eitaa logo
🌷💔داداش‌ابــراهـــیـــم 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
13هزار عکس
6.4هزار ویدیو
65 فایل
-‌دعوٺ شده‌ ے "داداش ابراهــــــیم"خوش اومدۍ- شُهَـــــدا بہ آسمـــٰاݩ ڪہ رسیدند گفتند: زمیــن چقــدر حقیـــر است!🌱" ‹چنل زیــــر سایہ‌ۍ خــٰانواده‌ۍ شهید سجاد فراهــٰانی› -عرض ارادٺ ما از ¹⁰ آبـٰاݩ ماھِ ساݪ ¹⁴⁰¹ شرو؏ شد- {راه ارتبـٰاطی. @A_bahrami67 }
مشاهده در ایتا
دانلود
4_6030397476748396774.mp3
8.36M
💬 قرائت دعای "عهــــد" هدیه میڪنیــم به امام زمــان ارواحنافداه ❤️🌹 🕊داداـش‌ابراهــیـــمــــ💔 @dadashebrahim2 ---»»♡🌷♡««---
دعای عهد🍃🌹🍃 بخونیم دعای عهد رو هر روز بعد نماز صبح التماس دعای فراوان، از تک تک شما عزیزان ،برا اقای غریبـــ و تنهایمان یا رب فرج اقای تنهایمان را برسان🤲 🕊داداـش‌ابراهــیـــمــــ💔 @dadashebrahim2 ---»»♡🌷♡««---
هرروز متوسل میشیم به شهید ابراهیــم هادیـــ ..❤️ نذر نگاهت گناه نمیکنم .. شهید ابراهیم هادی ✨❤️ 🕊داداـش‌ابراهــیـــمــــ💔 @dadashebrahim2 ---»»♡🌷♡««---
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴حکایت زن جوحی و قاضی هوسباز 😱 روزی زن زیبایی که شوهر فقیری داشت، نزد قاضی می رود و تصنّعاََ از شویِ ناسازگار خود گِله می آغازد . قاضی که از حُسن و جمال عنان اختیار از کف هشته بود بدو می گوید : خانم ، محکمه شلوغ و پُر غوغاست و من در این ازدحام نمی توانم به شکایت تو رسیدگی کنم . بهتر است در فلان ساعت به منزلم بیایی تا با فراغت کامل به سخنانت گوش دهم. امّا زن می گوید : جناب قاضی هیچ جایی بهتر از سرای من نیست . پس بهتر است جناب قاضی بدانجا قدم رنجه فرمایند . مکر و افسون زن ، قاضی هوسباز را به دامگاه کشید . قاضی که شهوت چشمِ بصیرتش را کور کرده بود قدم به خانۀ زن نهاد ..... ادامه ی این داستان و دهها داستان و کرامات و .... دیگر در کانال 👇👇👇 @rahekhoda 💐
شدن دل مۍخواهد دلـے ڪہ آنقــدر قوۍ باشد و بتواند بریده شود از همۀ تعلقات... دلـے ڪہ آرام ، لہ شود زیر پایت بہ وقت بریدن و رفتن... و شهدا "دلدار بـے دل" بودند...! اللّهُمَّ الرزُقنا توُفیق الشَّهادة في سَبيلک صبحتون و عاقبتتون شهدایی 🕊داداـش‌ابراهــیـــمــــ💔 @dadashebrahim2 ---»»♡🌷♡««---
[•••♥️•••] شڪــر ؛ ڪه در قلبمان ، مویرگی هست ، متصل به خون گرم شهیدان و از همان خـــون است ڪه گاه ، قلبمان به یادشان می تپد... 🕊داداـش‌ابراهــیـــمــــ💔 @dadashebrahim2 ---»»♡🌷♡««---
کارت پستال دیجیتال https://digipostal.ir/czppu27 روی لینک بالا👆👆بزنید🥳🎉🎊 🌹 ┄┅┅❅💠❅┅┅┄  
رفیقی‌که‌میگی‌شهداشرمنده‌ایم شرمندگی‌ما‌به‌دردشهدانمیخوره شهداادامه‌دهنده‌راه‌میخوان پاکارواسه‌اسلام‌وانقلاب‌میخوان یه‌کسی‌میخوان‌نزارن‌خونشون‌پایمال‌شه بلندشویاعلی‌بگو‌یه‌قدم‌براشون‌بردار حتی‌کوچیک 🕊داداـش‌ابراهــیـــمــــ💔 @dadashebrahim2 ---»»♡🌷♡««---
دیدید بعضی از آدم‌ها عجیب بوی خدا می‌دهند؟!❣ این افراد را بشنـاسید و انتخاب ڪنید، و زیاد به ملاقاتشان بروید❗ ️ 👈ملاقات با این افراد، روحتان را تازه‌تر، و به خدا نزدیڪتر می‌ڪند🌺 🍃 🌹 🕊داداـش‌ابراهــیـــمــــ💔 @dadashebrahim2 ---»»♡🌷♡««---
خدارحم‌کند‌‌به‌قلب‌ودلی‌که درآرزویِ‌چیزیست ‌که‌تقدیرش‌نیست ...🥀
🌷💔داداش‌ابــراهـــیـــم 🇵🇸
• . فقیرۍ بھ مسجد آمده بود کفش مناسبـے نداشت ، ابراهیم پیش او مـےرود و کفشھایش را بھ آن مرد هدیھ مـےدهد😃🌸'! خودش در گرمای ِ ظھر تابستان ، با پاۍ برهنھ از مسجد تا خانھ می‌رود🚶🏿‍♂. . او واقعا مرد خُدا بود :)💚 🕊داداـش‌ابراهــیـــمــــ💔 @dadashebrahim2 ---»»♡🌷♡««---
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 💠 دلــــم گرفتــــھ‌ . . . 💔😭 🕊داداـش‌ابراهــیـــمــــ💔 @dadashebrahim2 ---»»♡🌷♡««---
در بزم وصالش همه کس طالب دیدار تا یار که را خواهد و میلش به که باشد❤️ | یادمان شلمچه 🕊داداـش‌ابراهــیـــمــــ💔 @dadashebrahim2 ---»»♡🌷♡««---
همراه های داداش ابراهیم نفری 5 تا امن یجیب... بخونید ودعا کنید با نفس های گرمتون برای مریضی ک اتاق عمل هست، ان شاءالله بسلامتی برگرده پیش خانوادش🤲
میلاد باسعادت حضرت مولایمان صاحب زمان مبارک 🕊داداـش‌ابراهــیـــمــــ💔 @dadashebrahim2 ---»»♡🌷♡««---
خاطره خنده دار شهید ابراهیم هادی بسم رب الشهدا و الصدیقین: در منطقه المهدی در همان روزهای اول جنگ،پنج جوان به گروه ما ملحق شدند. آنها از یک روستا با هم به جبهه آماده بودند.چند روزی گذشت.دیدم اینها اهل نماز نیستند! تا اینکه یک روز با آنها صحبت کردم.بندگان خدا آدم های خیلی ساده ای بودند... آنها نه سواد داشتند نه نماز بلد بودند.فقط به خاطر علاقه به امام آماده بودند جبهه... از طرفی خودشان هم دوست داشتند که نماز را یاد بگیرند. من هم بعد از یاد دادن وضو،یکی از بچه ها را صدا زدم و گفتم:این آقا پیش نماز شما،هر کاری کرد شما هم انجام بدید. من هم کنار شما می ایستم و بلند بلند ذکرهای نماز را تکرار می کنم تا یاد بگیرید. ابراهیم به اینجا که رسید دیگر نمی توانست جلوی خنده اش را بگیرد.چند دقیقه بعد ادامه داد: در رکعت اول وسط خواندن حمد،امام جماعت شروع کرد سرش را خاراندن،یکدفعه دیدم آن پنج نفر شروع کردند به خاراندن سر!!😁 خیلی خنده ام گرفته بود اما خودم را کنترل می کردم. اما در سجده وقتی امام جماعت بلند شد مُهر به پیشانیش چسبیده بود و افتاد. پیش نماز به سمت چپ خم شد که مهرش را بردارد. یکدفعه دیدم همه آنها به سمت چپ خم شدند و دستشان را دراز کردند.😂 اینجا بود که دیگر نتوانستم تحمل کنم و زدم زیر خنده!😃 🕊داداـش‌ابراهــیـــمــــ💔 @dadashebrahim2 ---»»♡🌷♡««---