eitaa logo
🌷💔داداش‌ابــراهـــیـــم 🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
13.4هزار عکس
6.7هزار ویدیو
65 فایل
-‌دعوٺ شده‌ ے "داداش ابراهــــــیم"خوش اومدۍ- شُهَـــــدا بہ آسمـــٰاݩ ڪہ رسیدند گفتند: زمیــن چقــدر حقیـــر است!🌱" ‹چنل زیــــر سایہ‌ۍ خــٰانواده‌ۍ شهید سجاد فراهــٰانی› -عرض ارادٺ ما از ¹⁰ آبـٰاݩ ماھِ ساݪ ¹⁴⁰¹ شرو؏ شد- {راه ارتبـٰاطی. @A_bahrami67 }
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. بعضیام هستن به جایِ اینکھ بگن من دلم می‌خواد ، من دوست دارم ! میگن : خدا دلش می‌خواد .. خدا دلش نمی‌خواد .. اینجوری خدا دوست نداره‌ها .. - اینا دقیقا همون کساییَن کـھ خدا میشه همه‌ی زندگیشون : )🌱 .
آدم‌ها دو دسته‌اند؛ غیرتی و قیمتی غیرتیی‌ها با "خدا" معامله کردند و قیمتیی‌ها با‌ "بنده خدا" •شهید برونسی•
به یاد شهدا سرکلاس استاد از دانشجویان پرسید: این روزها شهدای زیادی رو پیدا می‌کنن و میارن ایران، به نظرتون کار خوبیه؟ کیا موافقن؟ کیا مخالف؟ اکثر دانشجویان مخالف بودن! بعضی‌ها می‌گفتن: کار ناپسندیه. نباید بیارن. بعضی‌ها می‌گفتن: ولمون نمی‌کنن. گیر دادن به چهار تا استخون. ملت دیوونن! بعضی‌ها می‌گفتن: آدم یاد بدبختیاش میفته! تا اینکه استاد درس رو شروع کرد. ولی خبری از برگه‌های امتحان جلسه قبل نبود! همه سراغ برگه‌ها رو می‌گرفتن، ولی استاد جواب نمی‌داد. یکی از دانشجویان با عصبانیت گفت: استاد برگه‌هامون رو چیکار کردید؟ شما مسئول برگه‌های ما بودید؟ استاد روی تخته کلاس نوشت: من مسئول برگه‌های شما هستم. سپس گفت: من برگه‌هاتون رو گم کردم و نمی‌دونم کجا گذاشتم. همه دانشجویان شاکی شدن. استاد گفت: چرا برگه‌هاتون رو می‌خواین؟ گفتن: چون واسشون زحمت کشیدیم، درس خوندیم، هزینه دادیم، زمان صرف کردیم. هر چی که دانشجویان می‌گفتن استاد روی تخته می‌نوشت. استاد گفت: برگه‌های شما رو توی کلاس بغلی گم کردم، هرکی می‌تونه بره پیداشون کنه؟ یکی از دانشجویان رفت و بعد از چند دقیقه با برگه‌ها برگشت. استاد برگه‌ها رو گرفت و تکه‌تکه کرد. صدای دانشجویان بلند شد. استاد گفت: الان دیگه برگه‌هاتون رو نمی‌خواین! چون تکه‌تکه شدن! دانشجویان گفتن: استاد برگه‌ها رو می‌چسبونیم. برگه‌ها رو به دانشجویان داد و گفت: شما از یک برگه کاغذ نتونستید بگذرید و چقدر تلاش کردید تا پیداشون کردید. پس چطور توقع دارید مادری که بچه‌اش رو با دستای خودش بزرگ کرد و فرستاد جنگ، الان منتظر همین چهار تا استخونش نباشه!؟ بچه‌اش رو می‌خواد، حتی اگه خاکستر شده باشه. چند دقیقه همه جا سکوت حاکم شد! و همه از حرفی که زده بودن پشیمون شدن!به جز فرزند شهیدی که سالها منتظر پدرش بود:))
چِہ‌‌فَـرقےمےڪُـند..! سـٰاعت‌بِہ‌وَقـت‌گـرینویـچ‌بـٰاشَد یـٰاتہـرٰان!!! وَقتےهَـمہ‌؎سـٰاعَـت‌هـٰا َنبـودنَـت‌رٰابہ‌ِرُـخَم‌مےڪِـشَد💔
گاهی باید تسبیح برداشت یک گوشه نشست، رو کرد به خدا و آروم گفت: 💌ربِ اِنَّی مَغلوبٌ فَانتَصِر خدای من، من مغلوب شدم، مغلوب مشکلاتم، مغلوب اخلاق و عادت‌های غلطم... به دادم برس! وبهترین زمان آن است. 🕊داداـش‌ ابࢪاهــیـــمــــ💔 🕊داداــش ســـــــــجــــاد💔 @dadashebrahim2 ---»»♡🌷♡««---
📞داره اذون میگه نمیخوای با خدا حرف بزنی؟ باشه حرف نزن 💢 •••
جنگ نرم مثل خمپاره۶۰نه صداداره نه سوت؛ فقط وقتی متوجه میشی که.. دیگه رفیقت نه مسجدمیاد! نه هیئت! 🕊داداـش‌ ابࢪاهــیـــمــــ💔 🕊داداــش ســـــــــجــــاد💔 @dadashebrahim2 ---»»♡🌷♡««---
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
احساس میکنم كِ گم شده‌ام .. شهدا میشود مرا تفحصم کنید؟! گم شده‌ام ، در کجا نمیدانم .. بیش از همه در خودم💔 شما را به آن سربندهایتان تفحصم کنید آخر کھ چه؟ مگر نه این است که از خاک آمدم و به خاک میروم؟ پس چه بهتر که خاکی بروم .. دیگر تحمل ندارم قلبم پر از حُب دنیاست چشمانم هنوز گریان است دستانم هنوز به سوی شماست پاهایم هنوز در راهتان است گوش‌هایم هنوز نوایتان را می‌شنود پس تا دیر نشده به داد این تن برسید شُهدا تفحصم کنید شما را به سربندهایتان قسم تفحصم کنید .