*زندگی شطرنج دنیا و دل أست
قصه ی پر رنج صدها مشکل أست
شاه دل کیش هوسها می شود
پای أسب آرزوها در گل أست
فیل بخت ما عجب کج می رود
در سر ما بس خیالی باطل أست
ما نسنجیده پی سرباز او
غافل اینکه او حریفی قابل أست
مهره های عمر من نیمش برفت
مهره های او تمامش کامل أست...
*
*#شعر 📚🧸*
* http://eitaa.com/cognizable_wan
*#طلایی*
*★ مطالعه کن ، وقتی که دیگران در خوابند.
☆ تصمیم بگیر، وقتی که دیگران مُرَددند.
★ خود را آماده کن ، وقتی که
دیگران در خیال پردازیاند.
☆ شروع کن، وقتی که
دیگران در حال تعللاند.
★ کار کن ، وقتی که
دیگران در حال آرزو کردناند.
☆ صرفه جویی کن ، وقتی که
دیگران در حال تلف کردناند.
★ گوش کن، وقتی که
دیگران در حال صحبت کردناند.
☆ پافشاری کن، وقتی که
دیگران در حال رها کردناند...*
* #انگیزشی 📚🧸*
*http://eitaa.com/cognizable_wan
از قد بلند هم
تنها چيزی كه نصيب ما شد
نصب پرده، آويزون كردن تابلو، تنظيم ساعت، بستن دريچه كولر ،تعویض لامپ و بيا اون ليوانا رو از بالای كابينت بده بود😂😐
#طنز
😁👉http://eitaa.com/cognizable_wan
هروقت از بابام پول میخواستم بهش میگفتم :
آقاجون من کاظم پول لازم😂😝
بابامم هروقت نمیخواست بهم پول بده میگفت :
من مریض کرم نریز😒😂😂😂
#طنز
😁👉http://eitaa.com/cognizable_wan
15.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من دیگه هیچ حرفی واسه گفتن ندارم 😕😂🤣
#طنز
😁👉http://eitaa.com/cognizable_wan
✨﷽✨
#پندانه 🌹❤️
✍️ خدا گر ز حکمت ببندد دری
ز رحمت گشاید در دیگری
🔸آدمی که رفته است، شغلی که آن را از دست دادی، رفاقتی که دیگر وجود ندارد، رابطهای که به هر دلیلی بههم خورده است، راهی که به بنبست رسیده است، همه را رها کن تا بتوانی درهای جدید زندگیات را ببینی!
🔹وقتی دَری بهسوی خوشبختی بسته میشود، دَر دیگری باز میشود. ولی اغلب آنقدر به دَر بسته خیره میشویم که دَری را که برای ما باز شده، نمیبینیم!
🔸در حالی که باید با بسته شدن یک در بهدنبال درهای باز دیگر برویم. چون قطعا همه درها بسته نشده است.
✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan 📚✾
23.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#تخلیه_اطلاعاتی توسط #منافقین به بهانه #بیمه ...
(تخلیه #تلفنی را جدی بگیریم)
#اخطار
http://eitaa.com/cognizable_wan
یه روز برام یه ساعت خرید که برای خودش هم خریده بود
بهم داد و گفت تا وقتی این ساعت کار کنه ما با همیم از کار بیفته راهمون تموم میشه ...
من رفتم ساعت فروشی تا کلی باطری بگیرم، مرد ساعت فروش که ساعتو دید گفت :
این با باطری کار نمیکنه
با ضربان قلب کارمیکنه از دستتون درش نیارید ...
#عاشقانه
🖤 http://eitaa.com/cognizable_wan
کی گفته #سن که رسید به #پنجا
#فشار میاد به چَندجا
سن كه رسيد به پنجاه
تازه ميشى روبراه
عقل تو كامل شده
ذهن تو بالغ شده
تازه ميشى مهربون
با همگان، همزبون
دنيا برات، فان ميشه
برنامههات، ران ميشه
بادِ سرت، كم ميشه
دنيا جلوت، خم ميشه
خوب و فروتن ميشى
قوى و پيلتن ميشى
قدرِ تو، بالا ميره
وصف تو، هر جا ميره
غصه ازت، دور ميشه
چشم حسود، كور ميشه
اگر كه ورزش كنى
تمرين و نرمش كنى
سالم و سرحال ميشى
جوون و قبراق ميشى
میتونى برى تا توچال
روان و خوب و خوشحال
بخور هر آنچه خواهى
مرغ و برنج و ماهى
كلسيم و شير و ماست
بشنو تو اين حرف راست
سبزى و ميوه حتماً
قند و شيرينى، اصلاً
شور نكنى، خوراكت
تا كم كنى، فشارت
چربى و فسفود، نخور
كه دورشى از، مرده شور
ازين به بعد، نيت كن
قلبتو، تقويت كن
تو پارك برو پياده
بى قمپوز و افاده
مثل شما، زيادن
محكمو و واندادن
مبادا، دِپْرِس، بشى
نحيف و بيحس بشى
خنده نره، ز لبهات
شادى نره از چشات
اميدو، جستجو كن
بگردو، زندگى كن
لحظهها رو، شادى كن
خوش باش و خوشحالى كن
اگر كه شادى كنى
كورتيزولو، كم كنى
دوچرخه يادت نره
پا بزنى، بهتره
با جوونا بُر، بخور
دوغ و دلستر، بخور
گاهى هوايى بخور
نون و كبابى بخور
با ريحون و تُربچه
ترشى تره، پيازچه
بازى كن و بچه شو
كودكِ پاينده، شو
با بچهها بازى كن
شوخى و طنازى كن
اينا همش، بهونس
مثل شما، يه دونس
اينكه ميگن، خيلىها
فشار مياد به چن جا
قبول، ولى چه باكِت
مشو خموش و ساكت
كنون شنو، پندِ من
فاميلِ دلبندِ من
سن كه ملاك نميشه
دلت بايد جوون شه
پيرى كه خوش زبونه
عين جوون، ميمونه
همه ميان، كنارش
صفا كنن، با حالش
قصه ميگه، براشون
عوض ميشه، هواشون
بچهها، غرق رؤيان
بابا بزرگو، میخوان
مامان بزرگ، كجايى
امشب پيشم، ميايی؟
درخت اگه پير ميشه
پهن و فراگير ميشه
سايه ميده، فراوون
تو گرماى تابستون
خلاصه سن پنجاه
مياد سراغ شما
اما بايد شد، رها
ز فكرِ سنِ بالا
فقط، مراقبت كن
با سن، مطابقت كن
زندگى كن، سلامت
بى آمپاس و بى زحمت
براى فاميلامون
دعاى زيرو، بخون
فاميلِ زير پنجاه
اميد مايى، والاه
فاميلِ سن پنجاهى
مريض نشى الهی
تقدیم به همه عزیزان ۵۰ سال به بالا
#شعر
http://eitaa.com/cognizable_wan
🌸🍃🌸🍃
#حکایت
#دستورنادرشاه_برای_ساکت_کردن_قورباغه_ها
در جریان مذاکرات صلح بین نادرشاه و روس ها بعد از جنگی بی نتیجه در کنار نی زار، سر و صدای ممتد قورباغه ها امان همه را بریده بود وباعث شده بود صدا به صدا نرسد.
ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﻧﺎﺩﺭ ﺑﺎ ﺧﺸﻢ ﺑﻪ ﻭﺯﯾﺮﺵ ﮔﻔﺖ:
ﺑﻠﻨﺪ ﺷﻮ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻗﻮﺭﺑﺎﻏﻪ ﻫﺎ ﺑﮕﻮ ﺷﺎﻩ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺩﺍﺭﺩ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺍﮔﺮ ﺳﺎﮐﺖ ﻧﺸﻮﻧﺪ ﻧﺴﻞ ﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﺮ ﻣﯽ ﺩﺍﺭﻡ .
ﻧﻤﺎﯾﻨﺪﮔﺎﻥ ﺭﻭﺱ ﭘﻮﺯﺧﻨﺪﯼ ﺯﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻋﺠﺐ ﺷﺎﻩ نادان ﻭ ﻣﻐﺮﻭﺭﯼ , ﻗﻮﺭﺑﺎﻏﻪ ﻫﺎ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ.
ﺩﻗﺎﯾﻘﯽ ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﺩﺭ ﮐﻤﺎﻝ ﺗﻌﺠﺐ ﺣﻀﺎﺭ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﻗﻮﺭﺑﺎﻏﻪ ﻫﺎ ﺳﺮ ﻭ ﺻﺪﺍﯾﺸﺎﻥ ﮐﻤﺘﺮ ﻭ ﮐﻤﺘﺮ ﺷﺪ ﺗﺎ ﺟﺎﯾﯿﮑﻪ ﺳﮑﻮﺕ ﻋﺠﯿﺒﯽ ﺑﺮ ﻣﺮﺩﺍﺏ ﻭ ﻧﯽ ﺯﺍﺭﻫﺎﯼ ﺁﻥ ﺣﮑﻢ ﻓﺮﻣﺎ ﺷﺪ ﻭ ﻭﺯﯾﺮ ﺑﺮﮔﺸﺖ
ﺳﻔﺮﺍﯼ ﺭﻭﺱ ﮐﻪ ﺣﺴﺎﺑﯽ ﺟﺎ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺗﻌﯿﯿﻦ ﺧﻂ ﻣﺮﺯﯼ ﭼﺎﻧﻪ ﻧﺰﺩﻧﺪ ﻗﺮﺍﺭﺩﺍﺩ ﺭﺍ ﺍﻣﻀﺎ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺁﻧﺠﺎ ﺭﺍ ﺗﺮﮎ ﮐﺮﺩ.
ﻭﻗﺘﯽ ﺳﻔﺮﺍ ﺭﻓﺘﻨﺪ ﻧﺎﺩﺭ ﺧﻨﺪﯾﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ :
ﻗﻮﺭﺑﺎﻏﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﭼﻄﻮﺭ ﺳﺎﮐﺖ ﮐﺮﺩﯼ؟
ﻭﺯﯾﺮ ﮔﻔﺖ ﻗﺒﻠﻪ ﻋﺎﻟﻢ ﻓﻮﺭﺍ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩﻡ ﺩﻭ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺭﺍ ﺳﺮ ﺑﺮﯾﺪﻧﺪ ﺭﻭﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﮐﺸﯿﺪﯾﻢ ﻭ ﺑﻪ ﻗﻄﻌﻪ ﻫﺎﯼ ﮐﻮﭼﮏ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﻫﺮ ﻗﻄﻌﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﺩ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﺳﺮ ﺭﻭﺩﻩ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺴﺘﯿﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺩﺍﺧﻞ ﻧﯽ ﺯﺍﺭﻫﺎ ﻭ ﻣﺮﺩﺍﺏ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﯿﻢ ﺭﻭﺩﻩ ﻫﺎ ﺷﺒﯿﻪ ﻣﺎﺭ ﺩﺭ ﺁﺏ ﻣﺮﺩﺍﺏ ﺑﺎﻻ ﻭ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻣﯿﺮﻓﺘﻨﺪ ﻗﻮﺭﺑﺎﻏﻪ ﻫﺎ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺧﻮﺭﺍﮎ ﻣﺎﺭﻫﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ , ﺑﺎ ﺩﯾﺪﻥ ﺭﻭﺩﻩ ﻫﺎ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﺑﻪ ﺯﯾﺮ ﺁﺏ ﺭﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﺳﺎﮐﺖ ﺷﺪﻧﺪ.
http://eitaa.com/cognizable_wan