eitaa logo
👨‍👩‍👧‍👧کانال سبک زندگی 🪴
779 دنبال‌کننده
20.8هزار عکس
10.5هزار ویدیو
339 فایل
کانال سبک زندگی👇 https://eitaa.com/dadhbcx ادمین @GAFKTH @Sydmusaviمدیر ⠀ 🌴 قرارگاه بسوی ظهور https://eitaa.com/dadhbcx/50553
مشاهده در ایتا
دانلود
🕯 ۰ اشک و نگاه حسرت و تصویر کربلا🥺 💔 این‌است روزگار زیارت نرفته‌ها 🌴 @dadhbcx 🌴
👨‍👩‍👧‍👧کانال سبک زندگی 🪴
#خوابهای_پریشان 🎭🔪🚬🎲 قسمت سیزدهم ساعتهایم را بیهوده تلف میکردم تا ساعت چهار که باید صدای زنبور مانن
🎭🔪🚬🎲 قسمت چهاردهم از پشت درب شیشه ای فقط یک هاله مشکی می دیدیم. صدای خانم مدیر بر هم همه غالب شد: خانم حسینی از حوزه علمیه خواهران تشریف آوردن. 😂😳 همه هو کشیدند. انتظار داشتم یک پیر زن با چادر مقنعه مشکی وارد شود اما با ورودش لحظه ای سکوت و بعد دوباره همهمه فضا را در برگرفت.😇 صورت ظریفش در  روسری شکلاتی رنگی که با چشم هایش همنوازی میکرد و  آن چادر مشکی که روی قامت متوسطش انداخته بود،  مثل یک ماه میدرخشید. چرا چنین فکری کردم؟ شاید فقط تضاد رنگ سفید و سیاه یادآور چنین مثالی شد.🌕 یکدفعه صدای نازکش بادباک افکارم را که محو آسمان چهره اش بود، آزاد کرد: سلام دخترا...🎐 انتخاب کلماتش هوشمندانه بود. مثلا اگر برای شروع از لفظ بچه ها استفاده میکرد بیشتر منفور می شد. همانطور که با تردید نگاهش میکردم به حرفهایش گوش دادم: اسم من فاطمه ست...☺️ زیرلب با ناراحتی گفتم:  خدا همه چیو به یکی داده!😒☹️ دوباره متوجه حرفهایش شدم.. لبخندی زد و با صدای بلندتری گفت: اگر موافق باشید میخواییم هر روز ظهر بعد از نماز یه دورهمی جمع و جور داشته باشیم... بعد زیر چشمی نگاهی به خانم مدیر انداخت و آهسته تر گفت: البته خودمونی...😁 همه خندیدند. بی مزه بود. چه چیز خنده داری وجود داشت؟ در ذهنم پرسیدم: اصلا مگه از ما می پرسین موافقیم یا نه؟ مگه نظرمون براتون مهمه؟!😑 یکدفعه جنبیدن لبهایش بی صدا شد. روی زانو هایم جلوتر رفتم باخودم فکر کردم من نمی شنوم اما واقعا صدایی نمی شنیدم. دوباره سعی کرد چیزی بگوید اما بازهم لب هایش بی صدا تکان خورد. خانم مدیر گفت: الان میگم  براتون چایی بیارن. 😅 همینکه مدیر بیرون رفت. فاطمه صدایش را صاف کرد و آهسته گفت: قرار نیست از هم بپرسیم فقط میخواییم حرف بزنیم. همین!😎 به خودم آمدم دیدم مثل بقیه جذب کلامش شده ام. بقیه برای اینکه حرفهایش را بهتر بشنوند دورش حلقه زده بودند.  احساس کردم فقط دارد جلب توجه میکند. بلند شدم و بیرون رفتم. من را دید اما هیچ واکنشی نشان نداد. انگار که برای او هم نامرئی بودم. مثل همه، مثل همیشه!😞 مدتی تنها روی تخت دراز کشیدم و دستم را روی چشم هایم گذاشتم. کمی این پهلو به آن پهلو چرخیدم بعد بلند شدم. دو سه هفته ای بود که  درد دندانم باعث شده بود مثل آدم حسابی ها هر روز مسواک بزنم. مسواکم را برداشتم و رفتم طرف شیرهای آبی که پشت آشپزخانه بودند، اما با کمال تعجب فاطمه را دیدم که دستهایش را می شست. من را که در آیینه دید. روسری اش را درآورد.👩🏼 ادامه دارد.... به قلم ✍️: سین. کاف. غین
👨‍👩‍👧‍👧کانال سبک زندگی 🪴
#خوابهای_پریشان 🎭🔪🚬🎲 قسمت چهاردهم از پشت درب شیشه ای فقط یک هاله مشکی می دیدیم. صدای خانم مدیر بر ه
🎭🔪🚬🎲 قسمت پانزدهم روسری اش را درآورد. به موهای بلندش نگاه کردم . با خودم خیال کردم بازهم میخواهد جلب توجه کند. پوسخندی زدم و پرسیدم: تاحالا وسوسه نشدی؟😏 ابروانش را مثل آستین هایش بالا برد و پرسید: چی؟ نزدیک تر رفتم و گفتم: برای بیرون گذاشتن موهات، خیلیا با کلاه گیس و آرایش به زحمت تظاهر میکنن...🤩 خندید. حرصم گرفت که ناخواسته از او تعریف کرده بودم. برخلاف انتظارم جواب های کلیشه ای نداد. همانطور که وضو میگرفت گفت: چرا ولی بخاطر... وسط حرفش پریدم و با تمسخر گفتم: حتما بخاطر مردا😒😐 سرش را کج کرد و مسح سرش را کشید و گفت: یه سوم دلیلم اینه که گفتی...👌 لب هایم آویزان شد و گفتم: یه جور بگو بیسوادا هم بفهمن. بلافاصله گفت: یه جورای بیشترش بخاطر زنهاست نه مردا یک ابرویم را بالا دادم و پرسیدم:چطور اون وقت؟🤨 جورابهایش را درآورد و مسح پاهایش را کشید بعد روبه من ایستاد و گفت: حجابم به سه زن کمک میکنه... ❤️🧡💛 سعی کردم حواسم راجمع حرفهایش کنم تا ایراد محکمی به دلایلش پیدا کنم. ادامه داد: اولین زن خودمم. اینطوری حریم و قشنگیام هم از نظر مادی هم معنوی حفظ میشه.😌👒 نفسم را با بی حوصلگی بیرون دادم و نگاهم را به طرف بالا چرخاندم. اما او ادامه داد: دومین زن، زنیه که شوهرش منو تو خیابون یا محل کار و درس می بینه، با حفظ حجابم جلوی مقایسه اونچه از وجودم مخفیه با ویژگی های جسمی اون زن رو میگیرم پس، از سرد شدن و احتمالا مشکل دار شدن رابطه اش باشوهرش جلوگیری میشه.😄 تاملی کردم و دوباره نگاهم به مردمک روشن چشمانش رسید. گفتم: همه که به اندازه تو خوشکل نیستن.🤔 گفت: زیبایی یه امر نسبیه هرکس سلیقه ای داره درضمن برای کنترل جاذبه های ذاتی زن و مرد نسبت به هم، باید حریم اخلاقی حفظ بشه که حجاب یکی از جنبه های مهم و اثرگذارشه...🙌 صرفا برای اینکه مخالفت کرده باشم، گفتم: مثل کتابا حرف میزنی. برخلاف من، او اجازه میداد جمله هایم تمام شود بعد جواب میداد. نفس عمیقی کشید و گفت: اما سومین زن! سومین زنی که با رعایت حجابم بهش کمک میکنم یه مادره، مادری که هر روز آشفتگی و بیقراری های پسر جوون مجردشو وقتی که از بیرون میاد، می بینه!😔 بعد از چند لحظه که خیره چشمهایش بودم، گفتم: با این حساب چهارمین زنو جا انداختی... برای اولین بار صورت مشتاق به دانستنِ یک نفر در چشم های تیره ام نقش بست.🕯 اما چیزی نگفتم و درحالی که نگاهم را از او دور میکردم، از خاطرم گذراندم: زنی که بعد از شعله ور شدن آتیش وجودی یه مرد کثیف، تو چنگش گرفتار میشه... فکر میکنم تو از اون زن هم حمایت میکنی! 🌸🛡🔥 ادامه دارد.... به قلم ✍️: سین. کاف. غین
‼️ چه کلمه پر معنایی💭 تپش هایش چه نفس گیر است اربعین🥀 اما انگار نمیشنوم صدای پای سرورم را اه که چهلمین روز شهادتت است حسین🏴🍃 یا حسین شهید!♥️ این دل هوای گوشه نشینی حرمت را دارد😔 پیر شدم و ندیدم حرمت...😭 یا حسین شهید‼️ خودت فکری به حالمان بکن... دلتنگت هستیم و غمگین!😥 چهلمین روز شهادت عزیزمان تسلیت!🖤🍂 🌴 @dadhbcx 🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
12.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔مناجاتی با امام حسین(ع) ... 🔻شاید به این دلیل رهبر انقلاب از اربعینی‌ها خواستند پیش امام حسین شکوه کنند از این دوری ... - یا اباعبدالله(ع)! امسال ما رو راه ندادی؟! - خوشت نیومد از ما؟ - یا سیدالشهدا(ع)! این دفعه اگر بیام مودبانه‌تر میام ... فقط راه رو باز کن .. 🌴 @dadhbcx 🌴
یاد امام و شهدا... گفت؛ زیبنده ترین زینت زن حفظ حجاب ست. گفت؛ خواهرم همچو مادرم زهرا س،حجابت را حفظ کن. گفت؛ من خون میدهم که ناموسم در حریم وطن حفظ شود... گفتندُ گفتندُ گفتند و ریخت خون پاک شان و حسرت زیارت با پای جسم،ماند بر دلشان .. اما با پای دل زیارت کردند در لحظه ی شهادت اربابشان را... یک سالی ست که راه را بسته اند،به یاد آن همه سال که خوان نعمتی گسترده بود و پر از دعوتنامه ، جان می دهیمُ نفس تنگ‼️‼️میشویم. 😔آه بر دلهای تشنه و لبهای تشنه ی شهدایی که کربلا دیدنمان را مدیون شان هستیم....و.... افسوس که وصایایشان را فراموش کرده ایم. این اربعین ، آن ها نائب الزیارة ی ما هستند در زیر قبه ... 🌴 @dadhbcx 🌴
📚 📖 نام اثر : نقش و رسالت زن عفاف و حجاب در سبک زندگی ایرانی _ اسلامی برگرفته از بیانات حضرت آیت الله خامنه ای ✍ به کوشش : امیر حسین بانکی پور فرد ناشر : انتشارات انقلاب اسلامی چاپ هشتم : بهار ۱۳۹۷ 📌این کتاب در چند فصل نگاشته شده است: 🌸فصل اول : عفت و حیا 🌸فصل دوم : روابط زن و مرد 🌸فصل سوم : حجاب و پوشش 🌸فصل چهارم : کشف حجاب و بی بند و باری 🌸فصل پنجم : روش برخورد با بی بند و باری. 🌴 @dadhbcx 🌴
🔴به روز باشیم 💢چرا کسی در مورد تمرینات سخت فیزیکی و نفس گیر آرات که فقط ۷ سال داشت اعتراضی نکرد و همه تشویقش کردن و باهاش لایو گذاشتن اما حنانه ۱۳ ساله که حافظ قرآن شده و توانسته مدرک ارشد علوم قرآن و حدیث رو کسب کنه رو منکوب می کنند و میگویند این دختر باید میرفت دنبال عروسک بازی؟ ⭕️ حنانه خلفی ۷سالگی کل قرآن رو حفظ کرده و ۱۳سالگی کارشناسی ارشد قبول شده. اول بایکوتش کردن حالا میگن چرا کودکی‌ش رو خراب کردین! البته همون‌طور که درجریانید اگه بجای حفظ قرآن، خواننده یا نوازنده میشد دیگه کودکیش خراب نشده بود! و یا اگه یک دکتری ریاضی تو این سن میگرفت، اما بدون بدون حجاب و پوشش و اعتقاد به خدا بود، مطمئنا کلی بولدش میکردن و از عکسش واسه تصویر روی جلد کتاب سوم دبستان هم استفاده ابزاری میکردن... ولی حیف که حافظ قرآن هست و محجبه. دیگه این رو باید بایکوت کنن و اگه نشد یه جوری تخریب باید بشه... 💓البته خیلی واضح هست که این دخترخانم هم بازی و تفریح و نشاط خودش رو داره و هم در کنارش موفقیتهای علمی رو کسب کرده. 🌴 @dadhbcx 🌴
#عظمت_زن عظمت زن به این نیست که بتواند چشم مردها را، هوس هوسرانان را به خودش جلب کند؛ این افتخاری برای یک زن نیست؛ این #تحقیر_زن است. عظمت زن آن است که بتواند حجب و حیا و عفاف زنانه را که خدا در فطرت زن به ودیعه نهاده است؛ حفظ کند. ✍سید علی خامنه ای ✨ #پویش_حجاب_فاطمے