فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بازی دختر باهم vs پسرا با هم
🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
Ali Pezhman - America.mp3
9.69M
🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷
⤵️ بازخوانی آهنگ
آمریکا ، آمریکا
ننگ به نیرنگ تو ....
🔆💠🔅💠﷽💠🔅
💠🔅💠🔅
🔅💠🔅
💠🔅
🔅
✅پرسش : آیا پوشک کردن نوازدان مشکلی برای آنان ایجاد میکند؟
✍پاسخ : با توجه به اینکه نوزادان دارای اندام و مفاصل بسیار ظریف هستند، قنداق، نوزادان را از ضربات احتمالی حفظ میکند. و در هنگام بغل گرفتن و حمل نیز او را محافظت میکند، دمای بدن نوزاد را ثابت نگه میدارد و به رشد طبیعی اعضاء و اندام کودک کمک میکند. قنداق کردن نوزادان تا ۴۰ – ۵۰ روزگی به روشی که در قدیم این کار را میکردند، و بعد از آن استفاده از پارچههای نخی (به اصطلاح کهنه کردن کودک) توصیه میشود البته نباید خیلی محکم بسته شود.
لازم به ذکر است از سه نقطه، خون در دستگاه تناسلی چه مرد و چه زن در جریان است: از طریق کشاله رانها است (تقریباً همانجایی که تخمدانهای خانمها قرار دارد) و یکی زیر ناف است. این سه نقطه متاسفانه در نوزادان به اسم پوشک و به اسم اینکه گفتهاند قنداق نکنید، تحت فشار قرارداده میشود لذا پوشک باعث اختلال در خون رسانی به موضع تناسلی و ایجاد معضلاتی شده است. کوچکی آلت تناسلی و بیماریهای رحمی و تخمدانی مانند کیستها، فیبرومها و نازاییها از شایع ترین معضلاتی است که به دنبال کم خون رسیدن به دستگاه تناسلی است.
لذا حتی الامکان از پوشک استفاده نشود برای دختران مخصوصاً بهتر است. چرا که به غیر از مورد فوق الذکر حاوی مواد شیمیایی هستند و واکنش پوستی ایجاد میکنند.
📚سایت دکتر روازاده
🍏 http://eitaa.com/cognizable_wan
🔅
💠🔅
🔅💠🔅
💠🔅💠🔅
🔆💠🔅💠🔅💠🔅
🔴مصرف داروهای بدن سازی سبب ناباروری می شود
✍رئیس انجمن جنین شناسی و بیولوژی تولیدمثل ایران، گفت: داروهای آنابولیک و بدن سازی می تواند تاثیر بسیار منفی در باروری و تولیدمثل مصرف کنندگان این داروها داشته باشد./ ایرنا
🍏 http://eitaa.com/cognizable_wan
🏷 خواص #تلبینه
امام صادق (ع):
إِنَ التَّلْبِينَ يَجْلُو الْقَلْبَ الْحَزِينَ كَمَا تَجْلُو الْأَصَابِعُ الْعَرَقَ مِنَ الْجَبِينِ.
👈همانا تلبین قلب انسان ناراحت و غصه دار را جلا می دهد همانگونه که انگشت عرق پیشانی را میزداید.
📚 الكافي،ج6،ص320
⚠️ تلبینه شبیه فرنی است که با آرد جو یا گندم،شیر و عسل درست میشود.
🥣 طرز تهیه #تلبینه
✍️ مواد لازم:
🔸 شیرطبیعی گاو 2 لیوان
🔸 آرد کامل جو یا گندم (یا هردو 4) قاشق غذاخوری
🔸 عسل طبیعی 3 قاشق غذاخوری
🔹 شیر را داخل قابلمه ریخته و همزمان که آنرا هم میزنیم، آرام آرام آرد را داخل آن میریزیم.مقداری هم میزنیم تا آرد و شیر ترکیب شود.قابلمه را روی حرارت ملایم قرار میدهیم و مدام هم میزنیم تا ته نگیرد.زمانی که به غلظت مناسب رسید و طعم و بوی خامی آرد گرفته شد شعله را خاموش میکنیم.آنرا در ظرف مناسبی مناسبی میریزیم و عسل را به آن اضافه میکنیم.
⚠️ نکته : به نظر میرسد بیشتر خاصیت تلبینه در میل گرم آن به صورت گرم است.پس بهتر است به صورت گرم میل شود .
⚠️ نکته : تلبینه نباید مثل ژله یا فرنی زیاد غلیظ شود و باید رقیق باشد.
⚠️ نکته : میتوان عسل را از ابتدا به شیر و آرد اضافه کرد و همزمان روی شعله قرار داد.جوشیدن و حرارت دیدن عسل مطابق روایات مشکلی ندارد.
⚠️ نکته : عسل و شیر در روایات به عنوان درمان عمومی بیماری ها معرفی شده است.همچنین از جو نیز در روایات به عنوان درمان عمومی بیماری ها یاد شده است.پس بهتر است در تلبینه از آرد جو استفاده شود.
⚠️ نکته : برخی به جای آرد ، بلغور گندم یا جو به شیر اضافه میکنند و زمانی که بلغور پخته شد عسل اضافه میکنند که شاید روش دیگری برای پخت تلبینه باشد.برخی دیگر گندم را نصف روز همراه با آب روی شعله قرار میدهند تا پخته و نرم شود سپس آن مانند هلیم میکوبند و پس از آن با اضافه کردن شیر و عسل با آن تلبینه درست میکنند.
👈رسول الله (ص):
لَوْ أَغْنَى عَنِ الْمَوْتِ شَيْءٌ لَأَغْنَتِ التَّلْبِينَةُ فَقِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا التَّلْبِينَةُ قَالَ الْحَسْوُ بِاللَّبَنِ الْحَسْوُ بِاللَّبَنِ وَ كَرَّرَهَا ثَلَاثاً.
اگر چیزی بخواهد جلوی مرگ را بگیرد آن چیز تلبینه است گفته شد یا رسول الله (ص) تلبینه چیست؟ فرمود سوپی که با شیر پخته بشود.و سه بار این را تکرار فرمودند.
📚الكافي،ج6،ص321 - المحاسن،ج2،ص405 - مكارم الأخلاق،ص163 - وسائل الشيعة،ج25،ص 72 - بحار الأنوار،ج63،ص87 و ج63،ص96
#آشپزی_اسلامی
🆔 http://eitaa.com/cognizable_wan
💂♀حکایتی طنز از شاه عباس!
یك شب شاه عباس با لباس مبدل در كوچه های شهر ميگشت كه به سه دزد برخورد كردكه قصد دزدی داشتند
شاه عباس وانمود كرد كه اوهم دزد است و از آنان خواست كه او را وارد دارودسته خودكنند.
دزدان گفتند ما سه نفرهر يک خصلتی داريم كه به وقت ضرورت به كارمي آيد
شاه عباس پرسيدچه خصلتی ؟
يكی گفت من از بوی ديوار خانه مي فهمم كه درآن خانه طلاو جواهر هست يا نه و به همين علت به كاهدان نميزنيم . ديگری گفت من هم هر كس را يك بار ببينم بعداً در هر لباسی او را مي شناسمديگری گفت من هم از هرديواری مي توانم بالا بروم از شاه عباس پرسيدند تو چه خصوصيتی داری كه بتواند به حال ما مفيد باشد؟ شاه فكری كرد و گفت من اگر ريشم را بجنبانم كسی كه زندانی باشد آزاد ميشود. دزدها او را به جمع خود پذيرفتند وپس از سرقت طلاها را در محلی مخفی كردند. فردای آن شب شاه دستور داد كه آن سه دزد را دستگير كنند. وقتی دزدها را به دربار آوردند آن دزدی كه با يك بار ديدن همه را باز ميشناخت فهميد كه پادشاه رفيق شب گذشته آن ها است پس اين شعر را خطاب به شاه خواند كه :
ما همه كرديم كار خويش را
ای بزرگ آخر بجنبان ریش را
🎀http://eitaa.com/cognizable_wan
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
﷽؛
👈 در روایت داریم همسر پیامبر اکرم ( ص ) به حضرت عرض کرد : آیا در روز قیامت کسانی هستند که از دیدار جمال شما محروم شوند ؟
👈 حضرت فرمودند : بله ، سه گروه هستند :
#یکی کسانی که شرابخوار هستند ، #دوم کسانی که عاق والدین شده اند ، و #سوم فرمودند : آنهایی که در دنیا نام من را بشنوند و صلوات بر محمد و آل محمد نفرستند .
http://eitaa.com/cognizable_wan
🔹أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ🔹
┄┅┅✵❁•••🌷•••❁✵┅┅┄
❌ «طلاق خاموش»:
زندگی خاموشی است که زن و شوهر کنار هم هستند در یک خانه زندگی می کنند، اما هیچگونه
❤️عشق،
🌸 احترام،
محبت،
🌼 اعتماد
🎯 امنیت
بین زوجین دیده نمی شود.
آنها نسبت به هم احساسی ندارند ؛ دچار مشاجرات پی در پی می شوند؛ همدیگر را آگاهانه یا ناآگاهانه آزار می دهند.
در این حالت جو خانواده سرد و بی روح است.
با وقوع طلاق عاطفی
(که در حال حاضر بین خانواده ها به شدت در حال افزایش است) فرزندان دچار مشکلات روحی وعاطفی شدیدی می شوند و بیشترین پیامد منفی بر روح و روان آنها وارد می شود.
💠 علائم
😔 افسردگی،
😡پرخاشگری،
😳اضطراب و استرس
در این فرزندان به شدت قابل ملاحظه است و آنها به دوستان خود وابسته شده و مایل نیستند زمان زیادی در منزل باشند یا حتی اگر در منزل هستند به اتاق خود یا دوستان مجازی پناه می برند و از بودن کنار والدین به شدت امتناع می کنند.
❌در این کودکان علائم کم اشتهایی یا پر اشتهایی عصبی نیز قابل مشاهده است، این کودکان به کرات دچار مشکلات خواب یا کابوس می شوند و این کودکان در انجام تکالیف درسی دچار ضعف شدید می شوند و مشکلات تحصیلی در آنها شدت می گیرد.
💙آثار مخرب این نوع زندگی
(طلاق عاطفی والدین) بر پسران بیشتر از دختران بوده و آن ها دچار پرخاشگری های فیزیکی و کلامی بیشتری می شوند، این در حالیست که در دختران علائم افسردگی و اضطراب افزایش بیشتری دارد. بسیاری از این فرزندان خود را مسئول بودن والدین کنار هم می دانند؛
چرا که بسیاری از اوقات والدین اعلام می کنند به خاطر فرزندان زندگی زناشویی توأم با بی مهری را تحمل می کنند. به همین دلیل کودکان در این حالت خشم و احساس گناه زیادی را تجربه میکنند و دچار بدبینی شدید می شوند و حتی برای انتخاب کار، تحصیل و همسر دچار مشکلات عدیدهای میشود.
┄┅┅✵❁•••🌷•••❁✵┅┅┄
http://eitaa.com/cognizable_wan
┄┅┅✵❁•••🌷•••❁✵┅┅┄
💟 #علمدار_عشق 💟
🔮داستان مدافعان حرم 🔮
قسمت 2⃣2⃣
باصدای الله اکبر اذان صبح از خواب بلندشدم
جمله شهیدململی باخودم زمزمه کردم
خانم موسوی پرونده تکمیل کنید بدید امضاکنم
انگار حرف زهرابود
شهدا خودش خاستن توی این راه باشم
گوشیم برداشتم به زهرا اس مس دادم:
سلام آجی بیداری
* سلام عزیزدل آجی آره
- زهرا من تو تیم میمونم
*وای خدایا شکرت
- کاری نداری خواهری
* نه عزیزدلم
فقط فردا ساعت ۵:۳۰ غروب دانشگاه باش
- باشه خداحافظ
* یاعلی
نمازمو که خوندم مفاتیح برداشتم تا یه دعا بخوانم
بازش کردم مناجات امیرالمومنین اومد
یاداعتکاف افتادم
چه دوره ای عالی بود
ساعت ۴:۳۰ ظهر پاشدم رفتم سمت کمد
مانتو و شلوار سرمه ای برداشتم با یه روسی سفید که طرح لبنانی سرکردم
دفعات استفاده من از چادر خیلی بیشتر شده بود
اما هنوز تو دانشگاه سر نکردم
از عزیزجون و آقاجون خداحافظی کردم رفتم
دانشگاه کلا تعطیل بود
فقط بسیج دانشگاهی فعالیت میکرد
تا برسم دانشگاه ساعت شد ۵
رفتم بسیج خواهران درزدم دیدم بسته است کلا
اومدم شماره زهرا بگیرم که ببینم کجاست که صدای آقای کرمی مانع شد
+ خانم موسوی
برگشتم سمتش
با دیدن مدل روسرویم خیلی خوشحال شد انگار
-بله
+ زهرا داخل بسیج برادران هست
در نیمه باز بود
بدون اینکه دربزنم رفتم داخل
آقای صبوری دست زهرا تو دستش بود
تا منو دید از خجالت آب شد
منم باصدای که شیطنت توش موج میزد : زهرا جونم سلام
زهرا: سلام تو درزدن بلدنیستی
- حالا فلفل قرمز ن ....
هنوز جمله کامل نکرده بودم که یهو آقای کرمی داخل شود وگفت فلفل قرمزچیه
وای خدایا آب شدم
بعدازیه ربع فهمیدم برای تقدیر از خانواده شهید یه جعبه شیرینی
+ یه نیم سکه بهارآزادی با یه لوح خیلی زیبا از تصویر و قسمتی از وصیت نامه شهید است
تهیه شده
به سمت خونه شهید راه افتادیم
تو ماشین قراربر این شد چون فامیل ما هستن
من مصاحبه انجام بدم
رسیدیم خونه شهید
من زنگ زدم
سلام خانم حسینی
سلام نرگس جان بیاید داخل
حاج خانم جلوی در منتظر ما ایستاده بود
-سلام حاج خانم
مادرشهید:سلام دخترم خوبی ؟
ممنون شما خوبی
ممنونم
دستم گرفتم سمت زهرا
حاج خانم ایشان دوستم هستن
ایشانم برادر و همسرشون هستن
واز رفقای حسین آقا هستن
خدابهشون سلامتی بده
برای مادراشون حفظ کنه
آقای صبوری و مرتضی: ممنون حاج خانم
-حاج خانم خیلی ممنون که اجازه دادید ما بیایم
مادرشهید:خواهش میکنم دخترم
- اگه اجازه میدید مصاحبه شروع کنیم
مادرشهید بفرمایید
-بسم الله الرحمن الرحیم
امروز مورخ تاریخ ....... در خدمت خانواده شهید مدافع حرم سید حسین حسینی هستیم
مادر بفرمایید خودتون معرفی کنید و نسبت باشهید بگید
مادر شهید: بسم الله الرحمن الرحیم
بنده انسیه سادات موسوی مادرشهید مدافع حرم
سیدحسین حسینی هستم
- خانم موسوی برامون از دوران کودکی حسین آقا برامون بگید؟
مادرشهید: خانواده ما هم فوق العاده مذهبی هم پرجعمیت
حسین سال ۶۸ دنیا اومد
پدرش تو ماموریت تو کرمانشاه بود
حسین تو محرم دنیا اومد
مادرشوهرم با همسرم تماس گرفت گفت خداباز یه پسر بهتون داده
همسرم گفت فدای حسین زهراست مادر اسمش بذارید حسین
حسین تا ازبچگی هم بین خودش و نامحرم یه پرده حیا قائل بود
یادمه یه بار برادربزرگش سیدمحسن
تو مدرسه خورده بود زمین سرش شکسته بود
سیدحسین ۶ سالش بود بهش گفت پسرم من میرم مدرسه اما تو به چیزی دست نزنیا
یه دوساعت کارم طول کشید
اومدم خونه دیدم حسین پرده آشپزخونه آتش زده خاموشم کرده
درباز کردم
اومدم تو دیدم نشسته وسط آشپزخونه دست میزنه میگه مامان ببین بازی کردم
خیلی باآرامش نشسته بود با خاکسترا نقاشی میکرد رو دیوار
بعداز چندتاسوال گفتم
حاج خانم چطوری تصمیم گرفتن برن سوریه
ترم شش دانشگاه بود دوستش جانباز مدافع حرم شده بود
رفتیم دیدن اون باهم
توراه گفت مامان اجازه بده منم برم
مسئولیت ما سنگین تره چون سیدهستیم
عمه جانم وسط دشمنه
یک هفته ای طول کشید تا بارفتنش موافقت کنم
- حاج خانم سفارش اصلیشون چی بود
حجاب و نماز و ولایت فقیه
یه ساعت بعد همه خداحافظی کردیم و رفتیم
یک هفته ای از دیدارما میگذشت
رفتم تو پذیرایی رو به آقاجون گفتم
- آقاجون
آقاجون : جانم بابا
- میخام برای همیشه چادر سرکنم
آقاجون : آفرین دخترم
پس بالاخره عاشقش شدی
- خیلی شرمنده چادرم
⏪⏮ ادامه دارد
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
👇👇👇
http://eitaa.com/cognizable_wan
هدایت شده از "دانستنیهای زیبا"
یک خبر حیرت انگیز و جالب دارم براتون
بشرطی که برین و این خبر رو در لینک پایین ببینین
خییییییلی جالبه
اینم لینک کانالشه بزن ببین👇👇👇
@awaybaharbook
http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فاجعه انسانی در ایران !!!
نه در مدارس گفته شده و نه در تلویزیون !
چرا مردم ایران این قدر ، بی خبر ماندند ؟!!!!
💟 #علمدار_عشق 💟
🔮داستان مدافعان حرم 🔮
قسمت 3⃣2⃣
آخرای تابستان بود
همه جمع شده بودن خونه ما
پدرشوهر و مادرشوهر نرجس سادات
و خانواده همسرسیدهادی
جمع شده بودیم تا تاریخ عروسی بچه ها مشخص کنیم
قرارشد عروسی سیدهادی عرفه باشه
عروسی نرجس سادات عید غدیر
بدون مولودی
تقریبا دوهفته ای تا شروع ترم سوم مونده بود
این دوهفته من با دخترا شدیدا مشغول بودیم
آرایشگاه مزون و....
قراربود نرجس سادات و سیدمحسن بعداز عروسی برن قم ساکن بشن
چون دیگه درس سطح ۱ سیدمحسن تموم شده بود
برای سطح ۲ گویا حوزه قم غنی تراز منابع فقهی بود
سیدهادی اینا هم میرفتن کرمانشاه چون هادی از طرف سپاه منتقل شده بود کرمانشاه
ترم سوم دانشگاه شروع شد
برای منم یه شروع نو بود
فردا از صبح تاشب کلاس دارم
اتفاقا با استاد مرعشی هم کلاس دارم
قراربراین شد من کارت دعوت استادمرعشی و زهرا اینا برم
سیدهادی استاد دعوت کرده بود
آقاجون هم حاج کمیل را
قراربود من کارت ببرم بدم به زهرا
کلاس صبحمون تموم شده تو سلف نشسته بودیم
زهرا داشت با لب تاپش کار میکرد
منم دارم به حرفاش گوش میدم
توهمین حین مرتضی و صبوری اومدن میز بغل دستی ما نشستن
یهو یاد کارت عروسی افتادم
- راستی زهرا برات کارت عروسی آوردم
دیدم صداش بغض آلودشد
*نرگس عروس شدی؟
- توروخدا کم خوشحال شو زهرا
* جان زهرا بگو کارت عروسی
کیه ؟
- مال نرجس
چرا ناراحتی شدی؟
* هچی چیزه
- چیزه چیه ؟
آخه
درست حرف بزن منم بفهمم
با یه نگاه خشم آلود به برادرش گفت :
اونیکه باید بگه که ساکته فعلا
- والا من که نمیفهمم تو چی میگی
دارم میرم نماز میای؟
*تو برو منم تا یه ربع دیگه میام
-؛باشه
#راوی مرتضــــی
نرگس سادات که از سلف خارج شد زهراخواهرم به سمتم اومد
معلوم بود خیلی داره خودش کنترل میکنه تا داد نزنه
نشست کنار علی
و کارت گرفت سمتم
زهرا: بفرما آقامرتضی
اگه الان کارت عروسی خودش بود
چیکار میخاستی بکنی برادرمن
دستم بردم وسط موهام
با ناراحتی گفتم :
چیکارکنم آخه زهرا
زهرا : چیکارکنی ؟
هیچی بشین تا یکی دیگه بیاد دستشو بگیره بره
+ نگو خدانکنه
زهرا درد من فقط مطرح کردن خواستگاری با نرگس سادات نیست
زهرا: پس چیه؟
+ میترسم
میترسم
نرگس سادات بین منو استاد مرعشی
استاد مرعشی انتخاب کنه
زهرا: استادمرعشی؟
+ یعنی تا حالا متوجه نگاه های استاد به نرگس سادات نشدی
زهرا: نه یعنی میگی استادمرعشی هم از نرگس سادات خوشش میاد؟
+ آره من مطمئنم
زهرا: آهان یعنی تو نری خواستگاری نرگس سادات
استاد مرعشی هم به خاطر تو حرفی نمیزنه
انقدر حرف دلت نزن تا دست تو دست یکی دیگه بیاد جلوی چشمات بشینه
+چیکارکنم آخه خواهرمن
زهرا: هیچی بشین تا کارت عروسیش برسه دستت .....
⏪⏮ ادامه دارد
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
👇👇👇
http://eitaa.com/cognizable_wan
💟 #علمدار_عشق 💟
🔮داستان مدافعان حرم 🔮
قسمت 4⃣2⃣
#راوی نرگــــــس ســـادات
نمازمو خوندم از مسجد دانشگاه خارج شدم تو حیاط مسجد
استاد مرعشی دیدم
صداش کردم
- استاد
برگشت سمتم
بله بفرمایید
- سلام استاد خسته نباشید ممنونم همچنین
درخدمتونم خانم موسوی
کارت عروسی گرفتم سمتش گفتم استاد خدمت شما
حتما با مادربزرگوارتون تشریف بیارید
به چشم دیدم رنگ رخ استاد پرید
خانم موسوی ازدواجکردید؟
نه استاد کارت دعوت عروسی سیدهادی هستش
خودش وقت نداشت
دادمن بیارم
انگار خیلی خوشحال شد
بله ممنونم خیلی زحمت کشید
ان شاالله خوشبخت بشند
- ممنونم
به خودم گفتم این زهرا و استاد شدیدا مشکوک میزننا
کلاس بعدازظهرمون با استاد مرعشی بود
سلام بچه ها خسته نباشید
یه هدیه ویژه برای بچه های نخبه کلاس دارم
همهمه بچه ها بالا گرفت
چی استاد
استاد بازم نخبه ها
ساکت
خانمها موسوی ،کرمی و آقای صبوری
این هدیه ویژه من برای نمرات درخشانتون در طی این سه ترم متوالی هست
قراره بچه های ترم بالایی رشته شما ببریم نیروگاه هسته ای نطنز
با رئیس دانشگاه صحبت کردم شما سه دانشجوی نخبه هم با بچه های ترم بالایی بیاد
این اردوی علمی - سیاحتی محسوب میشه و حدود ۱۰ روز طول میکشه
دوروز دیگه ساعت ۷ صبح دانشگاه باشید که حرکته
تایم کلاس تموم شد من و زهرا و آقای صبوری رفتیم پیش استاد
استاد خیلی ممنون
خیلی زحمت کشیدید
خواهش میکنم
یاعلی
از زهرا خداحافظی کردم رسیدم خونه
- سلامممممم براهالی خونه
آقاجون : سلام بر شیطون خونه
- آقاجون من شیطونم
آقاجون : تو عشق بابای نرگس خانم
رفتم جلو سرم گذاشتم رو پاش
آقاجون خیلی دوستون دارم
آقاجون سرم بوسید و گفت سلامت باشه دخترم
منم دوست دارم
من برم اتاقم وسایلم بذارم بیام
آقاجون : برو بابا
وسایلم گذاشتم برگشتم تو حال
- حاج بابا چای میخورید براتون بریزم
آقاجون : زحمتت میشه بابا
- نه آقاجون دوتا فنجون چای ریختم بردم تو حال
آقاجون پس فردا دانشگاه بچه ها میبره اصفهان برای نیروگاه هسته ای
منم جزوشون
اجازه میدید برم؟
آقاجون : آره بابا برو
تا همه بچه ها جمع بشند و سوار اتوبوس بشیم ساعت ۸ صبح شد
منو زهرا کنارهم نشسته ایم هم ردیف ما همسر و برادر زهرا نشستن
برای ناهار و نماز یه جا توقف کردیم
بعداز اقامه نماز با بچه ها به سمت رستوران حرکت کردیم
بچه ها داخل رستوران همهمه ای ایجاد کرده بودن
زهرا با برادر و همسرش دور یه میز نشستن
منم ترجیح دادم تنها باشم
استادمرعشی داشت بایکی از آقایون حرف میزد
تا حرفشون تمام شد اومد سمت من
استاد: چرا تنها نشستید خانم موسوی
- خانم کرمی با برادر و همسرش نشسته
منم دیگه مزاحمشون نشدم
استاد: اجازه هست من هم میزتون بشم
- بله بفرمایید
استاد: حقیقتا خانم موسوی خیلی وقته میخام باهتون صحبت کنم
اما نمیشه
- من درخدمتم استاد
تا استاد اومد حرف بزنه
یهو سر وکله زهرا پیداشد
زهرا: استاد ببخشید با نرگس سادات کار دارم
استاد : خواهش میکنم بفرمایید
زهرا منو برد سمت میزشون و گفت پیش خودم باش
- زهرا تو چته
بعداز خوردن ناهار به سمت اصفهان حرکت کردیم ساعت ۶ غروب بود که رسیدیم محل اسکانمون
یه هتل خیلی شیک که از قبل رزو شده بود
منو زهرا تو یه اتاق بودیم
مرتضی و صبوری و استاد مرعشی هم یه اتاق دیگه
با صدای اذان صبح گوشیم از جا بلندشدم
روسریمو مدل لبنانی بستم چادرلبنانیم سر کردم و به سمت حسینه هتل رفتم
بعداز اقامه نماز
استاد مرعشی تو سالن دیدم
با چشمای خواب آلود بهش سلام دادم
- سلام استاد سلام قبول باشه
خانم موسوی چقدر چادر بهتون میاد
- ممنونم استاد
بعداز صرف صبحونه با اعلام استاد سوار اتوبوس شدیم و به سمت نیروگاه هسته ای نطنز حرکت کردیم
یاد یه خاطره از کیک زرد افتادم
برای زهرا که تعریف کردم
با صدای بلند خندید
•• خانم کرمی به چی میخندید
زهرا : استاد خانم موسوی یه خاطره خیلی جالب گفتن
میشه برای منم تعریف کنید
- بله
حدود ۱۵ سالم بود که برای اولین بار اسم کیک زرد از صدا وسیما شنیدم
پیش خودم فکرمیکردم واقعا یه کیک خوردنیه که تقسیمش میکنن و به هر بیماری یه مقداری میدن
استاد : چه برداشت جالبی
بعداز ۲ ساعت به نیروگاه نطنز رسیدیم
بازرسی های ویژه انجام شد و حالا باید خودمون استریل شدیم که مبادا میکروبی و ویروسی و چه چیزهای ازاین دست با خودمون وارد سایت ها بشه
منو زهرا و آقای صبوری فقط مجاز به مشاهده بودیم
من شروع کردم به غرغر کردن
- خوب چرا ماآورده وقتی حتی اجازه حتی لمس چیزی نداریم
استاد از پشت سرم گفت
استاد: خانم موسوی خسته شدید
- خیلی استاد
چرا ما اومدیم
خوب همین فیلمش بعدا سر کلاس میدیم
استاد : چون تو سفر میشه طرف مقابل شناخت......
⏪⏮ ادامه دارد...
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
👇👇👇
http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍🏻امام على عليه السلام:
💜در شگفتم از كسى كه آفريده هاى خدا را
💗مى بيند و باز در خدا شك مى كند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لگد زدن حیوانات 😳😁
#احترام_به_همسر
✍نقاط ضعف و قوت همسرتان را بشناسید
که به قلق همسرتان معروف است! اگر قلق
همسرتان را پیدا کنید و به آن توجه کنید
درصد زیادی از مشاجرات و اختلافات شما
کم میشود.
👈 بهترین راه تشخیص قلق همسر این
است که به حرفهای همسر خود با دقت
گوش بدهید و ببینید او چه میخواهد
و چه حرفهایی را مدام تکرار میکند.
💥قلق همسر همان حرفهای تکراری
و مکرر او در دعواهاست.
مثلا اگر همسرت مدام تکرار میکنه
که به من بی احترامی میکنی و یا با
من، بد حرف می زنی...
قلق همسرت در احترام گذاشتن رفتاری
و یا اصلاح لحن کلامتان است.
❤️❤️👇👇👇
╔═. ♡♡♡.══════╗
http://eitaa.com/cognizable_wan
╚══════. ♡♡♡.═╝
🌸🍃🌹🌷❣🌷🌹🍃🌸
👩خانم خونه!
همه مردها دوستدارند وقتی وارد خانه شدند،
خانه به آنها آرامش و امنیت بدهد و احساس راحتی و آسودگی کنند،
👈این وظیفه زن است.
#مـقـام_مـعـظـم_رهـبـرے
❣🌿❣🌿❣🌿❣🌿❣
👩خانم خونه!
👌 عقب نشینی از مشاجرات بیحاصل و اعصاب خردکن از رموز خوشبختی در زندگی مشترک می باشد.
👈در زندگی زناشویی گاهی باید کوتاه آمد تا برنده شد....
┅═✧❁🌷❁✧═┅┄
╔═ ⚘════⚘ ═╗
🌷http://eitaa.com/cognizable_wan
╚═ ⚘════⚘ ═╝
❣🌿❣🌿❣🌿❣🌿❣
┄┅┅❁❁💚❁❁┅┅┄
اخلاق زن و شوهر
┄┅┅❁❁💚❁❁┅┅┄
مشاجره ها و نزاع ها، نور باطن را خاموش می کند . بسیاری از بی حالی ها و عدم نشاط ها به جهت مشاجرات و درگیری های لفظی است. کم منزلی داریم که در آن پرخاش و تندی نباشد! روزی چند تا پرخاش باشد، برکات را از منزل می برد. حتی اگر حق هم با تو بود ، در امور جزئی و شخصی مشاجره نکن ، چون کدورت می آورد.
مرحوم علامه جعفری از صاحب دلی نقل کرد : در موضوعی که گمان می کردم حق با من است ، داشتم با همسرم مشاجره می کردم؛ ناگهان صورت باطنی غضبم را نشانم دادند ! بسیار کریه و زشت بود! آن صورت نزدیکم آمد و گفت : ای کثیف! ساکت شو! همین که متنبه شدم فوراً دست همسرم را بوسیدم و عذرخواهی کردم!
📚برگرفته از سخنان استاد فاطمی نیا.
┄┅┅❁❁💚❁❁┅┅┄
http://eitaa.com/cognizable_wan
┄┅┅❁❁💚❁❁┅┅┄
"بـرای احـیای روابـط خـود؛ تـلاش کنیـد!!!"
🍃 عشق مثل خیلی چیزهای دیگه میزان و اندازه داره، با تکرار اشتباهات از درجات عشق کم نکنیم...!
👈 بیتوجهی و بیاهمیت بودن به خواستههای همدممان، موجب ایجاد فرصت سواستفاده برای دیگران است!
👈 احترام به شوهر و حفظ غرور او، تعریف از تواناییهای او و تامین نیازهای جنسی او امتیازات عشقی شما را افزون میکند.
👈 همچنین توجه به ظاهر و احساسات زن، تاکید بر دوست داشتن او، ایجاد امنیت همه جانبه بعنوان تکیهگاه مطمئن، بر امتیازات عشقی مرد میافزاید.
👈 دعواها و مشاجرات کوچک را با لجبازی و بحث بیخودی بزرگ نکنید. خنده و شوخی را ابزاری برای از بین بردن دعواهای کوچک استفاده کنیم!
👈 زخمهای کوچکی که در دل همدم خود با اشتباهاتمان ایجاد کردیم را ببینیم و برای ترمیم آنها تلاش کنیم!
👈 منتظر همدممان نباشیم ، شاید او هم مثل شما منتظر قدم اول از طرف شماست. یادمان باشد همدم ما برای ما و مال ماست، هر کاری برای او میکنیم برای خود و زندگی خودمان میکنیم!!!
👈 یک شاخه گل، یک چای خوشرنگ، به آغوش کشیدن، یک بوسه، یک جملهی جدید و زیبا، یک دوست دارم گفتن، میتواند به امتیازات عاشقانه و امنیت زندگیمان بیفزاید!!!
✅ اگر روابط خود را تا حد روزهای اول آشنایی احیا کنیم، به بالاترین احساسات عشق دوباره دست پیدا میکنیم!!!
┄┅┅❁❁💚❁❁┅┅┄
http://eitaa.com/cognizable_wan
┄┅┅❁❁💚❁❁┅┅┄
🌺🍃❤️🍃🌸🍃❤️🍃🌺
🌧 پیامبر صلى الله علیه و آله :
" #سه_چیز است كه در هر كس باشد #منافق است اگر چه #روزه دارد و #نماز بخواند و #حج و #عمره كند و بگوید #من_مسلمانم ، كسى كه هنگام سخن گفتن #دروغ بگوید و وقتى كه وعده دهد #تخلف نماید و چون امانت بگیرد ، #خیانت نماید ".
(نهج الفصاحه ص 422 ، ح 1280)
~~~~~~~~~~
🌧 پیامبر صلى الله علیه و آله :
" مردى به رسول خدا صلى الله علیه و آله عرض كرد :
به من #اخلاقى بیاموزید كه #خیر_دنیا و #آخرت در آن جمع باشد ،
حضرت فرمودند :
#دروغ_نگو ".
(بحارالأنوار ج 69 ، ص 262، ح 43)
~~~~~~~~~~
🌧 امام على علیه السلام :
" #دروغگو با دروغگویى خود #سه_چیز بدست مى آورد :
#خشم_خدا را نسبت به خود ، #نگاه_تحقیرآمیز_مردم را نسبت به خود و #دشمنى_فرشتگان را نسبت به خود .
(تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 221 ، ح 4418)
http://eitaa.com/cognizable_wan
🌺داستان کوتاه قضاوت
مجلس میهمانی بود..
پیرمرد از جایش برخاست تا به بیرون برود اما وقتی که بلند شد، عصای خویش را بر عکس بر زمین نهاد و چون دسته عصا بر زمین بود، تعادل کامل نداشت..
دیگران فکر کردند که او چون پیر شده، دیگر حواس خویش را از دست داده و متوجه نیست که عصایش را بر عکس بر زمین نهاده؛ به همین دلیل با حالتی که خالی از تمسخر نبود به وی گفتند:
پس چرا عصایت را بر عکس گرفته ای؟
پیرمرد آرام و متین پاسخ داد:
زیرا انتهایش خاکی است؛ می خواهم فرش خانه تان خاکی نشود.
🌷مواظب قضاوت هایمان باشیم🌷
🎀http://eitaa.com/cognizable_wan
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃