eitaa logo
داستان های جالب
359 دنبال‌کننده
78 عکس
73 ویدیو
0 فایل
سعی میکنیم روزانه داستان های کوتاه و آموزنده حکایات و بریده هایی از کتاب ها انگیزشی که باعت بشه زندگی ها قشنگتر بشه❤️ و سخنان ناب و ارزشمند را برای شما عزیزان ارسال کنیم 🙏لطفا کانال رو به دوستان خود معرفی کنید 🙏
مشاهده در ایتا
دانلود
قانون ۵ ثانیه: معجزه ای جهت مقابله با اهمال کاری و تنبلی! مل رابینز زمانی این قانون را کشف کرد که همه چیز زندگی اش از جمله ازدواجش، شغلش، عزت نفسش به فلاکت افتاده بود. او مشکلات بزرگی در زندگی داشت و هر روز می ترسید از رختخواب بیرون بیاید و با این مشکلات بزرگ مواجه شود. اصل مفهوم قانون ۵ ثانیه از این قرار است: «لحظه ای که می خواهید کاری را در راستای اهدافتان انجام دهید، شروع به شمارش کنید. -5 -4 -3 -2 -1 و به شکل فیزیکی حرکت کنید و گرنه مغز شما، مانع اقدامتان خواهد شد.» وقتی شما به صورت معکوس می شمارید، به شکل روانی در ذهن خود دنده را عوض خواهید کرد. شما تفکرات پیش فرض خود را قطع می کنید و کاری می کنید که روانشناسان آن را کنترل ابزار می نامند. شمارش، حواستان را از بهانه ها پرت می کند و ذهن شما را به حرکت در جهتی جدید معطوف خواهد کرد. وقتی به جای توقف برای فکر کردن به صورت فیزیکی حرکت می کنید، ذهنتان را با خود هماهنگ خواهید کرد. @daanestaanii
🍁پنج نکته مثبت : 🍁هرچه روح تو عظیم تر باشد اشتباهات دیگران را کوچک تر میبینی 🍁هرچه بزرگوارتر باشی کمتر به دیگران نیازمندی 🍁هرچه کمتر نیازمند باشی کمتر از آنان دلگیر میشوی 🍁هرچه کمتر دلگیر شوی کمتر آسیب میبینی 🍁هرچه کمتر آسیب بینی راحت تر میبخشی... @daanestaanii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام من که لذت بردم دلم نیومد نفرستم و شما نبینیدش🙏 ‌
🌱 اگر می‌دونستی شکرگزاری چه تاثیر عمیقی بر ثانیه به ثانیه زندگیتون داره .. هر لحظه، قدردان و سپاسگزار خالق هستی بودی 🌱خدای مهربانم برای لحظه به لحظه بودنم و بودنت سپاسگزارم . " خدایا سپاسگزارم "
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹برای شروع هر کاری خصوصا کار مهم این آیه را بخون...
زهر مأمون کار خود را کرد امشب گرفت از ما عزيز مصطفی را گرفت سلطان ما را در خراسان امام ما علی موسی الرضا را شهادت غریب الغربا سلطان خراسان حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام تسلیت باد @daanestaanii
سلام فراموش نکنید چهارشنبه اخر ماه صفر سوره های الانشراح والتين والنصر والتوحيد هر کدام (٧) مرتبه  بخوانید ان شاالله تا سال اینده محتاج کسی نمیشوید و رزق و روزیتان زیاد میشود حاضرین به  غايبین خبر بدهند خدا بیامرزه امواتتون رو  🤲🏻🤲🏻🙏🏼 خبردادن پایان  ماه صفر به دیگران اجرالهی دارد.🙏🙏🙏 التماس دعا 🙏🙏🙏 @daanestaanii
با اجازه مادر سادات رخت عزای پسرش را نه از جان بلکه از تن در می‌آورم و می‌گویم ای حسین داغ تو تا ابد در سینه ام خواهد ماند... 🔹حلولِ ماهِ ربیع الاول ماهِ شادی و شادمانیِ اهل بيت(ع) را به دوستان تبریک عرض میکنم🌸🌺🌹❤️🥰 @daanestaanii
❤️خانه پدری و مادری کجاست جایی ست که همیشه منتظرت هستند و چشم براه آمدنت می مانند... جایی ست که بی هیچ قید و شرطی دوستت دارند..... جایی ست که چه زود بروی چه دیر، همیشه از دیدنت خوشحال میشوند.... جایی ست که هیچ وقت بزرگ نمیشوی همیشه بچه می مانی...... جایی که سفره اش همیشه برای تو تکه نانی دارد..... و چای صبحانه اش،برایت مزه ای دیگر میدهد...... امن ترین و آرام بخش ترین مکان حتی اگر پدر و مادرت خیلی پیر باشند!!...🤍 @daanestaanii
📚راز موفقیت همسرداری ملانصرالدین ملانصرالدین را گفتن:چگونه چهل بهار بدون مرافعه و جدال با عیال سر کردی؟ او در پاسخ جماعت گفت:ما با هم عهدی بستیم و آن اینکه اگر من آتش خشمم زبانه کشید او برای انجام یک امری نیکو به جای جدل به مطبخ رود تا کشتی طوفان زده من به ساحل آرامش و سکون برسد،و اگر رگ غضب او متورم شد،من به طویله روم و کمی ستوران را رسیدگی کنم و وارد بیت نشوم تا عیال خونش از جوش بیافتد! و اینک من،شکر خدا،چهل سال است که بیشتر عمر را در طویله زندگی می کنم... ‌‎‌‌‌‎‌@daanestaanii
🔴پیمان شکنی زن هوسران حضرت عیسی( ع ) از قبری میگذشت.پیرمردی را مشاهده کرد که بر سر قبری منزل گرفته است. سبب این کار را پرسید.او عرض کرد: من با زن خود عهد کرده بودم که هر کدام زودتر از دنیا رفتیم دیگری بر سر قبر او معتکف شود تا مرگ او هم برسد. اینک همسرم از دنیا رفته است و بنا بر پیمانی که بسته ایم من بر سر قبرش منزل گرفته ام. حضرت عیسی(ع ) گفت میخواهی او را زنده نمایم؟  پیرمرد عرض کرد کمال احسان است اگر این کار را انجام بدهید.پس به دعای آن حضرت زن زنده شد و پیرمرد به همراه زن خویش به طرف صحرا رفت تا جایی که خسته شد. پس سر در زانوی زن گذارده و خوابید اتفاقا شاهزاده ای از آنجا عبور میکرد.چشمش به زن زیبا افتاد که سر پیرمردی را بر زانو گرفته است.به او گفت تو با این جمال و زیبایی اینجا چه میکنی؟؟ زن به دروغ گفت این پیرمرد مرا دزدیده است جوان گفت آهسته سرش را بر زمین بگذار و با من بیا.و او هم اینچنین کرد و با او رفت.چیزی نگذشته بود که پیرمرد بیدار شد و آنها را در حال رفتن دید و به دنبال آنها روان گردید ولی به آنها نرسید.شکایت به پادشاه برد و عرض خود را به شاه رساند.پادشاه گفت اگر حضرت عیسی ( ع ) تو را تصدیق نماید گفته ات را میپذیرم حضرت عیسی(ع ) نیز گفته های آن پیرمرد را تصدیق کرد.سپس آن زن را نصیحت نمود ولی او قبول نکرد.پس فرمود پس در حق هم نفرین کنید.از هر کدام که قبول و مستجاب گردید حق با اوست.همین که پیرمرد نفرین کرد زن در دم جان داد و از دنیا رفت 📚کمال الدین، ج ۲، ص ۳۳۴ و۳۳۵ @daanestaanii
☕️یک فنجان تفکر سست ترین کلمه “شانس”است… به امید آن نباش. شایع ترین کلمه “شهرت”است… دنبالش نرو. لطیف ترین کلمه “لبخند”است… آن را حفظ کن. حسرت انگیز ترین کلمه “حسادت”است… از آن فاصله بگیر. ضروری ترین کلمه “تفاهم”است آن را ایجاد کن سالم ترین کلمه “سلامتی”است… به آن اهمیت بده. اصلی ترین کلمه “اطمینان”است… به آن اعتماد کن. بی احساس ترین کلمه “بی تفاوتی”است مراقب آن باش. دوستانه ترین کلمه “رفاقت”است… از آن سوءاستفاده نکن. زیباترین کلمه “راستی”است… با آن روراست باش. زشت ترین کلمه “دورویی”است… یک رنگ باش. ویرانگرترین کلمه “تمسخر”است… دوست داری با تو چنین کنند؟ موقرترین کلمه “احترام”است… برایش ارزش قایل شو. آرام ترین کلمه “آرامش”است به آن برس عاقلانه ترین کلمه “احتیاط”است… حواست را جمع کن... @daanestaanii
‌ به فکرازدواج که افتادید ملاکتان را کمی تغییردهید وای فلانی پول دارد.دوخانه دارد.تحصیلاتش دکترا است دربالای شهرزندگی میکنند.پدرش سرشناس است ..وهزاران حرف دیگر این ملاک هارا بیندازین دور نمیگویم مهم نیست هست اما باکسی باشید که اگر پرسیدندبجز پول چه چیزی داشت جواب دیگری بجز مادیات داشته باشید باکسی ازدواج کنید که گاهی برایتان پدر شود. بنشیند ودست روی دستت بگذارد وساعت ها برایت خاطره تعریف کند ونصیحتت کند. بعضی وقت ها مادرت شود.شب هایی که در تب میسوزی.تاصبح بالای سرت بنشیند وخواب به چشمش نیاید. گاهی هم برادرت شود برسرو کله ی هم بکوبید وگاهی هم مثل خواهردلسوز، نگران حال بدت شود. گاهی رفیق شش دانگت باشد کنارش بنشینی وبی هیچ‌ترسی درد و دل کنی ازعالم وادم برایش بگویی و بخندید باکسی ازدواج کنید که بتوانید گاهی بچه ای چهارساله وتخس شوید. که هی پابه زمین بکوبد وبهانه های الکی بگیرد. 👈ملاک خوشبختی همیشه پول نیست. @daanestaanii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹زن کیست....؟! 🌹اولین کسی که با عظیم فرعون دلیرانه به پا خواست...یک مرد نبود بلکه یک زن بود....(بانو آسیه) 🌹اولین کسی که مکه و کعبه را آباد کرد مرد نبود بلکه یک زن بود....(بانو هاجر) 🌹اولین کسی که از مبارکترین روی زمین زمزم نوشید مرد نبود بلکه یک زن بود...(هاجر خاتون) 🌹اولین کسی که خونش برای اسلام ریخته شد و شهید شد یک مرد نبود بلکه یک زن بود....(بانو سمیه) 🌹اولین کسی که مالش را در راه اسلام داد یک مرد نبود بلکه زن بود....(بانو خدیجه) 🌹اولین کسی در که خداوند از بالای هفت آسمان به حرفش گوش داد یک زن بود نه مرد...(سوره مجادله آیه 1) 🌹اولین کسی که سعی صفا و مروه را انجام داد یک مرد نبود بلکه زن بود....(بانو هاجر) 🌹اولین زنی که با همه مخالفتها وارد معبد اورشلیم شد مریم بود 🌹تنها کسی که به از شوهر و امامش میخ در به تنش فرو رفت و دم نزد و شفیع گنهکاران در روز قیامت است (س) بود 🌹 میلیونها باید حرکات آن زن را انجام دهند و گرنه حج آنها قبول نمی شود..... 🌹🌹و اما کسی که یزید را به لرزه دراورد مرد نبود زینب بود (س) 💐 @daanestaanii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ ⛔️ در رستوران بودم که میز بغلی توجه‌م را جلب کرد. زن و مردی حدود ۴۰ ساله روبه‌روی هم نشسته بودند و مثل یک دختر و پسر جوان چیزهایی می‌گفتند و زیرزیرکی می‌خندیدند. بدم آمد. با خودم گفتم چه معنی دارد؟ شما با این سن‌تان باید بچه دبیرستانی داشته باشید. نه مثل بچه دبیرستانی‌ها نامزدبازی و دختربازی کنید.  داشتم چپ‌چپ نگاهشان می‌کردم که تلفن خانم زنگ خورد و به نفر پشت خط گفت: آره عزیزم. بچه‌ها رو گذاشتیم خونه خودمون اومدیم. واسه‌شون کتلت گذاشتم تو یخچال. خوشم آمد. ذوق کردم. گفتم چه پدر و مادر باحالی. چه عشق زنده‌ای که بعد از این همه سال مثل روز اول همدیگر را دوست دارند. چقدر خوب است که زن و شوهرها گاهی اوقات یک گردش دوتایی بروند. چقدر رویایی. قطعا اگر روزی پدر شدم همین کار را می‌کنم. داشتم با لبخند و ذوق نگاهشان می‌کردم که ناگهان مرد به زن گفت: پاشو بریم تا شوهرت نفهمیده اومدی بیرون. اَی تُف. حالم به هم خورد. زنیکه تو شوهر داری آن‌وقت با مرد غریبه آمدی ددر دودور؟ ما خیر سرمان مسلمانیم. اسلام‌تان کجا رفته؟ زن و مرد نامحرم با هم چه غلطی می‌کنند؟ بی‌شرف‌ها. داشتم چپ‌چپ نگاهشان می‌کردم که مرد بلند شد رفت به سمت صندوق تا پول غذا را حساب کند. زن هم دنبالش رفت و بلند گفت: داداش داداش بذار من حساب کنم. اون دفعه پیش مامان اینا تو حساب کردی. آخییی. آبجی و داداش بودن. الهی الهی. چه قشنگ. چه قدر خوبه خواهر و برادر اینقدر به هم نزدیک باشند. داشتم با ذوق و شوق نگاه‌شان می‌کردم و لبخند می‌زدم که آمدند از کنارم رد شدند و در همان حال مرد با لبخندی شیطنت‌آمیز گفت: از کی تا حالا من شدم داداشت؟ زن هم نیش‌خندی زد و گفت: این‌جوری گفتم که مردم فکر کنن خواهر و برادریم. تو روح‌تان. از همان اول هم می‌دانستم یک ریگی به کفش‌تان هست. زنیکه و مردیکه عوضی آشغال بی‌حیا. داشتم چپ‌چپ نگاهشان می‌کردم که خواستند خداحافظی کنند. زن به مرد گفت: به مامان سلام برسون. مرد هم گفت: باشه دخترم. تو هم به نوه‌های گلم... وای خدا. پدر و دختر بودند. پس چرا مرد اینقدر جوان به نظر می‌رسید؟ خب با داشتن چنین خانواده دوست‌داشتنی باید هم جوان بماند. هرجا هستند سلامت باشند.  ناگهان یادم افتاد یک ساعت است در رستوران منتظر دوست‌دخترم هستم. چرا نیامد این دختر؟ ولش کن. بگذار بروم تا همسرم شک نکرده است. ✍🏻پی‌نوشت:  این داستان نانوشته‌ی بسیاری از ماست. هرکدام‌مان به یک شکل. سرمان در زندگی دیگران است. زود قضاوت می‌کنیم و حلال خودمان را برای دیگران حرام می‌دانیم. @daanestaanii
📚خوابهای خود را برای هرکسی تعریف نکنید! عصر پیامبر (صلی الله علیه و آله ) بود، زنى شوهرش به سفر رفت ، او در غیاب شوهر، خوابى دید و به حضور رسول خدا آمد و گفت : در خواب دیدم تنه درخت خرما در خانه ام شکسته شد. پیامبر به او فرمود: شوهرت با سلامتى باز مى گردد. پس از مدتى شوهرش ، با سلامتى بازگشت . بار دیگر شوهر او به سفر رفت ، و او همان خواب را دید و نزد پیامبر رفت و خواب خود را گفت ، پیامبر  صلی الله علیه و آله فرمود: شوهرت سالم باز مى گردد .پس از مدتى شوهرش با سلامتى بازگشت . بار سوم شوهر او سفر کرد، آن زن همان خواب را دید، وقتى که بیدار شد  اینبار خدمت پیامبر نرفت، همان اطراف مرد چپ دستى را دید و خواب خود را براى او نقل کرد، آن مرد گفت : واى!شوهرت میمیرد! این خبر به پیامبر صلی الله علیه و اله رسید، پیامبر  فرمود: الا کان عبر لها خیرا: آیا او نمى توانست خواب آن زن را تعبیر نیک کند؟ ( چراتعبیر نیک نکرد؟) بر طبق روایات خواب آنگونه كه تعبیر می شود ،اتفاق می افتد .پس هرگاه یكی از شما خوابی رادید آن را به جز نزد عالم و یا ناصحی بازگو ننماید. پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله فرمود: کسى که خواب دیده، خواب او بر فراز او به صورت پرنده است تا آن هنگام که تعبیر نشده است، اما هنگام که تعبیر شد، آن پرنده سقوط مى کند(هر گونه که تعبیر شد ممکن است همان گونه اتفاق بیفتد) بنابراین خواب خود را جز براى آن کسى که دوست صمیمى تو است و یا تعبیر خواب مى داند، براى هر کس نقل نکن. و در جای دیگر فرمود: خواب خود را براى هیچکس جز مؤمنى که دور از حسادت است ، نقل نکن تعبیر بعضى از خوابها، فورى ، یا پس از ساعاتى ، آشکار مى شود، ولى تعبیر بعضى از خوابها ممکن است سالها یا دهها سال بعد از خواب دیدن ، واقع گردد. مثلا تعبیر خواب حضرت یوسف (که در خواب دید یازده ستاره و ماه و خورشید او را سجده مى کنند ) بعد از چهل سال ، آشکار شد. @daanestaanii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با کلام معصومین 🌻امام صادق عليه السلام: 🍃إنّ خَيْرَ ما وَرَّثَ الآباءُ لأبنائهِمُ الأدبُ لا المالُ فإنّ المالَ يَذهبُ و الأدبَ يَبقى 🍃بهترين ميراثى كه پدران براى فرزندان مى گذارند ادب است، نه ثروت؛ زيرا كه ثروت مى رود و ادب مى ماند 📚كافی، ج ۸، ص ۱۵۰ @daanestaanii
✍🏻مردها تشنه روز مرد نیستند مردها به یک روز قدردانی در سال نیازی ندارند، مرد آفریده شده تا تکیه گاه شود نه متکی باشد، مرد به این حساس نیست که کی و چی کادو می‌گیرد! فلانی برای شوهرش چه خریده؟ جوراب گرفته یا ساعت مچی طلا ؟ مرد برای مبارزه آمده، برای جهاد، برای سماجت، برای جنگ با غول زندگی، برای نبرد بی وقفه و بی انتها آمده، برای به آرامش رساندن خانواده اش آمده، برای شکسته شدن غرورش آمده همین که تبسم را بر لب زنش ببیند، همین که لبخند را بر چهره دخترش ببیند، همین که سربلندی پسرش را ببیند، همین که خواهرش بتواند به او تکیه کند، همین که مادرش با او درد دل کند، همین که پدر پیرش جوانی خودش را در او ببیند، همین ها برای مرد کافیست همین ها مرد را خوشبخت می‌کند مرد آمده تا دیگران به او تکیه کنند، آمده تا شود ستون خانواده، آمده بسوزد تا روشنایی بخشد، هیچ هدیه ای، هیچ کادویی، هیچ گوهر گرانبهایی هیچ مردی را اینقدر خوشحال نمیکند مگر آرامش خانوده اش! بهترین هدیه برای یک مرد، قدرانی،تایید، تحسین و تشکر از زحمات اوست به همراه لبخند و رضایت و  آرامش خانوده اش که به او احساس قدرت و اقتدار و مردانگی می بخشد. عمرشان دراز و عزتشان افزون باد🌹 @daanestaanii
📸پادشاهی خدمتکاری داشت که بسیار شاد بود، از او علت شاد بودنش را پرسید. خدمتکار گفت: قربان همسر و فرزندی دارم و غذایی برای خوردن و لباسی برای پوشیدن و بدین سبب من راضی و شادم... 🔹پادشاه موضوع را به وزیر گفت . وزیر هم گفت: قربان چون او عضو گروه ۹۹ نیست بدان جهت شاد است. پادشاه پرسید گروه ۹۹ دیگر چیست؟! وزیر گفت قربان یک کیسه برنج را با ۹۹ سکه طلا جلو خانه وی قرار دهید. پادشاه چنین کرد... 🔹خدمتکار وقتی به خانه برگشت با دیدن کیسه و سکه ها بسیار شاد شد و شروع به شمردن کرد. ۹۹ سکه ؟! و بارها شمرد و تعجب کرد که چرا ۱۰۰  تا نیست، همه جا را زیر و رو کرد ولی اثری از یک سکه نبود. 🔹او ناراحت شد و تصمیم گرفت از فردا بیشتر کار کند تا یک سکه طلای دیگر پس انداز کند ، او از صبح تا شب سخت کار میکرد، و دیگر خوشحال نبود. وزیر هم که با پادشاه او را زیر نظر داشت گفت: قربان او اکنون عضو گروه ۹۹ است و اعضای این گرو کسانیند که زیاد دارند اما شاد و راضی نیستند. 🔹خوشبختی در سه جمله است: تجربه از دیروز ، استفاده از امروز، امید به فردا 🔹ولی ما با سه جمله دیگر زندگی را تباه میکنیم: حسرت دیروز اتلاف امروز ترس از فردا @daanestaanii
‌ چند جمله که میتونه طرز فکرت رو تغییر بده : -یه دریای آروم، هیچوقت به ملوان ماهر رو نساخته. -درد موقتیه، تسلیم شدن همیشگیه. -اگه تسلیم بشی، دربارت درست فکر میکردن. -یادت باشه برای چی شروع کردی. -آب سرد، گرم‌تر نمیشه اگه بعدا بپری. -دردی که امروز حس میکنی، قدرتیه که فردا خواهی داشت. @daanestaanii
‌ 📚داستان کوتاه شخص ساده لوحی مكرر شنيده بود كه خداوند متعال ضامن رزق بندگان است و به هر موجودی روزی رسان است. به همين خاطر به اين فكر افتاد كه به گوشه مسجدی برود و مشغول عبادت شود و از خداوند روزی خود را بگيرد. به اين قصد يك روز از سر صبح به مسجد رفت و مشغول عبادت شد همين كه ظهر شد از خداوند طلب ناهار كرد. هرچه به انتظار نشست برايش ناهاری نرسيد تا اينكه شام شد و او باز از خدا طلب خوراكی برای شام كرد و چشم به راه ماند. چند ساعتی از شب گذشته درويشی وارد مسجد شد و در پاي ستونی نشست و شمعی روشن كرد و... از «دوپله» خود قدری خورش و چلو و نان بيرون آورد و شروع كرد به خوردن. مردك كه از صبح با شكم گرسنه از خدا طلب روزی كرده بود و در تاريكی و به حسرت به خوراك درويش چشم دوخته بود. ديد درويش نيمی از غذا را خورد و عنقريب باقيش را هم مي خورد بی اختيار سرفه ای كرد. درويش كه صدای سرفه را شنيد گفت: «هركه هستی بفرما پيش» مرد بينوا كه از گرسنگی داشت می لرزيد پيش آمد و بر سر سفره درويش نشست و مشغول خوردن شد. وقتی سير شد درويش شرح حالش را پرسيد و آن مرد هم حكايت خودش را تعريف كرد. درويش به آن مرد گفت: «فكر كن اگر تو سرفه نكرده بودی من از كجا می دانستم كه تو اينجايی تا به تو تعارف كنم و تو هم به روزی خودت برسی؟ شكی نيست كه خدا روزی رسان است اما يك سرفه ای هم بايد كرد!» فقط فکر کردن به هدف، هیچ تاثیری در رسیدن به هدف ندارد. اگر خواهان تغییرات هستی همین حالا اقدام کن؛ اقدامی هرچند کوچک یک راه را برایت باز میکند. @daanestaanii
‌ ✍قفل فروشی میگفت : یه روز جوان روستایی ظاهرالصلاح با ریش آنکارد و تسبیح و یقه آخوندی اومد و ۶۰ تا قفل کوچک که اصولا فروش خوبی هم نداره در رنگها و سایز مختلف خرید . منم خوشحال . هفته بعد اومد و ۱۲۰ تا خرید . هفته بعد ۲۰۰ تا هفته بعد ۳۶۰ تا . بنده هم خوشحال و هم حیرتزده . هرچی هم می پرسیدم : اینا برا چیه ؟ چیزی نمی گفت . پرسیدم : اینا رو میفروشی ؟ جواب نمیداد کم کم رسیدیم به ۵۰۰ عدد معامله خوبی بود و هر دو طرف راضی . یه روز گفتم : اگه ماجرای این قفل های کوچک رو بهم بگی ۶۰ تاش میدم برا خودت . زبانش باز شد و تعربف کرد. اهل و ساکن یکی از روستاها بود . پدر و عمویش دعانویس بودند . میگفت : از همه روستاها و شهر خودمون و شهرهای اطراف و راههای دور و نزدیک میان پیش پدر و عمو ، واسه دعا . زنها بیشتر میان . مرد هم میاد . اکثرا با خانواده و روزی بین ۵۰ الی ۱۰۰ دعا نوشته میشه . واسه هر دعا ، یه قفل استفاده میشه و بخت دشمن رو قفل میکنن و فلان و بهمان هر قفل رو همراه با دعا ، بین ۱۰۰ الی ۲۰۰ هزار تومن پول میگیریم ( سال ۹۲ بود ) واماندم . طبق قرار قبلی ، ۶۰ عدد قفل زرد نمره ۳۲ را با احترام بهش دادم و گفتم : بارکلا . ایوالله . تو دیگه کی هستی؟ باید اسم بازاری رو از روی ما بردارن و بزارن رو شما . ما رو هر قفل ۵۰-۱۰۰ تومن استفاده میکنیم . ولی شما از روی هر قفل ۱۰۰ هزار تومن . اونم قفل ضعیف و ارزون قیمت ساخت چین کافر ! برای دعای مسلمین مومن گفتمش ! بخدا تو شایسته احترامی . تو خودت یه پا بیل گیتس هستی . مدتی بعد خانمم در حالی که دعا میخواند دستمالی را با احترام بسیار باز کرد و یک قفل زرد نمره ۳۲ را به من نشان داد و گفت آن را به مبلغ یک میلیون تومان برای باز شدن بخت دخترم‌خریده است ، هیچ نگفتم و سکوت کردم ، بعد از مدتی آن جوان دو باره برای خریدن قفل به مغازه من آمد و با گله ماجرا را برای او بازگو کردم ، خندید و گفت : ما چه کنیم ؟ وقتی مردم خودشون میان و صف می بندند و با التماس از ما دعا میخواهند ، چکار باید بکنیم ، سکوت کردم . و متحیر از جهل و نادانی خود و همنوعانم شدم‌ که پایان‌ ندارد @daanestaanii   ‌‌‌‌‌‌‌‌      ‌‌‌‌‌‌‌
مهمترین سایزی که آدم باید بدونه سایز دهنشه قضاوت در مورد دیگران انتقاد نیست توهینه هرکاری یا هرحرفی که در آخرش بگیم شوخی کردم شوخی نیست حمله به شخصیته اون فرده بازی کردن با احساسات مردم زرنگی نیست هرزگیه خراب کردن یه نفر توی جمع جوک نیست کمبوده یاد بگیریم که قضاوت نکنیم هرکسی که خوشگل وخوش تیپه هرزه نیست هرکسی ریش داره مومن نیست هرکسی چادر میزاره مریم مقدس نیست هرکسی خوش زبانه چاپلوس نیست هرکسی آرایش میکنه فاحشه نیست هرکسی میخنده بی غم نیست هرکسی زیاد کار میکنه حمال نیست هرکسی دوچرخه سواره فقیر نیست هرکسی آدمه انسان نیست هرکسی که سیگار میکشه معتاد نیست هرکسی بنز سوار میشه بی رحم نیست هرکسی که درس نمیخونه خنگ نیست هرکسی که سکوت میکنه لال نیست پس زود قضاوت نکنیم @daanestaaniiمهمترین سایزی که آدم باید بدونه سایز دهنشه قضاوت در مورد دیگران انتقاد نیست توهینه هرکاری یا هرحرفی که در آخرش بگیم شوخی کردم شوخی نیست حمله به شخصیته اون فرده بازی کردن با احساسات مردم زرنگی نیست هرزگیه خراب کردن یه نفر توی جمع جوک نیست کمبوده یاد بگیریم که قضاوت نکنیم هرکسی که خوشگل وخوش تیپه هرزه نیست هرکسی ریش داره مومن نیست هرکسی چادر میزاره مریم مقدس نیست هرکسی خوش زبانه چاپلوس نیست هرکسی آرایش میکنه فاحشه نیست هرکسی میخنده بی غم نیست هرکسی زیاد کار میکنه حمال نیست هرکسی دوچرخه سواره فقیر نیست هرکسی آدمه انسان نیست هرکسی که سیگار میکشه معتاد نیست هرکسی بنز سوار میشه بی رحم نیست هرکسی که درس نمیخونه خنگ نیست هرکسی که سکوت میکنه لال نیست پس زود قضاوت نکنیم @daanestaanii
📚 پیرمردی با پسر و عروس و نوه اش زندگی میکرد. او دستانش می لرزید و چشمانش خوب نمیدید و به سختی می توانست راه برود. هنگام خوردن شام غذایش را روی میز ریخت و لیوانی را بر زمین انداخت و شکست. پسر و عروس از این کثیف کاری پیرمرد ناراحت شدند: باید درباره پدربزرگ کاری بکنیم وگرنه تمام خانه را به هم می ریزد. آنها یک میز کوچک در گوشه اطاق قرار دادند و پدربزرگ مجبور شد به تنهایی آنجا غذا بخورد. بعد از این که یک بشقاب از دست پدربزرگ افتاد و شکست دیگر مجبور بود غذایش را در کاسه چوبی بخورد، هروقت هم خانواده او را سرزنش میکردند پدر بزرگ فقط اشک میریخت و هیچ نمیگفت. یک روز عصر قبل از شام پدر متوجه پسر چهار ساله خود شد که داشت با چند تکه چوب بازی میکرد. پدر روبه او کرد و گفت: پسرم داری چی درست میکنی؟ پسر با شیرین زبانی گفت: دارم برای تو و مامان کاسه های چوبی درست میکنم که وقتی پیر شدید در آنها غذا بخورید .!. ❣یادمان بماند که:               "زمین گرد است..." ‌‌ @daanestaanii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فوق العاده آموزندست. لطفا همه ی اعضا ببینند 🌺🌺🌺🌺