💢خیلی نزدیک، خیلی نزدیکتر
✅مردى نزد امیرالمومنین امام علی علیهالسلام آمد و گفت:
((مرا آگاه كن از واجب و واجبتر؟
عجیب و عجیبتر؟
سخت و سختتر؟
و نزديك و نزديكتر!))
امام علی عليه السلام فرمودند:
((توبه و بازگشت به سوی پروردگار، واجب است، و ترك گناهان از آن؛ واجبتر
گردش روزگار عجيب است، و غفلت مردم از آن؛ عجيبتر
بردبارى در برابر مصائب دشوار است، ولى صبور نبودن و از دست دادن پاداش صبوری، از آن؛ دشوارتر
هر چيزى كه به آن اميد میرود، نزديك است، و مرگ از همه آنها نزديكتر))
📚مطالب السئول(شافعی)، صفحه ۶۲
••●❥🦋✧🦋❥●••
آشنایی مختصر با حضرت علی اکبر علیهالسلام
حضرت علی اکبر، فرزند ارشد امام_حسین صلواتاللهعلیه و جناب لیلى بنت أبى مرّة بن عروة بن مسعود ثقفى است؛ که عروة بن مسعود، یكى از سادات اربعه در اسلام و از عظماى معروفین است و او را مثل صاحب یاسین و شبیهترین مردم به عیسى بن مریم گفتهاند.
💚حضرت على اكبر علیهالسلام، جوانى خوش صورت و زیبا، در طلاقتِ لسان و صباحتِ رخسار و سیرت و خلقت، اَشْبَه مردم بود به حضرت رسالت پناه صلّىاللهعلیهوآله، شجاعت از على مرتضى علیهالسلام داشت و به جمیع محامد و محاسن معروف بود، چنانكه ابوالفَرج از مغیره روایت كرده كه یک روز معاویه در ایّام خلافت خویش گفت: سزاوارترین مردم به امر خلافت كیست؟ گفتند: جز تو كسى را سزاوارتر ندانیم! #معاویه گفت: نه چنین نیست، بلكه سزاوارتر براى خلافت، على بن الحسین است كه جدّش رسول خداست، و جامع است شجاعت بنىهاشم و سخاوت بنىامیّه و حسن منظر و فخر و فخامتِ ثقیف را.
📚 مقاتل الطالبیین (ابوالفرج اصفهانی)، ص۵۲
منتهی الآمال (محدث قمی 💠 مختصری از فضایل حضرت علی اکبر علیه السلام
🔸درباره شخصیت علی اکبر (علیه السلام) گفته شده که وی جوانی خوش چهره، زیبا، خوش زبان و دلیر بود و از جهت سیرت و خلق و خوی و شباهت رخسار، شبیهترین مردم به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بود و شجاعت و رزمندگی را از جدش علی ابن ابی طالب (علیه السلام) به ارث برده و جامع کمالات، محامد و محاسن بود.
📚 منتهی الآمال، ج ۱، ص ۳۷۵
https://eitaa.com/comiete
هدایت شده از 🔰کانال نور الهدایه 🔰
چارلی چاپلین: وقتی طفل بودم کنار مادرم میخوابیدم و هر شب یک آرزو میکردم. مثلا آرزو میکردم؛ بروم بزرگترین شهر بازی دنیا.
میگفت: میبرمت، به شرط اینکه بخوابی.
یک شب پرسیدم، هروقت که بزرگ شوم به آرزوهایم میرسم؟ گفت: میرسی. به شرط اینکه بخوابی.
هر شب با این خوشحالی میخوابیدم.
وقتیکه بزرگ شدم آرزو هایم کوچک شدند.
دیشب مادرم را خواب دیدم. پرسید: هنوز هم شبها قبل از خواب به آرزوهایت فکر میکنی؟
گفتم: شبها نمیخوابم.
گفت: مگر چه آرزویی داری؟
گفتم: تو اینجا باشی و هیچ آرزویی نداشته باشم.
گفت: سعی میکنم به خوابت بیاییم به شرط آنکه بخوابی!
https://eitaa.com/nooorelhedaayh