eitaa logo
داداش‌ابــراهـــیـــم🇮🇷
1.4هزار دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
7.4هزار ویدیو
70 فایل
-‌دعوٺ شده‌ ے "داداش ابراهــــــیم"خوش اومدۍ- شُهَـــــدا بہ آسمـــٰاݩ ڪہ رسیدند گفتند: زمیــن چقــدر حقیـــر است!🌱" ‹چنل زیــــر سایہ‌ۍ خــٰانواده‌ۍ شهید سجاد فراهــٰانی› -عرض ارادٺ ما از ¹⁰ آبـٰاݩ ماھِ ساݪ ¹⁴⁰¹ شرو؏ شد- {راه ارتبـٰاطی. @A_bahrami67 }
مشاهده در ایتا
دانلود
• . هیچ‌زمان! آدم‌هایۍڪہ‌تورابہ‌خدا نزدیڪ‌مۍ‌ڪنند،رهانڪن! بودن‌آنهایعنۍخداهنوز حواسش‌بهت‌هست(:💚" 🌱
<💛☀️> یاد شهدا مصداق یادخدا است و اگر این چنین است باید دل شهید قرآن بالغی باشد که اسرار عالم درآن نهفته است" 𝙹𝚘𝚒𝚗☀️↯ 『@dadashebrahim2
می‌ آیی نمی آیی می آیی نمی آیی می آیی نمی آیی چه بلاتکلیف است تسبیحِ مادر شهید مفقودالاثر @dadashebrahim2
«راسٺـه‌؛میگن‌دختـرا‌بابایے‌ان🖤»
همین‌قدر‌قشنگ:))
ازالان‌آماده‌باش‌براۍ مثل‌بچه‌ای‌که واقعامادرشوازدست‌داده(:💔 توفاطمیہ‌حرمت‌نگہ‌دار! نکنہ‌گناه‌کنیا ! ³روزمانده تافاطمیه
💌شهید‌ابراهیم‌هادی‌میگفت: {برای‌رفع‌گرفتاری‌ها‌بادقت‌ تسبیحات‌حضرت‌زهرا📿 بگویید‌این‌تسبیحات‌را‌پیامبر‌زمانی‌ به‌دخترشان‌فرمودند‌که‌ایشان‌گرفتار‌ مشکلات‌و‌سختی‌های‌بسیار‌بودند}🌱 ✨الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ✨ 💞اللہمـ.صلےعلےمحمد وآل.محمدوعجل.فرجہمـ💞 ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــ ┏━━━━━☆━━♡━━☆━━━━┓  「⃢🦋➺@dadashebrahim2 ┗━━━━━☆━━♡━━☆━━━━┛
💗شهادت بدون رضایت مادر مورد قبول واقع نمی‌ شود💓 یک روز میلاد آمد پیش من و گفت: مادر دارم می‌روم رزمایش لباس نظامی بگیرم که من متوجه شدم رفتنش جدی است و خودش برگشت به من گفت: مادر چند جا ثبت نام کرده‌ام اسمم درنیامده است و باید تو برایم دعا کنی که این دفعه مقدمات سفرم فراهم شود. خیلی خونش برای رفتن می‌جوشید.  میلاد دید که من با رفتن او خیلی بی‌تابی می‌کنم، گفت: مادر 💕شهادت هم "بدون رضایت مادر" مورد قبول واقع نمی‌شود💕 و از تو می‌خواهم برای رفتنم رضایت کامل داشته باشی...💜 🌹 ✨الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ✨ 💞اللہمـ.صلےعلےمحمد وآل.محمدوعجل.فرجہمـ💞 ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــ ┏━━━━━☆━━♡━━☆━━━━┓  「⃢🦋➺@dadashebrahim2 ┗━━━━━☆━━♡━━☆━━━━┛
خاطره❣ 💠پدر شهید علی‌وردی تعریف می‌کردند: آرمان بشدت اهل رعایت حق الناس بود. یه سال انتخابات بود و من و آرمان رفته بودیم برای شمارش آراء. نیمه شب گذشته بود و آرمان خیلی خسته شده بود؛ بهش گفتم پسرم شما برو قدری استراحت کن من خودم کار رو انجام میدم؛ فعلا هم به شما احتیاجی نیست. آرمان رفت و حدود ۳ ساعت خوابید، فردای اون روز بمن گفت: بابا من چون رفتم خوابیدم واسه شمارش آراء پولی رو قبول نمیکنم. گفتم: پسرم یه مقدار استراحت برای اعضاء طبیعیه و مشکلی نداره. اما آرمان راضی نشد گفت: من وظیفه‌م بوده اونجا سرشماری آراء رو انجام بدم اما رفتم خوابیدم، پس این پول حق من نیست... آخرم پول رو نگرفت... @dadashebrahim2
رفیقِ‌‌آسمانے‌ِمـن🙂🔗 ‌بےتوبودن‌ دلگیرترین‌صفحہ از‌دفـتر‌عشـق‌است . .🌱! _ عاشقـان ِ مرام ِ اقا ابراهیم هادی _ جانماز‌و‌تسبیح‌یادت‌نرھ😎📿 @dadashebrahim2