eitaa logo
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
775 دنبال‌کننده
19.3هزار عکس
9.5هزار ویدیو
334 فایل
♦️حجاب من نشانه ایمان وولایتمداری ام است. 🌴کانال سنگر عفاف وتربیت👇 https://eitaa.com/dadhbcx ادمین @GAFKTH @Sydmusaviمدیر ⠀ 🌴 قرارگاه بسوی ظهور https://eitaa.com/dadhbcx/50553
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 | علی از زبان علی(ع) 🔹  مطالعه تاریخ صدر اسلام همواره برای مسلمانان از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بوده است. رهبر انقلاب معتقدند که ما باید تاریخ زندگی پیامبر گرامی اسلام را میلی‌متری مطالعه و از آن درس بگیریم. (۱۳۸۷/۰۵/۰۹) این در حالی است که بخش قابل توجهی از این برهه تاریخی با حیات و فعالیت‌ها و همراهی‌های امام علی علیه‌السلام عجین و مهم‌ترین رویدادهای صدر اسلام اغلب ممزوج با اقدامات امیرالمؤمنین علیه‌السلام است. کارهایی که باعث شده دین مبین اسلام از غربت و تنهایی خارج و کم‌کم پر و بال بگیرد و قدرت پیدا کند. 🔹  اینجاست که اهمیت خواندن کتاب «علی از زبان علی» بیش از پیش آشکار می‌شود. این کتاب در واقع یکی از دقیق‌ترین و خواندنی‌ترین کتاب‌هایی است که در مورد زندگی و زمانه امیرالمؤمنین نگاشته شده و با در برداشتن چند ویژگی خاص، متمایز و خواندنی شده است. 🔹  اولین و مهم‌ترین ویژگی کتاب که آن را بسیار جذاب کرده، زاویه دید اول شخص آن در تعریف وقایع است. در این کتاب امیرالمؤمنین خود راوی زندگی خویش است و در حین خواندن کتاب گویی مخاطب از زبان خود حضرت علیه‌السلام در حال شنیدن زندگانی و حوادث شیرین و تلخ زندگی ایشان است. کتاب این‌گونه آغاز می شود: «من علی فرزند ابوطالب و فاطمه بنت اسد در روز سیزدهم رجب سال سی عام الفیل در شهر مکه و در درون خانه کعبه متولد شدم.» 🔍 مطالعه ادامه مطلب در سایت | اینستاگرام
🎊تبریک ویژه به مناسبت روز مرد، به تمام مردان راستینی که مقام زیبای مردانگی (نه فقط مذکر بودن) را درک کردند 🎊 و تمام پدران خوب زمینی و آسمان
💢 خشنودی خدا در خشنودی پدر پيامبر خدا صلى ‏الله ‏عليه و‏آله: 🌺 «رِضـا اللّه فـي رِضـا الوالِدِ، وسَخَطُ اللّه في سَخَطِ الوالِدِ». 🌸 خشنودى خدا در خشنودى پدر و ناخشنودى خدا در ناخشنودى پدر است. 📚 الترغيب والترهيب، ج3، ص221. 💐 ولادت با سعادت مولود کعبه، امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام و روز پدر مبارک باد. 📎 📎 📎
😞 حرفی که نباید، می زنم، بعد پشیمون میشم.. 👨🏻 🏫 اگر انسان به هیجانات خود تسلط داشته باشد، هیچ گاه برخورد و رفتارهای منبعث از هیجانات منفی را از خود بروز نخواهد داد بر این اساس تلاش خواهد کرد که از شتاب زدگی پرهیز نماید و با صبر، تعقل و اندیشه ورزی حرکات و سَکَنات خود را مدیریت نماید. جهت مشاهده کامل سؤال و جواب به لینک زیر مراجعه فرمایید👇 🌐 http://btid.org/node/267781 📎 📎 📎
💠 احکام دانش آموزی: احترام به پدر 🔻مسجدالحرام شلوغ بود. روبروی کعبه نشسته بود و چشم از علی علیه السلام برنمی داشت. مردی جلو اومد و دست روی دوش ابوذر گذاشت و گفت: زمان زیادیه حواسم بهت هست، چرا به جای نگاه به کعبه، از علی چشم برنمی داری؟ پاشو قرآنی بخون و ذکری بگو ... 🔰 ابوذر عبا دورش پیچید و گفت: مگه نشنیدی پیامبر می گفت که نگاه کردن به روی مبارک علی عبادت است؛ همچنین نگاه کردن به پدر از روی محبّت، عبادته: اَلنَّظَرُ إِلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عِبَادَةٌ ... النَّظَرُ إلَى الوالِدَينِ بِرأفَةٍ و رَحمَةٍ عِبادَةٌ. 📚تاريخ مدينة دمشق، ابن عساكر، ج۴۲، ص۳۵۶. 📚بحار الأنوار: ۷۴ / ۷۳ / ۵۹. 📎 📎 📎 📎
👧🏻دخترم خیلی غُر میزنه، بهانه میگیره... 👨🏻 🏫 در سنین کودکی نیاز به بازی وهمراهی لذت بخش با خانواده در فرزندان بسیار احساس می شود. آن ها دوست دارند هم بازی همسال داشته باشند. دوست دارند بتوانند با والدین صمیمانه و با نشاط رفتار کنند. اگر والدین این نیاز آن ها را درک نکند، آنان نیز ابزار فشار خود را دارند و سعی می کنند به هر قیمتی شده والدین را با خود همراه کنند. اگر این چنین نشود حداقل می توانند با لجبازی والدین خود را اذیت کنند تا حس آن ها را از ارتباط نامناسب با دیگری درک کنند. جهت مشاهده کامل سؤال و جواب به لینک زیر مراجعه فرمایید👇 🌐 http://btid.org/node/269977 📎 📎 📎
17.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حتما‌ ببینید تقدیم به همه پدرهای مهربان و پدرمان ابوالحسن علی ابن ابیطالب علیه السلام 🍃🌺🍃
🔴 رسول الله صلی الله علیه و آله: 🔵 أَنَا وَ عَلِیٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّة 🌕 من و علی دو پدر این امت هستیم 🌺 روز پدر مبارک 🌺
🌷پنج شنبه است روز رحمت روزگذشت و بخشش ☀️✨خدایا تمام کسانی که دستشون از دنیا کوتاه ست ببخش وبیامرز 🌼برای شادی روحشون بخوانیم فاتحه و صلوات ✨
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
#یادت_باشد #قسمت‌صد‌هجدهم 🌿﷽🌿 بین ماه های سال، اردیبهشت برایم دوست داشتنی ترین و متفاوت ترین ماه
🌿﷽🌿 خروس خوان صبح حاضر شدیم رفتیم بیمارستان . ❤️بعد از گرفتن عکس از کمرش فهمیدیم دیسکش فتق پیدا کرده است، دکتر ده روز استراحت مطلق نوشت، باید رعایت می کرد تا به مرور بهتر بشود. یک روز که برای استراحت خانه مانده بود همه فهمیده بودند، از در و دیوار خانه مهمان می آمد، یک لحظه خانه خالی نمی شد، دوست، فامیل، همسایه، هیئت، مسجد، باشگاه. پیش خودم گفتم حمید یک تصادف ساده داشته این همه مهمان آمده است، خدای نکرده برود مأموریت جانباز بشودمن باید نصف قزوین را پذیرایی کنم و راه بیندازم . تمام مدت برای خوش آمد گویی وپذیرایی از مهمان ها سر پا بودم. به حدی مهمانها زیاد بودند که شب ها زودتر از حمید بر اثر خستگی می افتادم. به خاطر کمر درد نمی توانست مثل همیشه در کارها به من کمک کند با این حال تنهایم نمی گذاشت. 🌷 داخل آشپزخانه روی صندلی می نشست و برای من از اشعار حافظ یا حکایت های سعدی می خواند. خستگی من را که میدید می گفت: «به آبروی حضرت زهرا(س) منو ببخش که نمی تونم کمکت کنم، این مدت خیلی به زحمت افتادی، ده روز استراحتم که تموم بشه باید چند روز مرخصی بگیرم از تو مراقبت کنم، کارها رو انجام بدم تا تو بتونی استراحت کنی». بعضی رفتارها در خانه برایش ملکه شده بود، در بدترین شرایط آنها را رعایت می کرد، حتی حالا که کمرش درد می کرد مقید بود بعد از غروب آفتاب حتما نشسته آب بخورد، می گفت: از امام صادق (ع) روایت داریم که اگر شب نشسته آب بخوریم رزقمون بیشتر میشه. بین این ده روز استراحت مطلقی که دکتر برای حمید نوشته بود تولد حضرت زهرا(س) و روز زن بود، به خاطر شرایط جسمی حمید، اصلا به فکر هدیه گرفتن از جانب او نبودم. 🌺 سپاه برای خانم ها برنامه گرفته بود، به اصرار حمید در این جشن شرکت کردم اول صبح رفتم تا زود برگردم، در طول جشن تمام هوش و حواسم در خانه، پیش حمید مانده بود. وقتی برگشتم دود از کله ام بلند شد، حمید با همان حال رفته بود بیرون و برای من دسته گل و هدیه روز زن خریده بود. قشنگ ترین هدیه روز زنی بود که گرفتم، نه به خاطر ارزش مادی، به این خاطر که غافلگیر شدم، چون اصلا فکر نمی کردم حمید با آن شرایط جسمی و درد کمر از پله ها پایین برود و برایم در شلوغی بازار هدیه تهیه کند و این شکلی من را سورپرایز کند. 💐همان روز به من گفت: «کمرم خیلی درد می کرد، نتونستم برای مادر خودم و مادر تو چیزی بخرم، خودت زحمتش رو بکش». رسم هر ساله حميد همین بود، روز تولد حضرت زهرا (س) هم برای من، هم برای مادر خودش و هم برای مادر من هدیه می گرفت، روی مادر خیلی حساس بود، رضایت و لبخند مادر برایش یک دنیا ارزش داشت. 🍀 عادت همیشگیش بود که هر بار مادرش را می دید خم می شد و پیشانیش را می بوسید، امکان نداشت این کار را نکند. همان چند روزی که دکتر استراحت مطلق تجویز کرده بود هر بار مادرش تماس می گرفت و سلام می داد حالت حمید عوض می شد، کاملا مؤدبانه رفتار می کرد، اگر دراز کش بود می نشست، اگر نشسته بود می ایستاد. برایم این چیزها عجیب بود، گفتم: «حمید مادرت که نمی بینه تو دراز کشیدی یا نشستی، همون طوری دراز کش که داری استراحت می کنی با عمه صحبت کن». گفت: «درسته مادرم نیست و نمی بینه، ولی خدا که هست، خدا که می بینه!». ادامه دارد....
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
#یادت_باشد #قسمت‌صد‌و‌نوزدهم 🌿﷽🌿 خروس خوان صبح حاضر شدیم رفتیم بیمارستان . ❤️بعد از گرفتن عکس ا
🌿﷽🌿 🌺ایام ماه شعبان و ولادت امام حسین (ع) و روز پاسدار بود که حمید گفت: «بریم سمت امامزاده حسین، می خوام برای بچه های گردان عطر بگیریم، همونجا هم نماز میخونیم و برمی گردیم» به فروشگاه محصولات فرهنگی امامزاده که رسیدیم چند مدل عطر را تست کردیم، هفتاد تا عطر لازم داشت، بالاخره یکی را پسندیدیم. یک عطر متفاوت هم من برای حمید برداشتم، گفتم: «آقا این عطر برای خودت، هدیه از طرف من به مناسبت روز پاسدار». بعد هم این عطر را جدا از عطرهای دیگر داخل جیبش گذاشتم. دو روزی عطر جدیدی که برایش خریده بودم را می زد، خیلی خوشبو بود، بعد از دو روز متوجه شدم از عطر خبری نیست. 🌷 چند باری جویا شدم طفره رفت، حدس زدم شاید از بوی عطر خوشش نیامده ولی نمی خواهد بگوید که من ناراحت نشوم. یک بار که حسابی سؤال پیچش کردم گفت: «یکی از سربازا از بوی عطر خوشش اومده بود منم وقتی دیدم اینطوریه کل عطر رو بهش دادم!» . اواسط اردیبهشت ماه بود، آن روز از سر کار مستقیم برای مربی گری رفته بود باشگاه. خانه که رسید از شدت خستگی ساعت ده نشده خوابید، نیم ساعتی خوابیده بود که گوشی حمید زنگ خورد. از محل کار حمید تماس گرفته بودند، دو دل بودم که بیدارش کنم یا نه، در نهایت گفتم شاید کار مهمی داشته باشند برای همین بیدارش کردم. 🌻گوشی را که جواب داد فهمیدم حمید را فراخوان کرده اند، باید به محل پادگان می رفت، سریع آماده شد. موقع خداحافظی پرسیدم: «کی بر می گردی؟»، گفت: «مشخص نیست!». تا ساعت دوازده شب منتظرش ماندم خبری نشد، کم کم خوابم برد، ساعت دو نصفه شب از خواب پریدم، هنوز برنگشته بود، خیلی نگرانش شدم. گوشی را نگاه کردم دیدم پیامک داده: «خانوم من میرم بندرعباس، مشخص نیست کی برگردم، مراقب خودت باش». خیلی تعجب کردم، با خودش چیزی نبرده بود، نه لباسی، نه وسیله ای، نه حتی شارژر گوشی، معمولا مأموریت هایی که می رفت از قبل خبر می دادند و من وسایل مورد نیازش را داخل ساک می چیدم. 💐 دلم خیلی آشوب شده بود، سریع تلویزیون را باز کردم و زدم شبکه خبر تا ببینم بندرعباس اتفاقی افتاده یا نه؟ زیر نویس نوشت که در این منطقه رزمایش برگزار می شود، خیالم کمی راحت شد. با خودم گفتم حتما یک رزمایش یکی دو روزه است، می روند و بر می گردند، ولی باز دلم قرار نگرفت. طاقت نیاوردم و به گوشی حمید تماس گرفتم، داخل اتوبوس بود، صدای خنده همکارهای پاسدارش می آمد، گفتم: «حمید چرا این طور بی خبر ؟ نصفه شب بندرعباس کجا بود؟ هیچی هم که نبردی؟» نمی خواست یا نمی توانست زیاد توضیح بدهد، گفت: «اینجا همه چیز به ما میدن خانوم، شما بخواب صبح برو خونه بابا». استرس عجیبی گرفته بودم، تا صبح نفهمیدم چند بار از خواب پریدم. ادامه دارد....
🧑🏻پسرم خیلی سر به سر دوستاش میزاره 👨🏻 🏫 فرزند شما این طور تلقی می کنه که یه دست برتر نسبت به بقیه بچه ها دارد و برای به رُخ کشیدن این برتری، سربه سر دیگران می گذاره. همین حس برتری بر بقیه است که حاضر نیست دیگران با او شوخی کنند اما خودش به راحتی با دیگران شوخی می کند و سربه سر دیگر بچه ها می گذارد. پسر شما مادامی که سرش شلوغ باشه، چون مثل همیشه دوست داره مورد تشویق قرار بگیره، خودش رو نشون بده و خودش رو اثبات کنه، لذا روی کار خودش متمرکز میشه. اما همین که از کارش فارغ شد، شروع به اذیت کردن دیگران می کنه. جهت مشاهده کامل سؤال و جواب به لینک زیر مراجعه فرمایید👇 🌐 http://btid.org/node/272816 📎 📎 _فرزند 📎
▫️اگر توفیق معتکف شدن نداری...
خدایا شکرت که به ما پدر و مادری دادی که مارو با حب علی علیه‌السلام بزرگ کردن!
🖼 هرروز خود را با بسم الله الرحمن الرحیم آغاز کنید: 🔰حدیث روز : امیرالمومنین علیه السلام: برترین بی‌نیازی؛ ترک آرزو هاست. 📚نهج البلاغه حکمت ۲۱۱ 📿ذکر روز: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🔖مناسبت روز:سالروز حماسه مردم آمل 🗓تقویم روز: 📌 جمعه ☀️ ۶ بهمن ۱۴۰۲ هجری شمسی 🌙 ۱۴ رجب ۱۴۴۵ هجری قمری 🎄 26 ژانویه 2024 میلادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. ما باید این‌ «زن‌ها» را روایت کنیم چندهفتهٔ پیش، کتابی خواندم دربارهٔ یکی از شهدای مدافع حرم. طبق معمول راوی، همسر شهید بود و نتیجهٔ مطالعه تلخ. بعد از مطالعهٔ این دست کتابها دو دريافت مشترک را تجربه می‌کنم. اول اینکه آن شهید عزیز آنطور که شایسته است روایت نمی‌شود. انتخاب چند خرده‌روایت ناقص و تلفیق‌شان با احساسات کاملا زنانه می‌تواند حسی متضاد در خواننده ایجاد کند و قهرمان بدل به مردی خودخواه شود. دوم اینکه چون آن زن بزرگ، سوژهٔ روایت هیچ کتابی نمی‌شود و راویِ زندگیِ شهید باقی می‌ماند، ما او را درک نخواهیم کرد یا حداقل نخواهیم شناخت. در حالی‌که ما این روزها نیاز به روایت از این مدل زنان داریم. ما باید بدانیم زنی که پابه‌پای مردی قهرمان قدم برداشته چه جهان‌بینی‌ای داشته؟ به کدام قله نگریسته و چگونه پا در مسیر گذاشته؟ ما باید بدانیم یک زن ایرانی در میانهٔ تب‌وتاب‌ زندگی و نبود همیشگی همسرش چطور دوام آورده و شانه خالی نکرده است. من، ما، زنان دیروز و امروز نیاز داریم این زن متبسم، این جهادگر پشت‌پرده را بشناسیم. ما می‌خواهیم بدانیم جهاد زنانه را، بی‌هیچ شعار و غلو بی‌اعتباری. ما باید بدانیم قبل از اینکه جهان روایتهای غریب متناقض زنانه‌اش را به خوردمان بدهد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آنقدر تورا دوست داشته‌ام که یادم نمی‌آید دوست داشتن بقیه‌ی آدم‌ها چه شکلی است...❤️‍🩹 صَباحاً اَتَنَفَسُ.. بِحُبِ الحُسَین💚 🍃رو به شش گوشه‌ترین قبله‌ی عالم هر صبح بردن نام حسیـــن بن علی میچسبد: چِــقَدَر نـام تــو زیبـاست اَبــاعَبـــــدالله... هرکسی داد سَلامی به تو و اَشکَش ریخت ،،، او نَظـَرکَــرده‌ی زَهــراست... اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ وعَلی العباس الحسُیْن... ارباب بي‌کفن ســــــــلام...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ماهی پر از ثانیه های خاص 📿 ماهی که می تونه ثمره اش محبتی از امیرالمومنین علی علیه السلام باشه 📎 📎 📎
💠✨ خداوند تبارك و تعالى به داوود (ع) وحى فرمود : اى داوود! در روزهاى خوشى‌ات مراياد كن ، تا در روزهاى رنج و ناخوشى‌ات ، تو را پاسخ گويم. ❇️ جامع الاحاديث الشيعة ، ج۱۵، ص۲۰۷،ح ۲۹
🌿🌺🌿 🟩✨ خدایا.. آسان بگیر اموری را که بر ما سخت می‌گذرد.🌷✨ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥من ابزار نیســـــــتم! 💥همسرم، بچه هام با من ابزاری برخورد می کنند! 💥حس می کنم دیگه نمی تونم ادامه بدم. 💥استادشجاعی 📎 📎
🔹قسمتی از خطبه حضرت زینب سلام الله علیها در کاخ یزید لعنت الله علیه: ای یزید آیا گمان می بری این که اطراف زمین و ‌آفاق آسمان را بر ما تنگ گرفتی و راه چاره را بر ما بستی که ما را به مانند کنیزان به اسیری برند، ما نزد خدا خوار و تو سربلند گشته و دارای مقام و منزلت شده ای، پس خود را بزرگ پنداشته به خود بالیدی، شادمان و مسرور گشتی که دیدی دنیا چند روزی به کام تو شده و کارها بر وفق مراد تو می چرخد، و حکومتی که حق ما بود در اختیار تو قرار گرفته است، آرام باش، آهسته تر. آیا فراموش کرده ای قول خداوند متعال را «و کسانی که کافر شدند، گمان نکنند مهلتی که به آنان می دهیم به سودشان خواهد بود، جز این نیست که مهلتشان می دهیم تا بر گناه خود بیفزایند، و برای آنان عذابی خوار کننده است» ( ترجمه سوره آل عمران / آیه 178) - 📚منبع: مقتل الحسین، ابومخنف، ترجمه سید علی محمد موسوی جزایری در بلاغت چون علی در فصاحت چون حسن در شهامت چون حسین و در حیا چون مادر است ◼️ 15 رجب، سالروز رحلت حضرت زینب سلام الله علیها بر شما تسلیت باد