یه بار پدربزرگم نصیحت قشنگی بهم کرد؛ میگفت :
برای درکنار هم موندن باید خیلی چیزارو بخشید، خیلی حرفارو نشنیده گرفت، از خیلی کارها عبور کرد...
برای در کنار هم موندن باید بخشنده ترین و قوی ترین بود، نه زیباترین و باهوش ترین !
آدما وقتی میتونن مدتهای طولانی کنار هم بمونن که یاد بگیرن چطور با هم کنار بیان !
برای در کنار هم موندن باید یاد بگیری چطور میشه با کوچیکترین چیزها، از زندگی لذت برد، خندید و شاد بود...
#انگیزشی
🥀 http://eitaa.com/cognizable_wan
بعضی از افراد اینطور هستن که :
- سخت وارد رابطه میشن اما عشقهای عمیقی رو میسازن.
- دوستان کمی دارند اما واقعی هستند.
- همه نوع کتابی رو نمیخونن اما از اونی که خوندن بهترین چیزهارو یاد گرفتن.
- تنهاییشون رو با هر کسی و هر کاری پر نمیکنن.
- تظاهر به چیزی که نیستن نمیکنن.
- دائم از داشته هاشون صحبت نمیکنن.
در واقع بعضیا دروشون، ذهنشون و قلبشون شلوغ نیست
اما همه چیزهایی که دارن واقعی و
اصیله، اگه جز این دسته افرادی بهت تبریک میگم.
#انگیزشی
🥀 http://eitaa.com/cognizable_wan
"اگه روزی صدبار هم شکست خوردید هر صدبارش باید ناراحت بشین، عصبانی بشین و این طبیعیه. هرگز نباید به شکست عادت کنید.
ترس از شکست را به تنفر از شکست تبدیل کنید.
اگه از شکست بترسید هیچوقت وارد بازی نمیشید و هیجوقت برندهای هم وجود نخواهد داشت... ولی تنفر ازش، بهتون انگیزه میده🌱"
#انگیزشی
🥀 http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎤 استاد شجاعی
🚨 یه وقت فکر نکنی که
«چون امام زمانت توی غیبته،
همه حقوقِ امام، از گردنِ تو ساقطه!»
نـــــــــــه ✋
❇️ همین امروز راهی به سمتـــش باز کن:
فردا خیـــلی دیــــــــره
📜 #امام_زمان (عج) #استاد_شجاعی
http://eitaa.com/cognizable_wan
🌷 #هر_روز_با_شهدا🌷
#مزد_آرپیجیزن....
🌷در عمليات فتح بستان ، حدود ۶۰ نفر بوديم كه در نزديكی امام زاده زين العابدين در محاصره تنگ دشمن در گودالی موضع گرفته بوديم. عراقیها برای اسارت ما هر لحظه نزديكتر میشدند و گفتند: تسليم شويد! حتی يك نفربر آمد كه ما را بگيرد و ببرد، ولی يكی از برادرها به نام آلوگردی كه از سپاه اهواز و آر.پی.جیزن بود، از جا بلند شد و با شهامت و شجاعت خاصی با فرياد " الله اكبر " به آن نفربر شليك و آن را منفجر كرد و در همين عمليات مزد جهاد خويش را با شهادت در راه خدا گرفت.
#راوی: فرمانده شهید سردار دکتر مجید بقایی
منبع: سایت نوید شاهد
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
🌼🌿🌿🌿
🌼🌿
🌼
پروانه چو بر روی تو بنشست، دلــم ریخت....
چون باد به گیسوی تو زد دست، دلــم ریخت...
من عکس تو را بر رخِ آن ماه کشیــدم...
چون شب به گلِ روی تو دل بست، دلم ریخت...
دیشب به تو گفتم که مرا جز تو کسی نیست...
گفتی که مرا جز تو کسی هست، دلـــم ریخت..
گفتی که تو را با نگهی مست کنـــم مست...
پیمان بشکستی نشدم مست، دلـم ریخت.
🌼
🌼🌿
🌼🌿🌿🌿
#شعر
💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
♥️♥️♥️♥️
#نکاتی برای گفتگو با #همسر
🔮⚪ به جای اینکه در جملات خود از کلمه تو استفاده کنید، مسئولیت احساسات خود را به عهده بگیرید و از کلمه "من" استفاده کنید توجه کنید که جملاتی که در آن از کلمه "تو" استفاده می شود چقدر سرزنش کننده به نظر میرسند.
به جاي آنكه بگوييد:
_ تو منو عصبانی می کنی
_ تو دیوونم می کنی
_ تواصلا اجازه نمیدی حرف بزنم
جملات زیر را به کار برید :
_ عصبانی هستم
_ دیوانه شدم
_ می خوام همین حالا صحبت کنم.
✔ زمانی که این جملات را با ضمیر من شروع میکنید این گونه جملات کمتر موجب عصبانیت طرف مقابل می شوند مسئولیت احساسات را بر دوش خود فرد میگذارند و بیشتر احتمال دارد که همسرتان به شما گوش کند.
#همسرداری
💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
#سیاست_همسرداری
❌دعوارو کشش نده...
‼️بعد از دعوا باهم سردرفتارنکنید.
پس ازبحث ودعوا اصولا دوطرف حوصله حرف زدن باهم را ندارند.
امااگرپس از گذشت زمان، هنگامی که هردو آرام تر بودیدوهمسرتان نزدشما آمدو به هربهانه ای میخواست باشماحرف بزند، ازپاسخ دادن به اوامتناع نکنید.❌
💔بدترین کارممکن دراین شرایط این است که سکوت اختیارکنیدوبه اصطلاح قیافه بگیرید.😖
کارشناسان روابط زناشویی می گویند:
👈 با پاسخ ندادن به طرف مقابل، این حس رابه اومی دهیدکه درحال تنبیه کردن او هستید
👈واین باعث میشود تا او نتواند حرف هایش را راحت تر باشمادرمیان بگذارد
👈و تکراراین مسایل،فاصله بزرگی میان زن و شوهرایجاد می کندکه شایدخسارت های جبران ناپذیری نیزدرپی داشته باشد.
⏪به جای این کاربچه گانه به همسرخودبگویید، (من هنوزناراحت هستم ونتوانسته ام همانند تو به این زودی همه چیز رافراموش کنم.
👌به من چند ساعتی فرصت بده تا بتوانم آرام شوم.
✍سپس درمورد آن باهم حرف خواهیم زد....
💕💕💕
#همسرداری
💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
#سیاست_های_رفتاری
چیکار کنم شوهرم مطابق خواسته ی من عمل کنه⁉️
خانم های عزیز توجه کنید 👇
برای اینکه #مردتون رو مطابق بعضی خواسته هاتون عادت بدین اول باید خواسته هاتون رو به صورت #نیاز و با #ناز ازش بخواین ؛ نه به صورت #امر و تکلیف
🔺اگر انجام داد کلی #تشکر کنید تا برای انجام دوباره ی اون تشویق بشه و این طور تبدیل به یک #عادت میشه براش
❌اما اگه خواسته ی شما رو انجام نداد مثلا گفتید اومدنی ماست بخر نخرید اصلا #سرزنشش نکنید، چند روز بعد دوباره با حالت #نیاز خواستتون رو بگید
کلا مردا باید فقط #تشویق بشن
🚫سرزنش و غیره نتیجه عکس میده
#همسرداری
💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
#رمان
نام کتاب: ملاقات با مرگ
نویسنده : آگاتا کریستی
مترجم : جمشید اسکندانی
تعداد صفحه : 473
حجم فایل : 7 مگابایت
استادمون میگفت ماشینو که طراحی میکنن یه آینه کوچیک میزارن واسه نگاه کردن به عقب
یه شیشه بزرگ میزارن واسه دیدن جلو همونقدر محدود به گذشته نگاه کنید، نگاهتون به جلو باشه!
#انگیزشی
💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
من هرگز نمیگویم:
در هیچ لحظهای از این سفر دشوار، گرفتار ناامیدی نباید شد...
من میگویم: به امید بازگردیم، قبل از اینکه ناامیدی، نابودمان کند.
امروز روز توست، بخواه و حرکت
کن و عاشقانه بخدا بسپار.
#انگیزشی
💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
به محض اینکه مطمئن شدید به قدر کافی خوب هستید، به جای تلاش برای اثبات خودتون به ناباوران، وقتتون رو صرف یافتن کسانی بکنید که به شما باور دارن؛ عمر، کوتاهتر از اونیه که برای چانهزنی و اصرار و التماس هدر بشه...
💬 #انگیزشی
💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
زندگی کاروانیست زودگذر؛
آهنگی نیمه تمام،
و تابلویی زیبا و فریبنده،
میسوزد و میسوزاند...
و هیچ چیز،
در آن رنگ حقیقت نمیگیرد،
جز خوبی و محبت و مهربانی،
مهربان باشیم
#تلنگر
✾📚 💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
یک تحقیق روانشناسی ثابت کرده است:
🔹 که بوی نوزادان تازه متولد شده، همان اثری را بر روی مغز زنان دارد که مواد مخدر بر روی مغز افراد معتاد دارد.
#اطلاعات_عمومی
✅ 💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
✨🌱✨🌱✨🌱✨🌱✨🌱✨
🔆بال هایت را کجا گذاشتی؟
پرنده بر شانه ی انسان نشست. انسان با تعجب رو به پرنده کرد و گفت: اما من درخت نیستم.
تو نمی توانی بر روی شانه ی من آشیانه بسازی.
پرنده گفت: من فرق آدم ها و در خت ها را خوب می دانم. اما گاهی پرنده ها و انسان ها را اشتباه می گیرم.
انسان خندید و به نظرش این بزرگ ترین اشتباه ممکن بود.
پرنده گفت: راستی چرا پر زدن را کنار گذاشتی ؟
انسان منظور پرنده را نفهمید، اما باز هم خندیدید.
پرنده گفت: نمی دانی توی آسمان چقدر جای تو خالی است. انسان دیگر نخندید. انگار ته خاطراتش چیزی را به یاد آورد. چیزی که نمی دانست چیست.شاید یک آبی دور. اوج دوست داشتنی.
پرنده گفت: غیر از تو پرنده های دیگری را هم می شناسم که بال زدن از یادشان رفته است. درست است که پرواز برای یک پرنده ضرورت است، اما اگر تمرین نکندفراموشش می شود.
پرنده این را گفت و پر زد. انسان رد پرنده را دنبال کرد تا اینکه چشمش به یک آبی بزرگ افتاد و به یاد آورد روزی نام این آبی بزرگ بالای سرش آسمان بود و چیزی شبیه دلتنگی توی دلش موج زد.
آن وقت خدا بر شانه های کوچک انسان دست گذاشت و گفت: یادت می آید تو را با دو بال و دو پا آفریده بودم ؟ زمین و آسمان، هر دو برای تو بود ولی تو آسمان را ندیدی.
راستس عزیزم، بال هایت را کجا گذاشتی ؟
انسان دست بر شانه هایش گذاشت و جای خالی چیزی را احساس کرد. آن گاه سر در آغوش خدا گذاشت و گریست........
✾📚 💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
#داستان_آموزنده
🔆ترك سنت
جناب ((حجة الاسلام والمسلمين سيد محمد حسين مدرس مطلق )) مى فرمودند: مرحوم ابوى ام مى فرمودند:
آخوند كاشى كه ازدواج نكردند، نه اين كه مى خواستند ترك سنت ((رسول الله صلى الله عليه و آله )) را كرده باشند، يا رهبانيت داشته باشند بلكه به علت فقرى كه داشت و يك طلبه ساده اى بود كه سرمايه اى نداشت و نمى توانست خودش را هم اداره كند، چه رسد به كسى ديگر، لذا ازدواج نكردند و وقتى كه سن ايشان از ازدواج گذشته بود و اواخر عمر شريفشان بود.
يكى از بازاريها گفته بود كه من حاضرم دخترم را به شما بدهم .
آخوند با تندى فرموده بود: برو گم شو.
دور و اطرافيان گفته بودند: آقا شما چرا اينطورى برخورد كرديد؟
فرموده بودند: دورانى كه ما جوان بوديم و نياز داشتيم كسى يك چنين پيشنهادى به ما نكرد، حالا كه من يك مشهوريتى دارم و يك مقدار اسمى پيدا كردم مى خواهد اين كار را بكند.
📚داستانهايى از مردان خدا، قاسم مير خلف زاده
✾📚 💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
16.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
🇮🇷🌸🌹🌸🇮🇷
#مواظب،
ورودی های نفسمون باشیم...👌
♨️#گناهان_زبان
🇮🇷🌸🌹🌸🇮🇷
💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
﴾﷽﴿
#خاطرات_شهید
.
«از دامن زن مرد به معراج میرود»
این جملهی امام خمینی(ره) وقتی برایم معنی پیدا کرد که خبر شهادت آقا وحید رو بهم دادند...
.
اون لحظهای که بدون توجه به اطرافم بی امان اشک میریختم!
بی تابی و دلتنگی امانم را بریده بود.
هرچه گریه میکردم آرام نمیشدم.
انگار قلب و جگرم میسوخت.
در میان بیقراریهایم دستانِ پر از مهرش را روی دستانم حس کردم.
نگاهش کردم، نگاهم کرد.
دستی به سر و صورتم کشید و گفت:
«دخترم ناراحت نباش، بیتابی نکن، انقدر گریه نکن وحید الان پیش امام حسینه، همون جایی که دوست داشت. آروم باش، تمام نگرانی من تویی، کمتر اشک بریز. جای بدی که نرفته، هدیهای ناقابل تقدیم خدا کردیم تو هم راضی باش عزیزم.»
چقدر بزرگ بود، چقدر روحِ عظیمی داشت.
چقدر آرامم کرد.
انگار فرشتهای بود از جانب خدا...
عطرِ بهشتی وحید را همراه خود داشت.
عجب جملهی درستی؛
امام راست میگفت.
وحید از دامن پاک مادرش به معراج رفت...
✾📚 💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
14.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
استاد شجاعی
✘ تنها مانعِ باقیمانده در مسیر ظهور موعود!
#ظهور #امام_زمان علیه السلام
💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎈کارتون مثل نامه
♨️#کارتون #مثل_نامه
💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شهادتهایی که پایان کار نیست و راهگشاست...
#شهادت
🌏 💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
19.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امر به معروف دختر #کشف_حجاب #سیگار به دست روز شهادت حضرت علی(ع) در تهران
✖️ببینید چه عکس العملی نشون میده....
#بی_تفاوت_نباشیم
#دختران_انقلاب
🇮🇷 💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حالت خام سنگ فلز مس در طبیعت رو دیده بودی تا حالا
#اطلاعات_عمومی
💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
#داستان_آموزنده
🔆سرنوشت دختر مراكشی
دختر مراکشی بود. پدری داشت که با نخریسی روزگار را میگذراند. صنعت دست پدر رونق یافت و پولی به هم زد و دخترش را به گردشی در آبهای مدیترانه برد. مرد میخواست متاعش را بفروشد، و به دختر نیز سفارش کرد که او هم به جستجوی مرد جوانی برآید که شوهر شایستهای برایش باشد. کشتی در نزدیکیهای مصر به کام طوفان افتاد، پدر جانش را از دست داد و دختر به ساحل افتاد. دخترک بینوا و از پا افتاده که تقریباً چیزی نیز از گذشته به خاطر نداشت آنقدر در ساحل گشت و گشت تا عاقبت به خانوادهای رسید که حرفهشان نساجی بود. این خانواده دختر را نزد خود بردند و به او پارچهبافی یاد دادند.
تا اینجا دختر از آخر و عاقبت خود خیلی هم شاکر بود. اما این عاقبت بخیری چندان نپایید، چند سال بعد دختر در ساحل توسط بردهدزدی ربوده شد که کشتیاش رو به سمت استانبول در خاور داشت و دختر را به بازار بردهفروشیاش برد. مردی که سازندهی دَكَل کشتی بود به این بازار رفت تا بردهای بخرد که وردستش باشد، اما وقتی چشمش به دختر افتاد دلش برای او سوخت، او را خرید و به خانه برد تا کمک همسرش باشد.
اما دزدان دریایی محمولهی این مرد را دزدیدند، و برای خرید بردههای دیگر دستش خالی ماند. مرد و همسرش و دختر به ناچار از اول تا آخر دَكَل سازی را خود به عهده گرفتند. دختر سخت و هشیار کار میکرد. دکلساز که دختر را لایق دید آزادیاش را به او بخشید و شریک کارش کرد، که سبب شعف خاطر دختر شد. روزی مرد دكلساز از دختر خواست با یک محموله بار دكل به جاده برود. اما نرسیده به سواحل چین کشتی با طوفانی شدید روبهرو شد. یک بار دیگر آب دختر را به ساحلی بیگانه برد، و یك بار دیگر دخترک به شِکوه از تقدیر به زاری افتاد. پرسید: «چرا، چرا باید تمام اتفاقات بد برای من بیفتد؟» هیچ پاسخی نشنید. از روی ماسهها بلند شد و رو به شهر گرفت. افسانهای در چین حکایت میکرد که روزی یک زن خارجی پیدا خواهد شد که خیمهای برای امپراتور خواهد ساخت.
چون هیچکس در چین صنعت چادرسازی را نمیدانست، تمام مردم چین، که شامل نسل بعد از نسل امپراتوران هم میشد، چشم به راه وقوع این افسانه بودند. سالی یک بار امپراتور فرستادههایش را روانهی شهرها میکرد تا هر جا که چشمشان به یك زن خارجی بیفتد، او را به دربار ببرند. در تاریخ یاد شده زن کشتی شکسته به حضور امپراتور رسید. امپراتور توسط مترجم از او پرسید آیا میتواند چادر بسازد. زن گفت: «فکر میکنم بتوانم.» زن طناب خواست، اما چینیها طناب نداشتند، پس زن با به یاد آوردن دوران بچگی و بزرگ شدن زیردست پدر ریسنده، ابریشم خواست و آن را ریسید و طناب را بافت.
بعد تقاضای پارچه کرد، اما چینیها پارچه نداشتند، پس زندگی خود با نساجها را به یاد آورد و پارچهی مناسب چادر را بافت. بعد تقاضای دیرک چادر کرد، اما چینیها دیرک نداشتند، پس زندگی خود با دكلساز را به یاد آورد و دیرک چادر را ساخت. وقتی تمام این لوازم آماده شد، کوشید تمام چادرهایی را که در زندگیاش دیده بود به یاد آورد. سرانجام خیمهای ساخت. امپراتور از ساخت خیمه و به تحقق رسیدن پیشگویی افسانه مبهوت شد، به دختر گفت هر آرزویی دارد بگوید تا او برآورده سازد. دختر با شاهزادهای زیبا ازدواج کرد و با فرزندانش در چین ماندگار شد و سالیان سال خوش و خوشبخت زندگی کرد. متوجه شد که گرچه ماجراهای زندگیاش به هنگام وقوع ترسناک به نظر میرسیدند، اما در نهایت برای خوشبختیاش ضروری بودند.
✾📚 💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پاک کردن آدامس با چسب از روی لباس😂😂😂😂😂😂
#طنز
💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan
🔹از هوا پرستی کناره گیرید تا همه چیز به شما داده شود و بدانید آن چه در هواپرستی میجویید در ترک هوا یافت میشود.
📚پندنامه سعادت
✍آیت الله پهلوانی رحمة الله
💠 🇮🇷🌸🌹🌸
#کانال_دانستنی_های_زیبا بجمع ما بپیوندید👇👇👇
@cognizable_wan