
💕نفر دوم:
دستان پدریست که برای راه رفتنت ، با تو کودکی کرد
💕نفر سوم:
خواهر یا برادریست که برای ندیدن اشکهایت ، تمام اسباب بازیهایش را به تو داد
💕نفر چهارم:
معلمی بود که برای دانستنت با تمام بزرگیش هم سن تو شد تا یاد بگیری
💕نفر پنجم:
دوستی ست که روز ازدواجت در آغوشت کشید و چنان در آغوشش فشرد که انگار آخرین روز زندگیش را تجربه میکند
💕نفر ششم:
همسرتوست که باتمام وجوددرکنار تو معمار زندگی مشترک تان است
گویی دو شاخه از یک ریشه اید
نفر هفتم :
فرزند توست که خالق زیبایی های آینده است
💕آری شاید هر کدام از ما تمام هفت نفر را نداشته باشیم
اما
💕خوشبختی همین حوالیست ...
مادرت را بنگر...
پدرت را ببین ..
خواهر یا برادرت را حس کن ..
به معلمت سر بزن...
دوستت را به یاد بیاور...
همسرت را در آغوش بگیر...
فرزندت را ببوس...
💕یک وقت دیر نشود برای خوشبخت شدنت...
خوشبختی را با همه قلبت حس کن ،همین نزدیکیست
http://eitaa.com/cognizable_wan
"درختی "می افتد همه
متوجه صدای افتادنش 🍁
می شوند، اما یک "جنگل" 🍂
رشد میکند کسی
"متوجه نمی شود"...
مردم اینگونه اند،
به رشدت توجه نکرده
بلکه به "افتادنت" توجه میکنند..🍁
پس*مواظب جای پایت باش*..🍂
👇🔻💙💙
http://eitaa.com/cognizable_wan
15 ماده ی غذایی مفید برای زیبایی
1. زغال اخته؛ ضدتیرگی دندان
2. بذر کتان؛ اکسیر جوانی پوست
3. کلم قرمز؛ ضدچین و چروک پوست
4. کیوی؛ میوه دوستدار لثه
5. برگه زردآلو، نگهبان رنگ پوست
6. مرکبات؛ کپسول ضدپیری
7. آلو؛ ضامن ناخن های سفت و محکم
8. سیر؛ جوان کننده پوست
9. تمشک؛ خداحافظی با ورم صورت
10. آووکادو؛ میوه جوانی
11. غلات کامل؛ پاک کننده پوست
12. سنبل هندی؛ مهارکننده استرس
13. انبه و هویج؛ هدیه هایی برای پوست
14. شیرسویا؛ برای داشتن ناخن های بلند
15. لبنیات کم چرب؛ ناخن هایی که نمی شکند.
http://eitaa.com/cognizable_wan
🔺یکی از بیمارىهاى خطرناک، مرضى بىصداست که هیچگونه علامتى نداشته و ندارد و اما مىتواند آسیب شدیدى به شما وارد نماید. این بیماری، مرض «عادىشدنِ نعمت» است!
🔹این بیمارى چهار نشانه دارد👇
۱ـ اینکه نعمتهاى فراوانى داشته باشى، اما آنها را نعمت ندانى، و هیچگونه احساس [شکرگزارى] در قبالش نداشته باشى، گویى این که حقى کسب شده!
۲ـ این که وارد خانه شوى و همهى اعضاى خانواده در سلامتى بسر برند، اما «شکر خدا» را به جاى نیاورى!
۳ـ وارد بازار شوى و خرید کنى و مایحتاج زندگى را در چرخ دستى بگذارى و به خانه برگردى، بدون این که قدردان و شکرگذار صاحب نعمت باشى، و این امر را عادى و حق خودت در زندگى بپندارى.
۴ـ هر روز در کمال صحت و سلامتى از خواب برخیزى در حالى که از چیزى ناراحت نباشى، اما خدا را سپاس نگویى!
🔻خدایا مراقبم باش اینگونه نشوم! آمین🙏
http://eitaa.com/cognizable_wan
🔻خوراکی های مفید برای افراد فشار خونی
🔹سیر
🔹گوجه فرنگی
🔹هویج
🔹کلم
🔹لیموترش
🔹تخم شربتی
🔹زردچوبه
✅ http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨﷽✨
*توصیه بسیار مهم وراهبردی و ویژه ای از امام حسن عسکری (ع) برای دوران غیبت*👆👆
*🏴 شهادت امام حسن عسکری علیه السلام بر امام زمان (صلوات الله علیه وعجل الله فرجه) و بر تمام شیعیان و محبان داغدار آن حضرت تسلیت باد*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام زمان تو روضه بخوان
#مداحی
http://eitaa.com/cognizable_wan
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿
#رمان
#منو_بہ_یادت_بیار
#قسمت_نهم
-سوار تاکسی راهی خونه شدم...
بین راه یک سره بغض داشتم رو به راننده گفتم:
-آقا مواظب باشین یه وقت ترمز نبرین.
-نه خانم ماشین مطمئنه.
-ماشین ماهم مطمئن بود.
-چی؟؟؟!
-هیچی...
کمی مکث کردم چشمم به اتوبان خورد گفتم:
-آقا ببخشید...میشه مسیرتونو عوض کنید.
-عوض کنم؟
-آره... میخوام برم یه جای دیگه ...
-ولی خب هزینتون بیشتر میشه ها...چون مسیر مشخص بوده.
-مشکلی نیست.
راننده نفسش را بیرون داد و گفت:
-باشه.کجا برم؟
-این اتوبانو بپیچید دست راست...
مسیر عوض شد...
دلم هوای خانه مان را کرده...همان خانه ای که با محمدرضا خریدیم...وسایل هایمان را چیدیم که همان جا باهم زندگی کنیم...
شاید حتی روی تمامی وسایل ها خاک گرفته باشد...
و سکوتی تلخ از نبودن ما دونفر, خانه را متروکه کرده باشد...
به خیابانی که چند قدمی خانه مان بود رسیدیم...روبه راننده گفتم:
-آقا...همین جا پیاده میشم...
کرایه را حساب کرد و از ماشین پیاده شدم...
از خیابان گذشتم و به کوچه رسیدم و اندکی بعد من روبه روی در ورودی ساختمان مان بودم...
کلید را درون قفل فشردم و وارد راهرو شدم...پله ها را یکی یکی طی کردم سکوت فضا را در برگرفته بود و تنها صدای قدم هایم بود که به گوش می خورد...طبقه ی اول... طبقه ی دوم...
مکثی کردم به در ورودی خیره شدم...
زیر لب زمزمه کردم:
-قرار نبود یه روزی تنهایی بیاییم توی این خونه...
قفل در را باز کردم صدای باز شدن در سکوت وحشتناک خانه را شکست...
همه جا تاریک بود...
کفش هایم را در آوردم و وارد خانه شدم...
هنوز برق را روشن نکرده بودم که تلفنم زنگ خورد.
-بله مامان؟؟
-پس کجایی دختر دلواپستم.
با صدایی خسته گفتم:
-قربونت بشم...یه کاری دارم تا یه ساعت دیگه خونه ام...
-زود بیا من دلم شور میزنه...
-چشم...
-فعلا خداحافظ...
#ادامہ_دارد...
http://eitaa.com/cognizable_wan
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿
دنبال کلید برق می گشتم...
نور صفحه ی موبایلم را روی دیوار انداختم...چشمم به کلید برق خورد...
بغضم را قورت دادم و کلید را به سمت پایین فشار دادم...
یک قسمت ار خانه روشن شد...
کمی مکث کردم...چشم هایم پر از اشک شد...
پلک سمت راستم شروع کرد به پریدن...
به وسایل ها نگاه میکردم...
کمی نزدیک تر رفتم کلید برق دیگری را به سمت پایین فشار دادم...
خانه روشن تر شد.
تمام خانه در سکوتی خوف ناک فرو رفته بود...
روی یک سری وسایل خاک گرفته بود...
یک خانه ی نو و دست نخورده...
روی کاناپه نشستم...
دلم میخواست همان جا جان بدهم...
صدای زنگ تلفنم شبیه یک شوک به گوش هایم وارد شد...
-مامان دارم میام.
-دختر تو که منو نصف عمر کردی.
-دور از جون...انقد نگران نباش اومدم.
تلفن را قطع کردم دستی روی صورتم کشیدم از جایم بلند شدم تمام برق هارا خاموش کردم و از خانه بیرون رفتم...
دو مرتبه سوار تاکسی شدم دقایقی بعد به خانه رسیدم.
مادرم با دیدن من به یکباره تمام نگرانی هایش فرو ریخت:
-دختر پس کجایی از نگرانی مردم.
-خدانکنه عزیز دلم. الان ک اینجام دیگه نگران نباش...
-از دست تو.
بوسه ای به پیشانی مادرم زدم و وارد اتاقم شدم.
لباس هایم را عوض کردم و روی تخت دراز کشیدم به خودم فکر میکردم به این اتفاق ها در فکر غرق بودم که مادرم با یک ظرف وارد اتاق شد...
به احترامش از جایم بلند شدم و نشستم...
-این چیه مامان؟؟؟
با خنده گفت:
-یکم شیرینیه خودم درست کردم...فردا ببر برای محمدرضا و مادرش...
-إم...مامان
-جانم؟
-فردا شاید نرم خونه ی محمدرضا اینا...
-إ...چرا؟؟؟چیزی شده؟؟؟
-نه نه...چیزی نیست فردا یکم سرم شلوغه میخوام برم حوزه خیلی کار دارم...
-پس اینارو نگه میدارم فردا شب همگی بریم خونشون.
-إم...نه اینارو بده من فردا ببرم حوزه بعدا میریم خونشون من فردا واقعا خستم خوب نیست خسته بریم اونجا.
-از دست تو دختر باشه...
لبخند اجاری زدم و گفتم:
-ممنون.
#ادامہ_دارد...
http://eitaa.com/cognizable_wan
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿
صبح حدود ساعت هفت از خواب بلند شدم.
از اتاق بیرون رفتم. بعد از شستن دستو صورت و مسواک زدن.
به آشپز خانه رفتم.
مادرم بیدار بود و مشغول کار.
-مامان چرا بیداری؟
-سلام عزیزم.
-سلام. چرا بیداری؟
-دارم برات صبحونه آماده میکنم.
-الهی فدای مامانم بشم خودم آماده میکردم.
-نه...آخه چن وقتی هست ک حوزه نرفتی.الان ک بخوای بری باید صبحونه خوب بخوری.
خندیدم و گفتم:
-یعنی خودم صبحونه بد درست میکنم؟؟؟
-نه عزیزم. ای بابا...انقد سوال پیچم نکن.
جوابش را با لبخند دادم.
ظرفی دستش بود سمت آمد و گفت:
-بیا...اینام بزار تو کیفت با خودت ببر. گشنت شد بخور.
ظرف را روی میز گذاشت...
نگاهی به ظرف انداختم و گفتم:
-ببینم...این همون ظرف دیشبیه نیست که میخواستی ببری برای محمدرضا؟؟؟؟؟
برگشت سمتم و نگام کرد:
یکی از ابروهایم را بالا انداختم و گفتم:
-چیه؟؟؟؟؟
اومد کنارم روی صندلی نشست...
چهره اش دگرگون شد بعد از کمی مکث گفت:
-الهی برات بمیرم.
-خدانکنه مامان!!!!
-تو الان باید برای شوهرت صبحونه آماده کنی... راهیش کنی بره سر کار.
سرم را پایین انداختم حاله ای اشک در چشم هایم حلقه زد.بغضک را قورت دادم از جایم بلند شدم و گفتم:
-اوه. دیرم شده باید برم.
#ادامہ_دارد...
http://eitaa.com/cognizable_wan
زندانی در برزیل وجود دارد که زندانیان با خواندن یک کتاب و نوشتن برداشت خود از کتاب می توانند چهار روز از مدت زمان حبس خود کم کنند !
مردی که به جرم سرقت مسلحانه به زندان محکوم شده بود با خواندن حدود سیصد جلد کتاب ، مدت حبس خود را از ده سال به کمتر از هفت سال کاهش داد ... این مرد پس از آزادی از زندان ، به لطف مطالعات و دانش کسب شده در مدت حبس ، بلافاصله در آزمون ورودی معتبرترین دانشگاه این کشور پذیرفته شد و اکنون پس از گذشت ده سال از آزادی خود و اخذ مدرک دکتری به عنوان استاد و مدرس دانشگاه مشغول به کار است !
او بر بسیاری از دوستان متخلف خود اثرات مثبت گذاشت و فرزندان او نیز تحت تاثیر این اقدام پدر ، تغییر مسیر داده و در دانشگاههای معتبر پذیرفته شدند. او با این عمل خود الهام بخش افراد زیادی در گرایش به مطالعه و تغییر مسیر زندگی خود شده است
به راستی که فرهنگ همیشه وحشتناکترین چیز برای ناعادلان است زیرا مردمی که کتاب بخوانند هرگز برده نخواهند شد ...
http://eitaa.com/cognizable_wan
✅تاریخ انقضای بعضی چیزها که باید بدانید:
دمپایی (۶ ماه)
دمپایی های روفرشی فقط ۶ ماه قابل استفاده هستند بعد از این مدت محیط خوبی برای رشد قارچ ِ پا می شوند.
ادویه جات (۲ سال)
ادویه جات بعد از ۲ سال تمام خاصیت و عطر خود را از دست می دهند.
کفش های ورزشی (۴۰۰ کیلومتر یا ۶ ماه)
وقتی دائم از کفش های ورزشی استفاده می کنید ویژگی جذب شوک، کف و پشت کفش عمر خود را می کنند. کفش های پیاده روی باید هر ۴۰۰ کیلومتر یک بار و کفش های ورزشی دیگر هر ۶ ماه یکبار عوض شوند.
چای کیسه ای (۶ ماه)
چای های کیسه ای حتی در ظروف در بسته و بدون هوا بیشتر از ۶ ماه قابل مصرف نیستند زیرا برگ های چای ترش می شوند.
عینک آفتابی (۲ سال)
پرتوهای ماوراء بنفش تاثیر منفی روی لنزها دارند. و بعد از یک مدت اشعه ها از لنز عبور می کنند. عمر مفید هر عینک توسط سازنده تعیین شده است اما بهتر است هر ۲ سال یک بار عینک آفتابی خود را عوض کنید.
خمیر دندان و مسواک (۱ سال و ۳ ماه)
مسواک را باید هر ۳ ماه یکبار قبل از این که منبع باکتری ها شود عوض کرد. خمیر دندان هم بعد از باز شدن تا ۱ سال قابل مصرف هستند.
حوله (۳ سال)
علاوه بر این که حوله های مرطوب محیط خوبی برای پیشرفت باکتری ها هستند با دائم شستن هم از بین می روند. به خصوص شستشو با آب گرم.
شانه (۱ سال)
عمر مفید شانه ها و برس ها یک سال است حتی اگر دائم آن ها را تمیز کنید و بشوئید. بعد از این مدت برای موها مشکل ایجاد می شود.
برس ها و اسفنج های آرایشی (۵ سال و ۶ ماه)
برس های آرایشی هم باید بعد از هر بار استفاده بشوئید و هر ۵ سال یک بار آن ها را عوض کنید. اسفنج های آرایشی هر ۶ ماه یک بار.
بالش (۲- ۳ سال)
بالش ها بعد از ۲ الی ۳ سال باید عوض شوند زیرا پس از این مدت میکروب ها و کرم های پنیری داخل بالش لانه می کنند.
پتو (۷ سال)
پتوها هم مثل بالش ها بعد از مدتی منبع رشد میکروب ها می شوند. با مراقبت کافی و مرتب خشک کردن آن ها می توانید عمرشان را به ۱۰ سال برسانید اما بعد از این مدت باید آن ها را عوض کنید.
محافظ تشک (۸ – ۱۰ سال)
با خریدن پتوی جدید باید محافظ تشک را هم عوض کنید. یادتان نرود که هر ۶ ماه یکبار رو تشکی ها را پشت و رو کنید تا دیرتر از بین بروند.
تخته گوشت چوبی (۳ سال)
تخته گوشت ها باید هر ۳ سال یک بار عوض شوند در غیر این صورت محیط خوبی برای رشد باکتری ها می شوند.
اسکاچ ظرفشویی (۲ هفته)
عمر مفید اسکاچ ها فقط ۲ هفته است.
ویتامین ها (۳ سال)
ویتامین ها را می توان تا ۳ سال ذخیره کرد. بعد از این دوره خاصیت خود را کاملا از دست می دهند
http://eitaa.com/cognizable_wan
انسان های بزرگ قامتشان بلندتر نیست، خانه شان بزرگتر نیست،
ثروتشان هم بیشتر نیست ...
آنها «قلبی بزرگ» و
«نگاهی مهربان» دارند …
🧠 http://eitaa.com/cognizable_wan
آدمهای بزرگ
شرایط را خلق می کنند
و آدم های کوچک
از آن تبعیت می کنند.
🧠 http://eitaa.com/cognizable_wan
اگر کسی خوبی هات را فراموش کرد، اشکال نداره؛
ولی تو خوب بودن رو فراموش نکن.
هر کس خودش را به یادگار میگذارد.
🧠 http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🎥 زوایای دیده نشده زندگی یهودیان*
*💢 این ویدئو با توضیح زیر منتشر شده:*
*🔸برخورد یهودیان حریدی با جوانی از همان فرقه که قصد خریدن موبایل را داشت.*
*🔸حریدیها با استفاده از مظاهر فناوری مانند موبایل مخالفند. محدودیتهای بعد کرونا باعث شده بخشی از اونها استفاده از اینترنت و گوشی رو مجاز بدونن.*
#روشنگری
آقا ردای سَبزِ اِمامَت مُبارک💚
پوشیدَنِ لِباسِ خِلافَت مُبارَک
اِی آخَرین ذَخیرهِ زَهراییِ حَسَن💚
آغاز روزِگار اِمامَت مُبارَک...
سالروز آغاز امامت و زعامت حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف مبارک باد🙏🏻✨
✅ http://eitaa.com/cognizable_wan
https://digipostal.ir/emzaman
کارت پستال امامت
http://eitaa.com/cognizable_wan
آرام به طرف دنیا بروید،
خدا اگر خواست زیادش را میدهد؛
مقدار رزق به تقلّای فرد بستگی ندارد.
#میرزا_اسماعیل_دولابی
👇🔻💚💚
http://eitaa.com/cognizable_wan
با دو دسته از آدمها وارد رابطه نشو!
یکی خود شیفته ها
و دیگری وابسته ها
هر دوی اینها به تعریف و تحسین بیرونی
توسط دیگران، نیاز زیادی دارند.
یکی خود را زیادی شایسته تحسین میداند، و دیگری خود را شایسته تحسین نمیداند.
یکی باک عاطفی اش پر نمیشود، دیگری باک عاطفی اش سوراخ است!
هر دوی اینها بیش از اینکه به تو نیاز داشته باشند و ارزش تو را بدانند و به رابطه احترام بگذارند، نیازمندند!
نیازمندِ بودن دیگری، تحقیر کردن دیگری، تحسین شدن توسط دیگری!
👇🔻💜💜
http://eitaa.com/cognizable_wan
🌷🌷🌷
داستان کوتاه
گوهر شاد یکی از زنان باحجاب بوده همیشه نقاب به صورت داشته و خیلی هم مذهبی بود. او می خواست در کنار حرم امام رضا (ع) مسجدى بنا کند .
به همه کارگران و معماران اعلام کرد دستمزد شما را دو برابر مى دهم ولى شرطش این است که فقط با وضو کار کنید
و در حال کار با یکدیگر مجادله و بد زبانى نکنید و با احترام رفتار کنید.
او به کسانى که به وسیله حیوانات مصالح و بار به محل مسجد میآورند علاوه بر دستور قبلى گفت سر راه حیوانات آب و علوفه قرار دهید
و این زبان بسته ها را نزنید و بگذارید هرجا که تشنه و گرسنه بودند آب و علف بخورند .
بر آنها بار سنگین نزنید و آنها را اذیت نکنید . اما من مزد شما را دو برابر مى دهم ..
گوهرشاد هر روز به سرکشی کارگران به مسجد میرفت؛
روزى طبق معمول براى سرکشى کارها به محل مسجد رفت بود
در اثر باد مقنعه و حجاب او کمى کنار رفت و یک کارگر جوانى چهره او را دید .
جوان بیچاره دل از کف داد و عشق گوهرشاد صبر و طاقت از او ربود تا آنجا که بیمار شد و بیمارى او را به مرگ نزدیک کرد.
چند روزی بود که به سر کار نمی رفت و گوهر شاد حال او را جویا شد . به او خبر دادند جوان بیمار شده لذا به عیادت او رفت..
چند روز گذشت و روز به روز حال جوان بدتر میشد.
مادرش که احتمال از دست رفتن فرزند را جدى دید تصمیم گرفت جریان را به گوش ملکه گوهرشاد برساند .
وگفت اگر جان خودم را هم از دست بدهم مهم نیست.
او موضوع را به گوهرشاد گفت و منتظر عکس العمل گوهرشاد بود.
ملکه بعد از شنیدن این حرف با خوشرویى گفت:
این که مهم نیست چرا زودتر به من نگفتید تا از ناراحتى یک بنده خدا جلوگیرى کنیم؟
و به مادرش گفت برو به پسرت بگو من براى ازدواج با تو آماده هستم
ولى قبل از آن باید دو کار صورت بگیرد .
یکى اینکه مهر من چهل روز اعتکاف توست در این مسجد تازه ساز .
اگر قبول دارى به مسجد برو و تا چهل روز فقط نماز و عبادت خدا را به جاى آور.
و شرط دیگر این است که بعد از آماده شدن تو . من باید از شوهرم طلاق بگیرم . حال اگر تو شرط را مى پذیرى کار خود را شروع کن.
جوان عاشق وقتى پیغام گوهر شاد را شنید از این مژده درمان شد و گفت چهل روز که چیزى نیست اگر چهل سال هم بگویى حاضرم .
جوان رفت و مشغول نماز در مسجد شد به امید اینکه پاداش نماز هایش ازدواج و وصال همسری زیبا بنام گوهرشاد باشد .
روز چهلم گوهر شاد قاصدى فرستاد تا از حال جوان خبر بگیرد تا اگر آماده است او هم آماده طلاق باشد .
قاصد به جوان گفت فردا چهل روز تو تمام مى شود و ملکه منتظر است تا اگر تو آماده هستى او هم شرط خود را انجام دهد .
جوان عاشق که ابتدا با عشق گوهرشاد به نماز پرداخته و حالا پس از چهل روز حلاوت نماز کام او را شیرین کرده بود جواب داد : به گوهر شاد خانم بگوید اولا از شما ممنونم و دوم اینکه من دیگر نیازى به ازدواج با شما ندارم.
قاصد گفت منظورت چیست؟ مگر تو عاشق گوهرشاد نبودى ؟؟
جوان گفت آنوقت که عشق گوهرشاد من را بیمار و بى تاب کرد هنوز با معشوق حقیقى آشنا نشده بودم ، ولى اکنون دلم به عشق خدا مى تپد و جز او معشوقى نمى خواهم .
من با خدا مانوس شدم و فقط با او آرام میگیرم. اما از گوهر شاد هم ممنون هستم که مرا با خداوند آشنا کرد و او باعت شد تا معشوق حقیقى را پیدا کنم . و آن جوان شد اولین پیش نماز مسجد گوهر شاد و کم کم مطالعات و درسش را ادامه داد و شد یک فقیه کامل و او کسی نیست جز آیت اله شیخ محمد صادق همدانی.
گوهرشاد خانم(همسر شاهرخ میرزا و عروس امیر تیمور گورکانی) سازنده ی مسجد معروف گوهرشاد مشهد است ...
🆔 http://eitaa.com/cognizable_wan
مهم نيست آنها
چه چيزي را از تو گرفته اند،
مهم اين است كه
تو با آنچه برايت باقي مانده
چه ميكنی
🧠 http://eitaa.com/cognizable_wan
🔺اگر شوهرتون به مادرش #وابستگی زیادی داره 👈برای کنترل بیشترش با مادر و خانوادهاش در نیفتید.
✅بهترین کار اینه که ارتباط خوب و نزدیکی با مادرشوهرتون برقرار کنید
#سیاست_های_زنانه
🏡 http://eitaa.com/cognizable_wan
💞 #همسرانه
همسرتان یک درخت نیست!
پس وقتی در مورد او صحبت میکنید از اسامی اشاره مثل "این" یا "اون" استفاده نکنید! یا کلمه های
"ببین" و "الو" و "آهای"
🏡 http://eitaa.com/cognizable_wan
💞در زندگیت شریکى انتخاب کن که براى خودت خوب باشه؛
🔻نه براى خانواده ات،نه براى تصویر اجتماعیت ،نه براى حساب بانکیت!
کسى رو انتخاب کن که زندگیت رو از احساس غنى کنه💞
#همسرداری
🏡 http://eitaa.com/cognizable_wan
وقتی همسرت یه کاری رو نمیکنه یا بهت توجهی نمیکنه.
🔺تذکر نده، یا راه نشونش نده.
🌕باهوش باش بذار هر موقع حتی شده اتفاقی اون کار رو انجام داد تا میتونی ازش تعریف کن.
🏡 http://eitaa.com/cognizable_wan
#خانوما
نکته کاربردی برای جذب شوهر
قدردان تلاش های او باشیم
بگوییم خیلی عالی بودی
جلوی جمع از او تعریف کنید
علاقه و اشتیاق جنسی به او نشان دهید
بگویید عامل خوشبختی شماست
🏡 http://eitaa.com/cognizable_wan
🔴 والدين عزيز در تذکر به نوجوان ابتدا نقاط مثبت او را بگویید.
✅ و در موقع انتقاد از «رفتار و عمل» او انتقاد کنید و «خودش» را به باد انتقاد نگیرید.
🏡 http://eitaa.com/cognizable_wan