💢 عزیزان صبح پیروزی، مبارک باد
#الحمدلله_ربالعالمین
🌹 حماسهی حضور مبارک
🔴 محوریّت امام در ایجاد وحدت
🔹جايگاه رهبر مانند ريسمانی محکم است که مُهره ها را متّحد ساخته و به هم پيوند می دهد. اگر اين رشته از هم بُگسلد، مهره ها پراکنده و هر کدام به سويی خواهند افتاد به گونه ای که هرگز جمع آوری نخواهند شد.
📒 #نهج_البلاغه ، خطبه ۱۴۶
🔴 اینگونه نباش!
💠 از کسانی نباش که دیگران را هدایت و خود را گمراه می سازد.
📔 #نهج_البلاغه حکمت ۱۵۰
وقتی میفهمی دوستت یک اشتباهی کرده و خودش متوجه اشتباهش شده قشنگ ترین کار اینه که جوری رفتار کنی انگار اصلاً چیزی در مورد اشتباهش نمیدونی.
📒 برگرفته از حکمت ۲۲ نهج البلاغه
🎈 #فرزندان_علی
شنبھ ۲۹خرداد۱۴۰۰
مھمان امروز کانال مون☺️⇩
شهید مدافع حࢪم؛طلبه و دانشجو
✨شهید محمد رضا دهقان امیری✨
التماس دعای شهادت❤️
نام: شهیدمحمدرضادهقانامیرے
محلتولد:تهران
تاریختولد:۱۳۷۴/۰۱/۲۶🦋
تاریخشهادت:۱۳۹۴/۰۸/۲۱🌱
محلشهـادت:حلبسوریـه🕊
آدرسمزار:گلزارشهداےعلےاکبرچیذر♡
وضعیتتاهل:مجرد
کتابدرموردایشان:یکروزبعدازحیرانےـ ابووصال
خلاصهاے از زندگیشان:
دهقان امیری متولد ۲۶ فروردین ماه سال ۱۳۷۴ دراستان تهران دیده به جهان گشود. محمد رضا از نسل چهارم از فرزندان حضرت روح الله (ره) بود که برای دفاع از حرم هجرت کرده و به شهادت رسید. محمد رضا دانش آموخته ی دبیرستان علوم و معارف اسلامی امام صادق (علیه السلام) و دانشجوی سال سوم فقه و حقوق اسلامی در مدرسه عالی شهید مطهری بود.
صفاتبارزاخلاقے👇🏻🌿
از صفات بارز اخلاقی محمد رضا می توان خوش خلقی و خلوص نیت در انجام وظایف دینی و امور خیر اشاره کرد.
شهادت👇🏻🕊
در تاریخ ۲۱ آبان ماه سال ۱۳۹۴ با عنوان بسیجی تکاور راهی سوریه شد و همزمان با آخرین روز های ماه محرم الحرام در نبرد با تروریست های تکفیری در حومه حلب طی عملیات محرم خلعت شهادت پوشید ودر تاریخ ۲۵ آبان در امام زاده علی اکبر چیذر به خاک سپرده شد.
#شهیدانه
#شهید_محمد_رضا_دهقان_امیری
امر به معروف خونین
با یکی از رفقایش به سمت نانوایی محله می رفتند که می بینند چند نفر اراذل و اوباش به نانوایی حمله کردند و با کتک زدن شاطر، می خواهند دخل را خالی کنند.ترس و وحشت عجیبی بین مردم افتاده بود.کسی جرأت نداشت کاری کند. محمدرضا سریع خودش را وارد معرکه کرد تا مانع شود،اما یکی از اراذل شیشه نوشابه خالی که آنجا بود را به زمین کوبیده و با ته بطری شکسته به او حمله میکند.پشت گردنش می شکافد،زخمی به عمق یک بند انگشت. در بیمارستان سینا جراحی شد و سر و گردنش بیشتر از هجده بخیه خورد.آن موقع فقط چهارده سالش بود که می خواست امر به معروف کند و جانش را هم به خطر انداخت.
راوی:مادرشهید
💌•[شهیدمحمدرضادهقان]•💌
#برگی_از_خاطرات_شهدا🌹
🔅شهید محمد رضا دهقان امیری🔅
✅ خدا شوخیهایش را خرید
♦️ دو سال قبل از شهادت محمدرضا که هنوز آموزشهای نظامی شروع نشده بود سر مزار شهید جهانآرا بودیم و محمدرضا عادت داشت روی مزار شهدا را با گل تزئین کند.🌸
در همین حین من در حال فیلمبرداری از محمدرضا بودم. به من گفت این فیلمها را بعد از شهادتم پخشکن. من هم مثل همیشه شروع به خندیدن کردم و به او گفتم «حالا کو تا شهادت یک چیزی بگو اندازهات باشه». در همین حین به او گفتم «حالا قرار است کجا شهید بشی؟»، گفت «دمشق»، گفتم «تو بروی دمشق، دمشق کجا میره؟ یک چیزی بگو واقعا بشه»☺️. گفت «اگر دمشق نشد حلب شهید میشوم». همان موقع این صحبتها به نظرم شوخی آمد الان وقتی به شوخیهای محمدرضا نگاه میکنم میبینم یا میدانسته و این حرفها را میزده و یا خدا شوخیهایش را خریده است...🙃
📚 به نقل از خواهر شهید
آموزش نظامی برای آمادگی زمان ظهور🌹
دو سال پیش از این بحث مدافع حرم شدن، آموزش نظامی میدید و مدام و به صورت علنی از شهادت حرف میزد.
به او میگفتم که ما الان در امنیت کامل هستیم برای چه آموزشهای نظامی میبینی؟ جواب می داد: مادر شما فکر کن همین فردا امام زمان (عج) ظهور کند و دستش را روی شانه من بگذارد، زمانی که من را یک جوان خوار و ضعیف و نحیف ببیند خوشحال میشود یا زمانی که من را یک جوان ورزیده و تکاور ببیند؟!
نقل از مادر شهید🌹
شهید محمد رضا دهقان امیری🍁