eitaa logo
داستان های جالب
374 دنبال‌کننده
78 عکس
73 ویدیو
0 فایل
سعی میکنیم روزانه داستان های کوتاه و آموزنده حکایات و بریده هایی از کتاب ها انگیزشی که باعت بشه زندگی ها قشنگتر بشه❤️ و سخنان ناب و ارزشمند را برای شما عزیزان ارسال کنیم 🙏لطفا کانال رو به دوستان خود معرفی کنید 🙏
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام فراموش نکنید چهارشنبه اخر ماه صفر سوره های الانشراح والتين والنصر والتوحيد هر کدام (٧) مرتبه  بخوانید ان شاالله تا سال اینده محتاج کسی نمیشوید و رزق و روزیتان زیاد میشود حاضرین به  غايبین خبر بدهند خدا بیامرزه امواتتون رو  🤲🏻🤲🏻🙏🏼 خبردادن پایان  ماه صفر به دیگران اجرالهی دارد.🙏🙏🙏 التماس دعا 🙏🙏🙏 @daanestaanii
با اجازه مادر سادات رخت عزای پسرش را نه از جان بلکه از تن در می‌آورم و می‌گویم ای حسین داغ تو تا ابد در سینه ام خواهد ماند... 🔹حلولِ ماهِ ربیع الاول ماهِ شادی و شادمانیِ اهل بيت(ع) را به دوستان تبریک عرض میکنم🌸🌺🌹❤️🥰 @daanestaanii
❤️خانه پدری و مادری کجاست جایی ست که همیشه منتظرت هستند و چشم براه آمدنت می مانند... جایی ست که بی هیچ قید و شرطی دوستت دارند..... جایی ست که چه زود بروی چه دیر، همیشه از دیدنت خوشحال میشوند.... جایی ست که هیچ وقت بزرگ نمیشوی همیشه بچه می مانی...... جایی که سفره اش همیشه برای تو تکه نانی دارد..... و چای صبحانه اش،برایت مزه ای دیگر میدهد...... امن ترین و آرام بخش ترین مکان حتی اگر پدر و مادرت خیلی پیر باشند!!...🤍 @daanestaanii
📚راز موفقیت همسرداری ملانصرالدین ملانصرالدین را گفتن:چگونه چهل بهار بدون مرافعه و جدال با عیال سر کردی؟ او در پاسخ جماعت گفت:ما با هم عهدی بستیم و آن اینکه اگر من آتش خشمم زبانه کشید او برای انجام یک امری نیکو به جای جدل به مطبخ رود تا کشتی طوفان زده من به ساحل آرامش و سکون برسد،و اگر رگ غضب او متورم شد،من به طویله روم و کمی ستوران را رسیدگی کنم و وارد بیت نشوم تا عیال خونش از جوش بیافتد! و اینک من،شکر خدا،چهل سال است که بیشتر عمر را در طویله زندگی می کنم... ‌‎‌‌‌‎‌@daanestaanii
🔴پیمان شکنی زن هوسران حضرت عیسی( ع ) از قبری میگذشت.پیرمردی را مشاهده کرد که بر سر قبری منزل گرفته است. سبب این کار را پرسید.او عرض کرد: من با زن خود عهد کرده بودم که هر کدام زودتر از دنیا رفتیم دیگری بر سر قبر او معتکف شود تا مرگ او هم برسد. اینک همسرم از دنیا رفته است و بنا بر پیمانی که بسته ایم من بر سر قبرش منزل گرفته ام. حضرت عیسی(ع ) گفت میخواهی او را زنده نمایم؟  پیرمرد عرض کرد کمال احسان است اگر این کار را انجام بدهید.پس به دعای آن حضرت زن زنده شد و پیرمرد به همراه زن خویش به طرف صحرا رفت تا جایی که خسته شد. پس سر در زانوی زن گذارده و خوابید اتفاقا شاهزاده ای از آنجا عبور میکرد.چشمش به زن زیبا افتاد که سر پیرمردی را بر زانو گرفته است.به او گفت تو با این جمال و زیبایی اینجا چه میکنی؟؟ زن به دروغ گفت این پیرمرد مرا دزدیده است جوان گفت آهسته سرش را بر زمین بگذار و با من بیا.و او هم اینچنین کرد و با او رفت.چیزی نگذشته بود که پیرمرد بیدار شد و آنها را در حال رفتن دید و به دنبال آنها روان گردید ولی به آنها نرسید.شکایت به پادشاه برد و عرض خود را به شاه رساند.پادشاه گفت اگر حضرت عیسی ( ع ) تو را تصدیق نماید گفته ات را میپذیرم حضرت عیسی(ع ) نیز گفته های آن پیرمرد را تصدیق کرد.سپس آن زن را نصیحت نمود ولی او قبول نکرد.پس فرمود پس در حق هم نفرین کنید.از هر کدام که قبول و مستجاب گردید حق با اوست.همین که پیرمرد نفرین کرد زن در دم جان داد و از دنیا رفت 📚کمال الدین، ج ۲، ص ۳۳۴ و۳۳۵ @daanestaanii
☕️یک فنجان تفکر سست ترین کلمه “شانس”است… به امید آن نباش. شایع ترین کلمه “شهرت”است… دنبالش نرو. لطیف ترین کلمه “لبخند”است… آن را حفظ کن. حسرت انگیز ترین کلمه “حسادت”است… از آن فاصله بگیر. ضروری ترین کلمه “تفاهم”است آن را ایجاد کن سالم ترین کلمه “سلامتی”است… به آن اهمیت بده. اصلی ترین کلمه “اطمینان”است… به آن اعتماد کن. بی احساس ترین کلمه “بی تفاوتی”است مراقب آن باش. دوستانه ترین کلمه “رفاقت”است… از آن سوءاستفاده نکن. زیباترین کلمه “راستی”است… با آن روراست باش. زشت ترین کلمه “دورویی”است… یک رنگ باش. ویرانگرترین کلمه “تمسخر”است… دوست داری با تو چنین کنند؟ موقرترین کلمه “احترام”است… برایش ارزش قایل شو. آرام ترین کلمه “آرامش”است به آن برس عاقلانه ترین کلمه “احتیاط”است… حواست را جمع کن... @daanestaanii
‌ به فکرازدواج که افتادید ملاکتان را کمی تغییردهید وای فلانی پول دارد.دوخانه دارد.تحصیلاتش دکترا است دربالای شهرزندگی میکنند.پدرش سرشناس است ..وهزاران حرف دیگر این ملاک هارا بیندازین دور نمیگویم مهم نیست هست اما باکسی باشید که اگر پرسیدندبجز پول چه چیزی داشت جواب دیگری بجز مادیات داشته باشید باکسی ازدواج کنید که گاهی برایتان پدر شود. بنشیند ودست روی دستت بگذارد وساعت ها برایت خاطره تعریف کند ونصیحتت کند. بعضی وقت ها مادرت شود.شب هایی که در تب میسوزی.تاصبح بالای سرت بنشیند وخواب به چشمش نیاید. گاهی هم برادرت شود برسرو کله ی هم بکوبید وگاهی هم مثل خواهردلسوز، نگران حال بدت شود. گاهی رفیق شش دانگت باشد کنارش بنشینی وبی هیچ‌ترسی درد و دل کنی ازعالم وادم برایش بگویی و بخندید باکسی ازدواج کنید که بتوانید گاهی بچه ای چهارساله وتخس شوید. که هی پابه زمین بکوبد وبهانه های الکی بگیرد. 👈ملاک خوشبختی همیشه پول نیست. @daanestaanii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹زن کیست....؟! 🌹اولین کسی که با عظیم فرعون دلیرانه به پا خواست...یک مرد نبود بلکه یک زن بود....(بانو آسیه) 🌹اولین کسی که مکه و کعبه را آباد کرد مرد نبود بلکه یک زن بود....(بانو هاجر) 🌹اولین کسی که از مبارکترین روی زمین زمزم نوشید مرد نبود بلکه یک زن بود...(هاجر خاتون) 🌹اولین کسی که خونش برای اسلام ریخته شد و شهید شد یک مرد نبود بلکه یک زن بود....(بانو سمیه) 🌹اولین کسی که مالش را در راه اسلام داد یک مرد نبود بلکه زن بود....(بانو خدیجه) 🌹اولین کسی در که خداوند از بالای هفت آسمان به حرفش گوش داد یک زن بود نه مرد...(سوره مجادله آیه 1) 🌹اولین کسی که سعی صفا و مروه را انجام داد یک مرد نبود بلکه زن بود....(بانو هاجر) 🌹اولین زنی که با همه مخالفتها وارد معبد اورشلیم شد مریم بود 🌹تنها کسی که به از شوهر و امامش میخ در به تنش فرو رفت و دم نزد و شفیع گنهکاران در روز قیامت است (س) بود 🌹 میلیونها باید حرکات آن زن را انجام دهند و گرنه حج آنها قبول نمی شود..... 🌹🌹و اما کسی که یزید را به لرزه دراورد مرد نبود زینب بود (س) 💐 @daanestaanii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ ⛔️ در رستوران بودم که میز بغلی توجه‌م را جلب کرد. زن و مردی حدود ۴۰ ساله روبه‌روی هم نشسته بودند و مثل یک دختر و پسر جوان چیزهایی می‌گفتند و زیرزیرکی می‌خندیدند. بدم آمد. با خودم گفتم چه معنی دارد؟ شما با این سن‌تان باید بچه دبیرستانی داشته باشید. نه مثل بچه دبیرستانی‌ها نامزدبازی و دختربازی کنید.  داشتم چپ‌چپ نگاهشان می‌کردم که تلفن خانم زنگ خورد و به نفر پشت خط گفت: آره عزیزم. بچه‌ها رو گذاشتیم خونه خودمون اومدیم. واسه‌شون کتلت گذاشتم تو یخچال. خوشم آمد. ذوق کردم. گفتم چه پدر و مادر باحالی. چه عشق زنده‌ای که بعد از این همه سال مثل روز اول همدیگر را دوست دارند. چقدر خوب است که زن و شوهرها گاهی اوقات یک گردش دوتایی بروند. چقدر رویایی. قطعا اگر روزی پدر شدم همین کار را می‌کنم. داشتم با لبخند و ذوق نگاهشان می‌کردم که ناگهان مرد به زن گفت: پاشو بریم تا شوهرت نفهمیده اومدی بیرون. اَی تُف. حالم به هم خورد. زنیکه تو شوهر داری آن‌وقت با مرد غریبه آمدی ددر دودور؟ ما خیر سرمان مسلمانیم. اسلام‌تان کجا رفته؟ زن و مرد نامحرم با هم چه غلطی می‌کنند؟ بی‌شرف‌ها. داشتم چپ‌چپ نگاهشان می‌کردم که مرد بلند شد رفت به سمت صندوق تا پول غذا را حساب کند. زن هم دنبالش رفت و بلند گفت: داداش داداش بذار من حساب کنم. اون دفعه پیش مامان اینا تو حساب کردی. آخییی. آبجی و داداش بودن. الهی الهی. چه قشنگ. چه قدر خوبه خواهر و برادر اینقدر به هم نزدیک باشند. داشتم با ذوق و شوق نگاه‌شان می‌کردم و لبخند می‌زدم که آمدند از کنارم رد شدند و در همان حال مرد با لبخندی شیطنت‌آمیز گفت: از کی تا حالا من شدم داداشت؟ زن هم نیش‌خندی زد و گفت: این‌جوری گفتم که مردم فکر کنن خواهر و برادریم. تو روح‌تان. از همان اول هم می‌دانستم یک ریگی به کفش‌تان هست. زنیکه و مردیکه عوضی آشغال بی‌حیا. داشتم چپ‌چپ نگاهشان می‌کردم که خواستند خداحافظی کنند. زن به مرد گفت: به مامان سلام برسون. مرد هم گفت: باشه دخترم. تو هم به نوه‌های گلم... وای خدا. پدر و دختر بودند. پس چرا مرد اینقدر جوان به نظر می‌رسید؟ خب با داشتن چنین خانواده دوست‌داشتنی باید هم جوان بماند. هرجا هستند سلامت باشند.  ناگهان یادم افتاد یک ساعت است در رستوران منتظر دوست‌دخترم هستم. چرا نیامد این دختر؟ ولش کن. بگذار بروم تا همسرم شک نکرده است. ✍🏻پی‌نوشت:  این داستان نانوشته‌ی بسیاری از ماست. هرکدام‌مان به یک شکل. سرمان در زندگی دیگران است. زود قضاوت می‌کنیم و حلال خودمان را برای دیگران حرام می‌دانیم. @daanestaanii
📚خوابهای خود را برای هرکسی تعریف نکنید! عصر پیامبر (صلی الله علیه و آله ) بود، زنى شوهرش به سفر رفت ، او در غیاب شوهر، خوابى دید و به حضور رسول خدا آمد و گفت : در خواب دیدم تنه درخت خرما در خانه ام شکسته شد. پیامبر به او فرمود: شوهرت با سلامتى باز مى گردد. پس از مدتى شوهرش ، با سلامتى بازگشت . بار دیگر شوهر او به سفر رفت ، و او همان خواب را دید و نزد پیامبر رفت و خواب خود را گفت ، پیامبر  صلی الله علیه و آله فرمود: شوهرت سالم باز مى گردد .پس از مدتى شوهرش با سلامتى بازگشت . بار سوم شوهر او سفر کرد، آن زن همان خواب را دید، وقتى که بیدار شد  اینبار خدمت پیامبر نرفت، همان اطراف مرد چپ دستى را دید و خواب خود را براى او نقل کرد، آن مرد گفت : واى!شوهرت میمیرد! این خبر به پیامبر صلی الله علیه و اله رسید، پیامبر  فرمود: الا کان عبر لها خیرا: آیا او نمى توانست خواب آن زن را تعبیر نیک کند؟ ( چراتعبیر نیک نکرد؟) بر طبق روایات خواب آنگونه كه تعبیر می شود ،اتفاق می افتد .پس هرگاه یكی از شما خوابی رادید آن را به جز نزد عالم و یا ناصحی بازگو ننماید. پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله فرمود: کسى که خواب دیده، خواب او بر فراز او به صورت پرنده است تا آن هنگام که تعبیر نشده است، اما هنگام که تعبیر شد، آن پرنده سقوط مى کند(هر گونه که تعبیر شد ممکن است همان گونه اتفاق بیفتد) بنابراین خواب خود را جز براى آن کسى که دوست صمیمى تو است و یا تعبیر خواب مى داند، براى هر کس نقل نکن. و در جای دیگر فرمود: خواب خود را براى هیچکس جز مؤمنى که دور از حسادت است ، نقل نکن تعبیر بعضى از خوابها، فورى ، یا پس از ساعاتى ، آشکار مى شود، ولى تعبیر بعضى از خوابها ممکن است سالها یا دهها سال بعد از خواب دیدن ، واقع گردد. مثلا تعبیر خواب حضرت یوسف (که در خواب دید یازده ستاره و ماه و خورشید او را سجده مى کنند ) بعد از چهل سال ، آشکار شد. @daanestaanii