فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سیاستهای_مردانه
💐🍃🌿🌸🍃🌾
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
نمیدانم نهان از من،چه نیکی کرده اي با “دل”…؟
که چون غافل شوم از او، دوان سوی “تو” می آید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
⁉️ چرا عقیده حق از طرفدارانش بیش از مخالفانش آسیب میبیند؟
نکتهای قابل تامل از شهید مطهری با زیرنویس به سه زبان فارسی، عربی و انگلیسی
اللّهم صلّ علی محمّدوآل محمّد و عجّل فرجهم
💎فضایل مولایمان را به همه بگوییم
امروز حضرت آقا درخت زیتون کاشتند.
زیتون نماد مقاومت!
سایتون مستدام رهبرم💖
#بهامیدفرداییروشن
#شبتونبخیر
🖼هرروز خود را با بسم الله الرحمن الرحیم آغاز کنیم:
🗓تقویم امروز:
📌 چهارشنبه
☀️ ۱۶ اسفند ۱۴۰۲ هجری شمسی
🌙 ۲۵ شعبان ۱۴۴۵ هجری قمری
🎄 6 مارس 2024 میلادی
🔰حدیث روز :
🔅امیرالمومنین علیه السلام:
♻️با احمق معاشرت مکن؛ زیرا کارهای احمقانه خود را برای تو زیبا جلوه می دهد.
📚نهجالبلاغه حکمت ۲۹۳
📿ذکر روز: یاحی قیوم
مناسبت روز :نداریم
سلام امام زمانم✋🌸
📖 السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا مَهْدِيَّ اَلْأَرْضِ وَ عَيْنَ اَلْفَرْضِ...
سلام بر تو ای مولایی که حقیقت دین از قلب نازنین تو میتراود...
سلام بر تو و بر روزی که از جانب خدا به سوی اسرار زمین هدایت میشوی!
🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷
📚 صحیفه مهدیه، زیارت حضرت صاحبالامر در سرداب مقدس، ص۶۱۰.
صلیاللهعلیکیااباعبدالله ❤️
ملک دلم همین که به نام حسین شد
عبدی گناهکار غلام حسین شد
آرامشی نداشت وجودم به هیچ وجه
تا که به اذن فاطمه رام حسین شد
قند مکرر اسم "حسین" است، والسلام
شیرین ترین کلام، کلام حسین شد
«با یک سلام صبح به ارباب بی کفن »
روزم پر از جواب سلام حسین شد
یادم نمی رود که خدا هر زمان ز من
قهرش گرفت، واسطه نام حسین شد
#امیر_عظیمی
صَباحاً اَتَنَفَسُ.. بِحُبِ الحُسَین علیه السلام💚
#صبحم_بنامتان_اربابم
4_5841498763461394668.mp3
4.36M
* #کلیپ_صوتی #شعبان #رمضان
بسیار زیبا
🎧 توصیههای پایانی ماه شعبان برای آماده شدن جهت ماه مبارک رمضان
🎤 حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مخصوص کسایی که زیاد گناه میکنن
جهت استغفار :)
💠 زنان اسرارآمیز!
⬅️ یکی از دلایلی که زنان و به ویژه دختران و نسل جوان به سمت بی حجابی یا برهنگی می روند، همراهی با مُد روز و جذاب بودن است؛ آنها پوشش و حجاب را نماد عقب ماندگی و طرد شدن می دانند؛ اما واقعیت امر دیگری است؛ «جوانا فرانسیس» روزنامه نگار آمریکایی در این زمینه می نویسد، حجاب و لباس های عفیفانه پرجاذبه تر از هر مُد غربی است؛ زیرا زن را به صورت اسرارآمیزی می پوشانند و اعتماد به نفس او را جلوه می دهند
📎 #گلبرگ
📎 #حجاب
📎 #عفاف_و_حجاب
📎 #سیاسی
⭕️علائم هشدار دهنده تاخیر رشد کودکان
🔻ناتوانی در ایجاد صداهای نامفهوم یا غان و غون کردن
🔻عدم برقراری تماس چشمی
🔻ناتوانی در اشاره کردن یا تکان دادن دست
🔻لرزش یا حرکات کنترلنشده
نخندیدن
🔻از دست دادن مهارتهای قبلی
🔻کنترل ضعیف عضلات
⚠️در صورت مشاهده هر گونه علامت نگرانکننده به متخصص اطفال مراجعه کنید.
#تاخیر_رشد
یاد خدا ۴۲.mp3
14.01M
مجموعه #یاد_خدا ۴۲
#استاد_شجاعی | #استاد_دینانی
※ مداومت در ذکر همیشه هم به نتیجه نمیرسد و قلب انسان را زنده و نورانی نمیکند!
مشکل کجاست که ذکر (یاد) در این مواقع نتیجه نمیدهد؟
✅ با انجام این ۹ کار جایگاهتون رو بالاتر ببرید:
۱. از خودتان بودن خجالت نکشید. ـ
۲. انتظاراتتون رو از خودتون بالا و از بقیه پایین بیارید
۳. هیچگاه طرز فکرتون رو به خاطر اینکه شبیه دیگران باشید، عوض نکنید.
۴. به خودتان ایمان داشته باشید.
۵. در لحظه زندگی کنید.
۶. نه گفتن رو یادبگیرید.
۷. کاری رو انجام دهید که از ته قلب به درست بودنش ایمان دارید.
۸. ازمتفاوت بودن نترسید.
۹. در جامعه با افراد، با احترام و محبت برخورد کنید.
🔴 اهمیت نان کامل در روایات
✍ قرآن کریم: کسانی که دست در طبیعت خدا می بربند یاران شیطانند. (آیه 119 سوره نساء)
پیامبر اکرم(ص): خداوندا برای ما به نان، برکت ده، میان ما و آن جدایی میفکن، اگر #نان نمی بود نه #روزه می گرفتیم نه #نماز می خواندیم و نه واجبات پروردگار خود را انجام میدادیم.
پیامبر(ص): #نان_بهترین_خوراک_شما است.
“موسی کلیم ا…”به خدا عرض کرد: پروردگارا هر خیر و نیکی بر من فرستی به آن نیازمندم (سوره قصص، آیه24 ). امیر مومنان علی(ع) در تفسیر این آیه فرمود: بخدا سوگند موسی (ع) جز قرص نانی که گرسنگی را برطرف سازد چیز دیگری نخواست،
❗️زیرا موسی(ع) از #سبزیجات می خورد تا آنجا که بر اثر #لاغری و آب شدن گوشت بدن، سبزی گیاه از پشت پرده شکم او آشکار بود.
امام صادق(ع): چون نماز صبح را خواندی ، پاره نانی بخور تا با آن دهان خویش را خوشبو سازی، حرارت خود را فرو نشانی، دندانهایت را محکم سازی، لثه ات را استحکام بخشی، روزی خویش را بدست آوری و #خوی خود را نیز نیکو سازی.
به علت طبیعت گرم و تر، نان گندم کامل، #خونساز بوده و در درمان #کمخونی بسیار مفید میباشد
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ ܫܦ̇ـــߊܦ̇ߺܙ و حـܥܼــߊܥ̣ߺ
❣️ #رمان_از_سوریه_تا_منا #قسمت_21🌻 روزهای تنهایی و زجرآورم سپری می شد. حفظ ظاهر را یاد گرفته بودم
❣ #رمان_از_سوریه_تا_منا
#قسمت_22🌻
با صالح به همه ی فامیل سر زدیم.😊 می گفت دوست ندارد صبر کند با کوله باری از خجالت مهمان سفره های اسراف اقوام شویم.
کمی خجالت زده بودم. می ترسیدم فامیل، از ما دلخور شوند. منزل اقوام خودشان که می رفتیم با روی گشاده و رفتاری عادی پذیرای ما بودند.😳 می گفتند انتظار این رفتار را از صالح داشته اند اما اقوام من... بخاطر اینکه حداقل آمادگی داشته باشند از قبل تماس می گرفتم که می خواهیم بیاییم😂
"والا بخدا این مدل پاگشا نوبره"
ــ سخت نگیر خانومم. اقوام تو هم باید با این رفتار من آشنا بشن.
ــ می ترسم ناراحت بشن😔
ــ نه عزیز دلم. من فقط می خوام زحمت نیفتن و سفره هاشون ساده و صمیمی باشه😊
کم کم داشتم به رفتارهایش عادت می کردم. مشغول پخت و پز بودم که از پشت چشمم را گرفت.
ــ سلام
ــ سلام به روی ماهت خانوووم. خوبی؟ خسته نباشی.😘
ناخنکی به غذا زد و گفت:
ــ بلیط هواپیما گرفتم. برا امشب.
از تعجب چشمانم گشاد شده بود.
ــ امشب؟؟؟!!!😳 کجا؟!
ــ اول شیراز بعد هر جا خانومم بگه
ــ الان باید بگی؟😒
ــ گفته بودم از سوریه برگردم حتما ماه عسل می برمت.
ــ خب... من آمادگی ندارم... وااای صالح😫همیشه آدمو شوکه می کنی.
ــ خب این خوبه یا...
ــ نمی دونم. اگه دیوونه نشم خوبه😂
تا شب به کمک صالح چمدان را بستم. از زهرا بانو و بابا خداحافظی کردیم و با سلما و پدرجون به فرودگاه رفتیم. صبح بود. از خواب بیدار شدم و روی تخت جابه جا شدم. صالح توی اتاق نبود. همه جای اتاق را گشتم اما نبود. بیشتر از دوساعت توی اتاق هتل حبس بودم. دلم نمی خواست تنها به جایی بروم. کلافه و گرسنه بودم.
از طرفی نگران بودم برای صالح... درب اتاق باز شد و صالح با دو پرس غذا آمد. لبخندی زد و گفت:
ــ سلاااام خانوم گل... صبح بخیر😊
ابرویی نازک کردم و گفتم:
ــ ظهر بخیر😒 میدونی ساعت چنده؟ چرا تنهام گذاشتی؟
ــ قربون اون اخمت... ببخشید. کار داشتم.
ــ دارم می میرم از گشنگی. آخه تو شهر غریب چیکار داشتی؟
ــ برات غذا آوردم. ببخشید خانومم. کاری بود از محل کارم سپرده بودن بهم.
چیزی نگفتم و با هم غذا خوردیم و بعد از استراحت به تخت جمشید رفتیم. شب هم برای نماز و زیارت به شاه چراغ رفتیم. خیلی با صفا بود و دل سیــــــر زیارت کردیم.🙏
ادامه دارد....
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ ܫܦ̇ـــߊܦ̇ߺܙ و حـܥܼــߊܥ̣ߺ
❣ #رمان_از_سوریه_تا_منا #قسمت_22🌻 با صالح به همه ی فامیل سر زدیم.😊 می گفت دوست ندارد صبر کند با ک
❣ #رمان_از_سوریه_تا_منا
#قسمت_23🌻
دو روز بعد به سمت جنوب حرکت کردیم. دریای نیلگون جنوب را دوست داشتم. هوا هم خوب بود و فصل گرمای جنوب هنوز شروع نشده بود. دلم تاب نیاورد.
ــ صالح جان...😊
ــ جان دلم؟
ــ اااام... تا اینجا اومدیم. منطقه نریم؟😔
ــ دو روز از مرخصیم مونده. همه جا رو نمی تونیم بگردیم. اشکالی نداره؟
ــ نهایتش چند جاشو می گردیم خب. از هیچی که بهتره
ــ باشه عزیزم. عجب ماه عسلی شد😂
دو روز باقیمانده را روی رد پای شهدا گذراندیم. حال عجیبی بود. همیشه مناطق عملیاتی حالم را عوض می کرد. نمی دانم چرا یاد شهید گمنامی افتادم که گاهی به مزارش می رفتم. بغض کردم و از صالح جدا شدم. گوشه ای نشستم و چادر را روی سرم کشیدم. مداحی گوشی ام را روشن کردم و دلم را سبک کردم.
"شهید گمناااام سلام... خوش اومدی مسافرم... خسته نباشی پهلوون...
...................................................
بعد از بازگشتمان زندگی رسما شروع شد. صالح را که داشتم غمی نبود. با زهرا بانو و سلما سرگرم بودم و حسابی غرق زندگی شده بودم.
گاهی پیش می آمد که صالح چند روزی نبود اما خیالم راحت بود که مراقب خودش هست. همیشه قولش را یادآوری می کرد و می گفت هرگز یادش نمی رود.
حالم بد بود. هر چه می خوردم دلم درد می گرفت و گاهی بالا می آوردم. سرم گیج رفت و دستم را به لبه ی تخت گرفتم و نشستم.
ــ سلما...😰
صدایم آرام بود و درب اتاق بسته. به هر ترتیبی بود سلما را بلند صدا زدم. سراسیمه خودش را به من رساند.
ــ چیه چی شده؟ مهدیه جان...!!!😳😔
ــ حالم بده سلما... برو زهرا بانو رو صدا بزن.
ــ بلند شو ببرمت دکتر. رنگ به روت نداری دختر...
ــ نمی خواد... بذار صالح برگرده باهاش میرم.
سلما بدون جوابی بیرون رفت. روی تخت دراز کشیدم و چشمم را بستم و دستم را روی پیشانی ام فشار دادم. موبایلم زنگ خورد. بلند شدم و آنرا از روی پاتختی برداشتم. چشمانم سیاهی رفت و دوباره تلو خوردم.
ــ الو...
ــ سلام خانومم😕 چی شده صدات چرا اینجوریه؟
صدای صالح بغضم را ترکاند. با گریه گفتم:
ــ ساعت چند میای صالح حالم بده😭
صدایی نیامد. انگار تماس قطع شده بود. بیشتر بغضم گرفت و روی تخت ولو شدم. زهرا بانو هم سراسیمه با سلما آمد و هر دو کمکم کردند که لباسم را عوض کنم و دکتر برویم. منتظر آژانس بودیم که صالح با نگرانی وارد منزل شد و کنارم زانو زد و دستم را گرفت و گفت:
ــ مردم از نگرانی. چی شده مهدیه جانم؟😔
ادامه دارد....
👌نعمتهایتانرا بشمارید یعنی توجه مثبت به آنها کنید هر چند کم باشندولی شکر گذاری کنید تا در حالت ارتعاشی عالی قرار بگیرید...
👌گله وشکایت کردن تنها کمبود بیشتری می آورد وهر لحظه بیشتر از دست می دهید وقتی میگویید چرا اینقدر بی پول هستم این چه وضعی است..
👌ذهن ناخودآگاه شما سریع به دنبال مواردی می رود که بی پولی بیشتر را تجربه کنید...
👌اما اگر بگویید خدایا شکرت مطمئن هستم که راهی عالی برای خیر وبرکت برایم گشوده می شود در واقع استارت فراوانی را بر ای خود می زنید.
👌و این قانون خلقت هستی است...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ | #استاد_شجاعی
ترس از فرزندآوری نشانهی ضعف توحید و خیانت بزرگ والدین در حق خانواده و جامعهی شیعی است!
دلبخواهی نیست.mp3
6.19M
#پادکست_روز
#رهبری | #استاد_شجاعی
فرزندآوری یک مسئله شخصی نیست که هرطور دوست داشتیم تصمیم بگیریم!
یک مسئله استراتژیک و نبض حیات جهان شیعه است!
خوابشرادیدوگفت:
چگونهتوفیقشهادت
روپیداکردی...!((:
گفت:ازآنچهدلم
میخواستگذشتم(:💚
#شهیدانہ
#شبتونبخیر✨
🖼هرروز خود را با بسم الله الرحمن الرحیم آغاز کنیم:
🗓تقویم امروز:
📌 پنجشنبه
☀️ ۱۷ اسفند ۱۴۰۲ هجری شمسی
🌙 ۲۶ شعبان ۱۴۴۵ هجری قمری
🎄 7 مارس 2024 میلادی
🔰حدیث روز:
🔅امیرالمومنین علیه السلام:
دوستانت سه گروهند....دوست تو ودوست دوستت ودوست دشمنت.
📚نهجالبلاغه حکمت ۲۹۵
📿ذکر روز : لااله الا الله ملک الحق المبین
🔖مناسبت روز:نداریم