eitaa logo
کانال پاسداران کمیته انقلاب اسلامی در فراجا
1.3هزار دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
11هزار ویدیو
206 فایل
گروه پاسداران کمیته انقلاب اسلامی در فراجا⬇️ http://eitaa.com/joinchat/3955228684Cdcd130b0f5 اهداف اجرای فرامین رهبری حفظ دستاوردهای انقلاب پاسداری از خون شهدا ؛دفاع از نظام و دفاع از مردم ؛حفظ تمامیت ارضی کشور @comiete
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میلاد حضرت عیسی روح الله ؛ اولین اقتدا کننده به مولایمان مهدی زهرا سلام الله علیهما در صبح ظهور مبارک باد ┏━━ °•🖌•°━━┓ 🚨 @comiete ┗━━ °•🖌•°━━┛
8.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 تنها قشری که میگن ما رو از بهشت برگردونید به دنیا! 🔰 ┏━━ °•🖌•°━━┓ 🚨 @comiete ┗━━ °•🖌•°━━┛
💥این روزها ایام سالگرد عملیات کربلای 4 است و کربلای چهار یعنی چه؟! 👈 از رزمنده های جنگ و شرکت کننده در کربلای 4 که بپرسید یک جمله شنیدنی دارند که خیلی عجیب است... می‌گویند : ستارگان آسمان بالای سر اروند رود و نهر خین،صحنه هایی را دیدند که خورشید تا قیام قیامت از دیدن آن محروم است! 🍀خدایا اینان چه دارند می گویند؟ مگر آنجا کجا بوده؟ مگر چه اتفاقی افتاده؟ می‌خواهید بدانید کربلای چهار چه خبر بوده ؟ 🍀پس با چشم دل بخوانید : جنازه بچه ها کنار هم جمع شده بودند، بعضی‌ها سر نداشتند، بعضی دست و پا نداشتند، بعضی در لباس غواصی شهید شده بودند،آرام آرام بدن آنها را از سیم خاردار ها جدا می‌کردند و به طناب گره میزدند و در آب رها می‌کردند، دو نفر بسیجی اول طناب را می‌گرفتند و دو نفر دیگر آخر طناب را که شهداء را به عقب برگردانند. در تاریکی اروند،صفی از پیکر پاره پاره شهداء در آب روان بود، آن شب اروند شاهد صحنه هایی از منتهی الیه مظلومیت و شجاعت و ایثار بود... 🍀فکرم به پرواز درآمد👈خدایا: میان این همه انسان که در شهرها در خانه های گرم و نرم خود خوابیده اند،چند نفر چنین صحنه هایی به مخیله شان خطور می کند؟... چند نفر باور می‌کنند که این جوانان برای امنیت و آسایش آنها اینچنین از همه چیز خود گذشتند؟... چند نفر مظلومیت این بچه ها را شناختند؟ بود یا نبود!👈لو رفته بود یا نرفته بود اینها مال دانشکده های جنگ است. آنجا که می گویند اگر انواع و اقسام تجهیزات دارید. اگر پشتوانه ماهواره ای دارید و... داستان کربلای چهار داستان تکنیک و تاکتیک نیست، داستان عشق است! داستان اخلاص و ایثار است. داستان ایمان و باور است. داستان باور اعتقادات است. 🍀می‌خواهید بدانید کربلای چهار چه خبر بود؟... شب توی سرما بزن به آب، ببینم کدام عقل معاش کدام علم دانشگاه به تن دستور میدهد که برو توی آب😰آن غواص هایی که درسیاهی زمستان عباس وار به آب نگاه می‌کردند و دل به دریا می‌زدند 😰نمیدونم فارغ‌التحصیل کدام دانشگاه جنگ بودند ... اما آنها استاد مدرسه عشق و گوش به فرمان امام خمینی کبیر قدس سره بودند! چه می‌دانم شاید آن لحظه خلقتِ انسان، که ملائک به خدا گفتند چرا او را خلق می کنی؟ در حالی که در زمین خونریزی می‌کند و خدا گفت من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید، لحظه به دریا زدن غواص ها، دست بسته زنده به گورشدن غواص ها، لحظه خاک لودر روی صورت ریخته شدن غواص ها، خدا آنها را نشان ملائکش داد و گفت: 👈 نگاه کنید او بنده من است! "عملیات کربلای چهار پیروزمندانه ترین عملیات تاریخ بعد از کربلای سیدالشهداء بود!!!"👌 درکدام جنگ؟ کدام عملیات؟ کدام یگان رزمی چون این غواص ها، هرازچندگاهی از لا به لای تاریخ سر بر می‌آورند و دوباره به خط میزنند و خاک دنیازدگی و پوچ اندیشی که آینه دل ما را فرا گرفته را کنار میزنند و اینگونه دوباره با آن دست های بسته شده گره های قلوب زنگار گرفته ما را باز می‌کنند و اصلا خیلی‌ها نمی‌دانند کربلای چهار یعنی چه؟!!😰 🍀بگذریم که کربلای چهار خود راهکار عملیات پیروز کربلای پنج را به فرمانده هان نشان داد و بعثی های سرمست از پیروزی ظاهری در عملیات قبلی اصلا به مخیله شان هم خطور نمی‌کرد در فاصله ۲ هفته از همان منطقه عملیات وسیع دیگری شروع شود. روحشان شاد با ذکر صلوات. ┏━━ °•🖌•°━━┓ 🚨 @comiete ┗━━ °•🖌•°━━┛
💠 ۸ توصیه رهبر معظم انقلاب در مورد انتخابات 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ┏━━ °•🖌•°━━┓ 🚨 @comiete ┗━━ °•🖌•°━━┛
┏━━ °•🖌•°━━┓ 🚨 @comiete ┗━━ °•🖌•°━━┛
✳ مادرانی با ۳ روز مرخصی! مادر شهید داوودی که ۳۸ سال از دیدن حتی جنازه فرزندش هم محروم بود، در تمام این سال‌ها هر روز خانه را تمیز می‌کرد. غذا بار می‌گذاشت. می‌گفت پسرم حتماً اسیر است و این روزها برمی‌گردد. باورش نمی‌شد همان روزهای اول به شهادت رسیده باشد. آن‌موقع‌ها در شهرستان خانه‌ها زنگ در نداشتند. به در خانه یک سیم بسته و آن را به قوطی‌های خالی روغن وصل کرده بود تا اگر کسی بیاید و در را باز کند، با کشیده شدن آن، قوطی‌ها صدا بدهند و مادر متوجه شود. شاید پسرش آمده باشد! مادر شهید مدافع حرم مسعود عسکری وقتی از ترس‌های مادرانه‌اش می‌گوید به نکته خوبی اشاره می‌کند: من از زخم می‌ترسیدم. اگر دست مسعود یک خط کوچک می‌افتاد من حتی نگاه هم نمی‌کردم. مسعود با موتور می‌رفت و می‌آمد، گاهی تصادف می‌کرد و زخم کوچکی روی دستش ایجاد می‌شد. وقتی می‌خواست روی زخمش را بردارد انگار گوشت‌های بدن من بود که دارد کنده می‌شود و می‌ریزد؛ همه وجودم خالی می‌شد. اما سر جریان شهادت مسعود اصلاً این‌طور نبودم. پیکر پارۀ دلم چشم نداشت، ابرو نداشت، صورتش زخم بود، اما اصلاً دلم بی‌قراری نمی‌کرد؛ انگار من نبودم. چون در راه اسلام نثار شده و در راه دفاع از حرم حضرت زینب‌مان رفته بود. خدا را شکر می‌کنم که بین این‌همه راه، مسعود را برای شهادت انتخاب کرد. بارها پای صحبت‌های مادر شهید سیدناصر زریباف نشسته‌ام. یادم هست که نسبت به ناصر چه دقت و تعصبی داشت که نه به جسمش خراشی بیفتد و نه روحش آزرده شود. اما از همان بهار سال ۶۶ که ناصر در شلمچه تا آخرین نفس از پشت تیربار تکان نخورد تا جنازه‌اش را آوردند، تا همین امروز حتی یک کلمه، یک کلمه کوچک اعتراض نه، حتی گلایه از او نه دیدم و نه شنیدم. برعکس از اینکه فرزند ۱۸ساله‌اش در راه انقلاب اسلامی به شهادت رسیده و امام خمینی را راضی کرده است، بارها و بارها ابراز شادمانی هم کرده است: «ناصر و همه فرزندانم فدای سلامتی رهبر عزیزم و خط سرخ انقلاب اسلامی.» حاجیه خانم عفت نجیب ضیاء مادر دانش‌آموز شهید الهه زینالپور و مادر دو جانباز انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی که همین دو سه ماه پیش به فرزندانش پیوست، وقتی به دیدارش می‌رفتیم به‌جای آنکه از الهه و مریم بگوید، لذت دیدارهای مکررش با امام خمینی و آقای خامنه‌ای را با ما تقسیم می‌کرد و اینکه قبل از انقلاب چگونه و با چه لطایف‌الحیلی در قالب تیم علمی دانشگاه فردوسی مشهد به نجف رفته و در شهر کوچه به کوچه گشته و بالاخره پرسان‌پرسان امام خمینی را پیدا کرده و چگونه دورش گشته و قربان‌صدقه‌اش رفته و امام را به خنده واداشته و چگونه بعد از انقلاب بارها به جماران و به دیدار امام رفته و چه گفته و چه شنیده. و اگر ما سؤالی درباره الهه نمی‌کردیم حواسش به دخترش که در مشهد زیر تانک ارتش شاهنشاهی شهید شده بود، نبود! همه شما که این نوشته را می‌خوانید حتماً نمونه‌های مشابه زیادی از مادران شهیدان دیده‌ و شنیده‌اید. از جانبازان بخصوص جانبازان ۷۰درصدی که همه کارهایشان را باید دلسوزترین و مهربانترین آدم اطرافشان که مادرشان و همسرشان باشد انجام بدهند؛ آنها که ذره ذره آب می‌شوند و چیزی نمی‌گویند و البته طعنه و کنایه‌های این و آن را می‌شنوند اما به روی خودشان نمی‌آورند و کارشان را می‌کنند. آنها که در کل سال، دو سه روز از فرزند یا همسرشان دو سه ساعت مرخصی می‌گیرند: روز ۲۲بهمن و روز قدس برای شرکت در راهپیمایی مردم و عید فطر برای شرکت در نماز پشت سر رهبر عزیز انقلاب! و همین برای استراحت یک سالشان کافی است! این روزها هم که بارها و بارها مادران شهیدان فلسطینی را دیده‌ایم که چگونه بر روی جنازه فرزندان کوچکشان می‌افتند و می‌گویند خدایا! این قربانی را از ما بپذیر؛ کودکم فدای قرآن و اسلام و موارد مشابه فراوان دیگر. پس فردا سالروز درگذشت یکی از بهترین مادران خوب دنیاست: خانم ام‌البنین علیهاسلام. مادری که وقتی خبر شهادت هر کدام از سه فرزند دلبندش را به او می‌دادند، محل نمی‌گذاشت و می‌گفت: حسین چه شد؟ حتی وقتی خبر شهادت فرزند رشیدش حضرت ابوالفضل علیه‌السلام را به او دادند، با تغیر گفت: من از حسین پرسیدم؛ بگویید حسین چه شد؟ و وقتی بناچار خبر شهادت سیدالشهدا را به او دادند، گفت: مگر عباسم زنده نبود که حسین شهید بشود؟ حتماً زنده نبوده که حسین شهید شده وگرنه فرزندم نمی‌گذاشت امامش را به قتل برسانند. مادر شهیدان جوادنیا را یادتان هست؟ همان که در دیدار امام خمینی، عکس اول را درآورد: این پسر اولم محسن است. عکس دوم را گذاشت روی عکس محسن: این پسر دومم محمد است؛ دو سال با محسن تفاوت سنی داشت. عکس سوم را آورد و گذاشت روی عکس محمد. خواست بگوید این پسر سومم... سرش را بالا آورد، دید شانه‌های امام دارد می‌لرزد... فوری عکس‌ها را جمع کرد زیر چادرش و خیلی جدی گفت: «چهار تا پسرم رو دادم که اشکتو نبینم»! @comiete
🌸✨ اے محمد ! هرکس از امتت غمش زیاد گردد در پنهان این دعا را بخواند و من او را متولے شوم و افسردگیش برطرف کنم و تا ابد به او باز نخواهد گشت ✨ 📚 بحار ۳۰۶/۹۵ ┏━━ °•🖌•°━━┓ 🚨 @comiete ┗━━ °•🖌•°━━┛
6.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کم شد ز جمع خسته دلان یار دیگری بر دار رفت پیکر سردار دیگری 🔸عصر امروز ۴ دی ماه ۱۴۰۲، سید رضی موسوی از همرزمان حاج قاسم سلیمانی توسط رژیم صهیونیستی به درجه رفیع شهادت نائل آمد ┏━━ °•🖌•°━━┓ 🚨 @comiete ┗━━ °•🖌•°━━┛
🏴تا صدا میرسد از ساحتِ خونبارِ بقیع 🏴مرد و زن اشک بریزند ، به دیوارِ بقیع ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ ▪️مادرِ حضرتِ عبّاس ، پریشانِ توأیم ▪️سال ها در به درِ سفره ی احسانِ توأیم ┏━━ °•🖌•°━━┓ 🚨 @comiete ┗━━ °•🖌•°━━┛
🌼بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ🌼 ✍امیرالمؤمنین عليه السلام: هيچ سختى و مشكلى شدّت نگرفت، مگر اين كه خداوند گشايش آن را نزديك ساخت . 📚غررالحكم حدیث9566 ┏━━ °•🖌•°━━┓ 🚨 @comiete ┗━━ °•🖌•°━━┛
عمری برای داغ زهرا گریه کردی هرنیمه شب همپای مولا گریه کردی درپای تو خاک بقیع ازاشک گل شد وقتی که گفتی واحسینا گریه کردی اول برای زینب و داغ حسینش بعدش برای دست سقا گریه کردی یکبار دیدی که رباب از حال رفته صدبار مثل موج دریا گریه کردی دیدی رقیه نیست جای اوسکینه هربارکه میگفت بابا گریه کردی خوب است که شام غریبان راندیدی باروضه های خارصحراگریه کردی حرف سه شعبه آمدوازحال رفتی دیدی کسی می افتد از پا گریه کردی گرم عزای بچه های خود نبودی باگریه های زینب اما گریه کردی تشت طلاو خیزران را که ندیدی ابری شدی با حرف زنها گریه کردی حرف کنیز آمد سکینه زود تب کرد لطمه زدی هی صورتت را گریه کردی بی بی نبودی موی دختر بچه ها سوخت قد تمام سینه زنها گریه کردی 🔸شاعر: ┏━━ °•🖌•°━━┓ 🚨 @comiete ┗━━ °•🖌•°━━┛
از غمت ویرانم امّا خانه آبادم حسین می رسد با ناله اش زهرا به فریادم حسین می روم آشفته و زخمی سرِ خاک بقیع می رود تا کربلایت داد و بیدادم حسین بسکه بین گریه هایم جلوه کرده اسم تو اسم عباس خودم را بُردی از یادم حسین آنقدر از خشکی لبهای تو شرمنده ام یاد خشکی لب سقا نیفتادم حسین مشک پاره دیدم و گفتم که بیچاره رباب می زند بر سر رباب تو که نوزادم...حسین مادرت زهرا به جایم رفت بین علقمه ای فدای مادر تو چار اولادم حسین ذره ذره آب شد عباس و آب مشک ریخت قطعه قطعه ریخت آنجا شاخ شمشادم حسین من شنیدم فاطمه تا بین آن گودال رفت... سوخت از ذکر بُنیَّ عالم و آدم حسین زیر پا ذکر لبت را بی وضو برهم زدند ای فدای نالهء جدّ تو اجدادم حسین روی نی با خواهرت رفتی ز کوفه بین شام معجرش را پاره دیدی در میان ازدحام 🔸شاعر: ┏━━ °•🖌•°━━┓ 🚨 @comiete ┗━━ °•🖌•°━━┛