eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.6هزار دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
14.5هزار ویدیو
671 فایل
کانالی برای قشر جوان؛ بابهترین داستانها؛ تلنگرها؛ نکات زیبا؛ طنز جالب؛ و... ادمین: https://eitaa.com/amola_110 یک کانال #زیبا بجای #صدکانال مولانا: آنکس که نداند و نخواهد که بداند حیف است چنین جانوری زنده بماند جهت ارسال سوالات👇👇👇 @alimaoa_110
مشاهده در ایتا
دانلود
👈💟جایِ یک چیز را در زندگی ات عوض کن،تا زندگی ات زیبا شود؛ به جایِ ترس از خدا، عشق( به او) و خدمت به مخلوقش را جایگزین کن.. آنجاست که: متوجه خواهی شد خدا بهترین دوست و یاور توست..💗 👈عاشق خدا باش او تو را ترک نخواهد کرد و هر آنچه را که نیاز داری، به تو خواهد بخشید. فقط اعمال نیک خود را به او تقدیم کن و پیوسته عاشق او باش خدا همواره رحیم است و هرگز تو را تنها نخواهد گذاشت . تنها شرط آن صداقت در گفتار ورفتار امانتداری است. و خدمت بی منت به مردم. پرهیز از عوامفریبی. از آنچه خدا عطایت کرده انفاق کن در این روزهای پایان سال.بدون چشمداشت.. http://eitaa.com/cognizable_wan
👈با هر دینی حساب کردم حق با پوله :/ نه پول را خیلی عزیز بدانید و نه بی ارزش پول خدمتکار خوبی است ولی رئیس بسیار بدی است نه بواسطه پولداری حس ارباب بودن بهتان دست بدهد نه بخاطر پول بنده کسی جز خدا باش پول فقط یک وسیله است پول شخصیت نمی اورد چه بسیارافرادی که نه سواد داشتند نه پول اما در دل مردم جا داشته و درهر مجلسی آنها را بالای محفل می نشاندند پول امروزدست تو و فردا با دیگریست بخاطرچیزی که مال دنیاست ارزش خودتان را پایین نیاورید.. مواظب باشیم غرق در مال دنیا نشویم..وارث خیلی زود ترا از یاد خواهد برد . اگر دستت در کیسه بیت المال (جیب مردم) است..فورا دربیار. http://eitaa.com/cognizable_wan
اگر همه چیز را میدانستیم شاید خیلی ها را میبخشیدیم. تصور کنید که در جنگلی قدم می زنید و ناگهان سگ کوچکی را می بینید که کنار درختی نشسته است، همچنانکه به آن سگ نزدیک می شوید، ناگهان به شما حمله کرده و دندانهای تیز خود را نشان می دهد، شما وحشت زده و خشمگین می شوید، اما ناگهان متوجه می شوید که یکی از پاهای سگ در تله ای گرفتار شده است، به سرعت حالت ذهنی شما از خشم به سوی نگرانی و ترحم تغییر می نماید؛ زیرا متوجه شده اید که حالت پرخاشگری سگ از جایگاه آسیب پذیری و درد نشات می گیرد، این موضوع در مورد همه‌ی ما نیز صدق می کند. خشم ناشی از جهل است اگر همه چیز را میدانستیم دیگران را میبخشیدیم ما هرگز نمیدانیم ادمی که روبروی ما قرار گرفته در حال چه مبارزه روحی است یا از چه مبارزه ای آمده است. 📒📒📒📒📒📒📒 اگرچه فقط ۲ درصد از وجود انسان جسم و ۹۸ درصد از وجودش ذهن و جان است، شخص عادی ۹۸ درصد از وقتش را صرف اندیشیدن به این ۲ درصد می‌کند که جسم اوست! پاندر http://eitaa.com/cognizable_wan
💕مشکلات زندگی خودتون و برای هر کسی بازگو‌ نکنید. به این دلیل که: 1. در این صورت اون فرد فقط بخشی از شما رو می‌بینه که خیلی بده و پر از مشکلات هست و همیشه شمارو اونجوری به خاطر میاره و این روی روابط تأثیر منفی می‌ذاره! 2. ممکنه قضاوت هایی درباره شما داشته باشه که روی نظری که به شما میده تأثیر بذاره و به شما مسیر اشتباه بده. 3‌. با تکرار هر چی بیشتر مشکلات اونا نه تنها کوچک نمیشن، بلکه بزرگ تر هم میشن چون تعداد زیادی آدم از اون اتفاق خبر دارن. کلا هر چی دیگران کمتر از شما بدونن بهتره... 💐💐💐💐 http://eitaa.com/cognizable_wan
✨👌سخنی از جنس طلا: از خدمت به خلق پشیمان مشو… و اگر کسی قدر خوبی تو را ندانست، غمگین مشو! چون گنجشکها هر روز آواز میخوانند و هیچکس تشکر نمیکند! ولی باز هم آوازشان را ادامه میدهند… نگاه مردم به تو متفاوت است… یک نفر تو را بد میبیند، و دیگری تو را خوب! و یکی دیگر تو را جذاب، تنها خداست که تو را آنگونه که هستی میبیند. پس خدا را مقصود و مراد خودت قرار بده..! زیبا که بنگری میبینی نه هیچکس دوست توست و نه هیچکس دشمنت همه معلم تو هستند، تا در خوبی خود را بیازمایی..! http://eitaa.com/cognizable_wan
روزی مردی زیر سایه‌ی درخت گردویی نشست تا خستگی در کند در این موقع چشمش به کدو تنبل‌هایی که آن طرف سبز شده بودند افتاد و گفت: خدایا! همه‌ی کارهایت عجیب و غریب است! کدوی به این بزرگی را روی بوته‌ای به این کوچکی می‌رویانی و گردوهای به این کوچکی را روی درخت به این بزرگی! همین که حرفش تمام شد گردویی از درخت به ضرب بر سرش افتاد. مرد بلافاصله از جا جست و به آسمان نظر انداخت و گفت: خدایا! خطایم را ببخش! دیگر در کارت دخالت نمی‌کنم چون هیچ معلوم نبود اگر روی این درخت به جای گردو، کدو تنبل رویانده بودی الان چه بلایی به سر من آمده بود !! 🍃 🌺🍃 http://eitaa.com/cognizable_wan
مرد جوانی در آرزوی ازدواج با دختر ِ زیباروی کشاورزی بود. به نزد کشاورز رفت تا از او اجازه بگیره. کشاورز براندازش کرد و گفت: پسر جان، برو در آن قطعه زمین بایست. من سه گاو نر رو یک به یک آزاد میکنم، اگر تونستی دم هر کدوم از این سه گاو رو بگیری، میتونی با دخترم ازدواج کنی. مرد جوان در مرتع، به انتظار اولین گاو ایستاد. در طویله باز شد و بزرگترین و خشمگین‌ترین گاوی که تو عمرش دیده بود به بیرون دوید. فکر کرد یکی از گاوهای بعدی، گزینه ی بهتری خواهد بود، پس به کناری دوید و گذاشت گاو از مرتع بگذره و از در پشتی خارج بشه. دوباره در طویله باز شد. باورنکردنی بود! در تمام عمرش چیزی به این بزرگی و درندگی ندیده بود. با سُم به زمین میکوبید، خرخر میکرد و وقتی او رو دید، آب دهانش جاری شد. گاو بعدی هر چیزی هم که باشه، باید از این بهتر باشه. به سمتِ حصارها دوید و گذاشت گاو از مرتع عبور کنه و از در پشتی خارج بشه. برای بار سوم در طویله بار شد. لبخند بر لبان مرد جوان ظاهر شد. این ضعیف ترین، کوچک ترین و لاغرترین گاوی بود که تو عمرش دیده بود. این گاو، برای مرد جوان بود! در حالی که گاو نزدیک میشد، در جای مناسب قرار گرفت و درست به موقع بر روی گاو پرید. دستش رو دراز کرد... اما گاو دم نداشت!.. زندگی پر از فرصت های دست یافتنیه. بهره گیری از بعضی هاش ساده ست، بعضی هاش مشکل. اما زمانی که بهشون اجازه میدیم رد بشن و بگذرن (معمولاً در امید فرصت های بهتر در آینده)، این موقعیت ها شاید دیگه موجود نباش 🌐http://eitaa.com/cognizable_wan
بزرگی می گوید : 🍂موفقیت نتیجه سه عبارت است: 🌱تجربه دیروز 🌱استفاده امروز 🌱امید به فردا ... 🍂ولی اغلب ما با سه عبارت دیگر زندگی می کنیم: 🌱حسرت دیروز 🌱اتلاف امروز 🌱ترس از فردا.... 🍂در حالی که آفریدگار مهربان 🌱گذشته را عفو ... 🌱امروز را مدد.... 🌱و فردا را کفایت می کند. http://eitaa.com/cognizable_wan
حضرت عیسی به عروسی دوجوان مومن و نیک سرشت قومش دعوت شده بود، آخر شب در هنگام خداحافظی عزرائیل را بر بالای خانه بخت وحجله عروس و داماد دید!!! از او پرسید تو اینجا چه میکنی؟ عزراییل گفت امشب آخرین شب زندگی این عروس داماد است ماری سمی درمیان بستر این دوجوان خوابیده ومن باید در زمان ورود آنها دراین حجله جان هر دو را به امر پروردگار دراثرنیش مار بگیرم . عیسی با اندوه از ناکامی و مرگ این دوجوان نیکوکار و مومن قومش رفته وصبحگاهان برای برگذاری مراسم دعا و دفن آن دو بازگشت امادر کمال تعجب و خوشحالی عروس و داماد زنده و خندان از دیدن پیامبر خدا درحال بیرون انداختن جسد ماری سیاه دید!!! از خدا دلیل دادن این وقت وعمر اضافه به ایشان را پرسید؟ جبرییل نازل شدو گفت دلیل را خود با سوال از اعمال شب قبل ایشان خواهی یافت. عیسی از داماد سوال کرد دیشب قبل ورود بحجله چه کردند؟ جوان گفت وقتی همه رفتند گدایی(سائلی) در زد و گفت من خبر عروسی شمارا در روستای مجاور دیر شنیدم و تمام بعدازظهر و شب را برای خوردن و بردن یک شکم سیر از غذای شما برای خود وهمسر بیمارم در راه بودم لطفا بمن هم از طعام جشنتان بدهید. بداخل آمدم و جز غذای خودم و همسرم نیافتم غذای خودرا به آن مرد گرسنه دادم خورد برایم دعای طول عمر کردو گفت برای همسرم هم غذابدهید اونیز چون من سه روز است غذای مناسبی نخورده است. باخجالت قصد ورود و بستن در را داشتم که همسرم با رویی خندان غذای خودش را بمرد داد و اودرهنگام رفتن برای هردوی ما دعای طول عمر ،رفع بلا و شگون مصاحبت باپیامبر خدا دراولین روز زندگی مشترکمان را کردو رفت. وقتی قصد ورود بحجله را داشتیم مجمعه (سینی بزرگ و سنگین غذا از جنس مس ) از دست همسرم برروی رختخواب افتاد و باعث مرگ این مار سمی که در رختخواب مابود گشت، پس ماهردو دیشب را تااکنون بعبادت گذارندیم و العجب شادی ما از اینست که دعای آنمرد بر شگون مصاحبت با شما نیز به اجابت رسید. جبرییل ع فرمود ای عیسی بدان صدقه و انفاق باعث رفع بلا و طول عمر شده این بر ایشان بیاموز و داستانشان برهمگان باز گو باشد که چراغی گردد بر خلق ما برای نیکی به دیگران و مصاحبت پیامبرانی چون تو در جنت.... http://eitaa.com/cognizable_wan
آورده اند که کودک فقیری ظرفی دردست داشت، و از این مغازه به اون مغازه دنبال کمی روغن می گشت چون پولی نداشت کسی به او روغن نمی داد. رفت تا به در مغازه ای دیگر رسید صاحب مغازه ظرفش را برداشت وکمی ازتفالهٔ گاو درون آن ریخت وظرف رابه کودک داد ولی آن کودک چیزی نگفت ظرف را برداشت و رفت و آن تفالهٔ درون آن را برای مدتی درخانه نگهداری کرد. روزی ازجلو همان مغازه می گذشت که صاحب مغازه آه وناله می کرد که دندان درد دارم کودک جلو رفت وگفت داروی آن پیش من است. رفت و مقداری ازخشک شده همان تفاله را لای کاغذی پیچید وبه مغازه دارگفت آن را بر دندانت بگذار مغازه دار هم آن رابرداشت وبردندانش گذاشت بعد از کودک سوال کرداین چه دارویی بودکه به من دادی کودک گفت این باقی مانده ی همان روغن(تفالهٔ گاوی)است که به من دادی . تا توانی دلی بدست آور دل شکستن هنر نمی باشد شیخ هم دراین مورد فرمود: بزرگی به عقل است نه به سن وقد.. 🌐 http://eitaa.com/cognizable_wan
هزارپایی بود وقتی می رقصید جانوران جنگل گرد او جمع می شدند تا او را تحسین کنند؛ همه، به استثنای یکی که ابداً رقص هزارپا را دوست نداشت: یک لاک پشت حسود... 🍃او یک نامه به هزارپا نوشت : ای هزارپای بی نظیر! من یکی از تحسین کنندگان بی قید و شرط رقص شماهستم. و می خواهم بپرسم چگونه می رقصید. آیا اول پای ۲۲۸ را بلند می کنید و بعد پای شماره ۵۹ را؟ یا رقص را ابتدا با بلند کردن پای شماره ۴۹۹ آغاز می کنید؟ در انتظار پاسخ هستم. با احترام تمام، لاک پشت. هزار پا پس از دریافت نامه در این اندیشه فرو رفت که بداند واقعا هنگام رقصیدن چه می کند؟ و کدام یک از پاهای خود را قبل از همه بلند می کند؟ و بعد از آن کدام پا را؟ متاسفانه هزار پا بعد از دریافت این نامه دیگر هرگز موفق به رقصیدن نشد. ✅سخنان بیهوده دیگران ازروی بدخواهی وحسادت؛ می تواند بر نیروی تخیل ماغلبه کرده ومانع پیشرفت وبلند پروازی ما شود . http://eitaa.com/cognizable_wan
وقتي که راه نمي روي و نمي دوي زمين هم نمي خوري اين”زمين نخوردن” محصول سکون است نه مهارت 🏡 http://eitaa.com/cognizable_wan