یالطیف
سرمای زمستان را با قلبهای گرم ما چه کار؟!
یک دار قالی،
یک کرسیِ کوچک گرم،
طاقچه و کاهگل و قوسهای مهربان سقف آغوش گشودهاند که پاک کنند خستگیات را و گرم کنند قلب تپندهات را در سرزمین مادریات
و زندگی را خواهی نوشید با فنجانی چای گرم
🌹 صبح آدینه بخیر 🌹
🔬 پاتولوژی فرهنگی
@CuPathology
13.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هوالحکیم
🔺بدا به حال ملتی که
همهی عشق و امیدش رو
گره میزنه به ساق پای یازده جوان و یک توپ فوتبال!
🔬 پاتولوژی فرهنگی
@CuPathology
13.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هوالحکیم
🔺نبرد تمام نشدنی!
آنچه امروز دستگاههاى سیاسى غرب ترویج میکنند، همان جاهلیتى است که بعثت پیغمبر براى زدودن آن - از محیط زندگى بشر - بهوجود آمد ...
📥 | کیفیت اصلی
🔬 پاتولوژی فرهنگی
@CuPathology
هوالحکیم
منطبق بر نقشهی انسان در قرآن؛
خلقت انسان [ مانند یک پیاز 🧅 ] از چهار لایه تشکیل شده است .
(۱)
🔺 لایه یکم ساحت «صدر» نام دارد.
• لایهی صدر در وجود انسان «فرح (شادی)» و «حزن (غم)» را رقم میزند.
• انسان به فراخور عوامل و متغیرهای مختلف شاد یا غمگین میشود.
• [ این شادی و غم میتواند فردی باشد یا اجتماعی و مشمول عموم انسانها. ]
• یک زمان فرد در یک آزمون تحصیلی به موفقیت میرسد و به فرح و شادی میرسد.
یک زمان در همان آزمون دچار شکست و عدم موفقیت میشود و محزون و غمگین میشود.
• در سطح اجتماعی زمانی تیم ملی فوتبال پیروز میشود و یک فرح و شادی عمومی ایجاد میشود در بین تمام مردم.
یک زمان هم شکستی صورت میگیرد و عموم مردم دچار حزن و اندوه میشوند.
• در نهایت فرح و شادی انسان را به رجا و امیدواری میرساند و حزن و اندوه ترس و نگرانی را در وجود انسان رقم میزند.
(۲)
🔺 لایه دوم ساحت «شغاف» نام دارد.
• لایهی شغاف در وجود انسان «حُب (عشق)» و «بغض (نفرت)» را رقم میزند.
• انسان به فراخور عوامل و متغیرهای مختلف نسبت به کسی یا چیزی عشق یا نفرت میورزد.
• بنابراین به فراخور حُب و عشقی که میورزند ولایت آن فرد یا پدیده را بر خود مستولی میکند یا به فراخور بغض و نفرتی که به کسی یا چیزی میورزد از آن تبری و اعلام برائت میجوید.
• از این رو ما نسبت به آنچه به آن حب و عشق داریم، شهوت و میل به دست آوردن آن را داریم . [ شهوت علم ، شهوت ثروت ، شهوت قدرت ، شهوت جنسی و ... ] و آنچه نسبت به آن بغض داریم برافروخته و غضبناک میشویم و به جنگ و خشم وادار میشویم.
(۳)
🔺 لایهی سوم در نقشه انسان به ساحت «قلب» میرسد.
• لایهی قلب در وجود انسان «ایمان و یقین» و «کفر و شک» را رقم میزند.
• وجود انسان در این لایه متاثر از ایمان و یقین به سلامت میرسد. (قلب سلیم)
• یا در مقابل متاثر از کفر و شک به مرض مبتلا میشود. (قلب مریض)
[ آنجا که در قرآن اشاره میشود که آنها در قلبشان مرض وجود دارد ناظر به این مساله هست. یعنی ایمان به قلبشان وارد نشده است.]
(۴)
🔺 و لایه چهارم در نقشه انسان به ساحت «فواد» ختم میشود.
• لایهی فواد در وجود انسان «حق» و «باطل» را رقم میزند.
• وجود انسان در این لایه متاثر از قدرت ایمان به فرقان و قدرت تشخیص و تفکیک حق و باطل میرسد.
در این مرحله حق رویت میشود و انسان به «نفس مطمئنه» میرسد.
[ يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبادِي وَ ادْخُلِي جَنَّتِي ]
• و در مقابل قلبی که به مرض رسیده باشد در لایهی فواد اشغال شده و سپس کور میشود و هرگز نخواهد توانست حقیقت را رویت کند.
• شاعر اینجا زیبا میگوید:
چشم دل باز کن که جان بینی
آنچه نادیدنیست، آن بینی
• اشارهی شاعر «به آنچه نادیدنی است» ناظر به بینایی چشم فواد است. انسان هنگامی میتواند حقیقت را رویت کند که در لایهی قبلی وجود خود به سلامت قلب رسیده باشد . اگر انسان صاحب قلب سلیم بشود در لایهی فواد قادر خواهد بود که حق را رویت کند و متاثر از رویت حق به نفس مطمئنه برسد.
• در غیر این صورت چشم دل او در این مرحله کور خواهد شد و هرگز قادر نخواهد بود که حقیقت را رویت کند
(۵)
• عموم انسانها در طول زندگی خود تنها لایهی اول و دوم نقشه وجودی خود را درک و تجربه خواهند کرد .
• این گروه قالب : در طول حیات خود متاثر از عوامل مختلف شاد و غمگین میشوند. ناظر به این شادیها امیدوار شده و ناظر به غمهایشان نگران میشوند.
• همچنین در لایهی دوم متاثر از عوامل مختلف عشق یا نفرت میورزند.
این عشق در آنها میل و شهوت به دست آوردن پدیدههای مختلف را رقم میزند.
• یا بغض و نفرت آنها را به خشم و جنگ و کنیه و دشمنی و ... میکشاند.
• اکثریت انسانها در طول تاریخ بشر در حصار حالات مختلف این دو ساحت محبوس شده، حیات خود را ادامه دادهاند و سپس از دنیا رفتهاند!
(۶)