eitaa logo
﴿شھیداحمدمحمدمشلب﴾
83 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1هزار ویدیو
22 فایل
اَنتَ‌أَخٖی؛ لٰكِّني‌سَعيٖدَة لِأنَڪ‌َمُدافِع‌عَن‌ْضَريٖحِ‌أُختِ‌أبَوالفَضلْ[‌؏]♥️ #اخوے‌احمد #احمد_محمد_مشلب♡ ۞نـ ـ ـ ۅالقلـم↓ 『 ʝoiη↓ ↳•❥|https://eitaa.com/N_VALGHALAM ۞دࢪمسیࢪبھشټ↓ 『 ʝoiη↓ ↳•❥|https://eitaa.com/DAR_MASIR_BEHESHT
مشاهده در ایتا
دانلود
• أحبك؛ بقدرانتظارالعشاق‌الذين‌أرسل؛ حبيبھم‌للحرب ... -دوستَت‌دارم ... بهـ‌اندازه‌‌یِ‌انتظارِ‌عاشقانـے‌کھ معشوقِ‌خود‌را راهۍِمیدانِ‌جنگ‌ڪردند !(: •
هندزفری‌هاتون‌دم‌دستـھ‌یِ‌سِیدرضآ بفرستم‌باهم‌گوش‌کنیم؟(: 🙃💔
2.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
°•♡•° ♥️⃢🥺⇠ . . ❁|اۍوا؁ برما ❁|ڪھ به هـجران تو عادت ڪردیم…🙂💔🚶‍♂ . . . ♥️⃢🥀⇠ ♥️⃢🥀⇠ ♥️⃢🥀⇠ ♥️⃢🥀⇠
' فڪیفَ‌أَصبــࢪعلیٰ‌فــࢪاقک؟ ' از سرِ دل داد میزنَـم . . . یــآبن الحسَــن روحۍ فداک♥️(:
.◽️ غروب جمعہ متعلق اسټ بہ امام زمان باهم بخوانیــم ◽️ ◽️دعـــــــــای فـــــــــــرج ◽️ ✨بسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیم✨ ✨اِلهی عَظُمَ الْبَلآءُ ⚘ وَبَرِحَ الْخَفآءُ وَانْکَشَفَ الْغِطآءُ وَانْقَطَعَ الرَّجآءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّمآءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کلمح الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا ⚘یا صاحِبَ الزَّمانِ⚘ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ.⚘ 🌤اللّٰھـُــم‌؏جِّل‌لِوَلیڪَ‌الفَرَجـْــ🌤
😊😊😊😊😊عشق لبنانی من😊 ___\\\\\\\__________ با صدای انفجار پرت شدم روی زمین مامان هم از پله ها افتاد همزمان من و محمد دویدیم داخل کوچه به چشمام اعتماد نداشتم اصلا نمی خواستم باور کنم اون ماشینی که داره میسوزه ماشین بابا باشه با فریاد محمد که کمک می خواست نشستم روی زمین یاد مامان افتادم سریع دویدم داخل خونه زدم زیر گریه مامان غرق در خون کنار پله ها خوابیده بود تند تند صداش میکردم _مامان... مامان... بلند شو ... خواهش میکنم. ... مامان با دستی که سعی می کرد من و جدا کنه رفتم عقب محمد بود که به پهنای صورت اشک می‌ریخت دوتا پرستار وضعیت مامان را چک می کردن با کشیده شدن پارچه سفید روی سر مامان جیغ زدم _نه ... نه ... مامانم نمرده ... من میدونم اصلا نمیتونستم چیزی و درک کنم انفجار ماشین بابا مرگ مامان سوختگی طاها و طهورا احساس خفگی داشتم چشمام سیاهی میرفت با احساس سنگین شدن سرم چشمام و بستم و دیگه چیزی نفهمیدم.... جلوی چشمای دختره ماشین باباش میسوزه مامانش هم....😭😭😔 @fashin
❤️🌱 کاش‌در‌صحرای‌محشر . . .! وقتی‌خدا‌بپرسد: بنده‌ی‌من‌روزگارت‌را‌چگونہ‌گذراندی؟!- مھدی‌فاطمہ‌برخیزد‌و‌گوید: منتظر‌من‌بود. ...💔 | اللهم‌عجل‌لولیڪ‌الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿 خدایا...! هیچ نسبتی با شهدا ندارم... اما دلم به دلشان بند است... خون سرخشان بد جوری پاگیرم کرده... میدانم لایق نیستم...😞 اما آرزویش را داشتن که عیب نیست... فریاد میزنم تو را... در لابلای شعر هایم... شاید انعکاسش جواب تو باشد... اما میدانم پاسخی نمیدهی.. وقتی تر از همیشه بگویم... شرمنده .....😞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا